روایت «زنده شدن تصویر شیر به امر امام کاظم»
آیا حدیثی که بر اساس آن امام کاظم(ع) تصویر شیری را در مجلس هارون الرشید زنده کرد، معتبر و صحیح است؟
روایت زنده شدن تصویر شیر به امر امام کاظم(ع)، توسط شیخ صدوق در کتاب الامالی ذکر شده و صحیح و معتبر است. همه راویان در سلسله سند این روایت، ثقه و مورد اطمینان هستند.
بر اساس این روایت، امام کاظم(ع) تصویر شیری را در مجلس هارون الرشید زنده کرد و شیر، ساحری را که به دستور هارون برای تمسخر امام(ع) آمده بود بلعید. هارون قصد داشت با استفاده از ساحر جایگاه امام(ع) را پایین بیاورد؛ ولی امام(ع) با نشان دادن کرامت زنده کردن تصویر شیر، حربهای را که هارون دنبال او بود خنثی کرد. در جایی که ممکن است با عوامفریبی، باطل جای حقیقت را بگیرد و حتی برای مردم با ایمان، جایگاه امامت سست شود، امام(ع) میتواند با اجازه خداوند نشانهای بیاورد تا حقیقت روشن شود.
حدیث و ترجمه
«عَنْ أَبِیهِ عَلِیِّ بْنِ یَقْطِینٍ قَالَ: اِسْتَدْعَی اَلرَّشِیدُ رَجُلاً یُبْطِلُ بِهِ أَمْرَ أَبِی اَلْحَسَنِ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ وَ یَقْطَعُهُ وَ یُخْجِلُهُ فِی اَلْمَجْلِسِ فَانْتُدِبَ لَهُ رَجُلٌ مُعَزِّمٌ فَلَمَّا أُحْضِرَتِ اَلْمَائِدَةُ عَمِلَ نَامُوساً عَلَی اَلْخُبْزِ فَکَانَ کُلَّمَا رَامَ خَادِمُ أَبِی اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ تَنَاوُلَ رَغِیفٍ مِنَ اَلْخُبْزِ طَارَ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ اِسْتَفَزَّ هَارُونَ اَلْفَرَحُ وَ اَلضَّحِکُ لِذَلِکَ فَلَمْ یَلْبَثْ أَبُو اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنْ رَفَعَ رَأْسَهُ إِلَی أَسَدٍ مُصَوَّرٍ عَلَی بَعْضِ اَلسُّتُورِ فَقَالَ لَهُ یَا أَسَدَ اَللَّهِ خُذْ عَدُوَّ اَللَّهِ قَالَ فَوَثَبَتْ تِلْکَ اَلصُّورَةُ کَأَعْظَمِ مَا یَکُونُ مِنَ اَلسِّبَاعِ فَافْتَرَسَتْ ذَلِکَ اَلْمُعَزِّمَ فَخَرَّ هَارُونُ وَ نُدَمَاؤُهُ عَلَی وُجُوهِهِمْ - مَغْشِیّاً عَلَیْهِمْ وَ طَارَتْ عُقُولُهُمْ خَوْفاً مِنْ هَوْلِ مَا رَأَوْهُ فَلَمَّا أَفَاقُوا مِنْ ذَلِکَ بَعْدَ حِینٍ قَالَ هَارُونُ لِأَبِی اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَسْأَلُکَ بِحَقِّی عَلَیْکَ لَمَّا سَأَلْتَ اَلصُّورَةَ أَنْ تَرُدَّ اَلرَّجُلَ فَقَالَ إِنْ کَانَتْ عَصَا مُوسَی رَدَّتْ مَا اِبْتَلَعَتْهُ مِنْ حِبَالِ اَلْقَوْمِ وَ عِصِیِّهِمْ فَإِنَّ هَذِهِ اَلصُّورَةَ تَرُدُّ مَا اِبْتَلَعَتْهُ مِنْ هَذَا اَلرَّجُلِ فَکَانَ ذَلِکَ أَعْمَلَ اَلْأَشْیَاءِ فِی إِفَاقَةِ نَفْسِهِ»
« | علی بن یقطین گفت: هارون الرشید دستور داد مردی برای او حاضر کنند تا امام کاظم(ع) را در مجلس شرمنده کند [و اینگونه جایگاهی که امام(ع) بین مردم داشت از بین برود]. مرد ساحری را برای او آوردند. هنگامی که سفره غذا انداختند، مرد ساحر نیرنگی با قرصهای نان کرد که خادم امام(ع) هر وقت میخواست نانی بردارد از جلو دستش میپرید. هارون از خنده و شادی از جا پریده بود. پس از مدت اندکی امام کاظم(ع) سر بلند کرد و به تصویر شیری که بر یکی از پردهها بود فرمود: ای شیر خدا دشمن خدا را بگیر. آن صورت از تصویر بیرون پرید و مانند درندهای بزرگ جادوگر را بلعید. هارون و همدستانش غش کرده و از ترس عقل آنها پرید. پس از مدتی که بههوش آمدند هارون به امام(ع) گفت: بهحق خودم بر تو درخواست می کنم از این صورت بخواهی آن مرد را برگرداند. امام(ع) فرمود: اگر عصای موسی(ع) چوبدستیهای جادوگران را که بلعیده بود برگرداند، این صورت هم آنچه بلعیده برمیگرداند. این معجزه مؤثرترین وسیله کشتن امام کاظم(ع) گردید.[۱] | » |
سند
روایت زنده شدن تصویر شیر به امر امام کاظم(ع)، توسط شیخ صدوق در کتاب الامالی ذکر شده است. شیخ صدوق این روایت را از محمد بن حسن بن احمد بن ولید، از محمد بن حسن صفّار، از سعد بن عبدالله، همگی از احمد بن محمد بن عیسی، از حسن بن علی بن یقطین، از برادرش حسین، از پدرش علی بن یقطین نقل کرده است.
رجالشناسان شیعه راویان این روایت را مورد اعتماد دانستهاند:
- محمد بن حسن بن احمد بن ولید، مورد اعتماد و دارای قدر و منزلت نزد قمیها بوده است.[۲]
- محمد بن حسن صفار، نویسنده کتاب بصائر الدرجات، از بزرگان شیعه در قم و مورد اعتماد است.[۳]
- سعد بن عبدالله، بزرگ طایفه، فقیه و از افراد برجسته و موجه در قم بود.[۴]
- احمد بن محمد بن عیسی، فقیه قم و مورد اطمینان دانسته شده است.[۵]
- حسن بن علی بن یقطین، فقیه و متکلم و مورد اعتماد است.[۶]
- برادر حسن بن علی بن یقطین، یعنی حسین بن علی بن یقطین ثقه و مورد اطمینان است.[۷]
- علی بن یقطین، کسی است که طبق روایاتی، امام کاظم(ع) بهشت را برایش ضمانت کرده[۸] و ثقه و دارای منزلت نزد امام کاظم(ع) بود.[۹]
ازاین رو، این روایت از نظر سند معتبر و صحیح است.
محتوا
بر اساس روایت زنده شدن تصویر شیر به امر امام کاظم(ع)، هارون الرشید پنجمین خلیفه عباسی قصد داشت با ترتیب دادن مجلسی، جایگاه امام کاظم(ع) را بین مردم پایین آورد. به دستور او ساحری دعوت شده و با نیرنگی که ساحر انجام میداد، هر گاه خادم امام(ع) میخواست نانی بردارد نان از جلوی او میپرید. او با این شیوه موجبات تمسخر امام(ع) و خادم او را فراهم میکرد.
در جایی که ممکن است با عوامفریبی، باطل جای حقیقت را بگیرد و حتی برای مردم با ایمان، جایگاه امامت سست شود، امام(ع) میتواند با اجازه خداوند نشانهای بیاورد تا حقیقت روشن شود. امام کاظم(ع) با نشان دادن کرامت زنده کردن تصویر شیر، حربهای را که هارون دنبال او بود خنثی کرد.
بر اساس روایتی از امام صادق(ع) معجزه نشانهای است که خداوند به پیامبران و حجتهای خود میدهد تا راستی گفتار آنها ثابت شود و آنان از دروغگویان و مدعیان نبوت و امامت بازشناخته شوند؛[۱۰] بنابراین معجزه و کرامت یکی از نشانههای راستگویی و الهی بودن پیامبران و امامان(ع) است.
شبیه این کرامت، معجزه حضرت موسی(ع) است که در قرآن ذکر شده است. در این معجزه، عصای حضرت موسی(ع) تبدیل به مار بزرگی شد و چوبدستیهای ساحران را بلعید؛ بنابراین، رخ دادن چنین کراماتی از پیامبران و جانشینان آنان (امامان(ع)) دور از ذهن نیست.[۱۱]
جستارهای وابسته
منابع
- ↑ شیخ صدوق، محمد بن علی، الامالی، ترجمه محمدباقر کمرهای، تهران، کتابچی، ۱۳۷۶ش، ج۱، ص۱۴۸.
- ↑ نجاشی، احمد، رجال النجاشی، قم، مؤسسه نشر اسلامی، چاپ ششم، ۱۳۶۵، ص۳۸۳. حلی، حسن، رجال العلامه الحلی، نجف، دار الذخائر، چاپ دوم، ۱۴۱۱ق، ص۱۴۷.
- ↑ نجاشی، احمد، رجال النجاشی، قم، مؤسسه نشر اسلامی، چاپ ششم، ۱۳۶۵، ص۳۵۴.
- ↑ حلی، حسن، رجال ابن داود، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۴۲، ص۱۶۸.
- ↑ حلی، حسن، رجال العلامه الحلی، نجف، دار الذخائر، چاپ دوم، ۱۴۱۱ق، ص۱۴.
- ↑ حلی، حسن، رجال العلامه الحلی، نجف، دار الذخائر، چاپ دوم، ۱۴۱۱ق، ص۳۹.
- ↑ طوسی، محمد، رجال الطوسی، قم، مؤسسه نشر اسلامی، چاپ سوم، ۱۳۷۳، ص۳۵۵. رجال العلامه الحلی، پیشین، ص۴۹.
- ↑ کشی، محمد، رجال الکشی (اختیار معرفه الرجال مع تعلیقات میر داماد الأسترآبادی)، قم، مؤسسه آل البیت، چاپ اول، ۱۳۶۳، ج۲، ص۷۲۹.
- ↑ طوسی، محمد، فهرست کتب الشیعه و أصولهم و أسماء المصنّفین و أصحاب الأصول، قم، مکتبه محقق طباطبائی، چاپ اول، ۱۴۲۰ ق، ص۲۷۰. رجال ابن داود، پیشین، ص۲۵۴. رجال العلامه الحلی، پیشین، ص۹۱.
- ↑ ابن بابویه، محمد، علل الشرائع، ترجمه: مسترحمی، تهران، کتاب فروشی مصطفوی، چاپ ششم، ۱۳۶۶، ص۲۶۴.
- ↑ همچنین نگاه کنید به ناقه حضرت صالح در سورههای اعراف/ ۷۳ و هود/ ۶۴ و شعراء/ ۱۵۵ و شمس/ ۱۳؛ گاو بنی اسرائیل در سوره بقره/ ۷۳–۶۷؛ عصای حضرت موسی در سورههای اعراف/ ۱۰۷ و ۱۱۷ و نمل/ ۱۰ و قصص/ ۳۱ و شعراء/ ۳۲ و ۴۵.