مشورت پیامبر(ص) با مردم: تفاوت میان نسخه‌ها

جز (تمیزکاری)
جزبدون خلاصۀ ویرایش
 
(۳۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{شاخه
 
| شاخه اصلی =تاریخ
|شاخه فرعی۱ =تاریخ و سیره معصومان
|شاخه فرعی۲ =سیره نبوی
|شاخه فرعی۳ =
}}
{{سوال}}
{{سوال}}
آیا پیامبر اکرم(ص) درباره جنگ‌ها و امور دیگر با مردم مشورت می‌کرد و آیا پس از مشورت به رأی آنها عمل می‌نمود؟
آیا پیامبر(ص) با دیگران مشورت می‌کرد؟ آیا پس از مشورت به نظر آنها عمل می‌نمود؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}


{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
قرآن کریم در آیات متعدد مردم را به مشورت دعوت کرده است و آن را از اوصاف مؤمنین برشمرده شده است که راه درستی است برای رسیدن به رأی صواب و روش درست. به گواهی تاریخ، رسول خدا(ص) همه را به مشورت توصیه می‌کرد، علاوه بر این خود نیز با اصحاب و یاران، در امور مختلف سیاسی و اجتماعی مشورت می‌کرد و به نظر و پیشنهاد ایشان عمل می‌نمود.  
مشورت [[پیامبر اسلام]] با [[صحابه|اصحابش]] در امور مختلف سیاسی و نظامی، در منابع نقل شده است. او در [[جنگ بدر]] با مشورت [[حباب بن منذر|حُباب بن منذر]]، موضع سپاه اسلام را تغییر داد. در [[جنگ احد]] به پیشنهاد جوانان، برای جنگ از شهر خارج شد. همچنین در [[جنگ احزاب]] با مشورت [[سلمان فارسی]]، خندقی کنده شد تا ایستادگی مقابل دشمن راحت‌تر باشد.


===مشورت با اصحاب===
در علت مشورت پیامبر(ص) با دیگران مواردی مانند دستور [[عقل]] به مشورت با دیگران، گرفتن بهترین تصمیم در امور مختلف، ارزش دادن به یاران، تشویق به مشارکت در امور سیاسی و حفظ وحدت مسلمانان، ذکر شده است.
پیامبر مردم را در امور اجتماعی و سیاسی مشارکت می داد و برای حفظ وحدت جامعه اسلامی از آنها درباره تصمیم گیری در این موارد دعوت به همکاری می کرد
از جهت همکاری دادن مردم در امور اجتماعی و ارزش دادن به آنها و تشویق به امر مشارکت در تمام امور سیاسی و از جهت حفظ وحدت مسلمانان و خوشحال نمودن آنها و در
آن حضرت هرگاه برنامه‌ای را برای عملی نمودن مطرح می‌کردند آن را نزد اصحاب خود تبیین نموده و از آنها می‌خواستند تا نظرشان را بگویند و گاهی چند راه پیش پای آنها می‌گذاشت و می‌فرمود کدامیک از راه حلّ‌ها برای حل فلان مشکل خوب است. مسلمانان با شرکت در چنین موقعیت‌هایی از سویی افتخار می‌کردند که رسول خدا آنها را در امور مهم سهیم می‌داند لذا احساس عزت و غرور نموده و تشویق شده و بیشتر در کنار پیامبر حاضر می‌شدند و از سوی دیگر این نظر خواهی باعث رشد فکری آنها نیز می‌شد چون هر کس رأی خاصی می‌داد که موجب می‌شد افراد هم فرصت اظهارنظر و هم فرصت استفاده از آراء و نظرات دیگران را می‌یافتند.


====در جنگ بدر====
== لزوم مشورت پیامبر با دیگران ==
در سال دوم هجری قمری پیامبر(ص) راهی بدر شد، قبل از درگیری با سپاه قریش، با یاران خود مشورت کرد که به سوی دشمن و برای جنگ حرکت کند یا در منطقه‌ی ذَفِران به انتظار آنان کمین کنند. در این مشورت مقداد و سعد بن معاذ در وفاداری و پایبندی خود تأکید کردند و گفتند تو به راهی که خدا برایت مشخص نموده ادامه بده ما مثل بنی اسرائیل نیستیم که به موسی گفتند: برو با خدایت نبرد کن. پیامبر پس از سخنان مقداد با انصار نیز مشورت کرد آنها نیز به وفاداری خود تأکید کردند و بدین ترتیب سپاه حرکت کرد و در نزدیکی چاه‌های بدر فرود آمدند، در این محل حُباب گفت: ای رسول خدا آیا به دستور خدا در اینجا سپاه را مستقر نمودید. رسول خدا فرمود: نه چنین نیست بلکه باید طبق تدبیر جنگ و سیاست نظامی عمل کرد. حباب بن منذر گفت: اینجا جای مناسبی نیست دستور بفرمایید تا سپاه اسلام پیش روند و در کنار نزدیکترین چاه فرود آمده و چاه‌های دیگر را تخریب و یک چاه و حوضی پر از آب باقی گذارند. رسول خدا به نظر او عمل نمود.<ref>ابن هشام، سیره النبویه، بیروت دارالکتب العربی، چاپ ششم، ۱۴۱۸ق، ج۲، ص۲۵۸، طبری، تاریخ، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ دوم، ۱۴۰۸، ج ۲، ص۲۰.</ref>
عالمان مسلمان معتقدند بنای ادیان الهی بر آن نیست که [[وحی]] جانشین عقل گردد. پیامبران علاوه بر استفاده از وحی، از عقل و خِرَد انسانی نیز استفاده می‌کردند. براساس منابع اسلامی، [[پیامبر اسلام(ص)]] بر اساس علم خدادادی می‌توانست از مناسب‌ترین شیوه برای عمل، آگاهی یابد، اما براساس سیر عادی زندگی و حکمرانی پیش رفته، با اصحاب خود [[مشورت]] می‌کرد و در این راه از [[علم الهی]] استفاده نمی‌کرد.  


====در جنگ احد====
پیامبر اکرم(ص) هر جا مسئله مهمی پیش می‌آمد خطاب به مردم می‌فرمود: ای مردم، با شما مشورت می‌کنم، نظرتان را اعلام کنید.<ref name=":0" /> و با مردم در امور مختلف مشورت می‌کرد.
در سال سوم هجری قمری در جنگ احد، پیامبر(ص) پس از شنیدن خبر تهاجم قریش به سوی مدینه، تصمیم داشت در شهر بماند و در داخل شهر با استفاده از استحکامات و خانه‌های شهر دشمن را در صورت حمله سرکوب نموده و در شهر به هلاکت برساند. بزرگان مهاجر و انصار نیز با پیامبر هم رأی شدند و در مشورت رسول خدا(ص) این استراتژی را تأیید کردند. اما اصرار جوانان بر نبرد در خارج شهر، پیامبر را از این تصمیم منصرف کرد، لذا پس از نماز جمعه لباس نظامی پوشیده و آماده حرکت به سوی سپاه دشمن شد. جوانان اصرار کننده با سرزنش بزرگان از اصرار خود عذرخواهی کردند، ولی رسول خدا فرمود تصمیم دیگر عوض نمی‌شود اگر صبر کنید در این جنگ نیز پیروز خواهید بود. پیامبر اکرم رأی جوانان را در این مشورت بر رأی خود و بزرگان مقدم داشت.<ref>طبری، پیشین، ص۵۸، ۵۹ و ابن هشام، سیره النبویه، ج۳، ص۲۶.</ref>


====در جنگ احزاب====
پیامبر(ص)، مردم را در امور اجتماعی و سیاسی مشارکت می‌داد و برای حفظ وحدت جامعه اسلامی از آنها برای تصمیم‌گیری دعوت می‌کرد. دستور عقل به مشورت با دیگران، گرفتن بهترین تصمیم در امور مختلف، ارزش دادن به یاران، تشویق به مشارکت در امور سیاسی، حفظ وحدت مسلمانان و خوشحال نمودن آنها را از جمله عوامل مشورت پیامبر(ص) با اصحاب دانسته‌اند.
در سال پنجم هجری قمری در غزوه احزاب (خندق) آنگاه که مشرکان با هدف نابودی اسلام بسیج شده و به سوی مدینه حرکت کردند، نظر به اهمیت این حرکت، پیامبر(ص) قبل از آغاز جنگ در خصوص نحوه رویارویی با مهاجمان با مردم مشورت فرمود و سرانجام به پیشنهاد سلمان مقرر شد تا اطراف شهر را خندقی بکنند و از مواجهه مستقیم و همه‌جانبه با دشمن دوری کنند پیامبر اکرم این رأی را پسندید و دستور داد دور شهر خندقی کنده شد که در نهایت به پیروزی بسیار بزرگ در این جنگ با شجاعت و شهامت امیر مؤمنان نایل شدند.<ref>طبری، تاریخ طبری، ج۲، ص۹۱ و ابن هشام، پیشین، ج۳، ص۱۷۵.</ref>


پیامبر اکرم(ص) هر جا لازم بود و مسئله مهم پیش می‌آمد خطاب به مردم می‌فرمود: با شما مشورت می‌کنم ای مردم نظرتان را اعلام کنید.<ref>ابن هشام، سیره النبویه، ج۲، ص۲۵۸.</ref> و با مردم در امور مختلف مشورت می‌کرد و برای رشد و تعالی شخصیت اصحاب خود برای رأی و نظر آنها احترام قائل می‌شد.
== تغییر موضع در جنگ بدر با مشورت حُباب بن منذر ==
[[جنگ بدر]] در [[سال دوم هجری]] واقع شد. پیش از درگیری، سپاه اسلام در نزدیکی چاه‌های بدر مستقر شدند، در این محل [[حباب بن منذر|حُباب بن منذر]] گفت: ای پیامبر، آیا به دستور خدا، سپاه را در اینجا مستقر نموده‌اید. پیامبر: خیر. چنین نیست. حباب بن منذر گفت: اینجا جای مناسبی نیست. دستور بفرمایید تا سپاه اسلام پیش روند و در کنار نزدیکترین چاه فرود آمده و چاه‌های دیگر را تخریب و یک چاه و حوضی پر از آب باقی گذارند. پیامبر به نظر او عمل نمود.<ref name=":0">ابن هشام، سیره النبویه، بیروت دارالکتب العربی، چاپ ششم، ۱۴۱۸ق، ج۲، ص۲۵۸.</ref>


====احادیث پیامبر درباره مشورت====
== خارج شدن از مدینه با مشورت جوانان در جنگ احد ==
از پیامبر اکرم(ص) درباره مشورت احادیثی نقل شده است:
در [[سال سوم هجری]] و پیش از [[جنگ احد]]، پیامبر(ص) پس از شنیدن خبر تهاجم [[قریش]] به سوی مدینه، تصمیم داشت در شهر بماند و در داخل شهر با استفاده از بناها و خانه‌ها، دشمن را شکست دهد. بزرگان مهاجر و انصار نیز با پیامبر(ص) موافق بودند و در مشورت رسول خدا(ص) این نظر را تأیید کردند. اما اصرار جوانان بر نبرد در خارج شهر، پیامبر را از این تصمیم منصرف کرد. در نتیجه، پیامبر، پس از نماز جمعه، لباس نظامی پوشیده و آماده حرکت به سوی سپاه دشمن شد. جوانان اصرار کننده با سرزنش بزرگان از اصرار خود عذرخواهی کردند، ولی رسول خدا فرمود تصمیم دیگر عوض نمی‌شود. اگر صبر کنید در این جنگ نیز پیروز خواهید بود. پیامبر اکرم رأی جوانان را در این مشورت بر رأی خود و بزرگان مقدم داشت.<ref>ابن هشام، سیره النبویه، ج۳، ص۲۶.</ref>
* وقتی یکی از شما با برادر خود مشورت می‌کند وی باید رأی خود را صریح بگوید.<ref>پاینده، نهج الفصاحه، چاپ اول، تهران، جاویدان ۱۳۷۴ش، ص ۱۷۶ ،۲۷۸، ۴۹۶، ۶۴۰.</ref>
* مرد تا هنگامی که مشورت کنندگان خود را راهنمایی کند خداوند در گفتن آرای درست او را یاری می‌نماید اما اگر خیانت کند رأی درست از او صادر نشود.<ref>(آل عمران:۱۵۹).</ref>
* هیچ‌کس از مشورت بی‌نیاز نیست.<ref>پاینده، نهج الفصاحه، چاپ اول، تهران، جاویدان ۱۳۷۴ش، ص ۱۷۶ ،۲۷۸، ۴۹۶، ۶۴۰.</ref>
* هیچ‌کس پس از مشورت هلاک نشود.<ref>پاینده، نهج الفصاحه، چاپ اول، تهران، جاویدان ۱۳۷۴ش، ص ۱۷۶ ،۲۷۸، ۴۹۶، ۶۴۰.</ref>  
{{پایان پاسخ}}


{{پایان مطالعه بیشتر}}
== ساخت خندق با مشورت سلمان فارسی در جنگ احزاب ==
 
در [[سال پنجم هجری]] در [[جنگ احزاب]] (خندق)، مشرکان با هدف نابودی اسلام، به سوی مدینه حرکت کردند. پیامبر(ص) قبل از آغاز جنگ در نحوه رویارویی با مهاجمان با مردم مشورت فرمود و سرانجام به پیشنهاد [[سلمان فارسی]] در اطراف شهر خندقی کندند و از مواجهه مستقیم و همه‌جانبه با دشمن دوری کردند. این تصمیم در نهایت به پیروزی مسلمانان در این جنگ کشیده شد.<ref>طبری، تاریخ طبری، ج۲، ص۹۱ و ابن هشام، سیره النبویه، ج۳، ص۱۷۵.</ref>
== مطالعه بیشتر ==
* ترجمه سیره رسول خدا، نویسنده: ابن هشام.
* سنن النبی، نویسنده: علامه طباطبایی.
{{مطالعه بیشتر}}


== منابع ==
== منابع ==
{{پانویس|۲}}
{{پانویس|۲}}
 
{{شاخه
| شاخه اصلی =تاریخ
| شاخه فرعی۱ =تاریخ و سیره معصومان
| شاخه فرعی۲ =سیره نبوی
| شاخه فرعی۳ =
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =
  | شناسه =شد
  | تیترها =
  | تیترها =شد
  | ویرایش =
  | ویرایش =شد
  | لینک‌دهی =
  | لینک‌دهی =
  | ناوبری =
  | ناوبری =
  | نمایه =
  | نمایه =شد
  | تغییر مسیر =
  | تغییر مسیر =شد
  | بازبینی =
| ارجاعات =
| بازبینی نویسنده =  
  | بازبینی =شد
  | تکمیل =
  | تکمیل =
  | اولویت =
  | اولویت =ج
  | کیفیت =
  | کیفیت =ج
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}
[[ar:استشارة النبي (ص) مع الناس]]
[[fr:Consultation du Prophète (s) avec le peuple]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۶ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۰۶


سؤال

آیا پیامبر(ص) با دیگران مشورت می‌کرد؟ آیا پس از مشورت به نظر آنها عمل می‌نمود؟


مشورت پیامبر اسلام با اصحابش در امور مختلف سیاسی و نظامی، در منابع نقل شده است. او در جنگ بدر با مشورت حُباب بن منذر، موضع سپاه اسلام را تغییر داد. در جنگ احد به پیشنهاد جوانان، برای جنگ از شهر خارج شد. همچنین در جنگ احزاب با مشورت سلمان فارسی، خندقی کنده شد تا ایستادگی مقابل دشمن راحت‌تر باشد.

در علت مشورت پیامبر(ص) با دیگران مواردی مانند دستور عقل به مشورت با دیگران، گرفتن بهترین تصمیم در امور مختلف، ارزش دادن به یاران، تشویق به مشارکت در امور سیاسی و حفظ وحدت مسلمانان، ذکر شده است.

لزوم مشورت پیامبر با دیگران

عالمان مسلمان معتقدند بنای ادیان الهی بر آن نیست که وحی جانشین عقل گردد. پیامبران علاوه بر استفاده از وحی، از عقل و خِرَد انسانی نیز استفاده می‌کردند. براساس منابع اسلامی، پیامبر اسلام(ص) بر اساس علم خدادادی می‌توانست از مناسب‌ترین شیوه برای عمل، آگاهی یابد، اما براساس سیر عادی زندگی و حکمرانی پیش رفته، با اصحاب خود مشورت می‌کرد و در این راه از علم الهی استفاده نمی‌کرد.

پیامبر اکرم(ص) هر جا مسئله مهمی پیش می‌آمد خطاب به مردم می‌فرمود: ای مردم، با شما مشورت می‌کنم، نظرتان را اعلام کنید.[۱] و با مردم در امور مختلف مشورت می‌کرد.

پیامبر(ص)، مردم را در امور اجتماعی و سیاسی مشارکت می‌داد و برای حفظ وحدت جامعه اسلامی از آنها برای تصمیم‌گیری دعوت می‌کرد. دستور عقل به مشورت با دیگران، گرفتن بهترین تصمیم در امور مختلف، ارزش دادن به یاران، تشویق به مشارکت در امور سیاسی، حفظ وحدت مسلمانان و خوشحال نمودن آنها را از جمله عوامل مشورت پیامبر(ص) با اصحاب دانسته‌اند.

تغییر موضع در جنگ بدر با مشورت حُباب بن منذر

جنگ بدر در سال دوم هجری واقع شد. پیش از درگیری، سپاه اسلام در نزدیکی چاه‌های بدر مستقر شدند، در این محل حُباب بن منذر گفت: ای پیامبر، آیا به دستور خدا، سپاه را در اینجا مستقر نموده‌اید. پیامبر: خیر. چنین نیست. حباب بن منذر گفت: اینجا جای مناسبی نیست. دستور بفرمایید تا سپاه اسلام پیش روند و در کنار نزدیکترین چاه فرود آمده و چاه‌های دیگر را تخریب و یک چاه و حوضی پر از آب باقی گذارند. پیامبر به نظر او عمل نمود.[۱]

خارج شدن از مدینه با مشورت جوانان در جنگ احد

در سال سوم هجری و پیش از جنگ احد، پیامبر(ص) پس از شنیدن خبر تهاجم قریش به سوی مدینه، تصمیم داشت در شهر بماند و در داخل شهر با استفاده از بناها و خانه‌ها، دشمن را شکست دهد. بزرگان مهاجر و انصار نیز با پیامبر(ص) موافق بودند و در مشورت رسول خدا(ص) این نظر را تأیید کردند. اما اصرار جوانان بر نبرد در خارج شهر، پیامبر را از این تصمیم منصرف کرد. در نتیجه، پیامبر، پس از نماز جمعه، لباس نظامی پوشیده و آماده حرکت به سوی سپاه دشمن شد. جوانان اصرار کننده با سرزنش بزرگان از اصرار خود عذرخواهی کردند، ولی رسول خدا فرمود تصمیم دیگر عوض نمی‌شود. اگر صبر کنید در این جنگ نیز پیروز خواهید بود. پیامبر اکرم رأی جوانان را در این مشورت بر رأی خود و بزرگان مقدم داشت.[۲]

ساخت خندق با مشورت سلمان فارسی در جنگ احزاب

در سال پنجم هجری در جنگ احزاب (خندق)، مشرکان با هدف نابودی اسلام، به سوی مدینه حرکت کردند. پیامبر(ص) قبل از آغاز جنگ در نحوه رویارویی با مهاجمان با مردم مشورت فرمود و سرانجام به پیشنهاد سلمان فارسی در اطراف شهر خندقی کندند و از مواجهه مستقیم و همه‌جانبه با دشمن دوری کردند. این تصمیم در نهایت به پیروزی مسلمانان در این جنگ کشیده شد.[۳]

منابع

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ ابن هشام، سیره النبویه، بیروت دارالکتب العربی، چاپ ششم، ۱۴۱۸ق، ج۲، ص۲۵۸.
  2. ابن هشام، سیره النبویه، ج۳، ص۲۶.
  3. طبری، تاریخ طبری، ج۲، ص۹۱ و ابن هشام، سیره النبویه، ج۳، ص۱۷۵.