وثاقت مشایخ شیخ صدوق در سند زیارت جامعه کبیره: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۸ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|کاربر=Shamloo }}
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
در سند زیارت جامعه کبیره از مشایخ شیخ صدوق نام برده شده اما توثیق به خصوصی راجع به آنها نشده، در نتیجه اختلاف رجالی پیش آمده که آیا مشایخ صدوق قابل اعتنا هستند یا نه؟ با این توضیح آیا می‌توان سند زیارت جامعه را تمام دانست؟
در سند زیارت جامعه کبیره از مشایخ شیخ صدوق نام برده شده، اما توثیق به‌خصوصی راجع به آنها نشده است. در نتیجه اختلاف رجالی پیش آمده که آیا مشایخ صدوق قابل اعتنا هستند یا نه؟ با این توضیح آیا می‌توان به سند زیارت جامعه اعتماد کرد؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}'''وثاقت مشایخ شیخ صدوق در سند زیارت جامعه کبیره''' به دلیل کثرت نقل از آنان توسط [[شیخ صدوق]] تأیید شده است. از نظر محققان این افراد از مشایخ اجازه‌ شیخ صدوق هستند و شیخ صدوق در تمام تألیفات و خود روایتی از آنان نقل کرده است. شیخ صدوق در همه این موارد در مورد آنان از تعبیر «رضی الله عنه» استفاده کرده و بر آنان اعتماد کرده است. اعتماد شیخ صدوق و مدح او در مورد این مشایخ موجب شده که سند زیارت جامعه کبیره صحیح یا نزدیک به صحیح قلمداد شود.


== سند زیارت ==
== سند زیارت ==
متن سند زیارت جامعه کبیره را اولین بار شیخ صدوق در کتاب من لایحضره الفقیه<ref>صدوق، محمد بن علی، کتاب من لا يحضره الفقيه‌، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۶۰۹-۶۱۷.</ref> و در عیون اخبار الرضا(ع)<ref>صدوق، محمد بن علی، عیون اخبار الرضا(ع)، تحقیق مهدی لاجوردی، تهران، انتشارات جهان، بی‌تا، ج۲، ص۲۷۲-۲۷۸.</ref> از امام هادی(ع) نقل کرده است. سند این روایت در کتاب من لایحضره الفقیه چنین است: {{متن عربی|رَوَى مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِيلَ الْبَرْمَكِيُ‌ قَالَ حَدَّثَنَا مُوسَى بْنُ عَبْدِاللَّهِ النَّخَعِيُّ}}.<ref>صدوق، کتاب من لا يحضره الفقيه‌، ج۲، ص۶۰۹</ref> سند این روایت در کتاب عیون اخبار الرضا(ع) این چنین آمده است: {{متن عربی|حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِمْرَانَ الدَّقَّاقُ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ وَ مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ السِّنَانِيُّ وَ عَلِيُّ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْوَرَّاقُ وَ الْحُسَيْنُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ هِشَامٍ الْمُكَتِّبُ قَالُوا حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْكُوفِيُّ وَ أَبُو الْحُسَيْنِ الْأَسَدِيُّ قَالُوا حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِيلَ الْمَكِّيُّ الْبَرْمَكِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُوسَى بْنُ عِمْرَانَ النَّخَعِيُّ}}<ref>صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ج۲، ص۲۷۲.</ref>
سند زیارت جامعه کبیره را اولین بار شیخ صدوق در [[کتاب من لایحضره الفقیه]]<ref>صدوق، محمد بن علی، کتاب من لا يحضره الفقيه‌، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۶۰۹-۶۱۷.</ref> و در [[عیون اخبار الرضا(ع)]]<ref>صدوق، محمد بن علی، عیون اخبار الرضا(ع)، تحقیق مهدی لاجوردی، تهران، انتشارات جهان، بی‌تا، ج۲، ص۲۷۲-۲۷۸.</ref> از [[امام هادی(ع)]] نقل کرده است. سند این روایت در کتاب من لایحضره الفقیه چنین است: {{متن عربی|رَوَى مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِيلَ الْبَرْمَكِيُ‌ قَالَ حَدَّثَنَا مُوسَى بْنُ عَبْدِاللَّهِ النَّخَعِيُّ}}.<ref>صدوق، کتاب من لا يحضره الفقيه‌، ج۲، ص۶۰۹</ref> سند این روایت در کتاب عیون اخبار الرضا(ع) این چنین آمده است: {{متن عربی|حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِمْرَانَ الدَّقَّاقُ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ وَ مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ السِّنَانِيُّ وَ عَلِيُّ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْوَرَّاقُ وَ الْحُسَيْنُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ هِشَامٍ الْمُكَتِّبُ قَالُوا حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْكُوفِيُّ وَ أَبُو الْحُسَيْنِ الْأَسَدِيُّ قَالُوا حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِيلَ الْمَكِّيُّ الْبَرْمَكِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُوسَى بْنُ عِمْرَانَ النَّخَعِيُّ}}<ref>صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ج۲، ص۲۷۲.</ref>


== تحلیل سند ==
== تحلیل سند ==
در منابع رجالی، درباره مشایخ سند زیارت جامعه چنین آمده است:
در منابع رجالی، درباره مشایخ [[سند حدیث|سند]] زیارت جامعه کبیره چنین آمده است:


'''علی بن احمد بن محمد بن عمران الدقاق:''' سید ابوالقاسم خویی می‌گوید که درباره او ذمی نقل نشده است.<ref>خویی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، چاپ پنجم، ۱۴۱۳ق، ج۱۲، ص۲۷۹.</ref>
'''موسی النخعی:''' [[شیخ صدوق]] در کتاب من لا یحضره الفقیه<ref>صدوق، کتاب من لا يحضره الفقيه‌، ج۲، ص۶۰۹</ref> این شخص را با عنوان «موسی بن عبدالله النخعی» و در کتاب عیون اخبار الرضا(ع)<ref>صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ج۲، ص۲۷۲.</ref> با عنوان «موسی بن عمران النخعی» یاد کرده و از او [[زیارت جامعه کبیره]] را نقل کرده است. برخی محققان گفته‌اند که موسی بن عمران نخعی و موسی بن عبدالله نخعی نام یک نفر است و یکی از نام‌های عمران یا عبدالله نام جد او است و نه پدرش.<ref>نمازی شاهرودی، علی، مستدرکات علم رجال الحدیث، تهران، ناشر فرزند مؤلف، ۱۴۱۴ق، ج۸، ص۲۰–۲۱.</ref> در برخی منابع از قول [[محمدباقر بهبهانی|وحید بهبهانی]] و [[شیخ عبدالله مامقانی]] آمده است که موسی بن عبدالله النخعی، راوی زیارت جامعه، شخصی امامی‌مذهب و دارای اعتقادات صحیح است. نقل چنین زیارتی با چنین مضامینی در مورد [[ائمه(ع)]] دلیل واضحی است بر اینکه او اهل علم و فضل بوده روایاتش مقبول اهل علم شمرده می‌شده است. عدم ذکر نام او در [[فهرست آثار رجالی شیعه|کتاب‌های رجالی]] موجب ضعف او از نظر رجالی نیست.<ref>نمازی شاهرودی، مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۱، ص۷–۸.</ref>


'''حسین بن ابراهیم بن أحمد بن هشام المکتب''': گفته شده که او از مشایخ صدوق است. صدوق بسیار از او روایت نقل کرده است و از او با عبارت «رضی الله عنه و رحمة الله» با جلالت یاد کرده است.<ref>بهبهانی، وحید، تعلیقه علی منهج المقال، ص۱۳۶؛ بروجردی، طوائف المقال، ج۱، ص۱۶۷.</ref>
[[علی‌اکبر غفاری]]، [[محدث]] و محقق علوم حدیث، در ذیل روایت این زیارت در [[کتاب من لایحضره الفقیه]] می‌گوید: شیخ صدوق این روایت را توسط سه تن از مشایخ خود روایت کرده است؛ علی بن احمد بن موسی الدقاق، محمد بن احمد السنانی، که همان محمد بن احمد بن محمد بن سنان است، و حسین بن ابراهیم بن احمد بن هشام المکتب. این سه نفر از مشایخ اجازه‌اند و شیخ صدوق در تمام تألیفات و کتاب‌های خود روایتی را از این سه شیخ ذکر نکرده، مگر آنکه در مورد آنان از تعبیر «رضی الله عنه» استفاده کرده و بر آنان اعتماد کرده است. این اعتماد شیخ صدوق و مدح او در مورد آنان کافی است و به همین دلیل طریق نقل شده توسط شیخ در مورد زیارت جامعه، صحیح یا حسن مانند صحیح است و اعتماد شیخ مؤید این مطلب است.<ref>صدوق، کتاب من لایحضره الفقیه، تعلیقات محقق، ج۲، ص۶۰۹.</ref> [[جایگاه علامه مجلسی|علامه مجلسی]] نیز سند زیارت جامعه را از صحیح‌ترین سندها بر می‌شمرد.<ref>مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی، بحارالأنوار، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ۱۴۱۳ق، ج۹۹، ص۱۴۴.</ref>


موسی النخعی، باید توجه کرد که شیخ صدوق (ره) در کتاب من لا یحضره الفقیه این شخص را با عنوان موسی بن عبدالله النخعی و در کتاب عیون اخبار الرضا(ع) او را با عنوان موسی بن عمران النخعی یاد کرده و از او زیارت جامعه را نقل می‌کند. در کتاب مستدرکات علم رجال الحدیث آمده است که موسی بن عمران نخعی و موسی بن عبدالله نخعی نام یک نفر است و یکی از نام‌های عمران یا عبدالله نام جد او است و نه پدرش.<ref>نمازی شاهرودی، علی، مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۸، ص۲۰–۲۱.</ref>
==علت توثیق مشایخ سه‌گانه صدوق در سند زیارت==
برخی محققان [[علم رجال]] درباره علت توثیق مشایخ سه‌گانه صدوق در سند زیارت جامعه چنین گفته‌اند: عالمان متقدم حدیث از تعدادی از مشایخ خود روایت نقل می‌کردند و این نقل روایت نشان از شأن علمی آنان است. با این حال، نام این مشایخ در [[فهرست آثار رجالی شیعه|کتاب‌های رجالی]] نیست. بنا بر قواعد علم رجال باید این افراد در شمار رجال مجهول قرار بگیرند. اما شواهد نشان می‌دهد که ایشان در شمار افراد ضعیف یا مجهول نیستند. زیرا کثرت روایت نقل شده از آنان و اعتنا به شأن آنان خلاف این را ثابت می‌کند. این موضوع درباره مورد برخی از مشایخ شیخ صدوق نیز بیان شده است: ممکن است چنین گمان شود که عدم ذکر نام آنان در کتاب‌های رجالی به دلیل عدم اعتماد بر آنان بوده است. اما عدم ذکر نام آنان دلایل مختلفی دارد که از جمله اینکه این مشایخ دارای تألیف نبوده‌اند و بیشتر کتاب‌های رجالی متقدمان در مورد کسانی بود که صاحب کتاب بودند.<ref>عاملی، حسن بن زین‌الدین، منتقی الجمان فی الاحادیث الصحاح و الحسان، تحقیق علی‌اکبر غفاری، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، ۱۳۶۲ش، ج۱، ص۳۹–۴۰.</ref>


در کتاب مستدرکات علم رجال الحدیث از قول عده‌ای از علما که ازجمله آنان وحید بهبهانی وعلامه مامقانی است در موارد متعدد نقل شده است که موسی بن عبدالله النخعی راوی زیارت جامعه، شخصی امامی و صحیح الاعتقاد است و تلقین چنین زیارت با چنین مضامینی در مورد ائمه(ع) دلیل واضحی است بر آن که او اهل علم و فضل و مقبول الروایه است و عدم ذکر نام او در کتاب‌های رجالی موجب قدح او نیست.<ref>مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۱، ص۷–۸.</ref>
[[جایگاه علامه مجلسی|علامه مجلسی]] هم علت توثیق مشایخ شیخ صدوق را چنین برمی‌شمرد: مشایخ که صدوق، که از آنها را در کتاب کمال الدین خود یاد کرده، گرچه در کتاب‌های رجال توثیقی در مورد آنان نرسیده، اما صدوق بسیار از آنان روایت نقل کرده و پس از ذکر نام آنها لفظ «رضی الله عنه» را به کار برده است<ref>مجلسی، بحارالأنوار، ج۸۰، ص۵۳.</ref>
 
با توجه به مطالب بیان شده، مشخص می‌شود که راویان سند زیارت جامعه کبیره از راویانی هستند که هیچ ذم و نادرستی از آنان در کتاب‌ها گزارش نشده است و علاوه بر آن افرادی مورد اعتماد و جلیل القدرند. علی اکبر غفاری در ذیل روایت زیارت جامعه در کتاب من لایحضره الفقیه شیخ صدوق (ره) می‌نویسد: شیخ صدوق این روایت را توسط سه تن از مشایخ خود روایت کرده است: علی بن احمد بن موسی الدقاق، محمد بن احمد السنانی که همان محمد بن احمد بن محمد بن سنان است و حسین بن ابراهیم بن احمد بن هشام المکتب. این سه نفر از مشایخ اجازه‌اند و شیخ در تمام تألیفات و کتاب‌های خود روایتی را از این سه مشایخ ذکر نکرده است مگر آن که در مورد آنان از تعبیر رضی الله عنه استفاده کرده است و بر آنان اعتماد کرده است. این اعتماد شیخ و مدح او در مورد آنان کافی است و به همین دلیل طریق نقل شده توسط شیخ «در مورد زیارت جامعه»، صحیح یا حسن کالصحیح است و خودِ اعتماد شیخ، مؤید این مطلب است.<ref>شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، تعلیق شیخ غفاری، علی اکبر، قم، جامعه مدرسین حوزه، ج۲، ص۶۰۹.</ref>
 
از این رو است که علامه مجلسی در کتاب بحارالأنوار در مورد این روایت و در ذیل آن می‌نویسد:
 
به این دلیل من به مقدار ناچیزی به شرح این زیارت پرداختم و اگر چه حق آن را ادا نکردم، که این روایت اصح الزیارات سنداً است و از همه زیارت‌ها از جهت لفظ فصیح‌تر و از جهت معنا بلیغ‌تر و از نظر رتبه والاتر است.<ref>مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، بیروت داراحیاء التراث العربی، چاپ سوم، ۱۹۸۳م، ج۹۹، ص۱۴۴.</ref> مرحوم محدث قمی نیز در کتاب الانوار به همین مطلب علامه مجلسی اشاره می‌کند.<ref>محدث قمی، الأنوار البهیه، قم، جامعه مدرسین حوزه، چاپ اول، ۱۴۱۷ق، ص۲۸۷.</ref>
 
بنابراین جایی برای تردید در مورد صحت صدور زیارت جامعه کبیره از معصوم(ع) وجود ندارد و اهتمام علمای بزرگ شیعه به این زیارت و شروح مفصلی که در مورد آن نوشته‌اند و استشهاد آنان به این زیارت که خود بحثی است مفصل که باید در مجالی جداگانه بدان پرداخته شود دلیل روشنی بر صحت آن است.
 
{{پایان پاسخ}}
 
==مشایخ شیخ صدوق==
صاحب معالم الاصول که از فرزندان شهید ثانی است در کتاب منتقی الجمان می‌نویسد:
 
«متقدمان از علمای ما رضی الله عنهم از جماعتی از مشایخ خود روایت نقل می‌کردند که ملاحظه احوال آنان جلالت شأن آنان را مشخص می‌کند، اما نام ایشان در کتاب‌های رجالی موجود نیست و اگر کسی بنا را بر ظاهر امر گذارد باید نام آنان را در شمار مجهولان قرار دهد، در حالی که قرائن و شواهد گواه آن است که ایشان در شمار افراد ضعیف یا مجهول نیستند چرا که کثرت روایت نقل شده از آنان و اعتنا به جلالت شأن و بزرگواری آنان خلاف این را ثابت می‌کند؛ پدرم که درود و رحمت خدا بر او باد نیز سخنی مانند این در مورد برخی از [[مشایخ شیخ صدوق]] بیان کرده است. ممکن است چنین گمان شود که عدم ذکر نام آنان در کتاب‌های رجالی به دلیل عدم اعتماد بر آنان بوده است، در حالی که پنداری غلط است زیرا عدم ذکر نام آنان دلایل مختلفی دارد که از جمله آنان این است که این مشایخ بزرگوار دارای تألیف و صاحب تصنیف نبوده‌اند و بیشتر کتاب‌های رجالی متقدمان در مورد کسانی بود که صاحب تصنیف و کتاب بودند و در آن طرق روایت به آن کتاب‌ها را بیان می‌کردند …».<ref>شیخ حسن صاحب معالم، منتقی الجمان، ج۱، ص۳۹–۴۰.</ref>
 
علامه مجلسی محمد باقر، در کتاب بحارالأنوار در بررسی و حکم به صحت یکی از روایات، در مورد برخی از مشایخ صدوق (ره) می‌نویسد: «مشایخ اربعه‌ای که صدوق آنها را در کتاب کمال الدین ذکر کرده است، گرچه در کتب رجال توثیقی در مورد آنان نرسیده است، اما آنان از مشایخی هستند که صدوق، بسیار از آنان روایت کرده است و پس از ذکر نام آنها لفظ رضی الله عنه را به کار برده است<ref>مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ۱۹۸۳م، ج۸۰، ص۵۳.</ref>
 
با توجه به مطالب بیان شده، عدم ذکر نام یک راوی در کتاب‌های رجالی ثمانیه، به تنهایی دلیل بر ضعیف یا مجهول بودن آن راوی نیست.


==منابع==
==منابع==
خط ۵۴: خط ۳۵:
  | ناوبری =
  | ناوبری =
  | نمایه =
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =
  | تغییر مسیر =شد
  | ارجاعات =
  | ارجاعات =
  | بازبینی نویسنده =  
  | بازبینی نویسنده =  

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۲ اوت ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۲۰

سؤال

در سند زیارت جامعه کبیره از مشایخ شیخ صدوق نام برده شده، اما توثیق به‌خصوصی راجع به آنها نشده است. در نتیجه اختلاف رجالی پیش آمده که آیا مشایخ صدوق قابل اعتنا هستند یا نه؟ با این توضیح آیا می‌توان به سند زیارت جامعه اعتماد کرد؟

وثاقت مشایخ شیخ صدوق در سند زیارت جامعه کبیره به دلیل کثرت نقل از آنان توسط شیخ صدوق تأیید شده است. از نظر محققان این افراد از مشایخ اجازه‌ شیخ صدوق هستند و شیخ صدوق در تمام تألیفات و خود روایتی از آنان نقل کرده است. شیخ صدوق در همه این موارد در مورد آنان از تعبیر «رضی الله عنه» استفاده کرده و بر آنان اعتماد کرده است. اعتماد شیخ صدوق و مدح او در مورد این مشایخ موجب شده که سند زیارت جامعه کبیره صحیح یا نزدیک به صحیح قلمداد شود.

سند زیارت

سند زیارت جامعه کبیره را اولین بار شیخ صدوق در کتاب من لایحضره الفقیه[۱] و در عیون اخبار الرضا(ع)[۲] از امام هادی(ع) نقل کرده است. سند این روایت در کتاب من لایحضره الفقیه چنین است: «رَوَى مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِيلَ الْبَرْمَكِيُ‌ قَالَ حَدَّثَنَا مُوسَى بْنُ عَبْدِاللَّهِ النَّخَعِيُّ».[۳] سند این روایت در کتاب عیون اخبار الرضا(ع) این چنین آمده است: «حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِمْرَانَ الدَّقَّاقُ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ وَ مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ السِّنَانِيُّ وَ عَلِيُّ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْوَرَّاقُ وَ الْحُسَيْنُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ هِشَامٍ الْمُكَتِّبُ قَالُوا حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْكُوفِيُّ وَ أَبُو الْحُسَيْنِ الْأَسَدِيُّ قَالُوا حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِيلَ الْمَكِّيُّ الْبَرْمَكِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُوسَى بْنُ عِمْرَانَ النَّخَعِيُّ»[۴]

تحلیل سند

در منابع رجالی، درباره مشایخ سند زیارت جامعه کبیره چنین آمده است:

موسی النخعی: شیخ صدوق در کتاب من لا یحضره الفقیه[۵] این شخص را با عنوان «موسی بن عبدالله النخعی» و در کتاب عیون اخبار الرضا(ع)[۶] با عنوان «موسی بن عمران النخعی» یاد کرده و از او زیارت جامعه کبیره را نقل کرده است. برخی محققان گفته‌اند که موسی بن عمران نخعی و موسی بن عبدالله نخعی نام یک نفر است و یکی از نام‌های عمران یا عبدالله نام جد او است و نه پدرش.[۷] در برخی منابع از قول وحید بهبهانی و شیخ عبدالله مامقانی آمده است که موسی بن عبدالله النخعی، راوی زیارت جامعه، شخصی امامی‌مذهب و دارای اعتقادات صحیح است. نقل چنین زیارتی با چنین مضامینی در مورد ائمه(ع) دلیل واضحی است بر اینکه او اهل علم و فضل بوده روایاتش مقبول اهل علم شمرده می‌شده است. عدم ذکر نام او در کتاب‌های رجالی موجب ضعف او از نظر رجالی نیست.[۸]

علی‌اکبر غفاری، محدث و محقق علوم حدیث، در ذیل روایت این زیارت در کتاب من لایحضره الفقیه می‌گوید: شیخ صدوق این روایت را توسط سه تن از مشایخ خود روایت کرده است؛ علی بن احمد بن موسی الدقاق، محمد بن احمد السنانی، که همان محمد بن احمد بن محمد بن سنان است، و حسین بن ابراهیم بن احمد بن هشام المکتب. این سه نفر از مشایخ اجازه‌اند و شیخ صدوق در تمام تألیفات و کتاب‌های خود روایتی را از این سه شیخ ذکر نکرده، مگر آنکه در مورد آنان از تعبیر «رضی الله عنه» استفاده کرده و بر آنان اعتماد کرده است. این اعتماد شیخ صدوق و مدح او در مورد آنان کافی است و به همین دلیل طریق نقل شده توسط شیخ در مورد زیارت جامعه، صحیح یا حسن مانند صحیح است و اعتماد شیخ مؤید این مطلب است.[۹] علامه مجلسی نیز سند زیارت جامعه را از صحیح‌ترین سندها بر می‌شمرد.[۱۰]

علت توثیق مشایخ سه‌گانه صدوق در سند زیارت

برخی محققان علم رجال درباره علت توثیق مشایخ سه‌گانه صدوق در سند زیارت جامعه چنین گفته‌اند: عالمان متقدم حدیث از تعدادی از مشایخ خود روایت نقل می‌کردند و این نقل روایت نشان از شأن علمی آنان است. با این حال، نام این مشایخ در کتاب‌های رجالی نیست. بنا بر قواعد علم رجال باید این افراد در شمار رجال مجهول قرار بگیرند. اما شواهد نشان می‌دهد که ایشان در شمار افراد ضعیف یا مجهول نیستند. زیرا کثرت روایت نقل شده از آنان و اعتنا به شأن آنان خلاف این را ثابت می‌کند. این موضوع درباره مورد برخی از مشایخ شیخ صدوق نیز بیان شده است: ممکن است چنین گمان شود که عدم ذکر نام آنان در کتاب‌های رجالی به دلیل عدم اعتماد بر آنان بوده است. اما عدم ذکر نام آنان دلایل مختلفی دارد که از جمله اینکه این مشایخ دارای تألیف نبوده‌اند و بیشتر کتاب‌های رجالی متقدمان در مورد کسانی بود که صاحب کتاب بودند.[۱۱]

علامه مجلسی هم علت توثیق مشایخ شیخ صدوق را چنین برمی‌شمرد: مشایخ که صدوق، که از آنها را در کتاب کمال الدین خود یاد کرده، گرچه در کتاب‌های رجال توثیقی در مورد آنان نرسیده، اما صدوق بسیار از آنان روایت نقل کرده و پس از ذکر نام آنها لفظ «رضی الله عنه» را به کار برده است[۱۲]

منابع

  1. صدوق، محمد بن علی، کتاب من لا يحضره الفقيه‌، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۶۰۹-۶۱۷.
  2. صدوق، محمد بن علی، عیون اخبار الرضا(ع)، تحقیق مهدی لاجوردی، تهران، انتشارات جهان، بی‌تا، ج۲، ص۲۷۲-۲۷۸.
  3. صدوق، کتاب من لا يحضره الفقيه‌، ج۲، ص۶۰۹
  4. صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ج۲، ص۲۷۲.
  5. صدوق، کتاب من لا يحضره الفقيه‌، ج۲، ص۶۰۹
  6. صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ج۲، ص۲۷۲.
  7. نمازی شاهرودی، علی، مستدرکات علم رجال الحدیث، تهران، ناشر فرزند مؤلف، ۱۴۱۴ق، ج۸، ص۲۰–۲۱.
  8. نمازی شاهرودی، مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۱، ص۷–۸.
  9. صدوق، کتاب من لایحضره الفقیه، تعلیقات محقق، ج۲، ص۶۰۹.
  10. مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی، بحارالأنوار، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ۱۴۱۳ق، ج۹۹، ص۱۴۴.
  11. عاملی، حسن بن زین‌الدین، منتقی الجمان فی الاحادیث الصحاح و الحسان، تحقیق علی‌اکبر غفاری، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، ۱۳۶۲ش، ج۱، ص۳۹–۴۰.
  12. مجلسی، بحارالأنوار، ج۸۰، ص۵۳.