منع امام حسین(ع) از رفتن به کوفه توسط محمد بن حنفیه

سؤال
شیعه به عصمت امام حسین «ع» اعتقاد دارند درحالیکه محمد بن حنفیه همچون اعتقادی را در مورد برادرش نداشت، زیرا او حضرت را از رفتن به کوفه منع کرد و با رفتن او مخالف بود.

اولاَ: در وقائع تاریخی یکی از مسائلی که باید رعایت شود، دقت نظر و تحقیق گسترده درباره وقائع و افراد است به طوری که قطعاً نمی‌توان از دو یا چند گزارش تاریخی، به نتیجه قطعی درباره چیزی رسید. همیشه باید تا جایی که امکان دارد همه قرائن و شواهد و ادله را دیده و با رفع تعارض‌ها و تناقضات آن، نظر صحیح و صائب را از بین آنها بیرون کشیده و بر آن تمرکز کرد. این موضوع درباره تاریخ متصل و مربوط به شیعه و اهل بیت «ع» به علت انگیزه‌های زیاد برای تحریف و تغییر واقعیات از طرف دشمنان و بدخواهان یا به علت بودن حکومت و قدرت در دست مخالفان اهل بیت «ع»، باید بسیار بیشتر و بهتر رعایت شود.

ثانیاً: این کلام محمد بن حنفیه هرگز این معنا را نمی‌رساند که امام حسین «ع» معصوم نبود بلکه وی از باب مشورت و خیر خواهی برای برادر عزیزشان امام حسین «ع» مطالبی را بیان می‌کند، چگونه است که خداوند به پیامبرش امر می‌کند که با مسلمانان مشورت کن و از آنان مشورت بگیر و این تناقضی با عصمت ایشان ندارد و اگر این موضوع برای یکی از ائمه اتفاق افتد دلالت بر عدم عصمت ایشان دارد!!!

ثالثاً: خوب است به صدر و ذیل کلام محمد بن حنفیه هم اشاره شود تا میزان ارادت و جایگاه امام حسین «ع» در نزد برادرش بیشتر و بهتر واضح شود. در ابتدای کلامش آمده: چون محمد بن حنفیه دانست که امام حسین «ع» قصد خروج دارد به خدمت ایشان رسید و گفت: ای برادر شما محبوب‌ترین و عزیزترین انسان‌ها در نزد من هستید و من به چه کسی جز شما باید خیر خواهی و نصحیت خودم را برسانم!؟............. ای برادر! بدرستی که تو صحیح‌ترین نظرات را داری و در مقام عمل بهترین و محکم‌ترین عمل را انجام می‌دهی.

رابعاً: در روایتی؛ محمد بن حنفیه خطاب به امام سجاد «ع» چنین می‌گوید: «ای فرزند برادرم! می‌دانم که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) وصایت و امامت بعد از خودش را به امیر المومنین «ع» تفویض فرمود و پس از ایشان به امام حسن «ع» و سپس به امام حسین «ع» رسید…» این بیان محمد بن حنفیه تصریح به امامت و شؤون آن برای امام حسین «ع» دارد.

بنابراین نمی‌توان با تمسک به چنین گزیده کلام‌هایی شبهاتی از این دست را مطرح کرد.

منابع