جمع میان روایات درباره فقر

از ویکی پاسخ
نسخهٔ تاریخ ‏۱ ژوئن ۲۰۲۱، ساعت ۰۷:۲۵ توسط Rahmani (بحث | مشارکت‌ها) (ابرابزار)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
سؤال

در برخی از احادیث ائمه اطهار (ع) می‌خوانیم: الف. فقر افتخار من است؛ ب. اگر فقر وارد خانه‌ای شود از در دیگر کفر وارد می‌شود؛ ج. فقیر در قیامت مقرب درگاه حق است. احادیث فوق چگونه قابل جمع می‌باشند و آیا انسان می‌تواند فقیر باشد ولی دیندار یا نه؟

فقر در چهار معنا به کار می‌رود:

۱. فقر ذاتی، این معنا شامل تمام انسانها بلکه تمام موجودات می‌شود، قرآن کریم می‌فرماید: ﴿یَا أَیُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَی اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ[۱] ای مردم همه شما به خدا محتاجید و خداوند بی‌نیاز و شایسته حمد و ستایش است.». انسان به گونه‌ای آفریده شده‌است که سراسر وجودش نیاز است، نیاز به غذا، آب، هوا، خواب و… از بدیهیات است و اینگونه نیازمندی‌ها در سایر موجودات نیز مشاهده می‌شود. خدای متعال برای تأمین نیازهای موجودات نعمت‌های گوناگونی آفریده‌است که بدون آنها، حیات انسان و موجودات ممکن نیست.

۲. فقر مالی به معنای تهیدستی. عموم مردم با شنیدن حکم فقر معمولاً این معنا در ذهنشان تداعی می‌شود، در صورتی که در قرآن و احادیث فقر در معانی مختلف استعمال شده‌است. قرآن کریم نیز به معنای یاد شده اشاره دارد: ﴿إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَاکِینِ …[۲] صدقات در حقیقت از آن نیازمندان و مستمندان است.» فقر به معنای گرسنگی و تهیدستی مورد نکوهش واقع شده و در حکومت اسلامی یک بیماری به شمار می‌رود که باید آن را درمان نمود. به همین منظور در آیات و روایات فراوانی نسبت به صدقه، پرداخت زکات و توجه به فقرا توصیه شده‌است، زیرا یک ملت فقیر، گرسنه و محتاج به بیگانه، هرگز استقلال، عظمت و سربلندی نخواهد یافت و ناداری در برخی از موارد ممکن است به اعمال کفرآمیز نیز منجر شود؛ بنابراین احادیثی که رابطه تنگاتنگی میان فقر و کفر قائل شده‌است ناظر به این معنا است.

۳. فقر نفس که عبارت از آزمندی و سیری ناپذیری است. امام علی (ع) در حدیثی فقر نفس را بدترین فقر دانسته‌است.[۳] امام حسن (ع) در پاسخ به این سؤال که فقر چیست، فرمود: آزمندی نفس به هر چیزی.[۴] در احادیثی چون: «نزدیک است فقر به کفر انجامد»،[۵] و احادیث مشابه آن، همین معنا اراده شده‌است و در مقابل آن، حدیث «توانگری، استغنای نفس است»[۶] قرار دارد و مقصود از توانگری نفس در مقابل فقر نفس، قناعت می‌باشد زیرا کسی که قناعت نداشته و به آزمندی مبتلا باشد، مال و ثروت او را توانگر و بی‌نیاز نخواهد ساخت.

۴. فقر و نیازمندی به خدا، حدیثی که از پیامبر اکرم (ص) نقل شده‌است: «بارخدایا! با نیازمندی به خودت مرا بی‌نیاز گردان و با بی‌نیازی از خودت مرا نیازمند مگردان» اشاره به همین معنا دارد. در حدیث دیگری از پیامبر نقل شده‌است که فرمود: «فقر افتخار من است» همین معنا مورد نظر می‌باشد؛ زیرا احساس نیاز به خدای متعال و توجه به این نکته که انسان در سراسر وجودش محتاج به خدای متعال است موجب تقرب به سوی خدای متعال و زمینه‌ساز کمال انسانیت خواهد بود.[۷]

در نتیجه، فقر ممدوح در روایات می‌تواند ناظر به معنای اوّل و چهارم و فقر مذموم ناظر به معنای دوّم و سوّم باشد. امّا در پاسخ به این سؤال که آیا انسان می‌تواند هم فقیر باشد و هم دیندار؟ باید گفت اگرچه در اسلام فقر نکوهش شده‌است و توصیه دین این است، انسان در جهت تأمین معاش تلاش نماید، ولی فقر لزوماً منجر به کفر و بی‌دینی نخواهد شد. فقر مالی ممکن است آزمایشی برای افراد متدین باشد و چه بسیارند فقیران آبرومند و دینداری که به صورت گمنام زندگی می‌کنند، قرآن کریم می‌فرماید: «(انفاق شما مخصوصاً باید) برای نیازمندانی باشد که در راه خدا فرومانده‌اند و نمی‌توانند در زمین مسافرت کنند و از شدّت خویشتن‌داری، افراد بی‌اطلاع، آنها را غنی می‌پندارند.»

آنچه اهمیت دارد این است که انسان در حالت فقر و غنی (گرسنگی و سیری) همواره ایمان خود را حفظ نماید و همواره مطیع خدای متعال باشد در چنین شرایطی می‌تواند مقرب درگاه خدا باشد.


منابع

  1. فاطر/۱۶.
  2. توبه/۶۱.
  3. میزان الحکمه، ح۵۰۶۸.
  4. میزان الحکمه، ح۵۰۷۱
  5. محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۲، ص۳۰۷، ح۴.
  6. میزان الحکمه، ح۱۱۶۴.
  7. ر. ک. راغب اصفهانی، مفردات، ماده فقر؛ محمدی ری شهری، محمد، منتخب میزان الحکمه، ج۲، ص۸۰۹.