موارد جایز بودن دروغ

از ویکی پاسخ
نسخهٔ تاریخ ‏۱۶ مارس ۲۰۲۱، ساعت ۱۱:۰۰ توسط Rahmani (بحث | مشارکت‌ها) (ابرابزار)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
سؤال

حدیث ذیل که رسول خدا (ص) فرمود: «یا علی در سه جا دروغ نیکوست: میدان جنگ، وعده به زنان، اصلاح بین مردم.» صحیح است؟

روایت مورد نظر این است: «حَدَّثَنَا أَبِي رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ أَبِي الْحُسَيْنِ بْنِ الْحَضْرَمِيِّ عَنْ مُوسَي بْنِ الْقَاسِمِ الْبَجَلِيِّ عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ الْمُحَارِبِيِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِيٍّ (ع) قَالَ: النَّبِيُّ (ص): ثَلَاثٌ يَحْسُنُ فِيهِنَّ الْكَذِبُ الْمَكِيدَه فِي الْحَرْبِ وَ عِدَتُكَ زَوْجَتَكَ وَ الْإِصْلَاحُ بَيْنَ النَّاس؛»[۱] دروغ در سه جا نیکوست: میدان جنگ، وعده به زن و اصلاح میان مردم.

طبق این روایت در سه مورد دروغ گفتن مجاز است:

۱. دروغ در جنگ

مجاز بودن دروغ در جنگ، از مسلمات نظام اخلاق اسلامی است و هیچ‌کس در اصل آن تردید نکرده. فقیهان، محدثان و عالمان اخلاق غالباً طی بابی تحت عنوان «الکذب فی الحرب» احادیث و اقوال مربوط را گرد آورده و دربارهٔ مفهوم و دامنه آن بحث نموده‌اند، البته پاره ای از آنان مانند طبری، دربارهٔ مقصود از دروغ در جنگ مناقشاتی نیز کرده‌اند. در این‌جا نخست دلایل این حکم را می‌آوریم و سپس دربارهٔ مفاد آنها بحث و نتیجه‌گیری می‌کنیم.

روایات بسیاری از رسول خدا (ص) نقل شده‌است که ایشان در مواردی از جمله جنگ، دروغ را روا شمرده‌اند. الفاظ پاره ای از این احادیث با یکدیگر اختلاف دارند، اما مضمون همه آنها یکی است و همه مسلمانان بر صحت آنها اجماع دارند. رسول خدا (ص) فرمود: «الحرب خدعه؛ جنگ نیرنگ است.»[۲]

معنای این حدیث از طریق احادیث مشابه یا متنی که این حدیث در آن قرار دارد، بهتر فهمیده می‌شود. حاصل معنای این گونه روایات آن است که جنگ، عرصه نیرنگ باختن است و رزمندگان مسلمان می‌توانند تا زمانی که آتش جنگ برافروخته است، آنچه می‌خواهند بکنند؛ برای مثال هرگاه رسول خدا (ص) عازم جنگی می‌شد، چنان وانمود می‌کرد که می‌خواهد مسیر دیگری را بپیماید و می‌فرمود: «الحرب خدعه» هم چنین در جریان پیمان‌شکنی بنی قریظه و خیانت آنان، به نعیم بن مسعود فرمود: «خذل عنا، فان الحرب خدعه؛ دیگران را از گرد ما پراکنده ساز که جنگ، نیرنگ است».[۳]

این مضمون بارها و بارها در موارد مشابهی رخ می‌دهد و به تدریج تصویر دقیق تری از معنای آن به دست می‌دهد. احادیث فراوان دیگری دربارهٔ دروغ در جنگ ذکر شده‌است که ما از نقل آنها می‌گذریم و به مسئله بعدی می‌پردازیم.

دروغ تنها در حالت جنگی مجاز است

همه بر این نکته اتفاق نظر دارند که دروغ تا زمانی مجاز است که مسلمانان با طرف نزاع در حال جنگ باشند و آتش جنگ فروننشیند، از این رو در حالت متارکه یا مهادنه یا صلح با دشمن، نمی‌توان به او دروغ گفت. نکته دیگر آن است که دروغی که گفته می‌شود، در باب صلح و امان دادن به دشمن نباشد. به بیان دیگر نمی‌توان به دروغ به دشمن پیشنهاد صلح کرد یا به او امان داد و آن گاه او را فریفت؛ یعنی حوزه و محدوده دروغ، به شیوه‌ها و تاکتیک‌های جنگی منحصر است، از این رو جامعان حدیثی، گاه بابی گشوده‌اند با عنوان «تحریم الغدر ولو شیئا یسیرا؛ حرام شمردن نیرنگ گرچه اندک باشد»[۴] و طی آن بحث کرده‌اند که حتی به دشمن نمی‌توان نیرنگ زد.

این آموزه قرآن کریم است که هرگاه با دشمن عهدی بسته شد، مسلمانان ملزم هستند که آن را تا پایان مدتش نگه دارند و هیچ قدمی برخلاف آن برندارند، اما این پای بندی مشروط به آن است که دشمن نیز پای بند مفاد پیمان باشد و در جهت گسستن آن حرکتی نکند. قرآن کریم، این پای بندی را نشانه تقوا می‌شمارد، اما اگر مسلمانان با دشمنان پیمانی بستند و آنان برخلاف مفاد آن عمل کردند و در حقیقت پیمان‌شکنی کردند، آن پیمان عملاً بی اثر شده‌است و مسلمانان دیگر ملزم نیستند که یک طرفه پیمان را نگه دارند؛ با این حال نمی‌توانند بی آن که دشمن را خبردار کنند، پیمان را ندیده بگیرند، بلکه باید به آنان اعلام نمایند که از این پس، آن پیمان ارزشی ندارد و آنان پای بند آن نیستند. خداوند متعال می‌فرماید: {{قرآن|و اما تخافن من قوم خیانه فانبذ الیهم علی سواء ان الله لا یحب الخائنین[۵]؛ «اگر می دانی که گروهی در پیمان خیانت می‌ورزند، به آنان اعلام کن که همانند خودشان عمل خواهی کرد، زیرا خدا خائنان را دوست ندارد».

بدین ترتیب پای بندی به پیمان نشانه تقوا و پیمان‌شکنی نشان خیانت است که مسلمانان از آن دور هستند و برای آن که بدان موسوم نشوند، یک طرفه پیمانی را نمی‌شکنند؛ مگر آن که طرف مقابل در این جهت اقدامی کند یا خود به طرف مقابل اعلام کنند که از این پس پای بند مفاد آن پیمان نخواهند بود. در این باب تصریح کرده‌اند که مجاز بودن دروغ، مشروط به آن است که پیمان‌شکنی یا نقض امان نباشد، از این رو نمی‌توان به دروغ به دشمن گفت که به شما امان می‌دهیم و چون تسلیم شدند، آن امان را نادیده بینگاریم و عمل خود را دروغ مجاز به شمار آوریم.

نکته دیگر آن است که دروغ در جنگ، به همان مسائل جنگی و پیش بردن آن محدود است و مسائل دیگر و خارج از میدان جنگ را شامل نمی‌شود. به تعبیر دیگر تا هنگامی که در حالت جنگی قرار داریم و دو طرف مسلحانه در پی نابودی یکدیگرند، می‌توان دروغ گفت، اما آن جا که مسائل فراجنگی یا غیر جنگی پیش می‌آید و سخن از دیپلماسی و گفت و گو در پشت میز مذاکره به میان کشیده می‌شود، دیگر نمی‌توان از دروغ استفاده کرد؛ برای مثال نمی‌توان به دشمنان به دروغ امان نامه داد و چون تسلیم شدند، آنان را از بین برد. این دیگر دروغ در جنگ نیست، بلکه خیانت است و خدا عاملان آن را دوست ندارد.

خلاصه آن که دروغ در جنگ، به حالت جنگ منحصر است و به ترفندها و تاکتیک‌های جنگی اختصاص دارد. دروغ در این حالت، انواع نیرنگ‌های سیاسی و نظامی و تاکتیک‌های جنگی را شامل می‌شود.

تصور جنگ بی نیرنگ، ممکن نیست. همه جنگ‌ها سرشار از نیرنگ‌های تازه و مکرر بوده‌اند و گاه یک نیرنگ قدیمی، صدها سال هم چنان کاربرد خود را حفظ کرده‌است، از این رو بخشی از آموزش فرماندهان ستاد به تاکتیک‌ها و ترفندها و فن فریفتن دشمن اختصاص دارد. مجله الحرس الوطنی که در عربستان منتشر می‌شود، گزارش‌هایی از پیشینه، کارکرد و انواع ترفندها و حیله‌های جنگی به استناد تاریخ جنگ‌های اسلامی می‌آورد که خواندنی است.

۲. دروغ برای اصلاح

دومین موردی که دروغ گفتن در آن مجاز شمرده شده، دروغ برای اصلاح است. در این باره چند روایت ذکر می‌شود:

۱. جابر بن عبدالله از رسول خدا (ص) نقل می‌کند که ایشان فرمود: «لا یحل الکذب الا فی ثلاث: یحدث الرجل امراءته لیرضیها و الکذب فی الحرب و الکذب لیصلح بین الناس؛ دروغ جز در سه مورد روا نیست: مرد با زن خویش سخن می‌گوید تا خشنودش کند، دروغ در جنگ و دروغ برای آن که میان مردم اصلاح کند.»[۶]

۲. امام صادق (ع) فرمود: «المصلح لیس بکذاب؛ اصلاح گر، دروغ گو نیست.»[۷]

در این‌جا به بحث سندی وارد نمی‌شویم و چون عالمان اخلاق و فقیهان اجمالاً این احادیث را پذیرفته و آنها را مبنای جواز دروغ برای اصلاح دانسته‌اند. عموماً از این روایات چنین استنباط کرده‌اند که هرگاه میان دو تن یا دو گروه اختلاف و نقاری بود، شخص اصلاح گر می‌تواند دروغ‌هایی به سود دو طرف ببافد و نزد هر یک رفته به او بگوید: فلانی یا فلان گروه از شما تعریف و تمجید می‌کرد و… و بدین ترتیب میان آنها الفت ایجاد کند و آنان را به یکدیگر متمایل سازد؛ یعنی در صورتی که انسان برای ایجاد الفت و محبت و رفع کینه و کدورت دروغ بگوید و بدین وسیله میان آنها صلح و صفا و صمیمیت برقرار کند، دروغ حرام نیست؛ مثلاً اگر دو نفر یا دو گروه با یکدیگر قهر باشند، پیش یکی از آنها رفته و از قول دیگری بگوید که فلانی تعریف و تمجید شما را می‌کرد و از این که با شما قهر کرده اظهار ناراحتی می‌نمود و به نظر من او مایل است که با شما آشتی کند و… این گونه دروغ‌ها گذشته از این که حرام نیست، پسندیده نیز هست و رسول خدا (ص) و ائمه معصومین (ع) آن را تحسین و بر آن تأکید کرده‌اند.

در این‌جا با سه دیدگاه مواجه هستیم:

  1. برای اصلاح، دروغ صریح مجاز است: این دیدگاه اظهار می‌دارد که رسول خدا (ص) به صراحت در مواردی، از جمله برای اصلاح، دروغ گفتن را مجاز دانسته و دیگر تردید در اباحه آن نیست؛ دروغ ممنوع آن است که مصلحتی نداشته و بی فایده باشد یا زیانی برساند. پس هر نوع دروغی برای اصلاح میان مردم جایز است.
  2. برای اصلاح، دروغ صریح مجاز نیست، بلکه توریه مجاز می‌باشد: معتقدان به این دیدگاه می‌گویند شارعی که به شدت دروغ را ممنوع کرده، محال است که برای اموری از این دست دروغ گفتن را مجاز بشمارد. دروغ، یعنی خیانت کردن به دیگری و فریفتن او، و این کار در هیچ حالتی مجاز نمی‌باشد؛ پس آنچه مجاز شمرده شده، تعریض و توریه است، نه دروغ صریح؛ برای مثال اگر میان دو تن جنگ چون آتش باشد، می‌توانیم برای آشتی دادن آنان اقدام کنیم، اما لازم نیست که حتماً دروغی ببافیم و میان آنها رد و بدل کنیم، بلکه کافی است برای آشتی دادن آنها از جملات دوپهلو و تعبیرهای کنایی و کژتاب استفاده کنیم و به تدریج آنها را به یکدیگر متمایل سازیم.
  3. برای اصلاح، نه دروغ صریح مجاز است و نه توریه و تعریض، بلکه مقصود سکوت در مورد پاره ای حقایق گزنده است: طبق این نظرگاه، ما به هیچ وجه مجاز نیستیم که برای اصلاح میان دو تن دروغ ببافیم، بلکه کافی است که سخنانی را که از هر یک بر ضد دیگری شنیده‌ایم مکتوم نگه داریم و از سخن چینی بپرهیزیم. اگر هم سخنی از یکی به سود دیگری شنیده باشیم، آن را منتقل کنیم و بدین ترتیب زمینه آشتی را فراهم نماییم.

چرا دروغ گویی برای اصلاح مجاز است؟

چون اسلام برای صمیمیت میان مردم و یکپارچگی آنان اهمیت بسیاری قائل است، دروغ گفتن را برای رفع اختلاف مجاز شمرده، چرا که سود جامعه در آن است. بعضی نیز کوشش می‌کنند تا معیار دقیق تری معین نمایند.

بنابراین، سخن از رفع شر و فتنه و فساد است، لذا باید در حد ضرورت و صرفاً به عنوان خوردن گوشت مردار به آن نگاه کرد و تجویز کذب در این موارد مانند تجویز خوردن مردار است که به مقدار ضرورت باید اکتفا نمود.

پس دروغ برای اصلاح، مقید به ضرورت و رفع شر و محدود به مصلحت برای آشتی میان مؤمنان است، اما دیگران با این تفسیر موافق نیستند و دامنه اصلاح را بسی بیش تر از محدوده فوق می‌دانند.

بنابراین تفسیر، اساساً نه مسئله ضرورت مطرح می‌شود و نه دروغ به حدی محدود خواهد بود. کافی است سخنی بالقوه اختلاف‌انگیز باشد و کسانی را برنجاند. در آن صورت می‌توان دروغ گفت و این گونه دروغ گویی نه تنها ناپسند نیست، که پسندیده و مایه ثواب می‌باشد.

۳. دروغ به همسر

سومین موردی که دروغ در آن مجاز دانسته شده، دروغ شوهر به همسر خویش است. این مطلب را تقریباً همه عالمان اخلاق و فقیهان قبول کرده‌اند. آنان به هنگام بیان موارد استثنا، این مورد را نیز نام می‌برند و آن گاه دربارهٔ حدود و ثغور آن بحث می‌کنند.

مهمترین دلیل، روایات است که جابر بن عبدالله از رسول خدا (ص) نقل می‌کند که ایشان فرمود: ((لا یحل الکذب الا فی ثلاث: یحدث الرجل امراءته لیرضیها و الکذب فی الحرب و الکذب لیصلح بین الناس؛ دروغ جز در سه مورد روا نیست: مرد با زن خویش سخن می‌گوید تا خشنودش کند، دروغ در جنگ و دروغ برای آن که میان مردم اصلاح کند.[۸]))

دروغ شامل حقوق زن و شوهر نمی‌شود

نکته ای که همگان بر آن تأکید کرده‌اند آن است که دروغ به همسر ـ به هر معنایی باشد ـ نباید حقی را ناحق کند یا موجب سقوط یکی از وظایف زن یا شوهر شود یا باعث قطع نفقه زن گردد؛ بنابراین دروغ در محدوده تکالیف زن و مرد، جایی ندارد. باری، برای زیر پا گذاشتن حقوق همسر یا از زیر بار وظایف شانه خالی کردن، نمی‌توان دروغ گفت.

در تفسیر دروغ به زن غالباً دو مطلب را ذکر کرده‌اند:

الف) مقصود از دروغ، وعده‌های غیر جدی است: زندگی خانوادگی همیشه بر وفق مراد طرفین نیست و در موارد بسیاری، مرد از زیر بار تعهداتی که باید به جای آورد یا بهتر است به جای آورد، شانه خالی می‌کند و همین باعث آشفتگی و به هم ریختگی خانواده می‌شود. زن نیز گاه توقعاتی به حق و ناحق دارد که خواستار انجام آنها می‌شود، اما مرد در شرایطی است که نمی‌تواند آنها را برآورده سازد. حال یا باید سفت و سخت در برابر خواسته‌های زن خود بایستد یا با وعده ای دروغین و «چشم» گفتنی خشک و خالی، یک غائله خانوادگی را ختم کند. گرهی که با دست می‌توان گشود با دندان نمی‌گشایند، بنابراین از باب تسهیل زندگی خانوادگی و برای پیش‌گیری از مشکلات حل نشدنی، مرد مجاز است به زن خود وعده‌های دروغین بدهد.

کوتاه سخن، کسانی بر آن رفته‌اند که مقصود از دروغ در این‌جا، وعده دادن به زن و امیدوار کردن او به زندگی خانوادگی و آینده روشن آن است؛ بنابراین اگر کسی به زن خود به دروغ وعده دهد که سال آینده برایت گردن بند برلیانی خواهم خرید و مقصودش آن باشد که تصمیم دارد یا می‌خواهد یا بر آن است که چنین کاری را بکند ـ البته ظاهراً؛ وگرنه قلباً فقط خواسته‌است وعده ای دهد ـ در این صورت وعده دروغین است و مجاز به شمار می‌رود، اما اگر مقصودش آن باشد که در ظرف زمانی سال آینده چنین وعده ای محقق خواهد شد ـ و خودش چنین مطلبی را احراز نکند ـ در این صورت دروغ حرامی است که به صورت وعده بیان شده. بر این اساس باید گفت وعده دروغین واقعا دروغ است، اما در این‌جا مجاز شمرده شده‌است، نه این که اساسا دروغ نباشد.

ب) مقصود از دروغ، ابراز محبت و مبالغه در آن است: نیازهای خانوادگی، به نیازهای مادی منحصر نیست و زن در کنار آن، نیازهایی روحی دارد که تنها از طریق ابراز محبت و عشق برطرف می‌شود، از این رو وجود عشق و محبت برای دوام زندگی خانوادگی لازم است، اما این عشق و محبت را نمی‌توان به سادگی مانند کالاهای مادی تهیه کرد. باید میان زن و شوهر رابطه عاطفی عمیقی باشد تا بتوانند سختی‌های زندگی را تحمل کنند. این رابطه عمیق یک شبه حاصل نمی‌شود، بلکه محصول هماهنگی‌های سالیان دراز و هم زیستی مسالمت آمیز آنان است، لذا نمی‌توان همواره وجود چنین رابطه ای را انتظار داشت؛ با این حال ضرورت آن را نیز نمی‌توان ندیده گرفت؛ پس چه باید کرد؟ راه حل مسئله آن است که زن و مرد یکدیگر را عمیقاً دوست بدارند، تا چنین رابطه پایداری میان آنها به وجود آید، اما دوست داشتن مسئله ای قلبی است و با فرمان و دستور پدیدار نمی‌شود، پس باید تدبیر دیگری اندیشید.

بنابراین، مقصود از دروغ در این‌جا اظهار محبت غیر واقعی و ابراز صمیمیت‌های دروغین است که اگر هم طرف مقابل به دروغ بودن آن پی ببرد، باز آن را خوش می‌دارد. مانند آن که به زن خود بگوید: تو زیباترین زنان و محبوب‌ترین کس نزد من هستی.

آیا دروغ به زن ضروری است؟

دیدگاه کسانی را که به ضرورت دروغ گویی به زن معتقد هستند، می‌توان این گونه تقریر کرد که اسلام برای بقا و دوام زندگی خانوادگی ارزش بسیاری قائل است و حفظ آن به گونه ای وجوب دارد و هرچه بتواند آن را حفظ کند و به دوام آن مدد برساند، مطلوبیت بالعرض پیدا می‌کند و از باب مقدمه واجب، واجب می‌شود و از آن جا که نزاع میان زوجین، خانواده را که اساس جامعه است در معرض تباهی قرار می‌دهد، دروغ گفتن به زن مجاز شمرده شده‌است.

می‌توان دروغ گویی به زن را از باب ضرورت حل کرد، با توجه به این که پاسخ منفی و تند جز جریحه دار شدن عواطف و تزلزل ارکان خانواده سرانجامی ندارد، ناگزیر اجازه داده شده‌است که از روش دوم (وعده‌های مصلحتی و غیر جدی) استفاده شود. گرچه این کار اولا و بالذات پسندیده نیست و تکرار آن اعتماد متقابل را در اعضای خانواده از میان می‌برد و احیاناً آنها را به تقلید وامی‌دارد و به دورویی و دروغ گویی ترغیب می‌کند، ولی چون راهی جز آن در برابر انسان وجود ندارد، از باب اقل الضررین یا اکل میته تجویز شده‌است.

بنابراین، مرد چون ناچار است و مجبور، می‌تواند به زن خود دروغ بگوید و این کار چون خوردن گوشت مردار حرام است، اما گاه از سر ناچاری تجویز می‌شود؛ پس بازگشتیم به همان سخن آیت الله مکارم که همه موارد استثنا را به مسئله اضطرار و ضرورت بازمی‌گرداند.


منابع

  1. شیخ صدوق، خصال، ج۱، ص۸۷.
  2. شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۳۷۸.
  3. محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، ج۱، ص۵۶۶.
  4. ر. ک. وسائل الشیعه، قم، آل البیت، چاپ دوم، ۱۴۱۴ق، ج۱۵، ص۶۹، باب ۲۱.
  5. انفال / ۵۸.
  6. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۶۹، ص۲۴۳.
  7. کلینی، محمد، کافی، ج۲، ص۲۱۰.
  8. بحارالانوار، ج۶۹، ص۲۴۳.