توابین و خیانت شیعیان به امام حسین(ع)

نسخهٔ تاریخ ‏۱۲ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۱۲ توسط A.rezapour (بحث | مشارکت‌ها) (ابرابزار)
سؤال

پدیده توابین در تاریخ عاشورا، گواه بسیار روشنی بر خیانت شیعیان به امام حسین «ع» است؛ شیعیان خود امام «ع» را دعوت کرده و فریب دادند و سپس او را در صحرای کربلا کشتند؛ توابین نماد امام کشی شیعیان است؛ اهل سنت در این حادثه هیچ نقشی نداشته‌اند.

درگاه‌ها
امام حسین.png


شیعه، یعنی کسی که امام خود را واجب الاطاعه بداند؛ بنابراین، هیچ شیعه ای در کربلا علیه امام حسین «ع»، اقدام نکرد؛ البته توابین به عللی نتوانستند، به امام خود یاری کنند و بعدها پشیمان شدند و قیام نمودند؛ اقدام کنندگان علیه امام «ع»، تماماً آل ابوسفیان، آل مروان، عثمانی مذهب‌ها و … بودند.

مقدمه

دشمنان مکتب اهل بیت «ع»، همواره سعی می‌کنند، با اشاعه شبهات گوناگون، چهره نورانی این مکتب حیاتبخش را مخدوش نمایند؛ غافل از اینکه حق و حقیقت پیروز نهایی این هماورد تاریخی است و این سر نوشت محتوم نبرد ظلمت و نور، تاریکی و روشنایی و اهریمن و یزدان است؛ در این نبرد تاریخی، کوته فکران و کج اندیشان، سعی می‌کنند، با القای شبهات سست و بی‌پایه، به خیال خام خود، جلو نورافشانی خورشید را بگیرند؛ مگر نور خدا خاموش شدنی است.

از مظلومیت ائمه اطهار علیهم السلام همین بس که با وجودی که سزاوار امامت و رهبری امت اسلامی و بلکه بشریت بوده و هستند، ولی همواره در طول تاریخ، دشمنان و بدخواهان اسلام از آنان پلی ساخته تا به حکومت و مطامع دنیوی برسند؛ امروزه نیز افرادی معلوم‌الحال، با استفاده از احساسات مردم نسبت به اهل بیت پیامبر علیهم السلام، برای رسیدن به اهداف شوم خود، به ایجاد شبهات و انحرافات و به تعبیری به ترور فکری توده جامعه دست می‌زنند.

از جمله آن شبهات، شبهه مزبور است که سعی دارد، گناه شهادت امام حسین «ع»، را به گردن توابین و شیعیان بیندازد.

نقد و بررسی

۱. قاتلان امام حسین «ع»، به هیچ وجه شیعه نبوده‌اند؛ دستور قتل از سوی یزیدبن معاویه -که حاکم جهان اسلام بود- صادرشد که در تمام منابع تاریخی، تصریحاً این مسئله گفته شده و متن دستور یزید به عبید الله بن زیاد در منابع شیعه و سنی موجود است.[۱]

۲. ابن زیاد مجری فرمان یزید نیز به هیچ وجه از شیعیان نبوده است[۲].

۳. مباشرین در قتل امام «ع»، از جمله شمر بن ذی الجوشن نیز که معروف است، کشنده امام است، زنازاده و از خوارج و از نظر تابعیت مذهبی سنی مذهب و پیرو بنی امیه بوده است.[۳]

۴. هیچ فردی از شیعه درکربلا مقابل امام «ع» قرار نگرفت و درقتل حضرت شرکت نکرد؛ بلکه اکثر آنها از دشمنان وکینه توزان نسبت به امیرمؤمنان «ع»، بودند؛ چنان‌که امام حسین «ع»، خطاب به آنها فرموده‌اند: «یا شیعه آل ابی سفیان …»؛[۴]روشن می‌شود که هیچ‌یک از آنها شیعه‌مذهب نبودند.

شیعه یعنی کسیکه صددرصد تابع دستورات امام خود باشد؛ بنابراین، هیچ شیعه ای از دستورات امام خود سرپیچی نمی‌کند، و با او به مخالفت نمی‌پردازد و به طریق اولی در قتل او شرکت نمی‌کند و حتی الامکان از امام خود دفاع می‌نماید؛ همان کاری که شیعیان و یاران امام حسین(ع) در روز عاشورا انجام دادند و تا آخرین نفس از امام خود دفاع نمودند.

البته لازم است بدانیم که اول، اهل کوفه به امام حسین «ع»، نامه نوشتند و از او خواستند که برای امامت و حکومت آنها به کوفه، که دارالخلافه و مرکز حکومت امیرالمؤمنین(ع) بود، تشریف بیاورد؛ شیخ مفید می‌نویسد: بعد از مرگ معاویه، امام حسین(ع) با خانواده و اهلبیتش از حرم الهی و رسول خدا «ص»، به سوی عراق حرکت کرد و پیشاپیش، مسلم بن عقیل را برای بیعت گرفتن از آنها به جهاد علیه دستگاه بنی امیه فرستاد و اهل کوفه نیز با مسلم بیعت کردند و بیعت را شکستند.[۵]

نامه مردم کوفه به امام حسین(ع) در مکه رسید؛ یعنی وقتی اهل کوفه باخبر شدند که معاویه هلاک شده، در خانه سلیمان بن صرد (رهبر قیام توابین) جمع شدند و اعلام حمایت از حسین(ع) نمودند و به او نامه نوشتند؛ از جمله نویسندگان نامه که در رأس شیعیان بودند، عبارتند از: سلیمان بن صرد خزائی، مسیب بن نجبه فزاری، رفاعه بن شداد، حبیب ابن مظاهر و ….[۶]

غیر از این نامه، نامه‌های مختلفی از سوی قبایل دیگر کوفه پشت سرهم به سوی امام حسین(ع) فرستاده شد؛ از جمله نامه‌ای از سوی هانی عروه، و سعید بن عبدالله حنفی، که در نامه خود خواستار تعجیل در تشریف فرمائی امام «ع»، شدند، و غیر از اینها نیز شبث بن ربعی، حجار بن ابجر، یزیدبن الحارث، عروه بن قیس، عمر بن الحجاج و محمد بن عمر التمیمی.

بعد از رسیدن این نامه‌ها به امام(ع) که مجموع آنها را بیشتر از صد و پنجاه نامه نوشته‌اند، حضرت، در جواب آنها یعنی نویسندگان و دعوت کنندگان، نامه‌ای را همراه نماینده خود به سوی کوفه فرستاد و به آنها نوشت آنچه را خواسته بودید، دانستم و از منظورتان آگاه شدم؛ چنان‌که نوشته شما با عملتان درست باشد، با مسلم بن عقیل جمع شوید، آنگاه من به سوی شما خواهم آمد.[۷]

بنابراین؛ عده‌ای که به امام «ع»، نامه نوشتند، تعداد آنها و نامه همه آنها به طور دقیق در منابع نیامده است، بلکه نام و عددِ برخی از اعیان کوفه و بزرگان قبایل در نامه‌ها ذکر شده است؛ آنان بعد از بیعت با نماینده آن حضرت، بیعتشان را شکستند؛ چون در میان آن دعوت کنندگان و امضاء کنندگان نامه‌ها، کسانی بودند که در بین توابین بودند و از رهبران آن شمرده می‌شدند، مانند سلیمان بن صرد[۸] و برخی از نویسندگان نامه که جزو توابین هم نبودند، در سپاه عبیدالله بن زیاد و حاضران در لشکر عمربن سعد در کربلا و در جنگ با امام «ع»، شرکت داشتند، حضرت، در خطبه‌های روز عاشورا از آنها نام می‌برد و می‌فرماید: ای فلان، ای فلان، مگر شما نبودید که به من نامه نوشتید و به کوفه دعوتم کردید؟ چرا پیمان‌شکنی نمودید! مانند حجاربن اَبجر و شبث بن ربعی این دو نفر حتی در شهادت مسلم نیز شریک جرم شدند.[۹]

برخی از دعوت کنندگان، در کوفه به دستور عبیدالله بن زیاد کشته شدند؛ مانند هانی بن عروه و برخی از دعوت کنندگان با دیدن اوضاع کوفه و شهادت مسلم بن عقیل مخفیانه ازکوفه خارج شدند تا به سوی امام حسین(ع) رفته و به او ملحق شوند، اینها هم معدودی چون حبیب بن مظاهر و مسلم بن عوسجه بودند که در رکاب حضرت، شهید شدند.

پس، آنهایی که امام «ع»، را دعوت نمودند و حضرت، مسلم را به سوی آنها با جواب نامه‌هایشان گسیل داشت، چند دسته شدند، که توابین گروهی از آنها بودند که چند سال، پس از شهادت امام «ع» و یارانش، به رهبری سلیمان بن صرد در صدد انتقام از قاتلین حضرت بودند که در نزدیکی کوفه با سپاه عبیدالله بن زیاد درگیر شده و همگی به شهادت رسیدند؛ رهبران شیعه در کوفه که نقش مهمی در قیام توابین داشتند، عبارت بودند از: سلیمان بن صرد خزاعی، مسیب بن نجبه فزاری، عبدالله بن سعدبن نفیل ازدی، عبدالله بن وال تمیمی و رفاعه بن شداد بجلی؛ علاوه بر شیعیان کوفه که نتوانسته بودند، به امام «ع»، یاری کنند، سلیمان بن صرد از شیعیان مدائن نیز دعوت کرد تا در قیام و نهضت انتقامی‌شان شرکت نمایند؛ از جمله آنها سعدبن حذیفه بن یمان بود؛ حتی از شیعیان بصره نیز در این حرکت شرکت جستند که از جمله آنها می‌توان به مثنی بن مخرمه عبدی اشاره کرد؛ در مجموع می‌توان گفت: در نهضت توابین علاوه بر شیعیان کوفه، شیعیان مدائن و بصره نیز شرکت داشتند، اگرچه تا رسیدن به محل درگیری، توابین شهید شده بودند.

نتیجه‌گیری

بنابر این، تمام کسانی که به امام حسین(ع)، نامه نوشته بودند، شیعه نبودند؛ مثل حجاربن اَبجر و شبث بن ربعی؛ شیعیان نیز، یا به دست ابن زیاد شهید شدند، مانند هانی بن عروه یا مثل توابین نتوانستند به امام حسین(ع)، کمک کنند، یا مثل مختار زندانی شدند و از یاری حضرت، جا ماندند یا مثل حبیب بن مظاهر و مسلم بن عوسجه که توانستند خود را به امام «ع»، برسانند و در رکاب آقا شهید شوند.

منابع

  1. رک: ابن کثیر دمشقی، البدایه و النهایه، ج۸، ص۱۶۸ به بعد.
  2. همان، ج۸، ص۱۶۸–۱۷۰. . انساب الاشراف، ج۳، ص۱۷۸.
  3. ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۶، ص۳۳۸.
  4. سیدبن طاووس، اللهوف، ص۱۱۹.
  5. شیخ مفید، الارشاد، آل البیت((ع))، ۱۴۱۴ ق، ج۲، ص۳.
  6. همان، ص۳۷.
  7. همان، ص۳۸ و مجلسی، بحار، ج۴۴، ص۳۳۰.
  8. مجلسی، بحارالانوار، ج۴۴، چاپ دوم، تهران، اسلامیه، ۱۳۴۹، ص۳۳۳.
  9. ابی مخنف، مقتل، تحقیق یوسفی غروی، چاپ سوم، قم، مؤسسه نشر اسلامی جامعه مدرسین، ۱۴۱۷، ص۲۰۸.