مشورت پیامبر(ص) با مردم: تفاوت میان نسخه‌ها

جز (ابرابزار)
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۰: خط ۱۰:
{{سوال}}
{{سوال}}
{{پایان پاسخ}}
{{پایان پاسخ}}
راغب گفته است که «تشاور» و (مشاورت) و (مشورت) بمعنی استخراج صحیح است به اینکه آدمی در موقعی که خودش درباره کاری رأی صحیح ندارد به دیگری مراجعه کند و از او رأی صحیح بخواهد و این کلمه از ماده (ش)، (واو)، (راء) گرفته شده، عرب می‌گفت: شرت العسل یعنی من عسل را از کندویش استخراج کردم.<ref>راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، دارالکتب العربیه، (اسماعیلیان)، بی تا، ص۲۷۷.</ref>
 


در قرآن کریم نیز سخن از مشاوره رفته و در آیات متعدد به مشورت اشاره شده است و آن را برای مؤمنین راهی درست برای رسیدن به رأی صواب و روش درست دانسته است.
در قرآن کریم نیز سخن از مشاوره رفته و در آیات متعدد به مشورت اشاره شده است و آن را برای مؤمنین راهی درست برای رسیدن به رأی صواب و روش درست دانسته است.
با توجه به توصیه قرآن به مشورت با مسلمانان و نیز سخنان آن حضرت در لزوم مشورت و همفکری در مسائل پیش آمده، تاریخ گواهی می‌دهد که خودِ آن حضرت در برخی موارد اصحاب خود را به دادن مشورت به او فرا می‌خواند:


کلمه شورا به معنای آن پیشنهاد و امری است که درباره آن مشاوره شود، مشورت در قرآن از اوصاف مؤمنین شمرده شده است؛. و امرهم شوری بینهم…<ref>سوره شوری، آیه ۳۸.</ref> پیامبر اکرم(ص) نیز درباره مشورت راهنمایی‌ها و سخنان فراوان و گهرباری فرموده است که برای نمونه به چند مورد اشاره می‌شود: وقتی یکی از شما با برادر خود مشورت می‌کند وی باید رأی خود را صریح بگوید.<ref>پاینده، نهج الفصاحه، چاپ اول، تهران، جاویدان ۱۳۷۴، ص۱۷۶، ۲۷۸،۴۹۶، ۶۴۰.</ref> مرد تا هنگامی که مشورت کنندگان خود را راهنمایی کند خداوند در گفتن آرای درست او را یاری می‌نماید اما اگر خیانت کند رأی درست از او صادر نشود.<ref>سوره آل عمران، آیه ۱۵۹.</ref> هیچ‌کس از مشورت بی‌نیاز نیست.<ref>همان.</ref> هیچ‌کس پس از مشورت هلاک نشود.<ref>همان.</ref> جایگاه مشورت در اسلام بسیار مهم و با ارزش است. خداوند در قرآن خطاب به پیامبر می‌فرماید: }}و شاورهم فی الامر…{{قرآن|<ref>همان.</ref> ای پیامبر با مردم مشورت کن.
مشورت در قرآن از اوصاف مؤمنین شمرده شده است؛. و امرهم شوری بینهم…<ref>سوره شوری، آیه ۳۸.</ref> پیامبر اکرم(ص) نیز درباره مشورت راهنمایی‌ها و سخنان فراوان و گهرباری فرموده است که برای نمونه به چند مورد اشاره می‌شود: وقتی یکی از شما با برادر خود مشورت می‌کند وی باید رأی خود را صریح بگوید.<ref>پاینده، نهج الفصاحه، چاپ اول، تهران، جاویدان ۱۳۷۴، ص۱۷۶، ۲۷۸،۴۹۶، ۶۴۰.</ref> مرد تا هنگامی که مشورت کنندگان خود را راهنمایی کند خداوند در گفتن آرای درست او را یاری می‌نماید اما اگر خیانت کند رأی درست از او صادر نشود.<ref>سوره آل عمران، آیه ۱۵۹.</ref> هیچ‌کس از مشورت بی‌نیاز نیست.<ref>همان.</ref> هیچ‌کس پس از مشورت هلاک نشود.<ref>همان.</ref> جایگاه مشورت در اسلام بسیار مهم و با ارزش است. خداوند در قرآن خطاب به پیامبر می‌فرماید:{{قرآن|و شاورهم فی الامر…}}<ref>همان.</ref> ای پیامبر با مردم مشورت کن.


مشورت پیامبر از چند جهت می‌تواند قابل بحث باشد. از جهت همکاری دادن مردم در امور اجتماعی و ارزش دادن به آنها و تشویق به امر مشارکت در تمام امور سیاسی و از جهت حفظ وحدت مسلمانان و خوشحال نمودن آنها و در حقیقت یک جنبه روانی و روحی نیز داشت چون مایه تضارب آراء و رشد عقلی و فکری مسلمین می‌شد. آن حضرت هرگاه برنامه‌ای را برای عملی نمودن مطرح می‌کردند آن را نزد اصحاب خود تبیین نموده و از آنها می‌خواستند تا نظرشان را بگویند و گاهی چند راه پیش پای آنها می‌گذاشت و می‌فرمود کدامیک از راه حلّ‌ها برای حل فلان مشکل خوب است. مسلمانان با شرکت در چنین موقعیت‌هایی از سویی افتخار می‌کردند که رسول خدا آنها را در امور مهم سهیم می‌داند لذا احساس عزت و غرور نموده و تشویق شده و بیشتر در کنار پیامبر حاضر می‌شدند و از سوی دیگر این نظر خواهی باعث رشد فکری آنها نیز می‌شد چون هر کس رأی خاصی می‌داد که موجب می‌شد افراد هم فرصت اظهارنظر و هم فرصت استفاده از آراء و نظرات دیگران را می‌یافتند.
===مشورت با اصحاب===
پیامبر مردم را در امور اجتماعی و سیاسی مشارکت می داد و برای حفظ وحدت جامعه اسلامی از آنها درباره تصمیم گیری در این موارد دعوت به همکاری می کرد
از جهت همکاری دادن مردم در امور اجتماعی و ارزش دادن به آنها و تشویق به امر مشارکت در تمام امور سیاسی و از جهت حفظ وحدت مسلمانان و خوشحال نمودن آنها و در  
آن حضرت هرگاه برنامه‌ای را برای عملی نمودن مطرح می‌کردند آن را نزد اصحاب خود تبیین نموده و از آنها می‌خواستند تا نظرشان را بگویند و گاهی چند راه پیش پای آنها می‌گذاشت و می‌فرمود کدامیک از راه حلّ‌ها برای حل فلان مشکل خوب است. مسلمانان با شرکت در چنین موقعیت‌هایی از سویی افتخار می‌کردند که رسول خدا آنها را در امور مهم سهیم می‌داند لذا احساس عزت و غرور نموده و تشویق شده و بیشتر در کنار پیامبر حاضر می‌شدند و از سوی دیگر این نظر خواهی باعث رشد فکری آنها نیز می‌شد چون هر کس رأی خاصی می‌داد که موجب می‌شد افراد هم فرصت اظهارنظر و هم فرصت استفاده از آراء و نظرات دیگران را می‌یافتند.


با توجه به توصیه قرآن به مشورت با مسلمانان و نیز سخنان آن حضرت در لزوم مشورت و همفکری در مسائل پیش آمده، تاریخ گواهی می‌دهد که خودِ آن حضرت در برخی موارد اصحاب خود را به دادن مشورت به او فرا می‌خواند: در سال دوم هـ زمانیکه پیامبر(ص) راهی بدر شد قبل از درگیری با قریش با یاران خود مشورت کرد که به سوی دشمن و برای جنگ حرکت کند یا در منزل «ذَفِران» به انتظار آنان کمین کنند در این مشورت مقداد و سعد بن معاذ در وفاداری و پایبندی خود تأکید کردند و گفتند تو به راهی که خدا برایت مشخص نموده ادامه بده ما مثل بنی اسرائیل نیستیم که به موسی گفتند: برو با خدایت نبرد کن. پیامبر پس از سخنان مقداد با انصار نیز مشورت کرد آنها نیز به وفاداری خود تأکید کردند و بدین ترتیب سپاه حرکت کرد و در نزدیکی چاه‌های بدر فرود آمدند، در این محل حُباب گفت: ای رسول خدا آیا به دستور خدا در اینجا سپاه را مستقر نمودید. رسول خدا فرمود: نه چنین نیست بلکه باید طبق تدبیر جنگ و سیاست نظامی عمل کرد. حباب بن منذر گفت: اینجا جای مناسبی نیست دستور بفرمایید تا سپاه اسلام پیش روند و در کنار نزدیکترین چاه فرود آمده و چاه‌های دیگر را تخریب و یک چاه و حوضی پر از آب باقی گذارند. رسول خدا به نظر او عمل نمود.<ref>ابن هشام، سیره النبویه، بیروت دارالکتب العربی، چاپ ششم، ۱۴۱۸، ج۲، ص۲۵۸، طبری، تاریخ، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ دوم، ۱۴۰۸، ج ۲، ص۲۰.</ref>
====در جنگ بدر====
در سال دوم هجری قمری پیامبر(ص) راهی بدر شد، قبل از درگیری با سپاه قریش، با یاران خود مشورت کرد که به سوی دشمن و برای جنگ حرکت کند یا در منطقه‌ی ذَفِران به انتظار آنان کمین کنند. در این مشورت مقداد و سعد بن معاذ در وفاداری و پایبندی خود تأکید کردند و گفتند تو به راهی که خدا برایت مشخص نموده ادامه بده ما مثل بنی اسرائیل نیستیم که به موسی گفتند: برو با خدایت نبرد کن. پیامبر پس از سخنان مقداد با انصار نیز مشورت کرد آنها نیز به وفاداری خود تأکید کردند و بدین ترتیب سپاه حرکت کرد و در نزدیکی چاه‌های بدر فرود آمدند، در این محل حُباب گفت: ای رسول خدا آیا به دستور خدا در اینجا سپاه را مستقر نمودید. رسول خدا فرمود: نه چنین نیست بلکه باید طبق تدبیر جنگ و سیاست نظامی عمل کرد. حباب بن منذر گفت: اینجا جای مناسبی نیست دستور بفرمایید تا سپاه اسلام پیش روند و در کنار نزدیکترین چاه فرود آمده و چاه‌های دیگر را تخریب و یک چاه و حوضی پر از آب باقی گذارند. رسول خدا به نظر او عمل نمود.<ref>ابن هشام، سیره النبویه، بیروت دارالکتب العربی، چاپ ششم، ۱۴۱۸، ج۲، ص۲۵۸، طبری، تاریخ، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ دوم، ۱۴۰۸، ج ۲، ص۲۰.</ref>


در سال سوم هـ و در جریان جنگ احد نیز پیامبر اکرم(ص) پس از شنیدن خبر تهاجم سنگین قریش به سوی مدینه، تصمیم داشت در شهر بماند و در داخل شهر با استفاده از استحکامات و خانه‌های شهر دشمن را در صورت حمله سرکوب نموده و در شهر به هلاکت برساند. بزرگان مهاجر و انصار نیز با پیامبر هم رأی شدند و در مشورت رسول خدا(ص) این استراتژی را تأیید کردند. اما اصرار جوانان بر نبرد در خارج شهر، پیامبر را از این تصمیم منصرف کرد، لذا پس از نماز جمعه لباس نظامی پوشیده و آماده حرکت به سوی سپاه دشمن شد. جوانان اصرار کننده با سرزنش بزرگان از اصرار خود عذرخواهی کردند، ولی رسول خدا فرمود تصمیم دیگر عوض نمی‌شود اگر صبر کنید در این جنگ نیز پیروز خواهید بود. پیامبر اکرم رأی جوانان را در این مشورت بر رأی خود و بزرگان مقدم داشت.<ref>طبری، پیشین، ص۵۸، ۵۹ و ابن هشام پیشین، ج۳، ص۲۶.</ref>
====در جنگ احد====
در سال سوم هجری قمری در جنگ احد، پیامبر(ص) پس از شنیدن خبر تهاجم قریش به سوی مدینه، تصمیم داشت در شهر بماند و در داخل شهر با استفاده از استحکامات و خانه‌های شهر دشمن را در صورت حمله سرکوب نموده و در شهر به هلاکت برساند. بزرگان مهاجر و انصار نیز با پیامبر هم رأی شدند و در مشورت رسول خدا(ص) این استراتژی را تأیید کردند. اما اصرار جوانان بر نبرد در خارج شهر، پیامبر را از این تصمیم منصرف کرد، لذا پس از نماز جمعه لباس نظامی پوشیده و آماده حرکت به سوی سپاه دشمن شد. جوانان اصرار کننده با سرزنش بزرگان از اصرار خود عذرخواهی کردند، ولی رسول خدا فرمود تصمیم دیگر عوض نمی‌شود اگر صبر کنید در این جنگ نیز پیروز خواهید بود. پیامبر اکرم رأی جوانان را در این مشورت بر رأی خود و بزرگان مقدم داشت.<ref>طبری، پیشین، ص۵۸، ۵۹ و ابن هشام پیشین، ج۳، ص۲۶.</ref>


در سال ۵هـ و در جریان غزوه احزاب (خندق) آنگاه که مشرکان با هدف نابودی کامل اسلام بسیج شده و به سوی مدینه حرکت کردند نظر به اهمیت این حرکت، پیامبر(ص) قبل از آغاز جنگ در خصوص نحوه رویارویی با مهاجمان با مردم مشورت فرمود و سرانجام به پیشنهاد سلمان مقرر شد تا اطراف شهر را خندقی بکنند و از مواجهه مستقیم و همه‌جانبه با دشمن دوری کنند پیامبر اکرم این رأی را پسندید و دستور داد دور شهر خندقی کنده شد که در نهایت به پیروزی بسیار بزرگ در این جنگ با شجاعت و شهامت امیر مؤمنان نایل شدند.<ref>طبری، پیشین، ج۲، ص۹۱ و ابن هشام، پیشین، ج۳، ص۱۷۵.</ref>
====در جنگ احزاب====
در سال پنجم هجری قمری در غزوه احزاب (خندق) آنگاه که مشرکان با هدف نابودی اسلام بسیج شده و به سوی مدینه حرکت کردند، نظر به اهمیت این حرکت، پیامبر(ص) قبل از آغاز جنگ در خصوص نحوه رویارویی با مهاجمان با مردم مشورت فرمود و سرانجام به پیشنهاد سلمان مقرر شد تا اطراف شهر را خندقی بکنند و از مواجهه مستقیم و همه‌جانبه با دشمن دوری کنند پیامبر اکرم این رأی را پسندید و دستور داد دور شهر خندقی کنده شد که در نهایت به پیروزی بسیار بزرگ در این جنگ با شجاعت و شهامت امیر مؤمنان نایل شدند.<ref>طبری، پیشین، ج۲، ص۹۱ و ابن هشام، پیشین، ج۳، ص۱۷۵.</ref>


پیامبر اکرم(ص) هر جا لازم بود و مسئله مهم پیش می‌آمد خطاب به مردم می‌فرمود: با شما مشورت می‌کنم ای مردم نظرتان را اعلام کنید.<ref>ابن هشام، پیشین، ج۲، ص۲۵۸.</ref> در نتیجه پیامبر اکرم(ص) هر وقت لازم می‌دید با مردم در امور مختلف مشورت می‌کرد و برای رشد و تعالی شخصیت اصحاب خود برای رأی و نظر آنها احترام قائل می‌شد.
پیامبر اکرم(ص) هر جا لازم بود و مسئله مهم پیش می‌آمد خطاب به مردم می‌فرمود: با شما مشورت می‌کنم ای مردم نظرتان را اعلام کنید.<ref>ابن هشام، پیشین، ج۲، ص۲۵۸.</ref> و با مردم در امور مختلف مشورت می‌کرد و برای رشد و تعالی شخصیت اصحاب خود برای رأی و نظر آنها احترام قائل می‌شد.
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
{{پایان مطالعه بیشتر}}
{{پایان مطالعه بیشتر}}

نسخهٔ ‏۱ نوامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۳:۳۲

آیا پیامبر اکرم(ص) درباره جنگ‌ها و امور دیگر با مردم مشورت می‌کرد و آیا پس از مشورت به رأی آنها عمل می‌نمود؟

سؤال


در قرآن کریم نیز سخن از مشاوره رفته و در آیات متعدد به مشورت اشاره شده است و آن را برای مؤمنین راهی درست برای رسیدن به رأی صواب و روش درست دانسته است. با توجه به توصیه قرآن به مشورت با مسلمانان و نیز سخنان آن حضرت در لزوم مشورت و همفکری در مسائل پیش آمده، تاریخ گواهی می‌دهد که خودِ آن حضرت در برخی موارد اصحاب خود را به دادن مشورت به او فرا می‌خواند:

مشورت در قرآن از اوصاف مؤمنین شمرده شده است؛. و امرهم شوری بینهم…[۱] پیامبر اکرم(ص) نیز درباره مشورت راهنمایی‌ها و سخنان فراوان و گهرباری فرموده است که برای نمونه به چند مورد اشاره می‌شود: وقتی یکی از شما با برادر خود مشورت می‌کند وی باید رأی خود را صریح بگوید.[۲] مرد تا هنگامی که مشورت کنندگان خود را راهنمایی کند خداوند در گفتن آرای درست او را یاری می‌نماید اما اگر خیانت کند رأی درست از او صادر نشود.[۳] هیچ‌کس از مشورت بی‌نیاز نیست.[۴] هیچ‌کس پس از مشورت هلاک نشود.[۵] جایگاه مشورت در اسلام بسیار مهم و با ارزش است. خداوند در قرآن خطاب به پیامبر می‌فرماید:﴿و شاورهم فی الامر…[۶] ای پیامبر با مردم مشورت کن.

مشورت با اصحاب

پیامبر مردم را در امور اجتماعی و سیاسی مشارکت می داد و برای حفظ وحدت جامعه اسلامی از آنها درباره تصمیم گیری در این موارد دعوت به همکاری می کرد از جهت همکاری دادن مردم در امور اجتماعی و ارزش دادن به آنها و تشویق به امر مشارکت در تمام امور سیاسی و از جهت حفظ وحدت مسلمانان و خوشحال نمودن آنها و در آن حضرت هرگاه برنامه‌ای را برای عملی نمودن مطرح می‌کردند آن را نزد اصحاب خود تبیین نموده و از آنها می‌خواستند تا نظرشان را بگویند و گاهی چند راه پیش پای آنها می‌گذاشت و می‌فرمود کدامیک از راه حلّ‌ها برای حل فلان مشکل خوب است. مسلمانان با شرکت در چنین موقعیت‌هایی از سویی افتخار می‌کردند که رسول خدا آنها را در امور مهم سهیم می‌داند لذا احساس عزت و غرور نموده و تشویق شده و بیشتر در کنار پیامبر حاضر می‌شدند و از سوی دیگر این نظر خواهی باعث رشد فکری آنها نیز می‌شد چون هر کس رأی خاصی می‌داد که موجب می‌شد افراد هم فرصت اظهارنظر و هم فرصت استفاده از آراء و نظرات دیگران را می‌یافتند.

در جنگ بدر

در سال دوم هجری قمری پیامبر(ص) راهی بدر شد، قبل از درگیری با سپاه قریش، با یاران خود مشورت کرد که به سوی دشمن و برای جنگ حرکت کند یا در منطقه‌ی ذَفِران به انتظار آنان کمین کنند. در این مشورت مقداد و سعد بن معاذ در وفاداری و پایبندی خود تأکید کردند و گفتند تو به راهی که خدا برایت مشخص نموده ادامه بده ما مثل بنی اسرائیل نیستیم که به موسی گفتند: برو با خدایت نبرد کن. پیامبر پس از سخنان مقداد با انصار نیز مشورت کرد آنها نیز به وفاداری خود تأکید کردند و بدین ترتیب سپاه حرکت کرد و در نزدیکی چاه‌های بدر فرود آمدند، در این محل حُباب گفت: ای رسول خدا آیا به دستور خدا در اینجا سپاه را مستقر نمودید. رسول خدا فرمود: نه چنین نیست بلکه باید طبق تدبیر جنگ و سیاست نظامی عمل کرد. حباب بن منذر گفت: اینجا جای مناسبی نیست دستور بفرمایید تا سپاه اسلام پیش روند و در کنار نزدیکترین چاه فرود آمده و چاه‌های دیگر را تخریب و یک چاه و حوضی پر از آب باقی گذارند. رسول خدا به نظر او عمل نمود.[۷]

در جنگ احد

در سال سوم هجری قمری در جنگ احد، پیامبر(ص) پس از شنیدن خبر تهاجم قریش به سوی مدینه، تصمیم داشت در شهر بماند و در داخل شهر با استفاده از استحکامات و خانه‌های شهر دشمن را در صورت حمله سرکوب نموده و در شهر به هلاکت برساند. بزرگان مهاجر و انصار نیز با پیامبر هم رأی شدند و در مشورت رسول خدا(ص) این استراتژی را تأیید کردند. اما اصرار جوانان بر نبرد در خارج شهر، پیامبر را از این تصمیم منصرف کرد، لذا پس از نماز جمعه لباس نظامی پوشیده و آماده حرکت به سوی سپاه دشمن شد. جوانان اصرار کننده با سرزنش بزرگان از اصرار خود عذرخواهی کردند، ولی رسول خدا فرمود تصمیم دیگر عوض نمی‌شود اگر صبر کنید در این جنگ نیز پیروز خواهید بود. پیامبر اکرم رأی جوانان را در این مشورت بر رأی خود و بزرگان مقدم داشت.[۸]

در جنگ احزاب

در سال پنجم هجری قمری در غزوه احزاب (خندق) آنگاه که مشرکان با هدف نابودی اسلام بسیج شده و به سوی مدینه حرکت کردند، نظر به اهمیت این حرکت، پیامبر(ص) قبل از آغاز جنگ در خصوص نحوه رویارویی با مهاجمان با مردم مشورت فرمود و سرانجام به پیشنهاد سلمان مقرر شد تا اطراف شهر را خندقی بکنند و از مواجهه مستقیم و همه‌جانبه با دشمن دوری کنند پیامبر اکرم این رأی را پسندید و دستور داد دور شهر خندقی کنده شد که در نهایت به پیروزی بسیار بزرگ در این جنگ با شجاعت و شهامت امیر مؤمنان نایل شدند.[۹]

پیامبر اکرم(ص) هر جا لازم بود و مسئله مهم پیش می‌آمد خطاب به مردم می‌فرمود: با شما مشورت می‌کنم ای مردم نظرتان را اعلام کنید.[۱۰] و با مردم در امور مختلف مشورت می‌کرد و برای رشد و تعالی شخصیت اصحاب خود برای رأی و نظر آنها احترام قائل می‌شد.


مطالعه بیشتر

  • ترجمه سیره رسول خدا، نویسنده: ابن هشام.
  • سنن النبی، نویسنده: علامه طباطبایی.


منابع

  1. سوره شوری، آیه ۳۸.
  2. پاینده، نهج الفصاحه، چاپ اول، تهران، جاویدان ۱۳۷۴، ص۱۷۶، ۲۷۸،۴۹۶، ۶۴۰.
  3. سوره آل عمران، آیه ۱۵۹.
  4. همان.
  5. همان.
  6. همان.
  7. ابن هشام، سیره النبویه، بیروت دارالکتب العربی، چاپ ششم، ۱۴۱۸، ج۲، ص۲۵۸، طبری، تاریخ، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ دوم، ۱۴۰۸، ج ۲، ص۲۰.
  8. طبری، پیشین، ص۵۸، ۵۹ و ابن هشام پیشین، ج۳، ص۲۶.
  9. طبری، پیشین، ج۲، ص۹۱ و ابن هشام، پیشین، ج۳، ص۱۷۵.
  10. ابن هشام، پیشین، ج۲، ص۲۵۸.