قاتل امام حسین(ع): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۳۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|کاربر=Rezapour}}
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}قاتل امام حسین(ع) کیست؟{{پایان سوال}}
بسیاری از مقاتل و کتب تاریخی قاتل امام حسین(ع) را سنان بن انس معرفی کرده‌اند امّا از سوی دیگر در زیارت ناحیهٔ مقدسه و زیارت عاشورا و بعضی از مقاتل دیگر، قاتل آن حضرت شمر بن ذی‌الجوشن دانسته شده است، کدام یک از این اقوال درست است؟
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
دربارهٔ قاتل حضرت سیدالشهدا(ع)، در نقل تاریخ و مقاتل اختلاف بسیار وجود دارد. مرحوم فرهاد میرزا در «قمقام زخّار و صمصام بتّار» می‌نویسد:<ref>فرهاد میرزا، قمقام زخار و صمصام بتار، ناشر کتابفروشی اسلامیه، تهران، سال ۱۳۷۷ هـ ق، ج۱، ص۴۶۳ – ۴۶۵.</ref> در قاتل آن حضرت اختلاف شده است و مقاتل مختلف این افراد را معرفی نموده‌اند:
{{درگاه|امام حسین}}
۱) سنان بن انس ۲) حصین بن نمیر ۳) مهاجر بن اوس التمیمی ۴) کثیر بن عبدالله الشعبی ۵) شمر بن ذی‌الجوشن الکلابی ۶) خولی بن یزید الاصبحی. چنان‌چه علی بن عیسی الاربلی در کشف الغمه خولی را قاتل امام حسین(ع) معرفی کرده و آورده است:
قاتل امام حسین(ع)، در برخی منابع تاریخی و روایی، [[سنان بن انس|سَنان بن اَنس]] و در برخی [[شمر بن ذی‌الجوشن]] ذکر شده است.<ref>فرهاد میرزا معتمدالدوله، قمقام زخار و صمصام بتار، تهران، کتابفروشی اسلامیه، ۱۳۷۷ش، ج۱، ص۴۶۳–۴۶۵.</ref>


قال عمر بن سعد لاصحابه: انزلوا حزّوا رأسه فنزل الیه نصر بن خرشه الضبابی، ثم جعل یضرب بسیفه مذبح الحسین(ع) فغضب عمر بن سعد، فقال الرجل، ویحک انزل الی الحسین فارحه، فنزل الیه خولی بن یزید فاحتزّ رأسه.
'''سنان بن انس'''


«عمر بن سعد به اصحاب خود گفت: سر حسین را جدا کنید که «نصر بن خرشه الضبابی» به سوی او رفت و شمشیرش را بر گلوی حسین(ع) گذاشت و عمر بن سعد خشمگین شد و گفت: وای بر تو بر روی حسین می‌نشینی و خوشحالی، پس «خولی بن یزید» به سوی او رفت و سرش را جدا نمود». و این شعر را از خولی نقل کرده که نزد ابن زیاد گفت:
در [[اعتبار تاریخ طبری|تاریخ طبری]] سنان بن انس نَخَعی قاتل [[امام حسین(ع)]] دانسته شده است.<ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، بی‌تا، ج۴، ص۳۵۸.</ref> همچنین، ابن‌جوزی (۵۸۲-۶۵۴ق) در کتاب تذکرة الخواص،<ref name=":0">سبط ابن‌جوزی، یوسف بن قزاوغلی، تذكرة الخواص من الأمة بذكر خصائص الأئمة، تحقیق حسین تقی‌زاده، قم، المجمع العالمی لاهل البيت عليهم السلام، مركز الطباعة و النشر، ۱۴۲۶ق، ج۲، ص۱۶۷.</ref> [[ابوالفرج اصفهانی]] (۲۸۴-۳۵۶ق) در کتاب [[مقاتل الطالبین|مقاتل الطالبیین]]<ref name=":1">ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، مقاتل الطالبیین، تحقیق سید احمد صقر، بیروت، دارالمعرفة، بی‌تا، ص۱۱۸.</ref> و ابن‌ عبدالبر (۳۶۸- ۴۶۳ق‌) در کتاب استیعاب فی معرفة الاصحاب،<ref>ابن‌عبدالبر، یوسف بن عبدالله، الاستیعاب، تحقیق علی محمد البجاوی، بیروت، دارالجیل، ۱۹۹۲م، ج۱، ص۳۹۳.</ref> قاتل امام حسین(ع) را سنان بن انس معرفی کرده‌اند.
املاء رکابی فضه و ذهباً
انی قتلت الملک المحجّبا


و من یصلی القبلتین فی الصبی
ابن‌جوزی معتقد است که شمر بن ذی‌الجوشن با سنان در قتل [[امام حسین علیه‌السلام|حسین بن علی(ع)]] مشارکت کرده است.<ref name=":0"/> ابوالفرج اصفهانی نیز می‌گوید دیگران با سنان در این کار مشارکت کردند.<ref name=":1"/> ابن‌اثیر (۵۵۵-۶۳۰ق)، مورخ و محدث، در کتاب اسدالغابة فی معرفة الصحابة، قاتل را سنان بن انس نخعی دانسته و معتقد است گفتار افرادی که شمر و [[عمر بن سعد]] را قاتل دانسته‌اند، به خاطر این است که شمر مردم را تشویق به قتل می‌کرد و عمر بن سعد هم فرمانده سپاه مخالف امام(ع) بود.<ref>ابن‌اثیر، علی بن محمد، اسد الغابة، بیروت، دارالفکر، ۱۹۸۹م، ج۱، ص۴۹۸.</ref>
و خیرهم اذ یذکرون نسباً


قتلت خیر الناس امّاً و اباً
از یوسف بن حاتم شامی (درگذشته ۶۷۶ق)، عالم شیعه، نقل شده که عمر بن سعد، به [[شبث بن ربعی|شَبَث بن رِبعی]] دستور داد سر حسین بن علی(ع) را جدا کند. او نپذیرفت. سپس، سنان بن انس را برای بریدن سر حسین(ع) فرستاد. سنان پذیرفت و خطاب به امام حسین(ع) گفت: «قسم به خدا! من سرت را جدا می‌سازم، در حالی که می‌دانم تو فرزند رسول خدا و بهترین مردم از طرف پدر و مادر هستی».<ref>فرهاد میرزا معتمدالدوله، قمقام زخار و صمصام بتار، ج۱، ص۴۶۳–۴۶۵.</ref>


و در موضع دیگر این کتاب، شمر را قاتل امام حسین(ع) دانسته و می‌گوید:
'''شمر بن ذی‌الجوشن'''


عن الحافظ عبد العزیز الجنابدی، یقال قتله شمر بن ذی‌الجوشن الضبابی والذی اخذ رأسه ابن جوان الیمامی.<ref>کشف الغمه، اربلی، انتشارات بنی هاشمی، تبریز، ج۲، ص۵۱.</ref>
[[شیخ مفید]] (درگذشته ۴۰۶ق) در کتاب ارشاد نقل کرده که خولی بن یزید از اسب پیاده شد تا سر امام حسین(ع) را جدا کند، اما ترسید؛ شمر به او ناسزا گفت و خود به‌سوی امام(ع) رفت و سر او را جدا کرد.<ref>شیخ مفید، محمد بن محمد، الارشاد، تحقیق، مؤسسه آل‌البیت(ع)، قم، كنگره شيخ مفيد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۱۲.</ref> خلیفة بن‌ خیاط (درگذشته ۲۴۰ق) مورخ<ref>عصفری، خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط، تحقیق سهيل زكار، بیروت، دار الفكر للطباعة و النشر و التوزيع، بی‌تا، ص۱۷۹.</ref> و [[علی بن عیسی اربلی]] (درگذشته ۶۹۲ق)، عالم شیعی، در کتاب کشف الغمه،<ref>اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة فی معرفة الائمة، تبریز، انتشارات بنی‌هاشمی، ۱۳۸۱ق، ج۲، ص۵۱.</ref> شمر بن ذی‌الجوشن را قاتل امام حسین(ع) دانسته‌اند. [[علامه مجلسی]] نیز به قتل امام حسین(ع) توسط شمر بن ذی‌الجوشن پرداخته است.<ref>مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی، بحارالانوار، بیروت، مؤسسة الوفاء، ۱۴۰۳ق، ج۴۵، ص۵۶.</ref>
 
«حافظ عبد العزیز جنابدی می‌گوید: شمر بن ذی‌الجوشن او را کشت و کسی که سرش را جدا نمود، ابن جوان یمامی بود.» و صاحب «الدّرالتنظیم»، جمال الدین یوسف بن حاتم الشامی العاملی، معاصر سید بن طاووس، آورده است که نخست عمر بن سعد شبث بن ربعی را گفت: که سر حسین را برایم بیاور. شبث بن ربعی به او گفت: من با او بیعت کردم و این کار را نمی‌کنم و عمر بن سعد گفت: به خدا سوگند به ابن زیاد می‌نویسم. گفت: هر چه می‌خواهی بکن. عمر بن سعد، سنان بن انس را فرستاد تا رأس حسین(ع) را جدا سازد. سنان گفت: «قسم به خدا! من سرت را جدا می‌سازم، در حالی که می‌دانم تو فرزند رسول خدا هستی و بهترین مردم از طرف پدر و مادر می‌باشی.» و سپس سر مقدس را جدا نمود و به عمر بن سعد داد.<ref>فرهاد میرزا، قمقام زخار و صمصام بتار، ج۱، ص۴۶۳ – ۴۶۵.</ref>
 
ابن جریر طبری در تاریخ خود می‌نویسد: «حسین(ع) فرزند فاطمه دختر پیامبر را کشته که او را سنان بن انس نخعی کشت و خولی بن یزید سر او را آورد.»<ref>تاریخ طبری، ابن جریر طبری، دارالکتب العلمیه، بیروت، ج۳، ص۳۴۳.</ref> از دیگر تاریخ نویسانی که سنان بن انس را قاتل امام حسین(ع) معرفی نموده است. سبط بن الجوزی می‌باشد که در تذکره الخواص می‌آورد: «و الأصح انه سنان بن انس النخعی و شارکه شمر بن ذی‌الجوشن»<ref>تذکره الخواص، سبط بن الجوزی، ص۱۴۴.</ref> «صحیح آن است که قاتل حسین(ع) سنان بن انس نخعی بود و شمر با او در این امر مشارکت داشته است.»
 
ابوالفرج اصفهانی از علمای قرن سوم هجری نیز در کتاب خود «مقاتل الطالبین»، قاتل امام حسین(ع) را سنان بن انس ذکر می‌کند و می‌گوید: «زرعه بن شریک به او حمله کرد و با شمشیر کتف راستش را زخمی نمود. در کشتن او عبد الرحمن جعفی، قثعم، صالح بن وهب یزنی و خولی بن یزید مشارکت کردند و سرش را سنان بن انس نخعی از بدنش جدا نمود همچنین برخی گفته‌اند: کسی که سر امام را از بدنش جدا کرد، شمر بود و خولی سرش را به نزد عبیدالله برد.»
 
ابن عبد البر در «استیعاب» قاتل امام حسین(ع) را سنان بن انس معرفی می‌کند و خولی را به عنوان جدا کنندهٔ سر آن حضرت دانسته است.
 
پس از بررسی اقوال و این که می‌بینیم ابوالفرج اصفهانی در مقاتل‌الطالبین و صدوق در «آمالی» و مسعودی در مروج الذهب و سید بن طاووس در لهوف و عزالدین ابن اثیر در الکامل فی التاریخ صراحتاً روایت می‌کنند که قاتل سنان بن انس بود و در اسد الغابه آمده است:
 
«نظر درست آن است که همانا سنان بن انس نخعی او را کشته است و قول کسی که می‌گوید شمر و عمر بن سعد او را کشته، به خاطر این است که شمر مردم را به قتل او تشویق می‌کرد و عمر بن سعد هم چون فرمانده لشکر بود، قتل را به او نسبت می‌دهند.»<ref>تذکره الخواص، سبط بن الجوزی، ص۱۴۴.</ref>
 
ابن عبدالبر از خلیفه بن‌خیاط نقل کرده است آن کسی که حسین بن علی(ع) را به قتل رساند، شمر بن ذی‌الجوشن، امیر لشکر عمربن‌سعد بود؛<ref>الاستیعاب، ابن عبدالبر، ناشر الفجاله، القاهره مصر، ج۱، ص۳۹۵، و شیخ محمد سماوی، ابصار العین، انتشارات بصیرتی، قم، ص۱۱۴.</ref> و نوشته: شمر در خشم شد و روی سینه مبارک امام حسین(ع) نشست و محاسن آن بزرگوار را گرفت، چون خواست امام(ع) را به قتل برساند، امام(ع) لبخندی زد و فرمود: آیا مرا می‌کشی و می‌دانی من کیستم؟ شمر گفت: تو را خوب می‌شناسم، مادر تو فاطمه، پدر تو علی بن ابی‌طالب(ع) و جدّ تو محمد مصطفی(ص) است، تو را می‌کشم و باکی ندارم پس امام را با دوازده ضربهٔ شمشیر به شهادت رساند و سر مبارک حضرت را جدا کرد.<ref>بحارالانوار، مجلسی، مؤسسه الوفاء، بیروت، ج۴۵، ص۵۶.</ref> سنان بن انس نخعی به خولی گفت: سر حسین را از بدن جدا کن. خولی چون خواست چنین کند سستی و فتوری در او پیدا شده و لرزه بر اندامش افتاد. سنان به او گفت: خدا بازویت را سست گرداند. از چه می‌لرزی؟ سپس خود پیاده شد، سر مطهر را جدا ساخت و به دست خولی بن یزید داد.<ref>انساب الاشراف، بلاذری، دار التعارف، بیروت، ج۳، ص۲۰۳ و ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، دار صادر بیروت، ج۴، ص۷۸.</ref>
 
اما مشهور این اقوال نزد علمای امامیه، قول شیخ مفید است که برخی از اقوال دیگر هم مؤید این قول می‌باشند، چرا که شیخ مفید از علمای موثق می‌باشد که در قرن چهارم هجری می‌زیسته و معاصر اواخر دوران غیبت صغرای امام زمان(عج) بوده است.
 
و آن قول این که: مرحوم شیخ مفید در «ارشاد» می‌آورد:
 
«شمر مردان و سواران خود را صدا زد و گفت: وای بر شما! چرا به این مرد نگاه می‌کنید؟ مادرتان به عزایتان بنشیند. پس از هر طرف به سوی او حمله کردند که وزعه بن شریک بر کتف راستش ضربه‌ای وارد کرد و آن را قطع نمود و یکی دیگر از آن‌ها ضربه‌ای بر پایین گردنش وارد کرد تا خولی بن یزید اصبحی پیاده شد که سر امام(ع) را جدا کند امّا ترسید. شمر به او گفت: خداوند بازوانت را سست کند، از چه می‌ترسی؟ سرانجام شمر به سوی او رفت و سر امام(ع) را جدا نمود و به دست خولی داد و گفت این را نزد امیر عمر بن سعد ببر.»<ref>ارشاد، شیخ مفید، ناشر مؤسسه آل البیت(ع) لاحیاء التراث، ج۲، ص۱۱۲.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
خط ۴۸: خط ۲۲:
| شاخه اصلی =تاریخ
| شاخه اصلی =تاریخ
|شاخه فرعی۱ =تاریخ و سیره معصومان
|شاخه فرعی۱ =تاریخ و سیره معصومان
|شاخه فرعی۲ =امام حسین(ع)
|شاخه فرعی۲ =واقعه کربلا
|شاخه فرعی۳ =
|شاخه فرعی۳ =امام حسین(ع)
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =
  | شناسه =-
  | تیترها =
  | تیترها =-
  | ویرایش =
  | ویرایش =شد
  | لینک‌دهی =
  | لینک‌دهی =شد
  | ناوبری =
  | ناوبری =
  | نمایه =
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =
  | تغییر مسیر =
  | ارجاعات =
  | ارجاعات =
  | بازبینی =
  | بازبینی =شد
  | تکمیل =
  | تکمیل =
  | اولویت =
  | اولویت =ب
  | کیفیت =
  | کیفیت =ب
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}


[[رده:درگاه امام حسین(ع)]]
[[رده:درگاه امام حسین(ع)]]
[[رده:کربلا]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۷ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۸:۲۶

سؤال
قاتل امام حسین(ع) کیست؟
درگاه‌ها
امام حسین.png


قاتل امام حسین(ع)، در برخی منابع تاریخی و روایی، سَنان بن اَنس و در برخی شمر بن ذی‌الجوشن ذکر شده است.[۱]

سنان بن انس

در تاریخ طبری سنان بن انس نَخَعی قاتل امام حسین(ع) دانسته شده است.[۲] همچنین، ابن‌جوزی (۵۸۲-۶۵۴ق) در کتاب تذکرة الخواص،[۳] ابوالفرج اصفهانی (۲۸۴-۳۵۶ق) در کتاب مقاتل الطالبیین[۴] و ابن‌ عبدالبر (۳۶۸- ۴۶۳ق‌) در کتاب استیعاب فی معرفة الاصحاب،[۵] قاتل امام حسین(ع) را سنان بن انس معرفی کرده‌اند.

ابن‌جوزی معتقد است که شمر بن ذی‌الجوشن با سنان در قتل حسین بن علی(ع) مشارکت کرده است.[۳] ابوالفرج اصفهانی نیز می‌گوید دیگران با سنان در این کار مشارکت کردند.[۴] ابن‌اثیر (۵۵۵-۶۳۰ق)، مورخ و محدث، در کتاب اسدالغابة فی معرفة الصحابة، قاتل را سنان بن انس نخعی دانسته و معتقد است گفتار افرادی که شمر و عمر بن سعد را قاتل دانسته‌اند، به خاطر این است که شمر مردم را تشویق به قتل می‌کرد و عمر بن سعد هم فرمانده سپاه مخالف امام(ع) بود.[۶]

از یوسف بن حاتم شامی (درگذشته ۶۷۶ق)، عالم شیعه، نقل شده که عمر بن سعد، به شَبَث بن رِبعی دستور داد سر حسین بن علی(ع) را جدا کند. او نپذیرفت. سپس، سنان بن انس را برای بریدن سر حسین(ع) فرستاد. سنان پذیرفت و خطاب به امام حسین(ع) گفت: «قسم به خدا! من سرت را جدا می‌سازم، در حالی که می‌دانم تو فرزند رسول خدا و بهترین مردم از طرف پدر و مادر هستی».[۷]

شمر بن ذی‌الجوشن

شیخ مفید (درگذشته ۴۰۶ق) در کتاب ارشاد نقل کرده که خولی بن یزید از اسب پیاده شد تا سر امام حسین(ع) را جدا کند، اما ترسید؛ شمر به او ناسزا گفت و خود به‌سوی امام(ع) رفت و سر او را جدا کرد.[۸] خلیفة بن‌ خیاط (درگذشته ۲۴۰ق) مورخ[۹] و علی بن عیسی اربلی (درگذشته ۶۹۲ق)، عالم شیعی، در کتاب کشف الغمه،[۱۰] شمر بن ذی‌الجوشن را قاتل امام حسین(ع) دانسته‌اند. علامه مجلسی نیز به قتل امام حسین(ع) توسط شمر بن ذی‌الجوشن پرداخته است.[۱۱]

منابع

  1. فرهاد میرزا معتمدالدوله، قمقام زخار و صمصام بتار، تهران، کتابفروشی اسلامیه، ۱۳۷۷ش، ج۱، ص۴۶۳–۴۶۵.
  2. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، بی‌تا، ج۴، ص۳۵۸.
  3. ۳٫۰ ۳٫۱ سبط ابن‌جوزی، یوسف بن قزاوغلی، تذكرة الخواص من الأمة بذكر خصائص الأئمة، تحقیق حسین تقی‌زاده، قم، المجمع العالمی لاهل البيت عليهم السلام، مركز الطباعة و النشر، ۱۴۲۶ق، ج۲، ص۱۶۷.
  4. ۴٫۰ ۴٫۱ ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، مقاتل الطالبیین، تحقیق سید احمد صقر، بیروت، دارالمعرفة، بی‌تا، ص۱۱۸.
  5. ابن‌عبدالبر، یوسف بن عبدالله، الاستیعاب، تحقیق علی محمد البجاوی، بیروت، دارالجیل، ۱۹۹۲م، ج۱، ص۳۹۳.
  6. ابن‌اثیر، علی بن محمد، اسد الغابة، بیروت، دارالفکر، ۱۹۸۹م، ج۱، ص۴۹۸.
  7. فرهاد میرزا معتمدالدوله، قمقام زخار و صمصام بتار، ج۱، ص۴۶۳–۴۶۵.
  8. شیخ مفید، محمد بن محمد، الارشاد، تحقیق، مؤسسه آل‌البیت(ع)، قم، كنگره شيخ مفيد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۱۲.
  9. عصفری، خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط، تحقیق سهيل زكار، بیروت، دار الفكر للطباعة و النشر و التوزيع، بی‌تا، ص۱۷۹.
  10. اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة فی معرفة الائمة، تبریز، انتشارات بنی‌هاشمی، ۱۳۸۱ق، ج۲، ص۵۱.
  11. مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی، بحارالانوار، بیروت، مؤسسة الوفاء، ۱۴۰۳ق، ج۴۵، ص۵۶.