آیه «نحن أقرب إلیه من حبل الورید»: تفاوت میان نسخه‌ها

(ابرابزار)
خط ۳: خط ۳:
معنای آیه نحن أقرب إلیه من حبل الورید چیست؟
معنای آیه نحن أقرب إلیه من حبل الورید چیست؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ آیه ۱۶ سوره ق است که به این معناست که خداوند می گوید ما از رگ گردن به انسان نزدیکتریم. برخی مفسران ورید را به معنای قلب می‌دانند و اینطور معنا کرده‌اند که خداوند از رگ قلب به انسان نزدیک‌تر است. بعضی هم گفته‌اند حبل الورید مثلی برای بسیار نزدیک‌بودن است.
{{پاسخ}}نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ آیه ۱۶ سوره ق است که به این معناست که خداوند می‌گوید ما از رگ گردن به انسان نزدیکتریم. برخی مفسران ورید را به معنای قلب می‌دانند و اینطور معنا کرده‌اند که خداوند از رگ قلب به انسان نزدیک‌تر است. بعضی هم گفته‌اند حبل الورید مثلی برای بسیار نزدیک‌بودن است.


مفسران در توضیح این آیه گفته‌اند که این تعبیر تمثیلی است برای قرب معنوی خداوند به انسان. در سوره انفال آمده که خداوند بین انسان و قلبش حائل است. این معانی نشان می‌دهد خداوند به همه آنچه در خاطر و قلب و ذهن انسان می‌گذرد احاطه دارد و علم خداوند بر انسان هیچ محدودیتی ندارد.
مفسران در توضیح این آیه گفته‌اند که این تعبیر تمثیلی است برای قرب معنوی خداوند به انسان. در سوره انفال آمده که خداوند بین انسان و قلبش حائل است. این معانی نشان می‌دهد خداوند به همه آنچه در خاطر و قلب و ذهن انسان می‌گذرد احاطه دارد و علم خداوند بر انسان هیچ محدودیتی ندارد.
خط ۱۵: خط ۱۵:


== معنای حبل الورید ==
== معنای حبل الورید ==
مفسران گفته‌اند ورید رگی است در حلقوم.<ref>رازی، ابوالفتوح، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، ج۱۸، ص۶۵.</ref> شیخ طبرسی گفته است منظور از «حبل» رگ است و وریدان دو رگی است که متّصل به گردن است‏. و حبل الورید مثلی برای بسیار نزدیک بودن است.<ref>طبرسی، محمد بن حسن، ترجمه تفسیر جوامع الجامع، ج۶، ص۱۰۸.</ref> آورده‌اند که حبل الورید، رگی است که در بدن انسان پراکنده است، و در تمام اعضاء بدن انسان مخلوط است. ابن‌عباس و مجاهد گفته‌اند: حبل الورید رگی است در حلقوم.<ref>طبرسی، محمد بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه نوری همدانی، حسین‏، و دیگران، ج۲۳، ص۲۵۵.</ref>  
مفسران گفته‌اند ورید رگی است در حلقوم.<ref>رازی، ابوالفتوح، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، ج۱۸، ص۶۵.</ref> شیخ طبرسی گفته است منظور از «حبل» رگ است و وریدان دو رگی است که متّصل به گردن است‏. و حبل الورید مثلی برای بسیار نزدیک بودن است.<ref>طبرسی، محمد بن حسن، ترجمه تفسیر جوامع الجامع، ج۶، ص۱۰۸.</ref> آورده‌اند که حبل الورید، رگی است که در بدن انسان پراکنده است، و در تمام اعضاء بدن انسان مخلوط است. ابن‌عباس و مجاهد گفته‌اند: حبل الورید رگی است در حلقوم.<ref>طبرسی، محمد بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه نوری همدانی، حسین‏، و دیگران، ج۲۳، ص۲۵۵.</ref>


آیت الله مکارم شیرازی گفته است مفسران و اهل لغت، درباره معنی «ورید» تفسیرهای گوناگونی دارند، عده‌ای معتقدند که «ورید» همان رگی است که به قلب یا کبد انسان پیوسته است، و بعضی آن را به معنی تمام رگ‌هائی که از بدن انسان می‌گذرد می‌دانند، در حالی که بعضی دیگر آن را به رگ گردن تفسیر کرده‌اند، گاه آن را وریدان می‌گویند، یعنی دو رگ گردن.<ref>مکارم شیرازی، ناصر؛ تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج ۲۲، ص، ۲۴۵.</ref> و از آن رو که حیات جسمانی ما وابسته به رگی است که خون را به‌طور مرتب از یکسو وارد قلب و از سوی دیگر خارج کرده، به تمام اعضا می‌رساند و اگر یک لحظه در عمل آن وقفه رخ دهد، مرگ به سراغ انسان می‌آید؛ لذا گفته‌اند مراد از «وَرِیدِ» قلب است و مؤید این قول، آنجاست که قرآن می‌فرماید: {{قرآن|وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ|ترجمه=و بدانید خداوند میان انسان و قلب او حایل می‌شود.|سوره=انفال|آیه=۲۴}} در این آیه قلب به عنوان عضو حساس برای تمثیل بیان شده است؛ لذا در آیه قبل نیز مراد از رگ، همان رگ قلب می‌باشد.<ref>تفسیر نمونه، ج۲۲، ص۲۴۴.</ref>
آیت الله مکارم شیرازی گفته است مفسران و اهل لغت، درباره معنی «ورید» تفسیرهای گوناگونی دارند، عده‌ای معتقدند که «ورید» همان رگی است که به قلب یا کبد انسان پیوسته است، و بعضی آن را به معنی تمام رگ‌هائی که از بدن انسان می‌گذرد می‌دانند، در حالی که بعضی دیگر آن را به رگ گردن تفسیر کرده‌اند، گاه آن را وریدان می‌گویند، یعنی دو رگ گردن.<ref>مکارم شیرازی، ناصر؛ تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج ۲۲، ص، ۲۴۵.</ref> و از آن رو که حیات جسمانی ما وابسته به رگی است که خون را به‌طور مرتب از یکسو وارد قلب و از سوی دیگر خارج کرده، به تمام اعضا می‌رساند و اگر یک لحظه در عمل آن وقفه رخ دهد، مرگ به سراغ انسان می‌آید؛ لذا گفته‌اند مراد از «وَرِیدِ» قلب است و مؤید این قول، آنجاست که قرآن می‌فرماید: {{قرآن|وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ|ترجمه=و بدانید خداوند میان انسان و قلب او حایل می‌شود.|سوره=انفال|آیه=۲۴}} در این آیه قلب به عنوان عضو حساس برای تمثیل بیان شده است؛ لذا در آیه قبل نیز مراد از رگ، همان رگ قلب می‌باشد.<ref>تفسیر نمونه، ج۲۲، ص۲۴۴.</ref>
خط ۳۳: خط ۳۳:
== مطالعه بیشتر ==
== مطالعه بیشتر ==
* ترجمه اسرار الایات، (یا رازهای آیات قرآن)؛ محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی.
* ترجمه اسرار الایات، (یا رازهای آیات قرآن)؛ محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی.
== منابع ==
== منابع ==
{{پانویس|۲}}
{{پانویس|۲}}
خط ۴۲: خط ۴۳:
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =
  | شناسه =شد
  | تیترها =
  | تیترها =شد
  | ویرایش =
  | ویرایش =شد
  | لینک‌دهی =
  | لینک‌دهی =شد
  | ناوبری =
  | ناوبری =
  | نمایه =
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =
  | تغییر مسیر =شد
  | ارجاعات =
  | ارجاعات =
  | بازبینی =
  | بازبینی =
  | تکمیل =
  | تکمیل =
  | اولویت =
  | اولویت =ج
  | کیفیت =
  | کیفیت =ج
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ ‏۲۳ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۴۷

سؤال

معنای آیه نحن أقرب إلیه من حبل الورید چیست؟

نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ آیه ۱۶ سوره ق است که به این معناست که خداوند می‌گوید ما از رگ گردن به انسان نزدیکتریم. برخی مفسران ورید را به معنای قلب می‌دانند و اینطور معنا کرده‌اند که خداوند از رگ قلب به انسان نزدیک‌تر است. بعضی هم گفته‌اند حبل الورید مثلی برای بسیار نزدیک‌بودن است.

مفسران در توضیح این آیه گفته‌اند که این تعبیر تمثیلی است برای قرب معنوی خداوند به انسان. در سوره انفال آمده که خداوند بین انسان و قلبش حائل است. این معانی نشان می‌دهد خداوند به همه آنچه در خاطر و قلب و ذهن انسان می‌گذرد احاطه دارد و علم خداوند بر انسان هیچ محدودیتی ندارد.

متن آیه

معنای حبل الورید

مفسران گفته‌اند ورید رگی است در حلقوم.[۱] شیخ طبرسی گفته است منظور از «حبل» رگ است و وریدان دو رگی است که متّصل به گردن است‏. و حبل الورید مثلی برای بسیار نزدیک بودن است.[۲] آورده‌اند که حبل الورید، رگی است که در بدن انسان پراکنده است، و در تمام اعضاء بدن انسان مخلوط است. ابن‌عباس و مجاهد گفته‌اند: حبل الورید رگی است در حلقوم.[۳]

آیت الله مکارم شیرازی گفته است مفسران و اهل لغت، درباره معنی «ورید» تفسیرهای گوناگونی دارند، عده‌ای معتقدند که «ورید» همان رگی است که به قلب یا کبد انسان پیوسته است، و بعضی آن را به معنی تمام رگ‌هائی که از بدن انسان می‌گذرد می‌دانند، در حالی که بعضی دیگر آن را به رگ گردن تفسیر کرده‌اند، گاه آن را وریدان می‌گویند، یعنی دو رگ گردن.[۴] و از آن رو که حیات جسمانی ما وابسته به رگی است که خون را به‌طور مرتب از یکسو وارد قلب و از سوی دیگر خارج کرده، به تمام اعضا می‌رساند و اگر یک لحظه در عمل آن وقفه رخ دهد، مرگ به سراغ انسان می‌آید؛ لذا گفته‌اند مراد از «وَرِیدِ» قلب است و مؤید این قول، آنجاست که قرآن می‌فرماید: ﴿وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ؛ و بدانید خداوند میان انسان و قلب او حایل می‌شود.(انفال:۲۴) در این آیه قلب به عنوان عضو حساس برای تمثیل بیان شده است؛ لذا در آیه قبل نیز مراد از رگ، همان رگ قلب می‌باشد.[۵]

علامه طباطبایی در تفسیر این آیه می‌فرماید کلمه «ورید» به معنای رگی است که از قلب جدا شده و در تمامی بدن پخش می‌شود و خون در آن جریان دارد. بعضی هم گفته‌اند: به معنای رگ گردن و حلق است. و به هر معنا که باشد در آیه شریفه آن را طناب خوانده، چون شبیه به طناب است و اضافه حبل به ورید اضافه بیانیه است و معنای جمله این است که: ما به انسان از رگی که در تمامی اعضائش دویده و در داخل بدنش جا گرفته نزدیک‌تریم، آنگاه چگونه به او و آنچه در دل او می‌گذرد آگاه نیستیم؟[۶]

تفسیر آیه

مفسران در تفسیر آیه ۱۶ ق گفته‌اند این اقربیت نسبت به‌علم است نه به‌مکان‏.[۷] و به تعبیری این تعبیر تمثیلی است برای نشان دادن قرب معنوی.[۸] خداوند در آیه ۲۴ سوره انفال به این مضمون اشاره کرده است که خداوند بین انسان و قلبش حائل است. خدا بین جان ما و خود ما حائل و فاصله است. به ما از جان ما نزدیکتر است؛ لذا اگر بر کاری تصمیمی گرفتیم او نقض می‌کند و اگر عزیمت نمودیم او فسخ می‌نماید. خاطرات ما را بهتر از ما می‌داند. آنچه در قلب ما می‌گذرد اول او می‌داند بعد ما می‌فهمیم. آنچه از ذهن ما می‌گذرد او به آن خاطره از ما عالم‌تر است. قدرتی که در جان ماست خدا به آن قدرت از ما نزدیکتر است. چیزی نیست که خدا به او از خود او نزدیکتر نباشد.[۹] بین خدا و مخلوقاتش نمی‌تواند حجابی وجود داشته باشد، چراکه همه هستی در اختیار او و قائم به اراده اوست؛ ولی چون ما از خدا دوریم، این رابطه (رابطه انسان و خدا) را درک نمی‌کنیم.[۱۰]

با احاطه علمی خداوند، نه افعال و گفتار ما از او پنهان است و نه اندیشه‌ها و نیت‌ها و حتی وسوسه‌هائی که از قلب ما می‌گذرد.[۱۱] خداوند در همه جا حاضر و ناظر است و به همه موجودات احاطه دارد در حالی که نه با موجودات این جهان یکی است و نه از آنها جدا می‌باشد؛ مرگ، حیات، علم، قدرت، آرامش، امنیت، توفیق و سعادت همه در دست و قدرت اوست و به همین دلیل، انسان نه چیزی را می‌تواند از او پنهان کند و نه کاری را بی‌توفیق او انجام دهد و نباید به غیر او روی آورد، از غیر او تقاضا کند، چرا که او مالک همه چیز است و احاطه به تمام وجود انسان دارد.[۱۲] همان‌طور که امام علی(ع) می‌فرماید: «خدا همواره بوده و از چیزی به وجود نیامده است، با همه چیز هست نه این که همنشین آنان باشد و از همه چیز مبد است نه این که از آن‌ها جدا و بیگانه باشد، او انجام دهند همه کارهاست، بدون حرکت و ابزار و وسیله».[۱۳]

علامه طباطبایی می‌گوید این آیه می‌خواهد مقصود را با عبارتی ساده اداء کرده باشد و گرنه مسئله نزدیکی خدا به انسان مهم‌تر از این است، برای اینکه خدای تعالی کسی است که نفس آدمی را آفریده و آثاری برای آن قرار داده، پس خدا از هر جهتی که در نظر بگیریم حتی از نسبت انسان به خودش نیز نزدیک تر است و چون این معنا، بلند است و تصورش برای فهم بیشتر مردم دشوار، لذا خدای تعالی به گونه ای بیان کرده که همگان بفهمند، پس می‌فرماید: «ما از طناب ورید به او نزدیک‌تریم.» یا در آیه ۲۴ سوره انفال می‌فرماید «خدا بین انسان و قلبش واسطه و حائل است.»[۱۴]


مطالعه بیشتر

  • ترجمه اسرار الایات، (یا رازهای آیات قرآن)؛ محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی.

منابع

  1. رازی، ابوالفتوح، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، ج۱۸، ص۶۵.
  2. طبرسی، محمد بن حسن، ترجمه تفسیر جوامع الجامع، ج۶، ص۱۰۸.
  3. طبرسی، محمد بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه نوری همدانی، حسین‏، و دیگران، ج۲۳، ص۲۵۵.
  4. مکارم شیرازی، ناصر؛ تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج ۲۲، ص، ۲۴۵.
  5. تفسیر نمونه، ج۲۲، ص۲۴۴.
  6. طباطبایی، محمدحسین؛ المیزان، ترجمه: محمد باقر موسوی همدانی، ج۱۸، ص۵۲۰.
  7. کاشانی، ملا فتح‌الله، منهج الصادقین فی إلزام المخالفین، ج۹، ص۹.
  8. ابن‌عربی، محمد بن علی‏، تفسیر ابن عربی (تأویلات عبد الرزاق)، بیروت، دار إحیاء التراث العربی‏، ۱۴۲۲ق. ج۲، ص۲۷۸.
  9. جوادی آملی، عبدالله، حکمت نظری و عملی، دفتر انتشارات اسلامی، ص۹۳.
  10. مصباح یزدی، محمد تقی، شرح حدیث معراج، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (قدس سره)، ۱۳۹۱، ص۱۷۹.
  11. تفسیر نمونه، ج۲۲، ص۲۴۴–۲۴۵.
  12. تفسیر نمونه، ج۷، ص۱۲۹.
  13. نهج البلاغه، ترجمه دشتی، ص۳۲، خ۱.
  14. طباطبایی، محمدحسین؛ المیزان، ترجمه: محمد باقر موسوی همدانی، ج۱۸، ص۵۲۰.