بررسی روایت ذلت‌آور بودن تواضع در برابر متکبر

از ویکی پاسخ
نسخهٔ تاریخ ‏۲۹ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۲۱ توسط Nazarzadeh (بحث | مشارکت‌ها) (جایگزینی متن - ' | بازبینی =' به ' | ارزیابی کمی =')
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
سؤال

آیا حدیثی به این مفهوم از معصومین داریم که «تواضع در برابر متکبر ذلت آور است»؟

تواضع و تکبر دو صفت نفسانی است که هرکدام دارای خصوصیاتی است و می‌تواند در وجود یک شخص جمع شود. درباره روایت تواضع در برابر متکبر ذلت آور است در منابع روایی چیزی یافت نشده اما روایات دیگری که دال بر این موضوع است وجود دارد. نمونه‌هایی نیز از این رفتار توسط اولیای الهی و بزرگان دینی انجام گرفته است.

تواضع و تکبر

این دو صفت از صفات نفسانی و اخلاقی هستند که یکی مذموم و دیگری ممدوح است و ضد یکدیگرند. در مورد تبیین مفهوم این دو صفت باید گفت کبر حالتی است نفسانی که از خودبزرگ‌بینی و خودپسندی ناشی می‌شود و تکبر اظهار این حالت است به وسیله گفتار، رفتار و کردار.

تکبر به عنوان یک خُلق بسیار زشت و مذموم شناخته شده و از نظر روانی یک نوع بیماری روانی به حساب می‌آید و انسان متکبر معمولا در خودش احساس کمبود نموده و به خیال خودش می‌خواهد این کمبود را از طریق خوار شمردن دیگران و برتر حساب کردن خود، جبران کند. این عمل از جمله گناهان کبیره است که در قرآن کریم وعده عذاب داده شده است.﴿أَلَیْسَ فِی جَهَنَّمَ مَثْوًی لِّلْمُتَکبِّرِینَ(زمر:۶۱) تکبر از مهمترین عوامل گناهان دیگر از قبیل دروغ، طغیان و… شمرده شدده است و نخستین گناهی که در این عالم اتفاق افتاد، گناه خود بزرگ بینی و تکبر بود که توسط ابلیس صورت گرفت که از سجده بر آدم سرباز زد و چنان‌که قرآن کریم حکایت می‌کند ابلیس در توجیه این کارش گفت: ﴿خَلَقْتَنِی مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِینٍ؛ مرا از آتش و آدم را از خاک آفریدی.(اعراف:۱۲) یعنی من ازآدم برتر هستم.

اما تواضع، حالتی نفسانی است که از آن به فروتنی و شکسته نفسی تعبیر می‌شود و انسان متواضع نیز این حالت را با گفتار، رفتار و کردار خود اظهار می‌کند. در اهمیت این ویژگی اخلاقی، خدا بندگان مقرب خود را به این صفت و کمال الهی و اخلاقی ستوده و فرموده است: ﴿وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِینَ یَمْشُونَ عَلَی الْأَرْضِ هَوْنًا؛ بندگان (واقعی) خدا آنانی هستند که متواضعانه بر زمین راه می‌پیمایند.(فرقان:۶۳) که قطعاً مقصود صرف راه رفتن نیست بلکه منظور این است که سراسر زندگی بندگان خدا همراه با تواضع است.

تواضع نکردن در مقابل متکبر

در پاسخ به این پرسش که آیا روایتی که بگوید تواضع در برابر متکبر سبب ذلت انسان می‌شود در منابع روایی موجود است؟ باید گفت: عین این مضمون در منابع روایی نیست اما آنچه از قرآن و روایات در این زمینه استفاده می‌شود این است که تواضع اگر در برابر خدا، پیامبران، امامان، اولیا، ایمان، تقوی و بندگان صالح خدا و برای رضای خدا باشد ستوده است و در مقابل کافر، فاسق، متکبر، ظالم و… مورد نکوهش است.[۱]

برخی از آیات و روایاتی که بر این مدعا دلالت می‌کند:

  • تواضع در برابر مؤمنان؛ خداوند راجع به فضیلت و اهمیت اخلاقی تواضع، به پیامبر(ص) امر نموده که خود را فقط در مقابل مؤمنین به این زینت آراسته نماید و فرموده است: ﴿وَاخْفِضْ جَنَاحَكَ لِمَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ؛ بال فروتنی خود را برای مؤمنینی که از تو پیروی می‌کنند پهن کن(شعراء:۲۱۵)؛[۲]؛ یعنی تواضع در برابر غیر مؤمنین منطقی نبوده زیرا اگر عناوینی از قبیل پیامبر، امام، ایمان، تقوی، و آنچه به خدا ارتباط پیدا می‌کند نباشد هیچ‌کس بر کسی دیگر حقی ندارد و لذا تواضع در برابر کافر، فاسق و متکبر و … که مورد بغض خدایند، ذلت و تن دادن به پستی است و خدا تن دادن به ذلت را برای بندگان خویش نمی‌پسندد.
  • اقتدار در برابر کافران؛ قرآن کریم، مؤمنان را که خدا آنان را دوست و آنان هم خدا را دوست می‌دارند این گونه توصیف و تمجید می‌کند که «آنان در برابر مؤمنان فروتن و در برابر کافران سرافراز و مقتدر هستند»﴿فَسَوْفَ یَأْتِی اللّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَیُحِبُّونَهُ أَذِلَّه عَلَی الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّه عَلَی الْکافِرِینَ(مائده:۵۴) از این آیه نیز چنین استفاده می‌شود که تواضع فقط در برابر مؤمنین پسندیده است اما در برابر غیرمؤمنین ذلت و تن دادن به پستی است و اهل معاصی، مؤمن واقعی نیستند.
  • تندی کردن با اهل تکبر؛ امام علی(ع) می‌فرماید: «أَمَرَنَا رَسُولُ اللهِ ص أَنْ نَلْقَى أَهْلَ الْمَعَاصِي- بِوُجُوهٍ مُكْفَهِرَّةٍ؛ رسول خدا به ما امر کرد که با اهل معاصی با چهره درهم کشیده مواجه شویم.»[۳] و بدون تردید انسان متکبر که از بزرگی و کبریایی خدا غفلت کرده و حالت ضد خداپرستی را به خود گرفته و دیگران را پست‌تر از خود می‌شمارد، از اهل معاصی است که از باب نهی از منکر نباید به او روی خوش نشان داد.
  • تکبر فقرا بر ثروتمندان؛ امام علی(ع) می‌فرماید: «مَا أَحْسَنَ تَوَاضُعَ اَلْأَغْنِیَاءِ لِلْفُقَرَاءِ طَلَباً لِمَا عِنْدَ اَللَّهِ وَ أَحْسَنُ مِنْهُ تِیهُ اَلْفُقَرَاءِ عَلَى اَلْأَغْنِیَاءِ اِتِّکَالاً عَلَى اَللَّهِ؛ چه بسیار نیکو است تواضع کردن ثروتمندان برای رضای خدا در مقابل فقراء و نیکوتر از آن تکیه کردن تهی دستان بر خدا و تکبر کردن‌شان بر ثروتمندان است.»[۴] از این کلام نیز استفاده می‌شود که تواضع در برابر دنیای دیگران و بلکه هر جا که موجب ذلت انسان شود زشت است و با کرامت و انسانیت انسان نمی‌سازد.
  • تکبر در برابر متکبر؛ در برخی روایات این معنی آمده است که در برابر متکبر نه تنها تواضع نکنید بلکه با تکبر و بی اعتنایی رفتار کنید. پیامبر(ص) در همین رابطه فرموده است: «إِذَا رَأَیْتُمُ الْمُتَوَاضِعِینَ مِنْ أُمَّتِی فَتَوَاضَعُوا لَهُمْ وَ إِذَا رَأَیْتُمُ الْمُتَکَبِّرِینَ فَتَکَبَّرُوا عَلَیْهِمْ فَإِنَّ ذَلِکَ لَهُمْ مَذَلَّةٌ وَ صَغَار؛ هرگاه مؤمنین امت مرا دیدید در برابر آنها تواضع کنید و چون متکبرین را دیدید بر آنها تکبر کنید که تکبر شما باعث خواری و کوچکی آنها است.»[۵]

اسلام تکبر و خودبزرگ‌بینی را به عنوان یک «رفتار ناپسند» مذمت کرده و هیچ کجا آن را استثنا پذیر ندانسته است. امام علی(ع) در این رابطه می‌فرماید: «اگر خدا به کسی از بندگانش اجازه تکبر ورزیدن را می‌داد نخست برای بندگان خاص خود از انبیاء و اولیاء آن را مجاز می‌شمرد، اما خدای سبحان کبر را صفت نفرت‌انگیز برای آنها معرفی کرده و آن را منکر شمرده و تواضع را برای آنان پسندیده است و آنها به همین دلیل هم در پیشگاه خدا خاضع بوده و صورت بر خاک می‌نهادند و هم در برابر مؤمنان اظهار فروتنی می‌کردند.[۶]

بنابراین تکبر به این اعتبار یعنی رفتار متکبرانه (هرچند صفت تکبر وجود نداشته باشد) با تواضع قابل جمع است انسان می‌تواند تکبر نداشته باشد و آراسته به فضیلت اخلاقی تواضع باشد اما با کسی که به رذیلت تکبر مبتلا و گرفتار است متکبرانه رفتار کند.[۷] و مشکلی ندارد که اسلام از یک طرف توصیه به تواضع بکند و از سویی به مسلمانان بگوید در مقابل متکبر با تکبر عمل کنید تا ذلیل نشوید و با عزت بمانید.

نمونه‌های تاریخی تکبر در برابر متکبر

در تاریخ شواهدی بر این مدعا وجود دارد که از باب نمونه به یک مود اشاره می‌شود:

زمانی که کاروان اسرای کربلا را به مجلس عبیدالله بن زیاد بردند، حضرت زینب(س) در حالی که عده‌ای از زنان اسیر با او حرکت می‌کردند با یک هیبت، عزت و سربلندی وارد مجلس شد که هیچ اعتنایی به عبیدالله، که مجلس پیروزی و شادمانی را ترتیب داده و در صدر آن نشسته بود نکرد و بدون سلام نشست. این رفتار حضرت زینب(س) قطعاً از روی این که در آن حضرت تکبری وجود داشته باشد نبود اما «متکبرانه» بود و عبیدالله نتوانست شکست خود را در مقابل این رفتار پنهان کند، لذا خود را به تجاهل زده و گفت: «من هذه المتکبره» یا «من هذه المتنکره»، این زن متکبر (و یا این زن ناشناس) کیست؟[۸]


مطالعه بیشتر

  • پیام امام امیرالمؤمنین، آیت الله مکارم شیرازی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ اول، ۱۳۸۵ش، ج۷، ص۴۰۴، خطبه ۱۹۲.
  • المیزان، علامه طباطبایی، قم، جامعه مدرسین، بی تا، ج۱۵، ص۳۳۱.
  • اخلاق (گزیده آثار اخلاقی امام خمینی)، امام خمینی، مرکز تدوین و نشر کتب درسی حوزه، نشر دانش، چاپ اول، ۱۳۸۲ش، ص۸۱.


منابع

  1. نراقی، مهدی، جامع السعادات، انتشارات قائم، چاپ اول، ۱۳۸۵ش، ص۴۹۷.
  2. آیات مشابه دیگر از قبیل آیات: اسراء / ۲۴ و حجر/ ۸۸.
  3. حر عاملی، محمد بن حسن، وسایل الشیعه، آل البی، بی تا، ج۱۶، ص۱۴۳.
  4. نهج البلاغه، سید رضی، تحقیق: محمد عبده، بیروت، دارالمعرفه، بی تا، ج۴، ص۹۵.
  5. شبّر، سید عبدالله، الاخلاق، ترجمه جباران، شیخ محمد رضا، قم، انتشارات هجرت، چاپ چهارم، ۱۳۷۸ش، ص۲۸۴؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ص۴۴۱؛ فیض کاشانی، محسن، المحجه البیضاء، ج۶، ص۲۲۲.
  6. دشتی، محمد، نهج البلاغه، قم، انتشارات مشرقین، چاپ چهارم، ص۳۸۶، خطبه ۱۹۲.
  7. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار (تعلیم و تربیت در اسلام)، انتشارات صدرا، چاپ سوم، ۱۳۸۶ش، ج۲۲، ص۶۱۹؛ دستغیب، سید عبدالحسین، گناهان کبیره، کانون تربیت شیراز، بی تا، ج۲، ص۱۵۸.
  8. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار (حماسه حسینی)، انتشارات صدرا، چاپ پنجم، ۱۳۸۱ش، ج۱۷، ص۳۰۲.