بررسی روایت دارو نخوردن بلافاصله پس از بیماری

از ویکی پاسخ
سؤال

آیا این که می‌گویند: بلافاصله بعد از مریض شدن دارو نخورید، مرجع حدیثی هم دارد؟

از پیامبر(ص) نقل شده است که: تا زمانی که بدنت بیماری را تحمل می‌کند، از مصرف دارو پرهیز کن و هرگاه آن را تحمل نکرد، آن گاه دارو استفاده کن.[۱]

برای رسیدن به حقیقت کلام معصوم و تفسیر آن مراجعه به دیگر بیانات ایشان لازم است. در حدیث آمده است دارو همانند صابون است،[۲] چرا که صابون هر چند تمیز است ولی کم‌کم الیاف پارچه را نیز از بین می‌برد، بنابراین تا بیماری بر انسان غلبه نکرده و بیماری‌اش بیشتر از سلامتی‌اش نشده مصرف دارو مضر خواهد بود؛

در حدیثی از امام علی(ع) هم آمده که: مسلمان خود را مداوا نکند، مگر آن که بیماری بر سلامتیش چیره گردد.[۳] و از امام کاظم(ع) نقل شده که: هیچ دارویی نیست، مگر آن که خود، بیماری تازه‌ای را دامن می‌زند، برای بدن چیزی سودمندتر از پرهیز و خوردن غذا در حد نیاز نیست.[۴] همچنین امام کاظم(ع) چنین فرموده: تا زمانی که بیماری خود به خود از شما برطرف می‌شود، به معالجه پزشکان روی نیاورید، زیرا کار طبیب مانند بنا است، که اندک کار او به کار بسیار منجر شود.[۵] و از امام علی(ع) هم نقل شده که: تا زمانی که بیماری با تو می‌سازد، تو نیز با آن بساز.[۶]

البته بعضی از بیماری‌ها و امراض است که در آنها بیماری غالب است و باید سریع به پزشک مراجعه شود و با مصرف داروهایی که او تجویز می‌کند معالجه شود مانند مارگزیدگی و وبا و …؛ و بعضی از بیماری‌ها است که اگر کمی صبر شود، خود به خود از بین می‌رود و لازم نیست حتماً دارو مصرف نمود. برخی از زشکان این عمل را موجب بالا بردن مقاوت بدن و تقویت سیستم دفاعی می شود.

از آن جایی که تشخیص این که کدام بیماری نیاز به معالجه دارو دارد و کدام بیماری به آن نیاز ندارد کاری تخصصی است که پزشک متخصص می‌تواند آن را تشخیص دهد نه شخص دیگر؛ بنابراین روایات یاد شده ممکن است ناظر به این جهت باشد که تا جایی که نفس آدمی می‌تواند خود تدبیر درمان نماید این کار را انجام دهد و در جایی که بدن نیاز به مداوای پزشک دارد توصیه شده است که به پزشک هم مراجعه گردد.


مطالعه بیشتر

  • ترجمه میزان الحکمه، محمدی ری شهری، مترجم، حمید رضا شیخی، دارالحدیث، ج۴.
  • طب الائمه، تألیف، عبدالله و حسین ابنابسطام، انتشارات شریف رضی.
  • بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۵۹، باب ۵۰ و ج۷۸، باب ۲.


منابع

  1. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، ۱۴۰۴ق، ج۵۹، ص۶۶.
  2. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، کتابخانه آیه الله مرعشی نجفی، ۱۴۰۴ق، ج۲۰، ص۳۰۰.
  3. شیخ صدوق، الخصال، انتشارات جامعه مدرسین، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۶۲۰.
  4. محمد بن یعقوب کلینی، کافی، دارالکتب الاسلامیه، ج۸، ص۲۷۲، ح۴۰۹.
  5. بحارالانوار، همان، ج۵۹، ص۶۳، باب ۵۰، ح۴.
  6. نهج البلاغه، حکمت ۲۷.