حنیف در قرآن

    سؤال

    منظور از حنیف در قرآن چیست؟

    حنیف در قرآن به معنای حق‌گرایی و دین حق و اخلاص و در مقابل شرک آمده است. در قرآن حنیف نام آیینی است که حضرت ابراهیم(ع) تابع آن دین است.

    معنای حنیف

    حنیف از ماده «ح ن ف» در اصل به معنای میل پیدا کردن است. کسی که پایش به داخل تمایل دارد، کسی که موقع راه رفتن پایش به داخل می‌رود، کسی که ساق پایش میل به داخل دارد. [۱] [۲] [۳] از همین روی به کسی که میل به راه و دین مستقیم داشته باشد، حنيف گویند و قرآن حضرت ابراهیم را حنیف دانسته است یعنی کسی که از باطل کناره‌گیری کرده و به حق روی آورد: ﴿ما كانَ إِبْراهيمُ يَهُودِيًّا وَ لا نَصْرانِيًّا وَ لكِنْ كانَ حَنيفاً مُسْلِماً وَ ما كانَ مِنَ الْمُشْرِكينَ؛ ابراهيم نه يهودى بود و نه نصرانى؛ بلكه موحّدى خالص و مسلمان بود و هرگز از مشركان نبود.(آل‏ عمران:۶۷)[۴] شیخ طوسی ذیل این آیه اورده است: حنیف میل به حق پیدا کردن است و از معنای تمایل پا گرفته شده است.[۵]

    راغب اصفهانی لغت شناس قرآنی بر همین اساس می‌نویسد که حنیف به معنای هدایت به استقامت و راه مستقیم‏، برگشتن از گمراهى به استقامت و راه مستقيم و ميل كننده به هدايت و راه راست است. اعراب قبل از اسلام هر كسى را كه زيارت حج مى‏رفت و ختنه مى‏‌شد، حنيف مى‏‌ناميدند، يعنى بر دين ابراهيم است.[۶]

    حنیف در اصطلاح به معنای کسی است که از آیین‌ها و روش‌های منحرف چشم می‌پوشد و متوجه آیین حقیقی می‌شود. [۷] [۸]

    کاربرد حنیف در قرآن

    کلمه حنیف ده بار در قرآن تکرار شده است.[۹] جمع آن یعنی کلمه حنفاء دو بار در قرآن آمده است.[۱۰]

    1. حنیف توصیف کلمه دین: حنیف دوبار در توصیف کلمه دین آورده شده است.[۱۱] حنیف صفت است برای دین الهی که خداوند برای هدایت انسان‌ها، همه پیامبران را مأمور به تبلیغ آن دین کرده و نام آن، اسلام به معنای تسلیم در برابر خداوند است: ﴿إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ؛ دین در نزد خدا اسلام و تسلیم شدن در برابر حق است.(آل عمران:۱۹) و چون این دین مطابق با فطرت، مستقیم، دور از افراط و تفریط و دارای احکام عملی خاصی است، آن را با صفت حنیف، توصیف می‌کنند. به همین دلیل ﴿مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ(آل عمران:۹۵) یعنی دین آن حضرت با صفت حنیفیت، توصیف شده است.[۱۲] [۱۳]قرآن در توصیف دین می‌فرماید: ﴿وَأَنْ أَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا وَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ؛ و [به من دستور داده شده است‌] كه به دين حنيف روى آور، و زنهار از مشركان مباش.(یونس:۱۰۵)
    2. حنیف حال یا صفت: حنیف حال یا صفت از دین و ملت ابراهیم است.[۱۴] در این آیات به تبعیت از دین حضرت ابراهیم -دینی که از همه دین‌های باطل به سوی دین حق مایل بوده- امر شده است.
    3. حنیف توصیف حضرت ابراهیم: کلمه حنیف دوبار در توصیف خود حضرت ابراهیم آورده شده است.[۱۵] در توصیف اعتقادات او می‌فرماید: ﴿ما کانَ إِبراهیم یهُودیاً وَلا نَصْرانیاً ولکنْ کانَ حَنیفاً مُسْلِماً وَما کانَ مِنَ الْمُشْرِکین؛ ابراهيم نه يهودى بود و نه نصرانى، بلكه حق گرايى فرمانبردار بود، و از مشركان نبود.(آل عمران:۶۷) همین معنا را در آیه۱۲۰ سوره نحل دیگر تکرار کرده و می‌فرماید: ﴿إِنَّ إِبْراهیمَ کانَ أُمَّه قانِتاً لِلّهِ حَنِیفاً وَلَمْ یک مِنَ الْمُشْرِکین؛ به راستى ابراهيم به تنهایی امتی مطيع خدا [و] حق‌گراى بود و از مشركان نبود.(نحل:۱۲۰)
    • گرایش به دین حق: برخی گفته‌اند حنیف کسی است که از ادیان باطل به دین حق گرایش پیدا کند.[۱۶] این اصطلاح بیشتر ناظر به معنای لغوی حنیف بوده است.

    در تمام این آیات حنیف به معنای حق‌گرایی آمده است که بیشتر درباره دین حضرت ابراهیم(ع) گفته شده است. دین حنیف، آیین پاک و خالص و تسلیم در برابر حق و اعتقاد به توحید کامل است که تمام پیامبران بزرگ الهی از جمله حضرت ابراهیم(ع) و حضرت محمد(ص) به چنین آیین و دینی بودند.[۱۷]

    مراد از حنیف، توحید فطری و روش و نگرش انبیاء الهی الهی به خصوص حضرت ابراهیم(ع) بوده است و به نوعی نقطه مقابل شرک و مشرکان شمرده می‌شد. از آیه ۷۹ سوره انعام و ۳۰ سوره روم و آیات دیگر برمی‌آید که بین حنیفیت و فطرت یعنی نگرش پاک و بی‌آلایش و گرایش غریزی و فطری نسبت به آفریدگار جهان پیوندی هست.[۱۸] پیامبر اسلام(ص) هم خود را مطیع دین حنیف می‌داند:﴿وَأَنْ أَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا وَلَا تَکُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِکِینَ؛ و [به من دستور داده شده است] که به دین حنیف روی آور، و زنهار از مشرکان مباش.(یونس:۱۰۵) در این آیه هم حنیف در مقابل شرک آمده است. در جای دیگر آمده است که به دین حنیف روی آور:﴿فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا؛ پس روی خود را با گرایش تمام به حق، به سوی این دین کن(روم:۳۰)

    حنفاء

    واژه حنیف در دو مورد در قرآن به صورت جمع آمده است:

    • ﴿حُنَفَاءَ لِلَّهِ غَیْرَ مُشْرِکِینَ بِهِ؛ در حالی که گروندگان خالص به خدا باشید؛ نه شریک‌گیرندگان او(حج:۳۱)
    • ﴿وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِیَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ حُنَفَاءَ؛ و فرمان نیافته بودند جز اینکه خدا را بپرستند، و در حالی که به توحید گراییده‌اند، دین [خود] را برای او خالص گردانند(بینه:۵)

    علامه طباطبایی بر این باور است که خدای تعالی اسلام را بدین جهت دین حنیف خوانده که خلق را دستور می‌دهد به اینکه در تمامی امور حد وسط و حالت اعتدال را از دست ندهند، از انحراف به سوی افراط و تفریط بپرهیزند.[۱۹]

    حنیف وصف دین یا دین مستقل

    کاربرد قرآنی این واژه‌ها چنین می‌رساند که حنیف به عنوان یک دین خاص و ارائه شده از سوی یک پیامبر شناسانده نشده است، بلکه توصیفی از یک دین آسمانی و الهی می‌باشد و پیروان هر دین آسمانی را که از شرک، بت‌پرستی‌ و امور خرافی دوری گزینند، می‌توان جزو حنفا شمرد. از این‌رو نمی‌توان برای ابراهیم (ع) دینی ویژه و اختصاصی در نظر گرفت که نام آن دین حنیف باشد. در این‌باره یک مسئله مطرح شده و آن این است که آیات ۱۳۵ سوره بقره و ۶۷ سوره آل عمران دلالت دارد که حنیفیت، یهودیت و مسیحیت نیست.[۲۰]

    با پذیرش این نظر نمی‌توان حنیفیت را با این ادیان یکسان دانست، بلکه دینی در عرض ادیان دیگر خواهد بود. اما این آیات چنین معنایی را نمی‌رسانند به ویژه آیه نخست در پاسخ اهل کتاب است که گفتند «یهودی یا مسیحی شوید تا هدایت یابید، چنین نازل شد که بگو از آیین خالص ابراهیم پیروی کنید و او هرگز از مشرکان نبود». منظور این است که از این آیین‌های تحریف شده پیروی نکنید و آشکار است که یهودیان و مسیحیان مشرک نبوده‌اند، بلکه به تدریج برخی باورهای آنان تحریف گردیده است. به تعبیری «دین حنیف ابراهیم بر آن دو ترجیح داده شده و بر مشرک نبودن او تکیه و تاکید شده است که اشاره است به این نکته که جنبه توحیدی دین حنیف، قوی‌تر از دین یهود و نصارا است (به جهت اعتقاد به اینکه عزیر پسر خداست و یا به جهت اعتقاد نصارا به اینکه مسیح پسر خداست».[۲۱]

    مطالعه بیشتر

    • الاحناف: دراسة في الفكر الديني التوحيدي في المنطقة العربية قبل الإسلام، عماد صباغ، دمشق - سوریه ، دار الحصاد ، ۱۹۹۸م.
    • مقاله «حنفا، حنفیت و رابطه آن با اسلام (بررسی تاریخی حنفا وآیین حنیف در دوران جاهلیت قبل ازاسلام)»، سید محمدعلی احسانی.
    • مقاله «جایگاه سیاسی و اجتماعی حنفا در دوران جاهلیت»، نویسندگان: حبیب مکارم نژاد، علی فتح الهی، اردشیر منظمی.

    منابع

    1. فراهيدى، خليل بن أحمد، كتاب العين، قم، نشر هجرت‏، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۲۴۸.
    2. شيبانى، محمد بن حسن، كتاب الجيم، قاهره، الهيئه العامه لشئون المطابع الاميريه، چاپ اول، ۱۹۷۵م، ج۱، ص۱۴۴.
    3. ابن فارس، أحمد بن فارس، معجم مقاييس اللغه، قم، مكتب الاعلام الاسلامي‏، چاپ اول، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۱۱۰.
    4. ابن فارس، أحمد بن فارس، معجم مقاييس اللغه، قم، مكتب الاعلام الاسلامي‏، چاپ اول، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۱۱۰.
    5. طوسى، محمد بن حسن، التبيان في تفسير القرآن، بیروت، دار إحياء التراث العربي، چاپ اول، بی‌تا، ج۲، ص۴۹۳
    6. راغب اصفهانى، حسين بن محمد، ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ترجمه: غلامرضا خسروی، تهران، مرتضوی، چاپ دوم، ۱۳۷۴ش، ج۱، ص۵۵۱.
    7. مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دار الكتب الإسلاميه، چاپ دهم، ۱۳۷۱ ش، ج۶، ص۶۰.
    8. دهقان، اكبر، نسيم رحمت تفسير قرآن كريم، قم، حرم، چاپ اول، ۱۳۸۷ش، ج۳، ص۳۱۴.
    9. سوره بقره،‌ آیه ۱۳۵. سوره آل عمران، آیه ۶۷ و آیه۹۵. سوره نساء، آیه ۱۲۵. سوره انعام، آیه۷۹ وآیه۱۶۱. سوره یونس، آیه ۱۰۵. سوره نحل، آیه۱۲۰ و آیه ۱۲۳. سوره روم، آیه ۳۰.
    10. سوره حج، آیه ۳۱. سوره بینه، آیه ۵.
    11. سوره یونس، آیه ۱۰۵. سوره روم، آیه ۳۰.
    12. طبرسی، فضل بن الحسن، مجمع البیان، انتشارات فراهانی، ج۲، ص۷۱.
    13. کاشانی، فتح الله، منهج الصادقین، ۱۳۴۴ش، ج۱، ص۳۲۶.
    14. سوره بقره،‌ آیه ۱۳۵. سوره آل عمران، آیه ۹۵. سوره نساء، آیه ۱۲۵. سوره انعام، آیه ۱۶۱. سوره نحل، آیه ۱۲۳.
    15. سوره آل عمران، آیه ۶۷. سوره نحل، آیه ۱۲۰.
    16. مشهدی، میرزا محمد، کنز الدقائق، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، بی‌تا، ج۱، ص۳۵۰.
    17. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ سوم، ۱۳۹۷ ق، ج۳، ص۲۹۸.
    18. قرآن کریم، ترجمه، توضیحات و واژه نامه: بهاءالدین خرمشاهی، تهران، جامی، نیلوفر، ۱۳۷۶ش، ص۲۱.
    19. طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه: محمد باقر موسوی همدانی، ج۲۰، ص۵۷۵.
    20. دائرة المعارف تشیع، ج۶، «مقاله حنیف»، بهاء‌الدین خرمشاهی، ص۵۳۹.
    21. زریاب خویی، عباس، سیره رسول‌الله از آغاز تا هجرت، ص۷۹.