هفتاد و سه فرقه امت پیامبر(ص)

از ویکی پاسخ
نسخهٔ تاریخ ‏۱۷ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۱۱ توسط Fabbasi (بحث | مشارکت‌ها) (اصلاح ارقام)
سؤال

حدیثی از پیامبر(ص) راجع به هفتاد و سه فرقه شدن امتش آمده، آیا این عدد حقیقی است یا خیر؟ و اگر حقیقی است چرا تعداد فرق یهودی و مسیحی را به ترتیب ۷۱ و ۷۲ بیان کرده‌اند؟

انشعاب امت پیامبر به هفتاد و سه فرقه در برخی از منابع روایی شیعه و اهل‌سنت بیان شده است. این روایت دارای موافقان و مخالفانی است و هر کدام بر نظر خود دلایلی بیان نموده‌اند. در بررسی محتوایی و دلالتی این روایت نیز به چند گروه تقسیم شده که برخی آن را نشان‌دهنده زیادی تعداد فرقه‌ها بیان نموده که با وجود تقسیم‌بندی فرقه‌های یهودی و مسیحی با عدد خاص قابل پذیرش نیست و گروه دیگری این تقسیم‌بندی را مربوط به طول دوران وجود امت اسلامی بیان کرده‌اند و گفته‌اند که برخی از فرقه‌ها هنوز به وجود نیامده‌اند.

منبع روایت

حدیث اختلاف امت بعد از پیامبر(ص) و افتراق آنان به هفتاد و سه فرقه در برخی از منابع روایی شیعه و اهل‌سنت با اندک اختلافی در عبارت آمده است، هر چند این روایت در صحیح مسلم و صحیح بخاری نیامده است و در کتب اربعه شیعه تنها در کافی بیان شده است.[۱]

کتاب‌های اهل سنت که این حدیث در آن آمده عبارت‌اند: سنن ابن ماجه قزوینی؛ [۲] سنن ابی‌داوود؛ [۳] سنن ترمذی؛[۴] مسند احمد حنبل؛[۵] مستدرک حاکم نیشابوری.[۶]

کتاب‌های شیعه که این حدیث در آن آمده عبارت‌اند: کافی مرحوم کلینی؛ [۷] خصال شیخ صدوق؛ [۸] امالی شیخ طوسی؛ [۹] الفضائل ابن شاذان.[۱۰]

محققان و حدیث‌پژوهان از قدیم بر صحت و اعتبار حدیث از نظر سند و محتوای آن اختلاف دارند اما از نظر سند برخی نظیر ابن حزم اندلسی در کتاب ملل و نحل خود،[۱۱] و نیز فخر رازی در تفسیر کبیر،[۱۲] ذیل آیه ۹۳ سوره انبیاء این حدیث را معتبر ندانسته و در صحت سند آن خدشه کرده است.

مخالفان اصل روایت

برخی مانند محمد جواد مشکور نیز این حدیث را مجعول و بر گرفته از اعتقاد نصاری (مسیحیان) راجع به تقسیم فرقه‌های آنها به ۷۲ فرقه منسوب به ۷۲ شاگرد حضرت عیسی(ع) که از ایشان در کتاب عهد جدید یاد شده، می‌داند. و برخی دیگر گفته‌اند وضع حدیث در اصل به گونه دیگر بوده و مربوط به مراتب ایمان است یعنی اصل حدیث افتراق، حدیث و روایتی است که مراتب ایمان را تقسیم می‌کند و در صحیح بخاری و صحیح مسلم و مسند احمد حنبل و ترمذی و … آمده که پیامبر(ص) فرمود: «الإيمانُ بِضْعٌ و سَبعونَ شُعْبَةً، فأفْضَلُها قَولُ لا إله إلاّ اللّهُ، و أدْناها إماطَةُ الأذى عَنِ الطَّريقِ، و الحَياءُ شُعْبَةٌ مِن الإيمانِ؛ ايمان هفتاد و اندى شاخه است كه برترين آنها قول «لا إله إلاّ اللّه» است و كمترين آنها برداشتن چيزهاى آزارنده از سر راه مردم؛ و حيا نيز شاخه‌اى از ايمان است.» و این هیچ ارتباطی به تقسیم فرق اسلامی ندارد اما به مرور زمان کلمه «شعبه» به دلیل بدفهمی، روایت از وضع اصلی خود به صورت‌های گوناگونی که در کتاب‌ها و منابع روائی و ملل و نحل موجود است تحریف پذیرفته است.[۱۳]

موافقان روایت

برخی دیگر از محققان و صاحب نظران می‌گویند صدور روایت از پیامبر(ص) مسلم و قطعی است، عبدالقاهر بغدادی در کتاب الفرق بین الفرق،[۱۴] و شهرستانی در کتاب الملل و النحل،[۱۵] و میر سید شریف جرجانی در کتاب شرح مواقف بر صحت و اعتبار این حدیث تاکید نموده و بر اساس اصرار دارد فرقه‌های اسلامی را به رقم هفتاد و سه برساند.

آیت الله جعفر سبحانی از علمای معاصر شیعه با اذعان به ضعف سند روایت مورد بحث که با عبارات متفاوت و سندهای متعدد نقل شده است می‌گوید: «شاید بتوان گفت که کثرت نقل و استفاضه حدیث در کتب شیعه و سنی جبران کننده ضعف سند و دلیل بر درستی حدیث از این نظر است.»[۱۶] بعضی دیگر حدیث را بالاتر از مستفیض دانسته آن را متواتر (معنوی) می‌دانند[۱۷] که بررسی رجال سند نیز لازم نخواهد بود.

حدیث از نظر محتوا و دلالت

اما از جهت دلالت و محتوای حدیث مطالب فراوانی در این حدیث وجود دارد که هر یک در جای خود باید بحث و تحقیق شود اما با توجه به ابتدای روایت که در آن از فرق یهود با رقم ۷۱ و از فرق نصاری با رقم ۷۲ و از فرق اسلامی با رقم ۷۳ یاد شده است، آیا رقم، تعداد واقعی فرق اسلامی را یادآوری می‌کند یا به طور کنائی امری دیگری را متعرض است و اگر متعرض تعداد واقعی فرقه‌های اسلامی است، آیا این با واقعیت خارجی یکسان است؟ زیرا در مورد فرق اسلامی اگر مقصود از فرقه‌ها، فرقه‌های محوری و مادر باشند که هر کدام اصل برای چندین فرقه فرعی است، از عدد ۷۳ کمتر است و اگر همه فرقه‌های اصلی و فرعی به حساب آمده باشد از رقم ۷۳ بیشتر خواهد بود و برای حل این پرسش پاسخ‌های گوناگونی داده شد که دو نمونه قابل توجه است؛

  • برخی گفته‌اند مقصود از رقم ۷۳ کنایه و مبالغه در کثرت و فزونی فرق اسلامی است نظیر اینکه گفته می‌شود اگر هفتاد بار هم به او بگوئی و نیز همانند آنچه قرآن فرموده که «اگر هفتاد بار هم برای آنان (منافقین) استغفار کنی خدا آنان را نمی‌آمرزد.»[۱۸] اما باید گفت سیاق روایت که نخست تعداد فرق یهود و نصاری را به ترتیب با رقم ۷۱ و ۷۲ و سپس فرق اسلامی را با رقم ۷۳ یادآوری می‌کند با این جواب سازگاری ندارد و باید منظور تعداد واقعی فرق اسلامی باشد.
  • برخی دیگر گفته‌اند آنچه محققان و مؤلفان ملل و نحل را در تطبیق این حدیث بر فرق اسلامی دچار اشکال کرده این است که از آنها خواسته شده حدیث را بر فرقه‌هایی که در صدر اول یعنی تا حدود سه قرن بعد از پیامبر(ص) به وجود آمده، منطبق سازند و آنان نتوانسته‌اند در یک زمان تعداد ۷۳ فرقه را نشان بدهند و لذا در معنای حدیث دچار حیرت شده و شروع به شمارش فرقه‌های فرعی که تعداد آن بیشتر از رقم ۷۳ است، کرده‌اند. درحالی‌که حدیث از پیدایش افتراق در امت اسلامی سخن می‌گوید و زمان آن را تعیین نکرده است.

بنابراین ممکن است رقم یاد شده در حدیث در طول حیات امت اسلامی تحقق یابد بدین صورت که در هر عصری فرقه‌ای ظاهر شود آنگاه در همان فرقه دسته‌بندی‌ها و انشعاباتی پدید آید و در نتیجه وقتی مجموع فرقه‌های اصلی و محوری جمع شوند همان رقم ۷۳ را تکمیل کند که هر یکی از آنها دارای شاخه‌های فرعی باشد چون هیچ ضرورتی ندارد که این ۷۳ فرقه در یک عصر جمع باشند تا معنای حدیث تطبیق کند، بلکه ممکن است برخی از فرقه‌های محوری منقرض شده و برخی دیگر تا به حال به وجود نیامده و بعدا به وجود بیاید.

با فرض صحت حدیث از نظر سند و اعتبار، این فرضیه یک جواب و توجیه معقول برای سوالی است که نسبت به مضمون حدیث به ذهن می‌آید هر چند تعیین مصداق و بازشناسی فرقه‌های اصلی از فرع‌ها و شاخه‌های آنها به طور قطعی ممکن نبوده یا دشوار باشد.[۱۹]

تقسیم فرقه‌های یهودی به ۷۱ و مسیحی به ۷۲ فرقه

اما در مورد فرقه‌های ۷۱ و ۷۲گانه یهودی و نصرانی که در حدیث پیامبر(ص) به آن اشاره شده نیز همان مطالبی که در مورد فرق اسلامی بیان شد، در کتاب‌های ملل و نحل بیان شده و برخی آن را حاکی از نهایت اختلاف یهود و نصاری بعد از پیامبرشان حضرت موسی(ع) و حضرت عیسی(ع) دانسته‌اند. برخی دیگر گفته‌اند نصرانی‌ها به طور قطعی به هفتاد و دو گروه و یهودی‌ها به هفتاد و یک گروه تقسیم شده و اختلاف نمودند، آنگاه فرقه‌های یهودی و نصرانی را شمرده و به رقم ۷۱ و ۷۲ رسانده‌اند. شیخ طوسی در روایتی از امیرمومنان علی(ع) آورده است که فرمود: «گروه نجات یافته از فرق متعدد یهودی‌ها همان‌هایی بودند که بعد از موسی از یوشع بن نون پیروی کردند و فرقه ناجیه در میان مسیحی‌ها همان‌هایی هست که از شمعون پیروی کردند. از شیعه نجات یابنده کسی است که از وصی رسول خدا(ص) علی(ع) پیروی کند.»[۲۰]


مطالعه بیشتر

  • صافی گلپایگانی، لطف الله، حدیث افتراق المسلمین علی ثلاث وسبعین فرقه، بی نا، بی تا، تمام رساله؛

منابع

  1. كلينى، محمد بن يعقوب، الكافي، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ ق، ج۸، ص۲۲۴، ص۲۸۳.
  2. ابن ماجه، محمد بن يزيد، سنن ابن ماجه، بیروت، دار الجيل، چاپ اول، ۱۴۱۸ق، ج۵، ص۴۷۲، حدیث۳۹۹۲.
  3. ابوداود، سليمان بن اشعث، سنن أبي داود، مصر- قاهره، دار الحديث، چاپ اوول، ۱۴۲۰ق، ج۴، ص۱۹۶۹، حدیث۱.
  4. ترمذى، محمد بن عيسى، الجامع الصحيح و هو سنن الترمذي، مصر - قاهره، دار الحديث، چاپ اول، ۱۴۱۹ق، ج۴، ص۴۵۰، باب۱۸، حدیث۱.
  5. احمد بن حنبل، مسند احمد، بیروت، دار صادر، بی‌تا، ج4، ص12.
  6. حاکم نیشابوری، محمد بن عبد الله، المستدرک علی الصحیحین، بیروت، دار المعرفه، ج۱، ص۱۲۹.
  7. كلينى، محمد بن يعقوب، الكافي، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ ق، ج۸، ص۲۲۴، ص۲۸۳.
  8. صدوق، محمد بن علی، الخصال، قم، جامعه مدرسین، چاپ اول، ۱۳۶۲ش، ج۲، ص۵۸۵.
  9. طوسى، محمد بن الحسن، الأمالي، قم، دار الثقافه، چاپ اول، ۱۴۱۴ق، ص۵۲۳.
  10. ابن شاذان قمى، أبو الفضل شاذان بن جبرئيل، الفضائل، قم، نشر رضی، چاپ دوم، ۱۳۶۳ش، ص۱۴۰.
  11. اندلسی، ابن حزم، ملل و نحل، ج۱، ص۲۴۸.
  12. رازی، فخرالدین، التفسیر الکبیر او مفاتیح الغیب، ج۲۲، ص۱۸۴
  13. مشکور، محمد جواد، هفتاد و سه علت، تهران، مؤسسه مطبوعاتی عطائی، بی تا، ص۷.
  14. بغدادی، عبدالقاهر، الفرق بین الفرق، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، قاهره، بی تا، ص۸-۹
  15. شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل، چاپ محمدبن فتح‌الله بدران، قاهره، افست قم ۱۳۶۷ش، ج۱، ص۱۵
  16. سبحانی، جعفر، ملل و نحل، جامعه مدرسین، چاپ چهارم، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۲۵؛ استادی، رضا، مقدمه بر ملل و نحل، ص۵۰؛ مکارم شیرازی، ناصر، الامثل فی تفسیر کتاب الله المنزل، ج۲. ص ۶۳۷، ص۱۴.
  17. جزایری، سید نعمت الله، الانوار النعمانیه، بیروت، الاعلمی، بی تا، ج۲. ص ۲۱۳.
  18. سوره توبه، آیه ۸۰.
  19. مقدمه از محمد محی الدین بر «الفرق بین الفرق» ص۷، به نقل از جعفر سبحانی، ملل و نحل، ج۱، ص۳۷.
  20. طوسى، محمد بن الحسن، الأمالي، قم، دار الثقافه، چاپ اول، ۱۴۱۴ق، ص۵۲۳.