توابین و خیانت شیعیان به امام حسین(ع)

نسخهٔ تاریخ ‏۱۲ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۱۱ توسط A.rezapour (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «{{جا:ویرایش}} {{شروع متن}} {{سوال}} پديده توابين در تاريخ عاشورا، گواه بسيار روشن...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
سؤال

پديده توابين در تاريخ عاشورا، گواه بسيار روشني بر خيانت شيعيان به امام حسين((ع)) است؛ شيعيان خود امام((ع)) را دعوت كرده و فريب دادند و سپس او را در صحراي كربلا كشتند؛ توابين نماد امام كشي شيعيان است؛ اهل سنت در اين حادثه هيچ نقشي نداشته اند.

درگاه‌ها
امام حسین.png


شیعه، یعنی کسی که امام خود را واجب الاطاعه بداند؛ بنابراین، هیچ شیعه ای در کربلا علیه امام حسین((ع))، اقدام نکرد؛ البته توابین به عللی نتوانستند، به امام خود یاری کنند و بعدها پشیمان شدند و قیام نمودند؛ اقدام کنندگان علیه امام((ع))، تماماً آل ابوسفیان، آل مروان، عثمانی مذهب ها و ... بودند .

مقدمه

دشمنان مکتب اهل بیت((ع))، همواره سعی می کنند، با اشاعه شبهات گوناگون، چهره نورانی این مکتب حیاتبخش را مخدوش نمایند؛ غافل از اینکه حق و حقیقت پیروز نهایی این هماورد تاریخی است و این سر نوشت محتوم نبرد ظلمت و نور، تاریکی و روشنایی و اهریمن و یزدان است؛ در این نبرد تاریخی، کوته فکران و کج اندیشان، سعی می کنند، با القای شبهات سست و بی پایه، به خیال خام خود، جلو نورافشانی خورشید را بگیرند؛ مگر نور خدا خاموش شدنی است.

از مظلوميت ائمه اطهار عليهم السلام همين بس كه با وجودي كه سزاوار امامت و رهبري امت اسلامي و بلكه بشريت بوده و هستند، ولي همواره در طول تاريخ، دشمنان و بدخواهان اسلام از آنان پلي ساخته تا به حكومت و مطامع دنيوي برسند؛ امروزه نیز افرادي معلوم الحال، با استفاده از احساسات مردم نسبت به اهل بيت پيامبر عليهم السلام، براي رسيدن به اهداف شوم خود، به ايجاد شبهات و انحرافات و به تعبيري به ترور فكري توده جامعه دست مي زنند.

از جمله آن شبهات، شبهه مزبور است كه سعي دارد، گناه شهادت امام حسین((ع))، را به گردن توابین و شیعیان بیندازد .

نقد و بررسی

۱. قاتلان امام حسین((ع))، به هیچ وجه شیعه نبوده اند؛ دستور قتل از سوی یزیدبن معاویه -که حاکم جهان اسلام بود- صادرشد که در تمام منابع تاریخی، تصریحاً این مسئله گفته شده و متن دستور یزید به عبید الله بن زیاد در منابع شیعه و سنی موجود است .[۱]

۲. ابن زیاد مجری فرمان یزید نیز به هیچ وجه از شیعیان نبوده است [۲].

۳. مباشرین در قتل امام ((ع))، از جمله شمر بن ذی الجوشن نیز که معروف است، کشنده امام است، زنازاده و از خوارج و از نظر تابعیت مذهبی سنی مذهب و پیرو بنی امیه بوده است .[۳]

۴. هیچ فردی از شیعه درکربلا مقابل امام((ع)) قرار نگرفت و درقتل حضرت شرکت نکرد؛ بلکه اکثر آنها از دشمنان وکینه توزان نسبت به امیرمؤمنان((ع))، بودند؛ چنانکه امام حسین((ع))، خطاب به آنها فرموده اند: « یا شیعه آل ابی سفیان ... »؛[۴]روشن می شود که هیچ یک از آنها شیعه‌مذهب نبودند.

شیعه یعنی کسیکه صددرصد تابع دستورات امام خود باشد؛ بنابراین، هیچ شیعه ای از دستورات امام خود سرپیچی نمی کند، و با او به مخالفت نمی پردازد و به طریق اولی در قتل او شرکت نمی کند و حتی الامکان از امام خود دفاع می نماید؛ همان کاری که شیعیان و یاران امام حسین(ع)در روز عاشورا انجام دادند و تا آخرین نفس از امام خود دفاع نمودند.

البته لازم است بدانيم كه اول، اهل كوفه به امام حسين((ع))، نامه نوشتند و از او خواستند كه براي امامت و حكومت آنها به كوفه، كه دارالخلافه و مركز حكومت اميرالمؤمنين(ع) بود، تشریف بیاورد؛ شيخ مفيد مي‎نویسد: بعد از مرگ معاويه، امام حسين(ع) با خانواده و اهلبيتش از حرم الهي و رسول خدا((ص))، به سوي عراق حركت كرد و پيشاپيش، مسلم بن عقيل را براي بيعت گرفتن از آنها به جهاد عليه دستگاه بني اميه فرستاد و اهل كوفه نيز با مسلم بيعت كردند و بيعت را شكستند.[۵]

نامه مردم كوفه به امام حسين(ع) در مكه رسيد؛ يعني وقتي اهل كوفه باخبر شدند كه معاويه هلاك شده، در خانه سليمان بن صرد (رهبر قيام توابين) جمع شدند و اعلام حمايت از حسين(ع) نمودند و به او نامه نوشتند؛ از جمله نويسندگان نامه كه در رأس شيعيان بودند، عبارتند از: سليمان بن صرد خزائی، مسيب بن نجبه فزاری، رفاعه بن شداد، حبيب ابن مظاهر و ... .[۶]

غير از اين نامه، نامه‎هاي مختلفي از سوي قبايل ديگر كوفه پشت سرهم به سوي امام حسين(ع) فرستاده شد؛ از جمله نامه‎اي از سوي هاني عروه، و سعيد بن عبدالله حنفي، كه در نامه خود خواستار تعجيل در تشریف فرمائی امام((ع))، شدند، و غير از اينها نيز شبث بن ربعي، حجار بن ابجر، يزيدبن الحارث، عروه بن قيس، عمر بن الحجاج و محمد بن عمر التميمي.

بعد از رسيدن اين نامه ها به امام(ع) كه مجموع آنها را بيشتر از صد و پنجاه نامه نوشته‎اند، حضرت، در جواب آنها يعني نويسندگان و دعوت كنندگان، نامه‎اي را همراه نماينده خود به سوي كوفه فرستاد و به آنها نوشت آنچه را خواسته بوديد، دانستم و از منظورتان آگاه شدم؛ چنان كه نوشته شما با عملتان درست باشد، با مسلم بن عقيل جمع شويد، آنگاه من به سوي شما خواهم آمد.[۷]

بنابراين؛ عده‎اي كه به امام((ع))، نامه نوشتند، تعداد آنها و نامه همه آنها به طور دقيق در منابع نيامده است، بلكه نام و عددِ برخي از اعيان كوفه و بزرگان قبايل در نامه‎ها ذكر شده است؛ آنان بعد از بيعت با نماينده آن حضرت، بيعتشان را شكستند؛ چون در ميان آن دعوت كنندگان و امضاء كنندگان نامه‎ها، كساني بودند كه در بين توابين بودند و از رهبران آن شمرده مي‎شدند، مانند سليمان بن صرد[۸] و برخي از نويسندگان نامه كه جزو توابين هم نبودند، در سپاه عبيدالله بن زياد و حاضران در لشكر عمربن سعد در كربلا و در جنگ با امام((ع))، شركت داشتند، حضرت، در خطبه‎هاي روز عاشورا از آنها نام مي‎برد و مي‎فرمايد: اي فلان، اي فلان، مگر شما نبوديد كه به من نامه نوشتيد و به كوفه دعوتم كرديد؟ چرا پيمان شكني نموديد! مانند حجاربن اَبجر و شبث بن ربعي اين دو نفر حتي در شهادت مسلم نيز شريك جرم شدند.[۹]

برخي از دعوت كنندگان، در كوفه به دستور عبيدالله بن زياد كشته شدند؛ مانند هاني بن عروه و برخي از دعوت كنندگان با ديدن اوضاع كوفه و شهادت مسلم بن عقيل مخفيانه ازكوفه خارج شدند تا به سوي امام حسين(ع) رفته و به او ملحق شوند، اينها هم معدودي چون حبيب بن مظاهر و مسلم بن عوسجه بودند كه در ركاب حضرت، شهيد شدند .

پس، آنهايي كه امام((ع))، را دعوت نمودند و حضرت، مسلم را به سوي آنها با جواب نامه ها‎يشان گسيل داشت، چند دسته شدند، كه توابين گروهي از آنها بودند كه چند سال، پس از شهادت امام((ع)) و يارانش، به رهبري سليمان بن صرد در صدد انتقام از قاتلين حضرت بودند كه در نزديكي كوفه با سپاه عبيدالله بن زياد درگير شده و همگي به شهادت رسيدند؛ رهبران شيعه در كوفه كه نقش مهمی در قيام توابين داشتند، عبارت بودند از: سليمان بن صرد خزاعي، مسيب بن نجبه فزاري، عبدالله بن سعدبن نفيل ازدي، عبدالله بن وال تميمي و رفاعه بن شداد بجلي؛ علاوه بر شيعيان كوفه كه نتوانسته بودند، به امام((ع))، یاری کنند، سليمان بن صرد از شيعيان مدائن نيز دعوت كرد تا در قيام و نهضت انتقامي‎شان شركت نمایند؛ از جمله آنها سعدبن حذيفه بن يمان بود؛ حتي از شيعيان بصره نيز در اين حركت شركت جستند كه از جمله آنها می توان به مثني بن مخرمه عبدي اشاره کرد؛ در مجموع مي‎توان گفت: در نهضت توابين علاوه بر شيعيان كوفه، شيعيان مدائن و بصره نیز شركت داشتند، اگرچه تا رسيدن به محل درگيري، توابين شهيد شده بودند.

نتیجه گیری

بنابر این، تمام کسانی که به امام حسین(ع)، نامه نوشته بودند، شیعه نبودند؛ مثل حجاربن اَبجر و شبث بن ربعي؛ شیعیان نیز، یا به دست ابن زیاد شهید شدند، مانند هانی بن عروه و یا مثل توابین نتوانستند به امام حسین(ع)، کمک کنند، و یا مثل مختار زندانی شدند و از یاری حضرت، جا ماندند و یا مثل حبیب بن مظاهر و مسلم بن عوسجه که توانستند خود را به امام((ع))، برسانند و در رکاب آقا شهید شوند.

منابع

  1. رک: ابن کثیر دمشقی، البدایه و النهایه، ج۸، ص۱۶۸ به بعد .
  2. همان ،ج۸، ص۱۶۸-۱۷۰ . . انساب الاشراف، ج۳، ص۱۷۸.
  3. ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق ،ج۶، ص۳۳۸.
  4. سیدبن طاووس، اللهوف ، ص۱۱۹.
  5. شيخ مفيد، الارشاد، آل البيت((ع))، ۱۴۱۴ ق، ج۲، ص۳ .
  6. همان، ص۳۷.
  7. همان، ص۳۸ و مجلسي، بحار، ج۴۴، ص۳۳۰.
  8. مجلسي، بحارالانوار، ج۴۴، چاپ دوم، تهران، اسلاميه، ۱۳۴۹، ص۳۳۳.
  9. ابي مخنف، مقتل، تحقيق يوسفي غروي، چاپ سوم، قم، مؤسسه نشر اسلامي جامعه مدرسين، ۱۴۱۷، ص۲۰۸.