علت قیام نکردن امام حسین(ع) در زمان معاویه
چرا امام حسین در زمان معاویه قیام نکرد؟ ۲. معاویه و یزید چه فرقی با هم داشتند؟ ۳. چرا امام حسین ـ(ع) ـ کارگزاران حکومتی را به صورت مسالمت آمیز متوجه اشتباهشان نکرد؟ ۴ قیام هیچ نتیجه ای داشت؟
جواب سؤال اول: چرا امام حسین ـ(ع) ـ در زمان معاویه قیام نکرد؟
«امام حسین ـ(ع) ـ در دوران یازده ساله امامت خود (۴۹–۶۰ هجری قمری) هم زمان با حکومت معاویه، تنشهای فراوانی با او داشت که مواردی از آن را میتوانیم در نامههای امام حسین ـ(ع) ـ مشاهده کنیم.
امام در این نامهها جنایت معاویه، هم چون کشتن برخی از بزرگان شیعه مانند حجر بن عدی ـ عمرو بن حمق را به وی متذکر میشود و حکومت معاویه بر مسلمانان را بزرگترین فتنه دانسته است بدین ترتیب مشروعیت حکومت او را زیر سؤال برده است.[۱]
اما چرا امام اقدام عملی و قیام در زمان معاویه نکرد علل متفاوتی دارد که برخی از آنها را میتوان از عبارات امام ـ(ع) ـ پیدا کرد و برخی نیز در تحلیل اوضاع آن زمان به خوبی روشن میشود که ما مختصراً تعدادی از آنها را ذکر میکنیم:
الف) وجود صلح نامه: «امام در یکی از جوابهای خود به نامههای معاویه خود را پایبند به صلح نامه معاویه با امام حسن ـ(ع) ـ معرفی کرده و اتهام نقض آن را از خود دور دانسته است».[۲]
ب) موقعیت معاویه: «شخصیت معاویه در نزد مردمان آن زمان به گونه ای مثبت تلقی میشد که همین امر قیام علیه او را مشکل میساخت زیرا آنان او را به عنوان صحابی پیامبر(ص) کاتب وحی و برادر همسر پیامبر(ص) میشناختند و به نظر آنان معاویه نقش فراوان در رواج اسلام در منطقه شامات و به ویژه دمشق داشته است و چون سنش از امام حسن و امام حسین ـ(ع) ـ بیشتر بود؛ معاویه بر روی این مطالب مانور بیشتری میداد که این مطلب از نامههای این ملعون به امامان همام به خوبی روشن میشود».[۳]
ج) سیاست مداری معاویه: «پس از انعقاد قرار داد صلح گر چه معاویه از هر فرصتی برای ضربه زدن به بنی هاشم به ویژه خاندان علوی استفاده میکرد. اما در ظاهر چنین وانمود میکرد که به بهترین وجه ممکن با این خاندان به ویژه شخص امام حسین ـ(ع) ـ مدارا میکند و حرمت آنان را پاس میدارد.
این مدارا تا آن جا بود که در آستانه مرگ به فرزندش یزید سفارش امام ـ(ع) ـ را نموده و ضمن پیشبینی قیام او از یزید خواست که او را به قتل نرساند».[۴]
علّت در پیش گرفتن این سیاست روشن بود زیرا معاویه با انعقاد صلح با امام حسن ـ(ع) ـ حکومت خود را از بحران مشروعیت نجات داد و در بین مردم به عنوان خلیفه مشروع خود را معرفی کرد.
امام حسین ـ(ع) ـ در این دوران تمام سعی خود را در زیر سؤال بردن حکومت معاویه و مبارزه با بدعتهایش میکرد.
د) شرایط زمانه: شرایط زمانی آن دوران اکثراً به نفع معاویه بود چون که معاویه حاکم بلا منازع جامعه اسلامی بود و مبلّغان او در هر گوشه ای از مناطق اسلامی سیاستهای او را تبلیغ میکردند و از او چهره ای مثبت درست کرده بودند و ثبات و استحکام قدرت مرکزی شام و تسلط کامل باند اموی بر مناطق حساس هم چون کوفه و مدینه و سایر مناطق از دیگر نقاط قوّت زمان حکومت معاویه میباشد که امام با در نظر گرفتن این عوامل به خوبی میدانست که در صورت قیام احتمال پیروزی در حدّ صفر بوده و هیچ گونه نتیجه معنوی در آینده و آن زمان در برنخواهد داشت.
بنابر این امام خود به خوبی میدانست که در صورت قیام علیه معاویه به ویژه با توجه به سیاستهای معاویه افکار عمومی او را یاری نکرده و با توجه به ابزارهای تبلیغاتی حکومت، حق را به معاویه خواهند داد. در حالی که در هنگام قیام علیه حکومت یزید شرایط زمانه کاملاً بر عکس این شرایط بود.
جواب سؤال دوم: اصولاً معاویه و یزید چه فرقی با هم داشتند؟
یزید بن معاویه نه مانند خلفای بنی امیه بود که در بعضی موارد مانند معاویه خود را مقیّد به حفظ ظواهر میکردند نه مثل خلفای بنی عباس که با اظهار دوستی به اهل بیت ـ(ع) ـ به مطامع خود دست مییافتند.
یزید یک انسان بی ایمان، مفسد و فاسقی بود که پلیدی او حتّی بر اطرافیانش پوشیده نبود و این موضوع باعث شد که امام مبارزه مستقیم با یزید را انتخاب کند و از جمله خصایص و رفتارهای ننگین یزید بن معاویه میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
الف) در زمان خلافت کوتاه یزید دربارش مرکز فساد و فحشاء و گناه بود و آثار آن در جامعه نیز گسترش یافته بود به گونه ای که به گفته مسعودی در دوران حکومت کوتاه وی، حتّی در محیط مقدّسی هم چون مکه و مدینه جمعی به نوازندگی و استعمال آلات لهو و لعب میپرداختند.
ب) عبد الله بن حنظله در بازگشت از سفری که با جمعی به شام رفته بودند تا از عقاید یزید مطلع شوند چنین نقل میکند: «ما در حالی از نزد یزید بیرون آمدیم که خوف آن داشتیم که بر اثر گناهان فراوان از آسمان سنگ بر سر ما ببارد او مردی است که با مادران و دختران و خواهران زنا میکند، وی شراب مینوشد و نماز نمیخواند».[۵]
این در حالی است که معاویه بسیار سیاستمدار و منافق و عوام فریب بود.
جواب سؤال سوم: چرا امام حسین ـ(ع) ـ با کاری غیر از قیام و انقلاب، کارگزاران حکومتی را به صورت مسالمت آمیز متوجه اشتباهشان نکرد؟
برای روشن شدن پاسخ باید نکاتی را متذکّر شویم:
- رفتار مسالمت آمیز و امر به معروف و نهی از منکر آنها به شیوههایی غیر از قیام و مبارزه لازمه اش آن است که خود آمر و ناهی، اصل حکومت و زمامداری را قبول کند و به برخی از شیوههای حکومت داری آنها منتقد باشد که در این صورت فرد بر خود لازم نمیداند که بر علیه آنها قیام کند.
- لازمه قبول کردن هر حکومتی بیعت با حاکم آن حکومت است و معنای بیعت صحیح ابراز آمادگی در فرمان بردن از اوامر خلیفه و فداکاری در راه انجام اوامر او است.
بنابر این باید گفت کسی که اصل یک حکومت را قبول ندارد و آن را خلاف اسلام و استبدادی معرفی میکند و آن را منطبق با وحی الهی نمیداند بلکه آن را ناشی از افکار جاهلیت میداند، تمام فسق و فجورها و ظلمهایی که در این حکومت اعمال میشود را چگونه میتواند قبول کند تا بعد از آن نوبت به رفتار مسالمت آمیز برسد؟! حکومتی که اساس آن اشتباه و غاصبانه است دیگر راهی غیر از قیام بر علیه آن نمیماند.
اگر امام ـ(ع) ـ با یزید بیعت میکرد معنایش امضای فسق و فجور، تجاهر به منکرات و معاصی، تضییع حقوق مردم، تأیید ظالمان، ستمگران و فاسقان و فاجران بود و صدور آن از مثل امام حسین ـ(ع) ـ امکان شرعی و عرفی و عقلی نداشت.
«بیان این نکته لازم است که یزید تصمیم قاطع گرفته بود که با تهدید یا قتل، اجازه هیچ گونه فعالیت را به دیگران ندهد به طوری که قبل از انتشار خبر مرگ معاویه سعی داشت از امام حسین ـ(ع) ـ و عبد الله بن زبیر بیعت بگیرد حتی با تهدید به قتل».[۶]
«وقتی ولید استاندار مدینه، امام حسین ـ(ع) ـ را به سوی استانداری دعوت کرد و خبر مرگ معاویه را به آن حضرت داد و نامه ای را که یزید برای گرفتن بیعت به او نوشته بود قرائت کرد و امام ـ(ع) ـ در آن موقع با سخنانی از بیعت کردن دوری جست، مروان در این هنگام گفت به خدا سوگند اگر حسین در این ساعت بیعت نکند دیگر بر او قدرت نخواهی یافت؛ او را حبس کن و نگذار از اینجا خارج شود مگر آن که بیعت کند یا گردنش را بزن».[۷] ولی ولید چنین کاری نکرد و نخواست دستش به خون امام ـ(ع) ـ آغشته شود.
بنابر این با توجه به مطالب گذشته به خوبی روشن میشود که یزید از ابتدا قصد قتل امام ـ(ع) ـ را داشت چون که به خوبی فهمیده بود امام ـ(ع) ـ کسی نیست که حکومت فردی به این فاسقی را قبول کند.
پس چگونه با این احوالات کسی که خود، شرع ناطق و رفتارش سنّت برای مسلمین است میتواند با این افراد فاسق از راه مسالمت آمیز در بیاید.
جواب سؤال چهارم: نتایج و پیامدهای قیام امام حسین(ع)
در بررسی اجمالی پیامدهای عاشورا به این نکته پی خواهیم برد که برخی از آثار و دستاوردهای قیام عاشورا در همان دوران به عرصه ظهور نشست و برخی دیگر به مرور زمان و پیامدهایی داشته که تا جهان باقی است آنها هم وجود دارد. از جمله ثمرات و پیامدهای عاشورا میتوان به نکات زیر اشاره کرد:
۱. احیای اسلام و آیین حقّ
با توجه به مطالب گذشته به خوبی این مطلب روشن شد که پس از رحلت رسول اکرم(ص) در ارزشهای دین اسلام شکافهایی بوجود آمد که اوج این انحرافات و بدعتها در زمان حکومت معاویه به وقوع پیوست چون که او با ظاهر سازی و عوام فریبی توانست برای اعمال خود وجهه شرعی درست کند و همه انحرافات را پوشیده نگه دارد و آنها را در نظر عوام مردم توجیه کند.
شهادت امام حسین ـ(ع) ـ و یاران پاکبازش، به احیای کتاب محمدّی(ص) و خون پاک ابا عبدالله الحسین ـ(ع) ـ درخت اسلام را آبیاری نمود و به رشد و بالندگی امّت اسلامی و بیداری مسلمانان انجامید.
«امام صادق ـ(ع) ـ میفرماید: پس از شهادت امام حسین ـ(ع) ـ هنگامی که ابراهیم بن طلحه (در مدینه) با امام علی بن حسین ـ(ع) ـ رو برو شد (از روی طعنه) گفت: ای علی بن حسین در این نبرد چه کسی پیروز شد؟».
امام چهارم ـ(ع) ـ فرمود: «اگر میخواهی بدانی پیروزی و غلبه با چه کسی بود به هنگام فرا رسیدن وقت نماز، اذان و اقامه بگو».[۸] امام ـ(ع) ـ با این پاسخ به او فهماند که هدف یزید محو اسلام و نام رسول خدا(ص) بود ولی هم چنان طنین لا اله الاّ الله و محمد رسول الله بر مأذنهها میپیچید و مسلمانان در همه جا حتّی در شام و پایتخت سلطنت یزید، به یگانگی خدا و رسالت محمّد(ص) گواهی میدهند. «چون یزید بارها به عدم وجود خدا و رسالت پیامبر(ص) اشاره کرده و آنها را نفی کرده بود.»[۹]
موسیو ماربین آلمانی میگوید: «حسین با قربانی کردن عزیزترین افراد خود با اثبات مظلومیت و حقانیت خود به دنیا درس فداکاری و جانبازی آموخت و نام اسلام و اسلامیان را در تاریخ ثبت و در عالم بلندآوازه ساخت و اگر چنین حادثه ای پیش نیامده بود قطعاً اسلام به حالت کنونی باقی نمیماند و ممکن بود یکباره اسلام و اسلامیان محو و نابود گردند».[۱۰]
به صراحت میتوان گفت قیام امام حسین ـ(ع) ـ نه تنها آیین پیامبر بزرگ اسلام(ص) را نجات داد بلکه از محو اهداف رسالت سایر انبیاء نیز جلوگیری کرد چرا که رسول خدا(ص) کامل کننده رسالت پیامبران گذشته و خاتم رسولان و دین او خاتم ادیان بود.
و در این هنگام است که معنای حدیث نبوی حسین منّی و أنا من حسین فهمیده میشود.
۲. الگو سازی برای آزادگان
هر چند به ظاهر در عاشورای سال ۶۱ هجری پیروزی از آن یزیدیان بود و نبرد نابرابر کربلا به نفع جبهه باطل به پایان رسید؛ ولی در نگاه عمیق، پیروزی حقیقی متعلّق به امام حسین ـ(ع) ـ و یاران او بود. چرا که آن حضرت در آن حادثه و قیام راه و رسمی ماندگار به یادگار گذاشت و با خون سرخش مکتبی را برای مسلمانان بلکه همه آزادگان جهان بنا نهاد که تا همیشه تاریخ باقی است و سرمشق حق طلبان عالم است.
قیام امام ـ(ع) ـ به جهانیان آموخت که باید در برابر ظلم و ظالم ساکت نمانند و تا آخرین قطره خون با آنها مبارزه کنند که در اینجا ما برای روشنتر شدن مطلب نمونههایی از قیامهای مردمی را که با الهام گرفتن از قیام عاشورا به وقوع پیوستهاند را میآوریم:
۱. قیام مردم هند در مقابل استعمارگران انگلیس: مهاتما گاندی رهبر استقلال کشور بزرگ هندوستان در گفتار تاریخی خود چنین میگوید: من برای مردم هند چیز تازه ای نیاورده ام، فقط نتیجه ای را که از مطالعات و تحقیقاتم در باره تاریخ زندگی قهرمانان کربلا به دست آوردهام ارمغان ملّت هند کردم اگر بخواهیم هند را نجات دهیم واجب است همان راهی را بپیماییم که حسین بن علی پیمود».[۱۱]
۲. پیروزی مردم ایران در برچیدن بساط ظلم و بیداد گر نظام استبدادی ۲۵۰۰ ساله و حماسه غرور آفرین هشت سال دفاع مقدّس.
- مجاهدتهای جوانان جان بر کف و رشید حزب الله لبنان در مقابل رژیم سفّاک و تا به دندان مسلح صهیونیستی، و دهها نمونه دیگر که در تاریخ کشورها موجود میباشد که همه آنها به خاطر تأسی و الگو پذیری از نهضت امام حسین ـ(ع) ـ به وقوع پیوستهاند.
- قیامهای خونین پس از حادثه عاشورا
انتشار اخبار کربلا تأثیر عجیبی در میان مسلمانان گذاشت. از یک سو اوج مظلومیت امام حسین ـ(ع) ـ و یارانش و نهایت قساوتی در شهادت آنان و اسارت خاندان پاکش آشکار گردید سبب نفرت مسلمانان از دستگاه خلافت اموی شد. که در پی آن قیامهای خونین برپا شد که نتیجه شان به سرکوبی حکومت ظالمانه بنی امیه گشت از جمله آن قیامها میتوان به قیام توابین ـ قیام مختار ـ و قیامهای مردم مدینه اشاره کرد.
امام حسین ـ(ع) ـ با قیام خود توانست نقاب توجیه آمیزی که معاویه به حکومت بنی امیّه درست کرده بود را بردارد و مردم را به خیانتهایی که این خاندان بر اسلام کردهاند را آشکار سازد که پس از آن وظیفه مردم است که از این فرصت استفاده کرده و حقّ را از ناحقّ تشخیص دهند و اگر مردم در تشخیص آن اشتباه کنند دیگر جای سؤال و اشکالی بر اصل وجودی قیام وارد نمیشود.
شایان ذکر است که باید دانسته شود تا درجهان حقّی است مسلماً ناحقّی در مقابل آن وجود دارد و با آن مبارزه میکند و این وظیفه مردم است که با تأسّی و پیروی از اهل بیت عصمت و طهارت آنها را از هم تشخیص داده و پیرو حقّ گردند.
مطالعه بیشتر
- عاشورا، سعید داودی و مهدی رستمی نژاد، انتشارات مدرسه امام علی بن ابی طالب(ع).
- حماسه حسینی، مرتضی مطهری، انتشارات صدرا.
- مقالات تاریخی، رسول جعفریان، انتشارات الهادی.
- قیام امام حسین(ع)، سید جعفر شهیدی، انتشارات فرهنگ اسلامی.
- پرسشها و پاسخهای دانشجویان، گروه مؤلفان، انتشارات نهاد نمایندگی ولی فقیه در دانشگاهها.
منابع
- ↑ دینوری، ابن قتیبه، الامامه و السیاسه، جاول، ص۱۸۰.
- ↑ موسوعه کلمات الامام الحسین ـ(ع) ـ، ص۲۳۹.
- ↑ اصفهانی، ابو الفرج، کتاب مقاتل الطالبین، ص۴۰.
- ↑ دینوری، احمد بن داود، کتاب الاخبار الطول، ص۵۴.
- ↑ داودی، سعید و رستمنژاد، مهدی، عاشورا، چاپ چهارم، انتشارات امام علی ـ(ع) ـ، ۱۳۸۶، ص۲۱۵–۲۱۷.
- ↑ اقتباس از کتاب پرسشها و پاسخها، نهاد نمایندگی ولی فقیه در دانشگاه، ص۱۰۰.
- ↑ الیعقوبی احمد بن محمد بن واضح، تاریخ یعقوبی، بیروت، انتشارات دار صادر، ج۲، ص۱۵.
- ↑ بحار الانوار، ج۴۵، ص۱۷۷.
- ↑ سعید داودی، مهدی رستمنژاد، کتاب عاشورا، انتشارات مدرسه امام علی بن ابی طالب ـ(ع) ـ. ص۱۰۷.
- ↑ هاشمی نژاد، عبد الکریم، درسی که حسین به انسانها آموخت، آستان قدس رضوی، ص۲۸۴.
- ↑ ویژه نامه جام جم درباره عاشورا، اسفند ماه، سال ۱۳۸۳.