مشورت نادرست پیامبر در بارور کردن نخل‌ها: تفاوت میان نسخه‌ها

(ابرابزار)
خط ۱: خط ۱:
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{شبهه}}
{{شبهه}}
در مسند احمد از طلحه نقل شده كه با پيغمبر(ص) در نخلستان مدينه مى رفتيم. مردمانى را ديدند كه بر سر درختان رفته‌اند؛ حضرت پرسيد كه اينان چه مى كنند؟ جواب دادند از نر به مادّه تلقيح مى‌كنند. پيامبر(ص) گفت: فكر نكنم اين كار اثرى داشته باشد. چون سخن پيامبر را شنيدند، دست از كارشان كشيدند و اتفاقاً آن سال، نخل ها محصولى نداد. خبر به پيامبر(ص) رسيد. گفت: «اين گمانى بود كه من بردم، اگر تلقيح اثر دارد، حتماً انجام دهيد، چرا كه من بشرى مثل شما هستم و ظنّم ممكن است خطا يا صواب باشد، و ليكن اگر برايتان گفتم خداوند چنين و چنان مى گويد بدانيد كه بر خدا دروغ نمى‌بندم».
در مسند احمد از طلحه نقل شده که با پیغمبر (ص) در نخلستان مدینه می‌رفتیم. مردمانی را دیدند که بر سر درختان رفته‌اند؛ حضرت پرسید که اینان چه می‌کنند؟ جواب دادند از نر به مادّه تلقیح می‌کنند. پیامبر (ص) گفت: فکر نکنم این کار اثری داشته باشد. چون سخن پیامبر را شنیدند، دست از کارشان کشیدند و اتفاقاً آن سال، نخل‌ها محصولی نداد. خبر به پیامبر (ص) رسید. گفت: «این گمانی بود که من بردم، اگر تلقیح اثر دارد، حتماً انجام دهید، چرا که من بشری مثل شما هستم و ظنّم ممکن است خطا یا صواب باشد، و لیکن اگر برایتان گفتم خداوند چنین و چنان می‌گوید بدانید که بر خدا دروغ نمی‌بندم».
{{پایان شبهه}}
{{پایان شبهه}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}


==متن روایت در منابع اهل‌سنت==
== متن روایت در منابع اهل‌سنت ==
منابع اهل‌سنت با تعابیر مختلف داستان مشورت دادن پیامبر در مورد بارور ساختن نخل‌ها را نقل کرده‌اند که به دو مورد اشاره می‌شود:
منابع اهل‌سنت با تعابیر مختلف داستان مشورت دادن پیامبر در مورد بارور ساختن نخل‌ها را نقل کرده‌اند که به دو مورد اشاره می‌شود:


'''روایت اول'''
'''روایت اول'''


{{عربی|قَالَ: مَرَرْتُ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ(ص) فِي نَخْلٍ، فَرَأَى قَوْمًا يُلَقِّحُونَ النَّخْلَ، فَقَالَ: «مَا يَصْنَعُ هَؤُلَاءِ؟» قَالُوا: يَأْخُذُونَ مِنَ الذَّكَرِ فَيَجْعَلُونَهُ فِي الْأُنْثَى، قَالَ: «مَا أَظُنُّ ذَلِكَ يُغْنِي شَيْئًا» ، فَبَلَغَهُمْ، فَتَرَكُوهُ، فَنَزَلُوا عَنْهَا، فَبَلَغَ النَّبِيَّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، فَقَالَ: " إِنَّمَا هُوَ الظَّنُّ، إِنْ كَانَ يُغْنِي شَيْئًا فَاصْنَعُوهُ، فَإِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ، وَإِنَّ الظَّنَّ يُخْطِئُ وَيُصِيبُ، وَلَكِنْ مَا قُلْتُ لَكُمْ: قَالَ اللَّهُ، فَلَنْ أَكْذِبَ عَلَى اللَّهِ}}<ref>ابن‌ماجه، سنن ابن‌ماجه، ج۲، ص۸۲۵، تحقيق: محمد فؤاد عبدالباقي، دار إحياء الكتب العربية، ۱۴۳۱ق.</ref>  
{{عربی|قَالَ: مَرَرْتُ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ (ص) فِي نَخْلٍ، فَرَأَى قَوْمًا يُلَقِّحُونَ النَّخْلَ، فَقَالَ: «مَا يَصْنَعُ هَؤُلَاءِ؟» قَالُوا: يَأْخُذُونَ مِنَ الذَّكَرِ فَيَجْعَلُونَهُ فِي الْأُنْثَى، قَالَ: «مَا أَظُنُّ ذَلِكَ يُغْنِي شَيْئًا»، فَبَلَغَهُمْ، فَتَرَكُوهُ، فَنَزَلُوا عَنْهَا، فَبَلَغَ النَّبِيَّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، فَقَالَ: " إِنَّمَا هُوَ الظَّنُّ، إِنْ كَانَ يُغْنِي شَيْئًا فَاصْنَعُوهُ، فَإِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ، وَإِنَّ الظَّنَّ يُخْطِئُ وَيُصِيبُ، وَلَكِنْ مَا قُلْتُ لَكُمْ: قَالَ اللَّهُ، فَلَنْ أَكْذِبَ عَلَى اللَّهِ}}<ref>ابن‌ماجه، سنن ابن‌ماجه، ج۲، ص۸۲۵، تحقیق: محمد فؤاد عبدالباقی، دار إحیاء الکتب العربیة، ۱۴۳۱ق.</ref>


{{نقل قول| ... با پیامبر خدا (ص) در نخلستانی قدم می‌زدیم. ایشان گروهی را دیدند که عمل گرده افشانی بر درختان خرما را انجام می دادند. پرسیدند: آنان چه می‌کنند؟ پاسخ دادند: گرده‌های درختان نر را بر درختان ماده می‌پراکنند. پیامبر فرمود: گمان نمی‌کنم این کار فایده‌ای داشته باشد. سخن پیامبر(ص) به گوش کشاورزان رسیده و آنان از کار خود دست برداشتند. پیامبر(ص) با اطلاع از این وضعیت، فرمود: سخن من از روی گمان بوده و اگر مفید بود بدان عمل کنید. من انسانی مانند شما هستم. گمان ممکن است درست یا نادرست باشد. اما هرگاه از جانب پروردگار سخنی به شما گفتم، مطمئنا بر خدا دروغ نخواهم بست!}}
{{نقل قول| با پیامبر خدا (ص) در نخلستانی قدم می‌زدیم. ایشان گروهی را دیدند که عمل گرده افشانی بر درختان خرما را انجام می‌دادند. پرسیدند: آنان چه می‌کنند؟ پاسخ دادند: گرده‌های درختان نر را بر درختان ماده می‌پراکنند. پیامبر فرمود: گمان نمی‌کنم این کار فایده‌ای داشته باشد. سخن پیامبر (ص) به گوش کشاورزان رسیده و آنان از کار خود دست برداشتند. پیامبر (ص) با اطلاع از این وضعیت، فرمود: سخن من از روی گمان بوده و اگر مفید بود بدان عمل کنید. من انسانی مانند شما هستم. گمان ممکن است درست یا نادرست باشد. اما هرگاه از جانب پروردگار سخنی به شما گفتم، مطمئناً بر خدا دروغ نخواهم بست!}}


'''روایت دوم'''
'''روایت دوم'''


{{عربی|أَنَّ النَّبِيَّ(ص) مَرَّ بِقَوْمٍ يُلَقِّحُونَ، فَقَالَ: «لَوْ لَمْ تَفْعَلُوا لَصَلُحَ» قَالَ: فَخَرَجَ شِيصًا، فَمَرَّ بِهِمْ فَقَالَ: «مَا لِنَخْلِكُمْ؟» قَالُوا: قُلْتَ كَذَا وَكَذَا، قَالَ: أَنْتُمْ أَعْلَمُ بِأَمْرِ دُنْيَاكُمْ}}<ref>مسلم، صحیح مسلم، ج۴، ص۱۸۳۶، محقق: محمد فؤاد عبدالباقي، بیروت، دار إحياء التراث العربي، ۱۴۳۱ق.</ref>
{{عربی|أَنَّ النَّبِيَّ (ص) مَرَّ بِقَوْمٍ يُلَقِّحُونَ، فَقَالَ: «لَوْ لَمْ تَفْعَلُوا لَصَلُحَ» قَالَ: فَخَرَجَ شِيصًا، فَمَرَّ بِهِمْ فَقَالَ: «مَا لِنَخْلِكُمْ؟» قَالُوا: قُلْتَ كَذَا وَكَذَا، قَالَ: أَنْتُمْ أَعْلَمُ بِأَمْرِ دُنْيَاكُمْ}}<ref>مسلم، صحیح مسلم، ج۴، ص۱۸۳۶، محقق: محمد فؤاد عبدالباقی، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۳۱ق.</ref>
{{نقل قول|پیامبر(ص) از میان گروهی که گرده‌افشانی می‌کردند می‌گذشت. فرمود: اگر گرد افشانی نکنند، نیز درخت خرما بارور خواهد شد. (کشاورزان گرده افشانی نکردند) و محصول بی‌کیفیتی حاصل شد. پیامبر روزی از آنجا می‌گذشت و پرسید چه بر سر نخل‌ها آمده. گفتند شما چنین و چنان گفتید. پیامبر فرمود: شما در امور دنیایی عالم‌تر از من هستید.}}
{{نقل قول|پیامبر (ص) از میان گروهی که گرده‌افشانی می‌کردند می‌گذشت. فرمود: اگر گرد افشانی نکنند، نیز درخت خرما بارور خواهد شد. (کشاورزان گرده افشانی نکردند) و محصول بی‌کیفیتی حاصل شد. پیامبر روزی از آنجا می‌گذشت و پرسید چه بر سر نخل‌ها آمده. گفتند شما چنین و چنان گفتید. پیامبر فرمود: شما در امور دنیایی عالم‌تر از من هستید.}}


== عصمت و علم انبیاء ==
== عصمت و علم انبیاء ==
تقريبا همه انديشمندان [[شيعه]] و [[اهل سنت]]، دريافت و ابلاغ [[وحى]] را معصومانه مى‌دانند و شيعيان با استناد به دلايلى، از جمله روايات فراوانى كه از [[اهل بيت(ع)]] رسيده است، معصومان را از هر گونه خطا و نسيانى بركنار مى‌شمارند. [[امام رضا(ع)]] در توصیف رهبران الهى فرمودند:
تقریباً همه اندیشمندان [[شیعه]] و [[اهل سنت]]، دریافت و ابلاغ [[وحی]] را معصومانه می‌دانند و شیعیان با استناد به دلایلی، از جمله روایات فراوانی که از [[اهل بیت(ع)]] رسیده‌است، معصومان را از هر گونه خطا و نسیانی برکنار می‌شمارند. [[امام رضا(ع)]] در توصیف رهبران الهی فرمودند:
«وَ هُوَ مَعْصُومٌ مُؤَيَّدٌ موفّقٌ مسدّدٌ قَد اَمِن الخَطايا و الزَللَ وَ العثارَ»<ref>کلینی، الكافى، ج۱، ص۲۰۲. براى آشنايى با برخى ديگر از روايات، ر.ك: مجلسی، بحار الانوار، ج۱۰، ص۴۳۹؛ ۱۷، ص۱۰۸؛ ج۳۶، ص۲۴۴؛ ج۶۵، ص۳۸۹؛ و ج۹۹، ص۱۵۰.</ref> (شخصى كه [[خداوند]] وى را براى اداره امور بندگانش بر مى‌گزيند) معصوم و برخوردار از تأييدات، توفيقات و راهنمايى‌هاى الهى بوده، از هر خطا و لغزشى در امان است.
«وَ هُوَ مَعْصُومٌ مُؤَیَّدٌ موفّقٌ مسدّدٌ قَد اَمِن الخَطایا و الزَللَ وَ العثارَ»<ref>کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۰۲. برای آشنایی با برخی دیگر از روایات، ر.ک. مجلسی، بحار الانوار، ج۱۰، ص۴۳۹؛ ۱۷، ص۱۰۸؛ ج۳۶، ص۲۴۴؛ ج۶۵، ص۳۸۹؛ و ج۹۹، ص۱۵۰.</ref> (شخصی که [[خداوند]] وی را برای اداره امور بندگانش برمی‌گزیند) معصوم و برخوردار از تأییدات، توفیقات و راهنمایی‌های الهی بوده، از هر خطا و لغزشی در امان است.


«عصمت از خطا» رابطه جدايى ناپذير با علم معصومان دارد.<ref>پژوهشى در عصمت معصومان، ص۲۳۹ـ۲۳۴.</ref> اگر پيامبر(ص) نداند كه درخت خرما بدون تلقيح ثمرى نمى‌دهد، از فرو افتادن در خطا ايمن نخواهد بود. درباره گستره علم معصومان(ع) نظريه‌هاى گوناگونى قابل طرح است<ref>ر.ك: شرح الشفاء، ج۲، ص۲۱۲ـ۲۱۱؛ الامامة و الولاية فى القرآن الكريم، ص۲۲۴ـ۲۲۳؛ الميزان، ج۱۸، ص۱۹۴ـ۱۹۲؛ عقائد الامامية، ص۶۹ـ۶۷؛ مصنفات الشيخ المفيد، ج۴، اوائل المقالات، ص۶۷؛ پيام قرآن، ج۷، ص۲۵۳ـ۲۴۹؛ و منشورجاويد، ج۸، ص۴۱۸ـ۳۰۹.</ref> كه بر اساس يكى از آن ها [[پيامبران]] و امامان از تمامى حقايق هستى آگاهى دارند. هر چند وظيفه عملى‌شان اين است كه جز در موارد ضرورى، تنها علومى را كه از راه هاى عادى به دست آورده‌اند، ملاک رفتار خود قرار دهند.
«عصمت از خطا» رابطه جدایی ناپذیر با علم معصومان دارد.<ref>پژوهشی در عصمت معصومان، ص۲۳۹–۲۳۴.</ref> اگر پیامبر (ص) نداند که درخت خرما بدون تلقیح ثمری نمی‌دهد، از فرو افتادن در خطا ایمن نخواهد بود. دربارهٔ گستره علم معصومان (ع) نظریه‌های گوناگونی قابل طرح است<ref>ر. ک. شرح الشفاء، ج۲، ص۲۱۲–۲۱۱؛ الامامة و الولایة فی القرآن الکریم، ص۲۲۴–۲۲۳؛ المیزان، ج۱۸، ص۱۹۴–۱۹۲؛ عقائد الامامیة، ص۶۹–۶۷؛ مصنفات الشیخ المفید، ج۴، اوائل المقالات، ص۶۷؛ پیام قرآن، ج۷، ص۲۵۳–۲۴۹؛ و منشورجاوید، ج۸، ص۴۱۸–۳۰۹.</ref> که بر اساس یکی از آن‌ها [[پیامبران]] و امامان از تمامی حقایق هستی آگاهی دارند. هر چند وظیفه عملی‌شان این است که جز در موارد ضروری، تنها علومی را که از راه‌های عادی به دست آورده‌اند، ملاک رفتار خود قرار دهند.


==غیر واقعی بودن ماجرای تلقیح درخت خرما==
== غیر واقعی بودن ماجرای تلقیح درخت خرما ==
داستان جلوگيرى [[رسول خدا(ص)]] از تلقيح درخت خرما، بسيار عجيب و باور نكردنى مى‌نمايد. پذيرفتنى نیست كه كسى پس از حدود شصت سال زندگى در سرزمين عربستان، كه همواره مركز پرورش نخل و توليد خرما بوده است، از ضرورت بارورى درخت خرما آگاهى نداشته‌باشد. از سوى ديگر، چگونه مى‌توان باور كرد مردمى كه سال ها در اين زمينه تجربه اندوخته‌اند و چه بسا در برخى از شرايط از تلقيح درختى باز مانده و پیامدهاى آن را ديده‌اند، بدون هيچگونه چون و چرا دست از اين كار بکشند. (به ويژه آن كه در ميان اصحاب، سست ايمانانى بودند كه حتّى در مسائل دينى و اخروى لب به اعتراض مى‌گشودند و احكام پيامبر را زير سؤال مى بردند، چه رسد به امور دنيوى)!<ref>بسيارى از نويسندگان، اين داستان را دست آويزى براى انكار عصمت پيامبر(دست كم در امور عادى) قرار داده اند. براى نمونه، ر.ك: اضواء على السنة المحمديّة، ص۴۴ـ۴۳؛ و پژوهش هايى درباره قرآن و وحى، ص۴۶ـ۴۵.</ref>
داستان جلوگیری [[رسول خدا(ص)]] از تلقیح درخت خرما، بسیار عجیب و باور نکردنی می‌نماید. پذیرفتنی نیست که کسی پس از حدود شصت سال زندگی در سرزمین عربستان، که همواره مرکز پرورش نخل و تولید خرما بوده‌است، از ضرورت باروری درخت خرما آگاهی نداشته‌باشد. از سوی دیگر، چگونه می‌توان باور کرد مردمی که سال‌ها در این زمینه تجربه اندوخته‌اند و چه بسا در برخی از شرایط از تلقیح درختی بازمانده و پیامدهای آن را دیده‌اند، بدون هیچگونه چون و چرا دست از این کار بکشند. (به ویژه آن که در میان اصحاب، سست ایمانانی بودند که حتّی در مسائل دینی و اخروی لب به اعتراض می‌گشودند و احکام پیامبر را زیر سؤال می‌بردند، چه رسد به امور دنیوی)!<ref>بسیاری از نویسندگان، این داستان را دست آویزی برای انکار عصمت پیامبر (دست کم در امور عادی) قرار داده‌اند. برای نمونه، ر.ک. اضواء علی السنة المحمدیّة، ص۴۴–۴۳؛ و پژوهش‌هایی دربارهٔ قرآن و وحی، ص۴۶–۴۵.</ref>


پیامبر موجب ضرر و زیان به دیگران شد.
پیامبر موجب ضرر و زیان به دیگران شد.


{{پایان پاسخ}}
{{پایان پاسخ}}


==منابع==
== منابع ==
متن برگرفته شده از کتاب ''پـرسمان عصـمت''، يوسفيان، حسن، مركز مطالعات و پژوهش‌هاى فرهنگى حوزه علميه، قم، ۱۳۸۰ش.
متن برگرفته شده از کتاب ''پرسمان عصمت''، یوسفیان، حسن، مرکز مطالعات و پژوهش‌های فرهنگی حوزه علمیه، قم، ۱۳۸۰ش.
{{پانویس}}
{{پانویس}}


{{شاخه
{{شاخه
خط ۴۴: خط ۴۴:


{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =  
  | شناسه =
  | تیترها =  
  | تیترها =
  | ویرایش =  
  | ویرایش =
  | لینک‌دهی =  
  | لینک‌دهی =
  | ناوبری =
  | ناوبری =
  | نمایه = شد
  | نمایه = شد
  | تغییر مسیر =  
  | تغییر مسیر =
  | بازبینی =  
  | بازبینی =
  | ارجاعات =  
  | ارجاعات =
  | تکمیل =  
  | تکمیل =
  | اولویت = ج
  | اولویت = ج
  | کیفیت =د
  | کیفیت =د
خط ۵۹: خط ۵۹:
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}


 
{{پانویس}}
 
 
<references />


[[رده:عصمت]]
[[رده:عصمت]]
[[رده:شبهات]]
[[رده:شبهات]]
[[رده:تلقیح نخل]]
[[رده:تلقیح نخل]]

نسخهٔ ‏۱۴ آوریل ۲۰۲۱، ساعت ۱۵:۱۸

شبهه

در مسند احمد از طلحه نقل شده که با پیغمبر (ص) در نخلستان مدینه می‌رفتیم. مردمانی را دیدند که بر سر درختان رفته‌اند؛ حضرت پرسید که اینان چه می‌کنند؟ جواب دادند از نر به مادّه تلقیح می‌کنند. پیامبر (ص) گفت: فکر نکنم این کار اثری داشته باشد. چون سخن پیامبر را شنیدند، دست از کارشان کشیدند و اتفاقاً آن سال، نخل‌ها محصولی نداد. خبر به پیامبر (ص) رسید. گفت: «این گمانی بود که من بردم، اگر تلقیح اثر دارد، حتماً انجام دهید، چرا که من بشری مثل شما هستم و ظنّم ممکن است خطا یا صواب باشد، و لیکن اگر برایتان گفتم خداوند چنین و چنان می‌گوید بدانید که بر خدا دروغ نمی‌بندم».


متن روایت در منابع اهل‌سنت

منابع اهل‌سنت با تعابیر مختلف داستان مشورت دادن پیامبر در مورد بارور ساختن نخل‌ها را نقل کرده‌اند که به دو مورد اشاره می‌شود:

روایت اول

«قَالَ: مَرَرْتُ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ (ص) فِي نَخْلٍ، فَرَأَى قَوْمًا يُلَقِّحُونَ النَّخْلَ، فَقَالَ: «مَا يَصْنَعُ هَؤُلَاءِ؟» قَالُوا: يَأْخُذُونَ مِنَ الذَّكَرِ فَيَجْعَلُونَهُ فِي الْأُنْثَى، قَالَ: «مَا أَظُنُّ ذَلِكَ يُغْنِي شَيْئًا»، فَبَلَغَهُمْ، فَتَرَكُوهُ، فَنَزَلُوا عَنْهَا، فَبَلَغَ النَّبِيَّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، فَقَالَ: " إِنَّمَا هُوَ الظَّنُّ، إِنْ كَانَ يُغْنِي شَيْئًا فَاصْنَعُوهُ، فَإِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ، وَإِنَّ الظَّنَّ يُخْطِئُ وَيُصِيبُ، وَلَكِنْ مَا قُلْتُ لَكُمْ: قَالَ اللَّهُ، فَلَنْ أَكْذِبَ عَلَى اللَّهِ»[۱]

روایت دوم

«أَنَّ النَّبِيَّ (ص) مَرَّ بِقَوْمٍ يُلَقِّحُونَ، فَقَالَ: «لَوْ لَمْ تَفْعَلُوا لَصَلُحَ» قَالَ: فَخَرَجَ شِيصًا، فَمَرَّ بِهِمْ فَقَالَ: «مَا لِنَخْلِكُمْ؟» قَالُوا: قُلْتَ كَذَا وَكَذَا، قَالَ: أَنْتُمْ أَعْلَمُ بِأَمْرِ دُنْيَاكُمْ»[۲]

عصمت و علم انبیاء

تقریباً همه اندیشمندان شیعه و اهل سنت، دریافت و ابلاغ وحی را معصومانه می‌دانند و شیعیان با استناد به دلایلی، از جمله روایات فراوانی که از اهل بیت(ع) رسیده‌است، معصومان را از هر گونه خطا و نسیانی برکنار می‌شمارند. امام رضا(ع) در توصیف رهبران الهی فرمودند: «وَ هُوَ مَعْصُومٌ مُؤَیَّدٌ موفّقٌ مسدّدٌ قَد اَمِن الخَطایا و الزَللَ وَ العثارَ»[۳] (شخصی که خداوند وی را برای اداره امور بندگانش برمی‌گزیند) معصوم و برخوردار از تأییدات، توفیقات و راهنمایی‌های الهی بوده، از هر خطا و لغزشی در امان است.

«عصمت از خطا» رابطه جدایی ناپذیر با علم معصومان دارد.[۴] اگر پیامبر (ص) نداند که درخت خرما بدون تلقیح ثمری نمی‌دهد، از فرو افتادن در خطا ایمن نخواهد بود. دربارهٔ گستره علم معصومان (ع) نظریه‌های گوناگونی قابل طرح است[۵] که بر اساس یکی از آن‌ها پیامبران و امامان از تمامی حقایق هستی آگاهی دارند. هر چند وظیفه عملی‌شان این است که جز در موارد ضروری، تنها علومی را که از راه‌های عادی به دست آورده‌اند، ملاک رفتار خود قرار دهند.

غیر واقعی بودن ماجرای تلقیح درخت خرما

داستان جلوگیری رسول خدا(ص) از تلقیح درخت خرما، بسیار عجیب و باور نکردنی می‌نماید. پذیرفتنی نیست که کسی پس از حدود شصت سال زندگی در سرزمین عربستان، که همواره مرکز پرورش نخل و تولید خرما بوده‌است، از ضرورت باروری درخت خرما آگاهی نداشته‌باشد. از سوی دیگر، چگونه می‌توان باور کرد مردمی که سال‌ها در این زمینه تجربه اندوخته‌اند و چه بسا در برخی از شرایط از تلقیح درختی بازمانده و پیامدهای آن را دیده‌اند، بدون هیچگونه چون و چرا دست از این کار بکشند. (به ویژه آن که در میان اصحاب، سست ایمانانی بودند که حتّی در مسائل دینی و اخروی لب به اعتراض می‌گشودند و احکام پیامبر را زیر سؤال می‌بردند، چه رسد به امور دنیوی)![۶]

پیامبر موجب ضرر و زیان به دیگران شد.


منابع

متن برگرفته شده از کتاب پرسمان عصمت، یوسفیان، حسن، مرکز مطالعات و پژوهش‌های فرهنگی حوزه علمیه، قم، ۱۳۸۰ش.

  1. ابن‌ماجه، سنن ابن‌ماجه، ج۲، ص۸۲۵، تحقیق: محمد فؤاد عبدالباقی، دار إحیاء الکتب العربیة، ۱۴۳۱ق.
  2. مسلم، صحیح مسلم، ج۴، ص۱۸۳۶، محقق: محمد فؤاد عبدالباقی، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۳۱ق.
  3. کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۰۲. برای آشنایی با برخی دیگر از روایات، ر.ک. مجلسی، بحار الانوار، ج۱۰، ص۴۳۹؛ ۱۷، ص۱۰۸؛ ج۳۶، ص۲۴۴؛ ج۶۵، ص۳۸۹؛ و ج۹۹، ص۱۵۰.
  4. پژوهشی در عصمت معصومان، ص۲۳۹–۲۳۴.
  5. ر. ک. شرح الشفاء، ج۲، ص۲۱۲–۲۱۱؛ الامامة و الولایة فی القرآن الکریم، ص۲۲۴–۲۲۳؛ المیزان، ج۱۸، ص۱۹۴–۱۹۲؛ عقائد الامامیة، ص۶۹–۶۷؛ مصنفات الشیخ المفید، ج۴، اوائل المقالات، ص۶۷؛ پیام قرآن، ج۷، ص۲۵۳–۲۴۹؛ و منشورجاوید، ج۸، ص۴۱۸–۳۰۹.
  6. بسیاری از نویسندگان، این داستان را دست آویزی برای انکار عصمت پیامبر (دست کم در امور عادی) قرار داده‌اند. برای نمونه، ر.ک. اضواء علی السنة المحمدیّة، ص۴۴–۴۳؛ و پژوهش‌هایی دربارهٔ قرآن و وحی، ص۴۶–۴۵.