گرفتاری‌های مومن برای پاک شدن از گناه

سؤال

آیا این روایت صحیح است: امام جعفر صادق فرمود: رسول خدا فرمودند: خدای تبارک و تعالی می‌فرمایند: «هیچ بنده گنهکاری را وارد بهشت نمی‌کنم، مگر اینکه او را به بیماری مبتلا می‌کنم تا کفاره گناهانش باشد و اگر گناهانش با آن بیماری پاک نشد، کسی را بر او مسلط می‌کنم که بر او ظلم کند تا کفاره گناهانش باشد، روزی‌اش را کم می‌کنم تا کفاره گناهانش باشد و اگر این نیز برای کفاره گناهانش کافی نبود، جان گرفتن او را سخت می‌کنم یا در قبر بر او سخت می‌گیرم تا بدون هیچ گناهی نزد من آید و او را وارد بهشت کنم. و اما کسی را که می‌خواهم وارد جهنم کنم، او را سالم می‌گذارم و روزی‌اش را زیاد می‌کنم و جان دادن او را آسان می‌گردانم تا وقتیکه نزد من آید، هیچ حسنه‌ای نداشته باشد و در همان وقت او را وارد جهنم کنم».


سند حدیث صحیح و قابل استناد است. مراد این نیست که خداوند از اول تصمیم می‌گیرد افرادی را بهشتی کند و به هر بهانه‌ای گناهان او را می‌بخشد، بدون اینکه عملی داشته باشد. یا خدا تصمیم می‌گیرد افرادی را بدون گناه جهنمی کند و به هر بهانه‌ای حسناتش را از بین می‌برد. با توجه به دیگر روایات، خداوند گناهان کوچک افراد مومن را در همین دنیا مکافات می‌دهد تا در قیامت گناهی نداشته باشند و با حسنات‌شان وارد بهشت شوند و افرد گناهکار جهنمی را که عمل خوب‌شان در اندازه‌ای نیست که گناه‌شان را پاک کند، در همین دنیا نعمت می‌دهد تا در قیامت به خاطر جهنم رفتن‌شان بر آنها ستم نشده باشد.

متن حدیث

امام صادق(ص) فرمود: رسول خدا(ص) فرموده است: خدای عز و جل فرماید:

سند حدیث

در سند روایت هر چهار راوی افرادی مورد اعتماد هستند و ثقه می‌باشند.

  1. محمد بن یحیی العطار القمی: بزرگ اصحاب شیعه در زمان خود، ثقه، عین، روایتگر احادیث فراوان و دارای چندین کتاب بود.[۲]
  2. احمد بن محمد بن عیسی الاشعری القمی: از اصحاب امام رضا(ع) و امام هادی(ع)، ثقه و دارای کتاب می‌باشد.[۳] وی از شخصیت‌های برجسته و فقیه قمی‌ها در زمان خود بود.[۴]
  3. علی بن الحکم الانباری: از اصحاب امام رضا (ع و امام جواد(ع)،[۵] ثقه، جلیل القدر و دارای کتاب بود.[۶]
  4. معاویه بن وَهْب: نجاشی رجال‌شناس معروف وی را دو بار ثقه ثقه دانسته و می‌نویسد: جلیل، احادیثش روشن دارای چندین کتاب است.[۷]

دلالت حدیث

مرحوم کلینی دوازده روایت در باب «تَعْجِیلِ عُقُوبَه الذَّنْبِ» کتاب الکافی آورده است.[۸] با توجه به مجموعه روایات این باب، منظور این است که اگر مؤمنی به خاطر اعمال پسندیده‌ای که دارد، مستحق بهشت است، گناه یا گناهان کوچک هم داشته باشد، خدای متعال آن مومن را در همین دنیا با گرفتار کردن به بیماری، روز کم، گرفتاری‌های اجتماعی عذاب می‌کند تا در قیامت بدون گناه وارد بهشت گردد و اگر فردی غیر مومن اینقدر گناه دارد که مستحق عذاب است، اما کارهای نیک اندکی هم انجام می‌دهد مانند صله رحم، احترام به پدر و مادر و …، منتهی اعمال خوبش در حدی نیست که گناهان او را از بین ببرد، چون خدا عادل است و به کسی ستم نمی‌کند و پاداش هر عملی را می‌دهد، این فرد را در همین دنیا نعمت می‌دهد تا اگر اهل آتش شد، به او ستم نشده باشد.

به عنوان نمونه در حدیث چهار همین باب که سند معتبری هم دارد،[۹] آمده است: امام صادق(ع) فرمود: «همانا مؤمن خواب هولناك ببيند و (بواسطه همان ترسى كه كرده) گناهش آمرزيده شود، و تنش رنج كار ببيند پس گناهش آمرزيده شود.»[۱۰]

کار خدا در گرفتار کردن افراد برای بخشش گناه از روی حساب و کتاب است و آن مومن بودن افراد است نه اینکه خدا بدون دلیل بخواهد کسی را اهل بهشت کند؛ چنانچه در روایت هفت این باب نیز آمده است که پیوسته غم و اندوه گریبانگیر مؤمن باشند تا برای او گناهی بجا نگذارند. در روایت هشت آمده است که همانا بنده مؤمن در دنیا اندوهگین شود، تا اینکه از دنیا بیرون رود و گناهی بر او نباشد.

خدا به کسی ظلم نمی‌کند و هیچ عملی را بدون جزا رها نمی‌سازد. افراد مومن با اینکه مومن هستند به خاطر لغزش‌های کوچک خود باید مجازات شوند حتی اگر در این دنیا باشد. افراد غیر مومن چون مستحق آتش جهنم هستند، اگر در دنیا کار نیکی داشته باشند، عدالت خدا حکم می‌کند که بدون پاداش نماند و چون در آخرت بهشتی نخواهد شد، پاداش عملش را در همین دنیا می‌بیند.

قرآن و روایات ملاک بهشتی شدن یا جهنمی شدن را عمل خود انسان می‌داند[۱۱] نه خواست و اراده خدا و نه ثروتمند یا فقیر بودن، نه بیمار یا سالم بودن.

منابع

  1. كلينى، محمد، الكافي، تهران، دار الکتب الإسلاميه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق، ج‏۲، ص۴۴۴، بَابُ تَعْجِيلِ عُقُوبَه الذَّنْبِ‏، حدیث۱۰.
  2. نجاشی، احمد، رجال النجاشی، قم، مؤسسه النشر الإسلامی، چاپ ششم، ۱۳۶۵ش، ص۳۵۳. حلی، حسن بن یوسف، رجال العلامه الحلی، قم، الشریف الرضی، چاپ دوم، ۱۴۰۲ق، ص۱۵۷. قهپایی، عنایهالله، مجمع الرجال، قم، اسماعیلیان، چاپ دوم، ۱۳۶۴ش، ج۷، ص۷۰.
  3. طوسی، محمد، رجال الطوسی، قم، مؤسسه النشر الإسلامی، چاپ سوم، ۱۳۷۳ش، ص۳۵۱. ص۳۸۳.
  4. حلی، حسن بن یوسف، رجال العلامه الحلی، قم، الشریف الرضی، چاپ دوم، ۱۴۰۲ق، ص۱۳.
  5. طوسی، محمد، رجال الطوسی، قم، مؤسسه النشر الإسلامی، چاپ سوم، ۱۳۷۳ش، ص۳۶۱. ص۳۷۶.
  6. طوسی، محمد، فهرست کتب الشیعه و أصولهم و أسماء المصنفین و أصحاب الأصول، قم، مکتبه المحقق الطباطبائی، چاپ اول، ۱۴۲۰ق، ص۲۶۳.
  7. نجاشی، احمد، رجال النجاشی، قم، مؤسسه النشر الإسلامی، چاپ ششم، ۱۳۶۵ش، ص۴۰۵.
  8. کلینی، محمد، الکافی، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق، ج‏۲، ص۴۴۴، بَابُ تَعْجِیلِ عُقُوبَه الذَّنْبِ‏.
  9. مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، مرآه العقول فی شرح أخبار آل الرسول، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق، ج۱۱، ص۳۳۴.
  10. کلینی، محمد، الکافی، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق، ج‏۲، ص۴۴۴، بَابُ تَعْجِیلِ عُقُوبَه الذَّنْبِ، حدیث۴.
  11. سوره بقره، آیه ۲۵ و ۱۳۹. سوره آل عمران، آیه۳۰. سوره نساء، آیه۱۲۴–۱۲۳ و … .