عوامل تحریف واقعه عاشورا از نظر شهید مطهری

نسخهٔ تاریخ ‏۲۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۶:۳۳ توسط Shamloo (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


سؤال

از نظر شهید مطهری، عوامل تحریف در روایت واقعه کربلا چه بوده است؟

درگاه‌ها
امام حسین.png


عوامل تحریف واقعه عاشورا از نظر شهید مطهری اغراض دشمنان و تمایل بشر به اسطوره‌سازی و تلاش برای گریاندن مردم بر مصائب امام حسین(ع) از هر راهی هستند. دو عامل اول جزء عوامل عمومی تحریف هر رخداد تاریخی است و در تحریف واقعه عاشورا هم مؤثر است و عامل سوم عاملی مخصوص به واقعه عاشوراست.

از نظر مرتضی مطهری، دشمنان یک اندیشه برای اینکه به هدف خود برسند تغییراتی در متن تاریخ یک رخداد ایجاد می‌کنند و توجیه و تفسیرهای ناروایی از آن رخداد تاریخی ارائه می‌کنند. حکومت اموی نیز کوشش کرد برای اینکه نهضت حسینی را به ایجاد نفاق در اجتماع اسلامی متهم کند. از سوی دیگر، قسمتی از تحریفاتی که در حادثه کربلا صورت گرفته معلول حس اسطوره‌سازی‌ است که با تحریف تاریخ کربلا عقلانیت قیام را زیر سؤال می‌برد و از ارزش آن می‌کاهد.

مهم‌ترین عامل خصوصی تحریف‌کننده رخداد عاشورا این است که پیشوایان دین، دستور داده‌اند که باید نام امام حسین(ع) زنده بماند تا روح این مکتب، که عدالت‌طلبی، ظلم‌ستیزی و آزادگی است، زنده بماند. این عامل باعث شده که برخی بدون شناختن فلسفه این تأکید از هر راهی تلاش کنند تا مردم را بر مصیبت امام حسین(ع) بگریانند و این خود موجب شده تا داستان‌هایی جعل شود که درون‌مایه آن خلاف روح آزادگی نهضت حسینی و اهداف عالی آن است.

عوامل عمومی

از نظر مرتضی مطهری عوامل تحریف واقعه عاشورا یا عمومی است یا خصوصی.[۱] عوامل عمومی عواملی هستند که ممکن است هر رخدادی را دچار تحریف کنند و مخصوص واقعه کربلا نیستند.[۲] از جمله این عوامل که در تحریف واقعه عاشورا مؤثر بوده‌اند می‌توان به دو مورد اشاره کرد:

اغراض دشمن

دشمنان یک اندیشه برای اینکه به هدف خود برسند، تغییراتی در متن تاریخ یک رخداد مؤثر در آن اندیشه ایجاد می‌کنند و توجیه و تفسیرهای ناروایی از آن رخداد تاریخی ارائه می‌کنند. آنچنان که در تاریخ معمول بوده که دشمنان، نهضت‌های مقدس را به ایجاد فساد و اخلال در نظم اجتماع متهم می‌کنند، حکومت اموی نیز کوشش کرد نهضت حسینی را به ایجاد نفاق در اجتماع اسلامی متهم کند. از نظر مطهری، امویان در این زمینه در تحریف تاریخ اسلام موفق نشدند و هیچ مورخی تأیید نکرده که‌ که حرکت امام حسین(ع) در انسجام جامعه اسلامی خلل ایجاد کرده باشد.[۳]

در مورد حادثه عاشورا، از همان ابتدا از سوی حکومت اموی این تلاش صورت گرفت تا قیام امام حسین(ع) را علیه وحدت و امنیت جامعه نشان دهند. برای نمونه، زمانی که مسلم بن عقیل، فرستاده امام حسین(ع)، به کوفه می‌آید، یزید بن معاویه، ضمن ابلاغی که برای عبیدالله بن زیاد برای حکومت کوفه صادر می‌کند، می‌نویسد: مسلم پسر عقیل به کوفه آمده و هدفش اخلال، فسادانگیزی و ایجاد اختلاف در میان مسلمانان است. برو و او را سرکوب کن. همچنین، وقتی مسلم بن عقیل دستگیر می‌شود، ابن‌زیاد به او می‌گوید: پسر عقیل، پیش از آمدن تو مردم کوفه وضع مطمئن و آرامی داشتند، تو آمدی و آشوب کردی و اختلاف‌ افکندی و فتنه‌انگیزی کردی.[۴]

تمایل بشر به اسطوره‌سازی

عامل دوم عمومی تمایل بشر به اسطوره‌سازی و افسانه‌سازی است. این عامل در تمام‌ رخدادهای دنیا ممکن است که رخ دهد. علت چنین تحریفی این است که در وجود بشر یک حس قهرمان‌پرستی وجود دارد که در اثر آن درباره قهرمان‌های ملی و قهرمان‌های دینی افسانه می‌سازند. قسمتی از تحریفاتی که در حادثه کربلا صورت گرفته معلول حس اسطوره‌سازی‌ است.[۵] این اسطوره‌سازی‌ها درباره افراد کم اثر در تاریخ بشر خطری ندارد یا خطر کمتری دارد، ولی درباره شخصیت‌هایی که نقش پیشوایی در تاریخ داشته‌اند و قول و فعل و قیام آنها حجت‌ برای دیگران است، نباید تحریفی واقع شود.[۶]

از نظر مطهری، قسمتی از تحریفاتی که در حادثه کربلا صورت گرفته معلول حس اسطوره‌سازی‌ است. برای نمونه، ملا آقای دربندی در کتاب اسرار الشهاده آورده که سواره‌نظام لشکریان عمر بن سعد ششصد هزار نفر و پیاده نظامشان دور کرور (یک میلیون) بوده که در مجموع تعداد سپاه کوفه یک میلیون و ششصد هزار نفر خواهد بود و همه اهل کوفه بودند! در حالی که در آن وقت شاید همه جمعیت کوفه به صد هزار نفر هم نمی‌رسیده است. اینکه یک میلیون و ششصد هزار نفر سپاهی در آن روز جمع شود و حسین بن علی(ع) هم سیصد هزار نفر از آنان را بکشد عقلانی نیست و از ارزش رخداد عاشورا هم می‌کاهد.[۷]

عوامل خصوصی

در خصوص حادثه عاشورا عوامل خاصی هم وجود داشته که سبب شده در این رخداد تحریف واقع شود. مهم‌ترین عامل خصوصی تحریف‌کننده رخداد عاشورا این است که پیشوایان دین، از زمان پیامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) دستور داده‌اند که باید نام امام حسین(ع) زنده بماند و هر سال باید برای مصائب او عزاداری شود تا روح این مکتب، که عدالت‌طلبی، ظلم‌ستیزی و آزادگی است، از طریق این یادآوری‌ها زنده بماند. این عامل باعث شده که برخی بدون شناختن فلسفه این تأکید از هر راهی تلاش کنند تا مردم را بر مصیبت امام حسین(ع) بگریانند و این خود موجب شده تا داستان‌های کذبی را جعل کنند که درون‌مایه آن خلاف روح آزادگی نهضت حسینی و اهداف عالی آن است.[۸]

از نظر برخی در این موضوع، هدف وسیله را توجیه می‌کند و چون زنده نگه داشتن رخداد عاشورا توصیه شده می‌توان از هر راهی این عمل را انجام داد، حتی از راه جعل و تحریف. هدف از عزاداری سالانه زنده نگه داشتن روح قیام عاشوراست که در کلمات امام حسین(ع) جریان دارد. هدف از عزاداری این است که مکتب‌ حسین(ع) و تربیت حسینی زنده بماند و پرتوی از روح حسینی بر نسل‌های آینده بشر تابیده شود.[۹] از نظر مطهری، عده‌ای این فلسفه را نشناختند و خیال کردند بدون اینکه مردم را با مکتب امام حسین(ع) آشنا کنند، همین اندازه که‌ بیایند و بنشینند و بگریانند و بگریند اهداف آن رخداد انسانی و الهی را زنده کرده‌اند.[۱۰]

منابع

  1. مطهری، مرتضی، حماسه حسینی، تهران، انتشارات صدرا، ۱۳۸۱ش، ج۱، ص۷۷.
  2. مطهری، حماسه حسینی، ج۱، ص۷۷.
  3. مطهری، حماسه حسینی، ج۱، ص۷۷.
  4. مطهری، حماسه حسینی، ج۱، ص۷۸.
  5. مطهری، حماسه حسینی، ج۱، ص۷۹.
  6. مطهری، حماسه حسینی، ج۱، ص۷۹-۸۰.
  7. مطهری، حماسه حسینی، ج۱، ص۸۱.
  8. مطهری، حماسه حسینی، ج۱، ص۸۲-۸۳.
  9. مطهری، حماسه حسینی، ج۱، ص۸۳.
  10. مطهری، حماسه حسینی، ج۱، ص۸۳.