پاکدامنی حضرت فاطمه(س) و حرام‌شدن آتش بر ذریه او: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|کاربر=A.rezapour }}
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
خط ۶: خط ۵:
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
{{درگاه|فاطمی}}
{{درگاه|فاطمی}}
روایتی از [[پیامبر(ص)]] در کتب روایی نقل است که گفته است: «فاطمه پاکدامنی ورزید و خداوند آتش را بر ذریه او حرام کرد.».  در روایتی از امام نقل است که ذریه در این روایت را «حسن و حسین و زینب و ام کلثوم» تفسیر کرده است.  
روایتی از [[پیامبر(ص)]] در کتب روایی آمده که گفته است: «فاطمه پاکدامنی ورزید و خداوند آتش را بر ذریه او حرام کرد.».  در روایتی از [[امام صادق(ع)]] نقل است که ذریه در این روایت را «حسن و حسین و زینب و ام کلثوم» تفسیر کرده است.  


عالمان دینی نیز گفته اند که نسبت داشتن با [[فاطمه(س)|حضرت فاطمه(س)]] دلیل بر خلاصی از آتش نبوده و روش عملی امامان نیز چنین چیزی دیده نمی‌شود.  
عالمان دینی گفته‌اند که نسبت داشتن با [[فاطمه(س)|حضرت فاطمه(س)]] دلیل بر خلاصی از آتش نبوده و روش عملی امامان نیز چنین چیزی دیده نمی‌شود. و آتش فقط بر آن عده از سادات حرام است که اهل طاعت عبادت و بندگی باشند.  


==متن روایت==
==متن روایت==
در روایتی از پیامبر(ص) نقل است که: «فاطمه عفت و پاک‌دامنی خویش را حفظ کرد و خداوند آتش را بر ذریه فاطمه(س) حرام و آنان را از عذاب آتش مصون داشت. از امام صادق(ع)، از معنای کلام پیامبر سؤال شد و امام فرمود: «مقصود از کلام رسول الله(ص) آن عده از فرزندان زهرا است که از عذاب آتش الهی آزاد هستند و آنان حسن و حسین و زینب و ام کلثوم هستند.»<ref>مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، تهران، اسلامیه، بی تا، ج۴۳، ص۲۳۱.</ref>
در روایتی از پیامبر(ص) نقل است که: «فاطمه عفت و پاک‌دامنی خویش را حفظ کرد و خداوند آتش را بر ذریه فاطمه(س) حرام و آنان را از عذاب آتش مصون داشت.» از امام صادق(ع)، از معنای کلام پیامبر سؤال شد و امام فرمود: «مقصود از کلام رسول الله(ص) آن عده از فرزندان زهرا است که از عذاب آتش الهی آزاد هستند و آنان حسن و حسین و زینب و ام کلثوم هستند.»<ref>مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، تهران، اسلامیه، بی تا، ج۴۳، ص۲۳۱.</ref>


==سلسه راویان روایت==
==سلسه راویان روایت==
خط ۳۳: خط ۳۲:


==معنا و مفهوم روایت==
==معنا و مفهوم روایت==
گفته شده این که در روایت مقصود همه ذریه حضرت زهرا(س) بوده باشد و آنان به صرف انتساب به آن حضرت اهل نجات باشند، با عقل و نقل سازگار نیست، زیرا بر این مبنا از نظر عقلی باید تکالیف دینی نسبت به آنان لغو باشد زیرا فرض این است که آنان به مجرد انتساب اهل نجات‌اند در حالی که چنین نیست.{{مدرک|date=دسامبر ۲۰۲۳}}
گفته شده این که در روایت مقصود همه ذریه حضرت زهرا(س) بوده باشد و آنان به صرف انتساب به حضرت فاطمه اهل نجات باشند، با عقل و نقل سازگار نیست، زیرا بر این مبنا از نظر عقلی باید تکالیف دینی نسبت به آنان لغو باشد زیرا فرض این است که آنان به مجرد انتساب اهل نجات‌اند در حالی که چنین نیست.{{مدرک|date=دسامبر ۲۰۲۳}}


به علاوه روایات فراوانی در منابع روائی از معصومین(ع) به ما رسیده که می‌گوید این طرز فکر که صرف ارتباط نسَبی نجات بخش است، اشتباه است و بر همین اساس در رابطه با روایت مورد سؤال از معصومین(ع) سؤال شده و آنان جواب منطقی و عقلایی داده‌اند و مسئله اطاعت از خدا و معصومین(ع) را یک امر ضروری و غیرقابل انکار دانسته‌اند از جمله در زمان امام رضا(ع) این فکر که مجرد ارتباط نسَبی با فاطمه و اهل بیت(ع) عامل نجات است از سوی برخی‌ها تبلیغ می‌شده که امام رضا(ع) مانع از ترویج این تفکر غلط شده‌ است.<ref>مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، تهران، اسلامیه، بی تا، ج۴۳، ص۲۳۲.</ref>
به علاوه روایات فراوانی در منابع روائی از معصومین(ع) رسیده که می‌گوید این طرز فکر که صرف ارتباط نسَبی نجات‌بخش است، اشتباه است و بر همین اساس در رابطه با روایت مورد سؤال، از معصومین(ع) سؤال شده و آنان جواب منطقی و عقلایی داده‌اند و مسئله اطاعت از خدا و معصومین(ع) را یک امر ضروری و غیرقابل انکار دانسته‌اند. از جمله در زمان [[امام رضا(ع)]] این فکر که مجرد ارتباط نسَبی با فاطمه و اهل بیت(ع) عامل نجات است از سوی برخی‌ها تبلیغ می‌شده که امام رضا(ع) مانع از ترویج این تفکر غلط شده‌ است.<ref>مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، تهران، اسلامیه، بی تا، ج۴۳، ص۲۳۲.</ref>


بنابریان صرف فرزندی و انتساب به پیامبر(ص) و فاطمه زهرا(س) سودی ندارد و عمل صالح لازم است. مطابق رویات و روایات تایید کننده آن آتش فقط بر آن عده از سادات حرام است که اهل طاعت عبادت و بندگی باشند و لذا برای روایت مورد سؤال در برخی روایات امام حسن و امام حسین، زینب و ام کلثوم(ع) را به عنوان مصداق کامل روایت ذکر کرده‌ است.<ref>مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، تهران، اسلامیه، بی تا، ج۴۳، ص۲۳۱.</ref>
بنابراین صرف فرزندی و انتساب به پیامبر(ص) و فاطمه زهرا(س) سودی ندارد و عمل صالح لازم است. مطابق روایت و روایات تاییدکننده آن آتش فقط بر آن عده از سادات حرام است که اهل طاعت عبادت و بندگی باشند و لذا برای روایت مورد سؤال در برخی روایات امام حسن(ع) و امام حسین(ع)، زینب و ام کلثوم را به عنوان مصداق کامل روایت ذکر کرده‌ است.<ref>مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، تهران، اسلامیه، بی تا، ج۴۳، ص۲۳۱.</ref>
== منابع ==
== منابع ==
{{پانویس|۲}}
{{پانویس|۲}}

نسخهٔ ‏۲۱ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۹:۰۵

سؤال

پیامبر(ص) در حدیثی فرموده‌ است: «فاطمه عفت و پاک‌دامنی خویش را حفظ کرد و خداوند آتش را بر ذریه فاطمه(س) حرام و آنان را از عذاب آتش مصون داشت.» آیا این حدیث صحیح است؟

درگاه‌ها
فاطمیه.png


روایتی از پیامبر(ص) در کتب روایی آمده که گفته است: «فاطمه پاکدامنی ورزید و خداوند آتش را بر ذریه او حرام کرد.». در روایتی از امام صادق(ع) نقل است که ذریه در این روایت را «حسن و حسین و زینب و ام کلثوم» تفسیر کرده است.

عالمان دینی گفته‌اند که نسبت داشتن با حضرت فاطمه(س) دلیل بر خلاصی از آتش نبوده و روش عملی امامان نیز چنین چیزی دیده نمی‌شود. و آتش فقط بر آن عده از سادات حرام است که اهل طاعت عبادت و بندگی باشند.

متن روایت

در روایتی از پیامبر(ص) نقل است که: «فاطمه عفت و پاک‌دامنی خویش را حفظ کرد و خداوند آتش را بر ذریه فاطمه(س) حرام و آنان را از عذاب آتش مصون داشت.» از امام صادق(ع)، از معنای کلام پیامبر سؤال شد و امام فرمود: «مقصود از کلام رسول الله(ص) آن عده از فرزندان زهرا است که از عذاب آتش الهی آزاد هستند و آنان حسن و حسین و زینب و ام کلثوم هستند.»[۱]

سلسه راویان روایت

هفت نفر در سلسله سند این حدیث قرار گرفته است:

  • حماد بن عثمان که اولین راوی در این سند بوده کسی است که شیخ طوسی در «فهرست» خود از ایشان به عنوان ثقه و جلیل القدر یاد کرده و گفته ایشان دارای کتاب است.[۲]
  • محمد بن قاسم که نجاشی از علماء رجال ایشان را توثیق نموده و فرموده محمد بن قاسم امامی مذهب و ثقه است.[۳]
  • حسن بن علی الوشّاء را نجاشی از افراد برجسته شیعه شمرده او را به عنوان «عین من اعیان الطائفه» معتبر دانسته‌ است.[۴]
  • علی بن مهزیار چهارمین نفر در سلسله سند است که از امام رضا(ع) روایت نقل کرده و از افراد ویژه امام جواد(ع) و وکیل آن حضرت بوده و در وثاقت و اعتبارش از نظر اهل تشخیص تردیدی نیست.[۵]
  • محمد بن حسن صفار که یکی دیگر از راویان این روایت است، نجاشی در رجال خود به وثاقت، عظمت قدر و منزلت و قلت اسقاط در روایت، یاد کرده و توثیق نموده است.[۷]

با توجه به معتبر بودن آحاد سلسله سند این روایت تردیدی در صدور آن از معصوم(ع) باقی نمی‌ماند علاوه بر این که روایت مستفیضه است.

معنا و مفهوم روایت

گفته شده این که در روایت مقصود همه ذریه حضرت زهرا(س) بوده باشد و آنان به صرف انتساب به حضرت فاطمه اهل نجات باشند، با عقل و نقل سازگار نیست، زیرا بر این مبنا از نظر عقلی باید تکالیف دینی نسبت به آنان لغو باشد زیرا فرض این است که آنان به مجرد انتساب اهل نجات‌اند در حالی که چنین نیست.[نیازمند منبع]

به علاوه روایات فراوانی در منابع روائی از معصومین(ع) رسیده که می‌گوید این طرز فکر که صرف ارتباط نسَبی نجات‌بخش است، اشتباه است و بر همین اساس در رابطه با روایت مورد سؤال، از معصومین(ع) سؤال شده و آنان جواب منطقی و عقلایی داده‌اند و مسئله اطاعت از خدا و معصومین(ع) را یک امر ضروری و غیرقابل انکار دانسته‌اند. از جمله در زمان امام رضا(ع) این فکر که مجرد ارتباط نسَبی با فاطمه و اهل بیت(ع) عامل نجات است از سوی برخی‌ها تبلیغ می‌شده که امام رضا(ع) مانع از ترویج این تفکر غلط شده‌ است.[۹]

بنابراین صرف فرزندی و انتساب به پیامبر(ص) و فاطمه زهرا(س) سودی ندارد و عمل صالح لازم است. مطابق روایت و روایات تاییدکننده آن آتش فقط بر آن عده از سادات حرام است که اهل طاعت عبادت و بندگی باشند و لذا برای روایت مورد سؤال در برخی روایات امام حسن(ع) و امام حسین(ع)، زینب و ام کلثوم را به عنوان مصداق کامل روایت ذکر کرده‌ است.[۱۰]

منابع

  1. مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، تهران، اسلامیه، بی تا، ج۴۳، ص۲۳۱.
  2. شیخ طوسی، محمد. الفهرست، مؤسسه نشر الفقاهه، چاپ اول، ۱۴۱۷ق، ص۱۱۵.
  3. نجاشی الکوفی، شیخ احمد بن علی، رجال نجاشی، جامعه مدرسین، چاپ پنجم، ۱۴۱۶ق، ص۳۶۲.
  4. تفرشی، السید المصطفی، نقد الرجال، آل البیت، چاپ اول، ۱۴۱۸ق، ج۵، ص۳۵۱ و طرائف المقال، ج۱، ص۲۱۷.
  5. رجال نجاشی، تحقیق، شبیری زنجانی، ص۲۵۳، همان.
  6. رجالی نجاشی، همان، ص۲۸۱.
  7. رجال نجاشی، ص۲۵۴.
  8. التفرشی، السید المصطفی، نقد الرجال، آل البیت، چاپ اول، ۱۴۱۸ق، ج۴، ص ۱۷۰.
  9. مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، تهران، اسلامیه، بی تا، ج۴۳، ص۲۳۲.
  10. مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، تهران، اسلامیه، بی تا، ج۴۳، ص۲۳۱.