چهار حکم برای محارب براساس آیه ۳۳ سوره مائده

نسخهٔ تاریخ ‏۲۲ نوامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۰:۵۸ توسط Mnazarzadeh (بحث | مشارکت‌ها) (بارگزاری اولیه)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
سؤال

آيه ی ۳۳ سوره ی مائده به چه حادثه تاريخي اشاره دارد. آيا در عصر کنونی هم بايد با کفار چنين برخورد کرد؟


خداوند متعال مي فرمايد: ﴿إِنَّمَا جَزَ ؤُاْ الَّذِينَ يحَُارِبُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَسْعَوْنَ في الْأَرْضِ فَسَادًا أَن يُقَتَّلُواْ أَوْ يُصَلَّبُواْ أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَ أَرْجُلُهُم مِّنْ خِلَافٍ أَوْ يُنفَوْاْ مِنَ الْأَرْضِ ذَالِک لَهُمْ خِزْي في الدُّنْيَا وَ لَهُمْ في الاَْخِرَه عَذَابٌ عَظِيم؛ جز اين نيست که سزاي کساني که با خدا و فرستاده او مي جنگند و در زمين به تباهي مي کوشند ـ در جامعه ايجاد ناامني مي کنند يا به راهزني و قتل و غارت مي پردازند ـ اين است که آنان را بکشند يا بر دار کنند يا دست ها و پاهاي شان را بر خلاف يکديگر ـ قسمتي از دست راست و پاي چپ ـ ببرند يا از آن سرزمين بيرونشان کنند. اين است خواري و رسوايي براي آنان در اين جهان و در آن جهان عذابي بزرگ دارند».

اين آيه در حقيقت بحثي را که در مورد قتل نفس در آيات سابق بيان شد، تکميل مي کند و جزاي افراد متجاوزي را که بروي مسلمانان اسلحه مي کشند و با تهديد به مرگ و حتي کشتن، اموال شان را به غارت مي برند، با شدت هر چه تمام تر بيان مي کند، و مي گويد: کيفر کساني که با خدا و پيامبر به جنگ بر مي خيزند و در روي زمين دست به فساد مي زنند اين است که يکي از چهار مجازات در مورد آن ها اجراء شود:

ـ «نخست» اين که کشته شوند؛

ـ «ديگر» اين که به دار آويخته شوند؛

ـ «سوم» اين که دست و پاي آن ها به طور مخالف (دست راست با پاي چپ)، بريده شود؛

ـ «چهارم» اين که از زميني که در آن زندگي دارند، تبعيد گردند.

در اين جا به چند نکته بايد توجه کرد:

۱. منظور از «محاربه با خدا و پيامبر» آن چنان که در احاديث اهل بيت وارد شده، اين است که:کسي با تهديد به اسلحه به جان يا مال مردم تجاوز کند، اعم از اين که به صورت دزدان گردنه ها در بيرون شهرها چنين کاري کند و يا در داخل شهر، بنا بر اين، افراد چاقوکشي که حمله به جان و مال و نواميس مردم مي کنند نيز مشمول آن هستند.

ضمنا جالب توجه است که محاربه و ستيز با بندگان خدا در اين آيه به عنوان محاربه با خدا معرفي شده و اين تأکيد فوق العاده اسلام را در باره ی حقوق انسان ها و رعايت امنيت آنان ثابت مي کند.

۲. منظور از قطع دست و پا طبق آن چه در کتب فقهي اشاره شده، همان مقداري است که در مورد سرقت بيان گرديده. يعني تنها بريدن چهار انگشت از دست يا پا مي باشد.[۱]

۳. آيا مجازات هاي چهارگانه فوق جنبه تخييري دارد. يعني حکومت اسلام هر کدام از آن ها را در باره ی هر کسي صلاح ببيند اجراء مي کند و يا متناسب با چگونگي جرم و جنايتي است که از آن ها انجام گرفته؟ يعني اگر افراد محارب دست به کشتن انسان هاي بي گناهي زده اند، مجازات قتل براي آن ها انتخاب مي شود و اگر اموال مردم را با تهديد به اسلحه ببرند انگشتان دست و پاي آن ها قطع مي شود و اگر هم دست به آدم کشي و هم سرقت اموال زده باشند اعدام مي شوند و جسد آن ها براي عبرت مردم مقداري به دار آويخته مي شود و اگر تنها اسلحه به روي مردم کشيده اند بدون اين که خوني ريخته شود و يا سرقتي انجام گيرد به شهر ديگري تبعيد خواهند شد، شک نيست که معناي دوم به حقيقت نزديکتر است و اين مضمون در چند حديث که از ائمه اهل بيت ع نقل شده، واردگرديده است.[۲]

درست است که در پاره اي از احاديث، اشاره به مخير بودن حکومت اسلامي در اين زمينه شده است؛ ولي با توجه به احاديث سابق منظور از تخيير اين نيست که حکومت اسلامي پيش خود يکي از اين چهار مجازات را انتخاب نمايد و چگونگي جنايت را در نظر نگيرد. زيرا بسيار بعيد به نظر مي رسد که مسئله کشتن و به دار آويختن هم رديف تبعيد بوده باشد و مجازات همه در يک سطح باشد.

اتفاقا در بسياري از قوانين جنايي و جزائي دنياي امروز نيز اين مطلب به وضوح ديده مي شود که براي يک نوع جنايت چند مجازات را در نظر مي گيرند، به عنوان مثال در پاره اي از جرائم، در قانون مجازات، مجرم حبس از سه سال تا ۱۰ سال تعيين شده و دست قاضي را در اين باره باز گذاشته اند. مفهوم آن اين نيست که قاضي مطابق ميل خود سال هاي زندان را تعيين نمايد، بلکه منظور اين است چگونگي وقوع مجازات را که گاهي با «جهات تخفیف » و گاهي با «جهات تشديد» همراه است در نظر بگيرد و کيفر مناسبي انتخاب نمايد.

در اين قانون مهم اسلامي که در باره ی محاربان وارد شده، چون نحوه ی اين جرم و جنايت، بسيار متفاوت است و همه ی محاربان مسلما يکسان نيستند، طرز مجازات آن ها نيز متفاوت ذکر شده است. ناگفته پيدا است شدت عمل فوق العاده اي که اسلام در مورد محاربان به خرج داده است، براي حفظ خون هاي بي گناهان و جلوگيري از حملات و تجاوزهاي افراد قلدر و زورمند و جاني و چاقوکش و آدمکش به جان و مال و نواميس مردم بي گناه است.

در پايان آيه مي فرمايد: «اين مجازات و رسوايي آن ها در دنيا است و تنها به اين مجازات قناعت نخواهد شد، بلکه در آخرت نيز کيفر سخت و عظيمي خواهند داشت». از اين جمله استفاده مي شود که حتي اجراي حدود و مجازات هاي اسلامي، مانع از کيفرهاي آخرت نخواهد گرديد.

سپس براي اين که راه بازگشت را حتي به روي اين گونه جانيان خطرناک نبندد و در صورتي که در صدد اصلاح بر آيند راه جبران و تجديد نظر به روي آن ها گشوده باشد، مي گويد: «مگر کساني که پيش از دسترسي به آن ها توبه و بازگشت کنند که مشمول عفو خداوند خواهند شد و بدانيد خداوند غفور و رحيم است».

از اين جمله استفاده مي شود که تنها در صورتي مجازات و حد از آن ها برداشته مي شود که پيش از دستگير شدن به ميل و اراده خود از اين جنايت صرفن ظر کنند و پشيمان گردند ـ البته نياز به تذکر ندارد که توبه ی آن ها سبب نمي شود که اگر قتلي از آن ها صادر شده يا مالي را به سرقت برده اند، مجازات آن را نبينند، تنها مجازات تهديد مردم با اسلحه برداشته خواهد شد. و به عبارت ديگر توبه او تنها تأثير در ساقط شدن حق اللَّه دارد و اما حق الناس بدون رضايت صاحبان حق، ساقط نخواهد شد (دقت کنيد). و نيز به تعبير ديگر: مجازات محارب از مجازات قاتل يا سارق معمولي شديدتر است و با توبه کردن مجازات محارب از او برداشته مي شود، اما مجازات سارق و غاصب يا قاتل معمولي را خواهد داشت.[۳]

با توجه به نکات تفسيري، اين آيه نيز يکي از احکام الهي است که عام می باشد و برای تمام عصر ها قابلیّت اجرایی دارد و مخصوص يک دوران و حادثه ی خاصي نمي باشد.


معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:

۱ـ تفسير احسن الحديث، علي اکبر قرشي، ج۳، ص۶۳ و ج۱۰، ص۱۷۸.

۲ـ تفسير هدايت؛ گروهي از مترجمان، ج۲، ص۳۱۵ و ج۱۳، ص۲۰۴.


منابع

  1. فاضل، جمال الدين مقداد، کنز العرفان في فقه القرآن، ج۲، ص۳۵۲.
  2. عروسي حويزي، عبد علي، نور الثقلين، ج۱، ص۶۲۲.
  3. تفسير نمونه، همان، ج۴، ص۳۶۰.