تناقض ازدواج با فتنه بودن همسران و اولاد

سؤال

بر اساس آموزه‌های دینی از یک سو اسلام ازدواج را مایه حفظ ایمان دانسته است و از سوی دیگر خداوند همسران و فرزندان مؤمنین را دشمن آنان و اموال و اولاد را فتنه معرفی نموده است، پس بهتر که انسان خود را گرفتار دشمنی همسران و فرزندان و فتنه اموال و اولاد نکرده و ازدواج را ترک نموده و به تنهایی زندگی کند تا به اجر عظیمی که نزد خدا است برسد چون خدا فرموده: والله عنده اجر عظیم؟

هیچ تضادی میان ترغیب اسلام به ازدواج و دشمن بودن همسران و فرزندان و فتنه بودن اموال و اولاد نیست. ازدواج دارای ثواب بزرگ است، پاسخ مثبت به خواست فطرت انسان و یک امر فطری می‌باشد. مخالفت با ازدواج مخالفت با اقتضای فطرت و نوع خلقت انسان می‌باشد. رسیدن به اجر عظیم در این آیات فقط با ازدواج کردن و پیروز شدن در امتحان به سبب همسر، فرزند و مال دنیا محقق می‌شود و اگر ازدواج نباشد اجر عظیم معنا و نمود پیدا نمی‌کند؛ زیرا زندگی دنیا، نعمت‌ها، بلاها و گرفتاری‌های آن، عوامل امتحان‌اند. از این‌روی تشکیل خانواده هم می‌تواند انسان را به پاداش بزرگ برساند و هم سبب امتحان انسان باشد که همسر، فرزند و اموال اسباب امتحان هستند.

اموال و اولاد ابزاری برای امتحان

میزان علاقه انسان به اموال، اولاد، همسران، چگونگی حفظ اموال، چگونگی خرج کردن و چگونگی نگهداری آن، هریک از مهم‌ترین ابزارهای آزمایش هستند: ﴿إِنَّما أَمْوالُکُمْ وَ أَوْلادُکُمْ فِتْنَه وَ اللَّهُ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظیمٌ؛ اموال و فرزندان‌تان فقط وسیله آزمایش شما هستند؛ و خداست که پاداش عظیم نزد اوست.(تغابن:۱۵) آزمایش بودن اموال و فرزندان به خاطر این است که این‌ها از زینت‌های جذاب زندگی دنیاست، نفس آدمی به سوی آن‌ها آن چنان جذب می‌شود که از نظر اهمیت هم‌پایه آخرت و اطاعت پروردگارش قرار داده، در سر دو راهی قرار می‌گیرد.[۱]

قرآن در آیه دیگری نیز بعد از فتنه خواندن اموال و اولاد، سخن از اجر عظیم به میان آورده است.[۲] هرگاه انسان بر سر دو راهی جاذبه اموال و دعوت همسر و فرزندان از یک سو و دعوت خدا و رسول از سوی دیگر قرار گرفت و به خوبی از عهده آزمایش برآمد، آنگاه است که نزد خدا اجر عظیم دارد و این پاداش به کسانی تعلق دارد که در امتحان الهی پروز شوند.[۳]

اموال و اولاد ابزاری شیطانی برای غفلت از خدا

قرآن غافل شدن از یاد خدا به خاطر توجه به مال و اولاد را یادآوری می‌کند: ﴿یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تُلْهِکُمْ أَمْوالُکُمْ وَ لا أَوْلادُکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُونَ؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید! اموال و فرزندان‌تان شما را از یاد خدا غافل نکند و کسانی که چنین کنند، زیانکارانند.(منافقون:۹)

یکی از عوامل مهم نفاق دوست داشتن دنیا و علاقه افراطی به اموال و فرزندان است. خداوند مؤمنان را از چنین علاقه افراطی بازمی‌دارد و آنها را زیان‌کاران می‌داند: ﴿وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُونَ

اموال و اولاد از مواهب الهی هستند تا آنجا که از آنها در راه خدا و رسیدن به سعادت کمک گرفته شود. علاقه بیش از اندازه به آنها سدی در میان انسان و خدا ایجاد کند و تعبیر به «خاسرون» (زیانکاران) به خاطر آن است که دلبستگی به دنیا چنان انسان را سرگرم می‌کند که سرمایه‌های وجودی خویش را در راه لذات ناپایدار و گاهی اوهام و پندارها، صرف می‌کند و با دست خالی از این دنیا می‌رود در حالی که با داشتن سرمایه‌های بزرگ برای زندگی جاویدانش کاری نکرده است.[۴]

دشمنی برخی از همسران و فرزندان نه همه آنها

قرآن دشمنی برخی همسران و فرزندان را به «مؤمنین» ارتباط داده است: ﴿یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّ مِنْ أَزْوَاجِکُمْ وَأَوْلَادِکُمْ عَدُوًّا لَکُمْ فَاحْذَرُوهُمْ وَإِنْ تَعْفُوا وَتَصْفَحُوا وَتَغْفِرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید! بعضی از همسران و فرزندانتان دشمنان شما هستند، از آنها برحذر باشید؛ و اگر عفو کنید و چشم بپوشید و ببخشید، (خدا شما را می‌بخشد)؛ چرا که خداوند بخشنده و مهربان است.(تغابن:۱۴)

«مِنْ أَزْوَاجِکُمْ» یعنی بعضی از همسران مؤمنین با مؤمنان دشمنی می‌ورزند نه همه آنان و عداوت به خاطرایمان است و این‌ها می‌خواهند همسران خود را از اصل ایمان یا از کارهای پسندیده، منصرف کنند. می‌خواهند کفر و گناهان بزرگ از قبیل بخل و خود‌داری از انفاق در راه خدا را بر آنان تحمیل کنند، چون دوست می‌دارند همسران‌شان بجای علاقه‌مندی به راه خدا، فقط به اولاد و همسران خود علاقه‌مند باشند و برای تأمین آسایش آنان به مال مردم دست بزنند.[۵]

خدا دستور می‌دهد از این گونه زنان و فرزندان حذر شود و رضای آن‌ها مقدم بر رضای خدا نگردد.

جستارهای وابسته

منابع

  1. طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه: محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۷۴ش، ج۱۹ ص۵۱۷.
  2. سوره انفال، آیه۲۸.
  3. رضایی اصفهانی، محمدعلی، تفسیر قرآن مهر، قم، پژوهشهای تفسیر و علوم قرآن، چاپ اول، ۱۳۸۷ش، ج۸، ص۶۷.
  4. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش، ج۲۴، ص۷۲.
  5. طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه: محمد باقر موسوی همدانی، قم، جامعه مدرسین، ۱۳۷۴ش، ج‏۱۹، ص۵۱۶.