دیدگاه شیعه در مورد فتوحات زمان خلفا
آيا شيعه با فتوحاتي كه در آغاز تاريخ اسلام و در زمان خلفاء انجام شده موافق است يا خير؟
حضرت علي(ع) براي حفظ و ترويج اسلام در هر جا كه لازم بود با خلفا همكاري نمود تا كار دين متوقف نشود و تفرقه در بين مسلمين سبب نابودي اسلام نگردد. چنان كه در نهج البلاغه و در تمام منابع تاريخي آمده است كه خليفه دوم با ايشان درباره حضورش در جنگ با ايران مشورت كرد، آن حضرت وي را از حضور در آن منع نمود، و فرمود: «پيروزى و شكست اين امر (اسلام) به انبوهى سپاه يا اندك بودن آن نبود. دين خدا بود كه خدا چيرهاش ساخت و سپاه او بود كه آن را آماده و يارى كرد تا بدان جا رسيد كه رسيد. و پرتو آن آنجا را روشن كرد كه كرد. از جانب خدا به ما وعده پيروزى داده شده است و او به وعده خود جامه عمل خواهد پوشانيد و سپاه خويش را يارى خواهد كرد. جايگاه زمامدار، همچون رشتهاى است كه مهرهها را به هم فراهم آرد و پيوند دهد. اگر رشته بگسلد، مهرهها پراكنده گردد و ديگر هرگز به تمامى جمع نشود.عرب امروز اگرچه اندك است، ليكن با پيوستگى به اسلام، فراوان و با اتّحاد و اجتماع و هماهنگى، عزيز و قدرتمند است. بنابراين تو همانند محور آسيا بر جاى بمان و آسيا [ى جنگ] را به وسيله عرب بگردان و به آنان آتش جنگ را برافروزان كه اگر تو از اين سرزمين برون شوى، عرب از هر سو تو را رها كند، و پيمان بسته را بشكند؛ و چنان شود كه نگهدارى مرزها كه پشت سر گذاشتهاى برايت مهمتر از آن شود كه پيش رو دارى. فردا غير عرب اگر تو را ببينند، گويند: اين اساس و ريشه عرب است، اگر او را از بين ببريد، آسوده خواهيد شد، و اين انديشه، حرص ايشان را در مبارزه با تو و طمعشان را در نابود كردن تو سختتر و زيادتر خواهد كرد. امّا اينكه گفتى آن قوم به جنگ مسلمانان خواهند آمد، ناخشنودى خداى سبحان از عزم آنان به جنگ با مسلمانان از تو بيشتر، و او بر دگرگون ساختن آنچه خود ناپسند مىدارد تواناتر است. امّا آنچه از شمار آنان گفتى، [بدان كه] ما در روزگار گذشته به اتّكاى انبوهى سپاه نمىجنگيديم، بلكه به يارى و كمك پروردگار نبرد مىكرديم.»[۱]
به نظر مي رسد با توجه به مواضع علي(ع) در برابر فتوحات نظامي خلفاء آن حضرت با كليت آن موافق بوده و از آن جا كه شيعه نيز تابع امير المؤمنين ميباشد موضعي غير از موضع حضرت(ع) نخواهد داشت.
در برخي از منابع تاريخي مطالبي گزارش شده كه حكايت از تشويق اميرالمؤمنين به فتوحات ميباشد. به عنوان نمونه ابن اعثم مينويسد: خليفه دوم نامهاي به فرمانده سپاه اسلام نوشت كه او را از فتح خراسان باز دارد در اين مجلس اميرالمؤمنين(ع) حضور داشت خليفه را از اين كار منع نمود و او را درباره فتح خراسان ترغيب و تشويق نمود و فضائلي درباره مناطق مختلف خراسان براي او بيان كرد پس خليفه خيلي خوشحال شده نامهاش را عوض نمود و فرمانده سپاه را ترغيب به فتح نمود.
در برخي از منابع نيز ما ميبينيم كه فردي چون عمار و سلمان[۲] در رأس سپاه اسلام بوده و مناطقي را فتح نمودند كه بطور حتم بدون مشورت امامشان نبوده است اين حضور نيز دليل بر موافقت آن حضرت و در نتيجه موافقت شيعه است.
دليل ديگر آنكه در برخي از منابع تاريخي حضور امام حسن و امام حسين ـ عليهما السلام ـ در بين سپاه اسلام گزارش شده است مانند آفريقا كه حكايت از تأييد رهبر شيعه مينمايد و مورخاني مانند طبري و ابن عساكر و ابن خلدون و ...اين مطالب را گزارش نمودهاند.[۳]
مطالعه بيشتر
۱. فتوحات خلفا، سید محمد یثربی
۲. الفتوح، ابن اعثم كوفي.
منابع
- ↑ نهج البلاغه، خطبهي ۱۴۶. دلشاد تهراني مصطفي،سيره نبوى،تهران دريا،۱۳۸۵،ج۳،ص:۵۴۵
- ↑ ابن اعثم كوفي، الفتوح،ترجمه مستوفي هروي، تهران، انقلاب اسلامي، چ اول، ۷۲، ص۸ـ۲۶۱.
- ↑ مجلسي، بحارالانوار، تهران، اسلاميه، چ ۲،۶۳، ج۴۰، ص۳۰ـ۲۱۸؛ و عماد زاده، چهارده معصوم، تهران، نشر طلوع، چ۱۰، ۶۷، ج۱، ص۶۳۳؛ به نقل از تاريخ ابن عساكر، ج۴؛ و تاريخ طبري، حوادث سال ۴۹ هجري، ج۶؛ و ابن خلدون در العِبَر، ج۲، ص۱۴۹ و ۱۲۸ و ج۱، ص۳۹؛ و طبري، حوادث سال ۲۷، ج۵، ص۵۷؛ و ابن اثير، الكامل، ج۳، ص۳۷، و حوادث سال ۲۷؛