آخرین مناجات امام حسین(ع)
این مقاله هماکنون به دست Shamloo در حال ویرایش است. |
سؤال
آیا مناجات امام حسین(ع) در آخرین لحظات حیاتش در گودال قتلگاه در کتابهای معتبر آمده است؟
آخرین مناجات امام حسین(ع) در واپسین لحظات حیات او در گودال قتلگاه بهعنوان بالاترین درجه رضا و تسلیم یک بنده در برابر خداوند قلمداد شده است.[۱]
گفته شده که امام حسین(ع) در آخرین دقایق زندگیش چشمهایش را باز کرد و بهسوی آسمان نگاه کرد و برای آخرین بار با پروردگار خود راز و نیاز کرد.[۲] برخی این مناجات امام حسین(ع) را بازگوکننده دلیل اصلی جاودانهشدن نام و قیام او دانستهاند؛ از نظر آنان اخلاص در بندگی موجب حیات جاودانه است.[۳]
این مناجات در برخی از منابع معتبر شیعی روایت شده است؛ از جمله در مصباح المتهجد شیخ طوسی[۴] و اقبال الاعمال[۵] سید بن طاووس.
متن | ترجمه |
---|---|
اللَّهُمَّ مُتَعَالِيَ الْمَكَانِ عَظِيمَ الْجَبَرُوتِ شَدِيدَ الْمِحَالِ غَنِيٌّ عَنِ الْخَلَائِقِ عَرِيضَ الْكِبْرِيَاءِ قَادِرٌ عَلَى مَا تَشَاءُ قَرِيبَ الرَّحْمَةِ صَادِقَ الْوَعْدِ سَابِغَ النِّعْمَةِ حَسَنَ الْبَلَاءِ قَرِيبٌ إِذَا دُعِيتَ مُحِيطٌ بِمَا خَلَقْتَ قَابِلَ التَّوْبَةِ لِمَنْ تَابَ إِلَيْكَ قَادِرٌ عَلَى مَا أَرَدْتَ وَ مُدْرِكٌ مَا طَلَبْتَ وَ شَكُورٌ إِذَا شُكِرْتَ وَ ذَكُورٌ إِذَا ذُكِرْتَ أَدْعُوكَ مُحْتَاجاً وَ أَرْغَبُ إِلَيْكَ فَقِيراً وَ أَفْزَعُ إِلَيْكَ خَائِفاً وَ أَبْكِي إِلَيْكَ مَكْرُوباً وَ أَسْتَعِينُ بِكَ ضَعِيفاً وَ أَتَوَكَّلُ عَلَيْكَ كَافِياً. | ای خدایی که مقامت بس بلند، غضبت شدید، نیرویت بالاتر از هر نیرو، تو که از مخلوقات خویش مستغنی هستی و در کبریا و عظمت فراگیر، به آنچه بخواهی توانا، رحمتت به بندگانت نزدیک، وعدهات صادق، نعمتت شامل، امتحانت زیبا، به بندگانت که تو را بخوانند نزدیک هستی و بر آنچه آفریدهای احاطه داری و هرکس که از در توبه درآید پذیرایی، آنچه را که اراده کنی توانایی، آنچه را که بخواهی درک توانی کرد، کسی را که شکرگزار تو باشد شکرگزاری، یادکنندهات را یادآوری. من تو را خوانم که نیازمند توام و بهسوی تو روی آرم که درمانده توام، ترسان به پیشگاهت فزع میکنم، غمگین دربرابرت میگریم، از تو مدد میطلبم که ناتوانم، خود را به تو وامیگذارم که بسندهای. |
اللَّهُمَّ احْكُمْ بَيْنَنَا وَ بَيْنَ قَوْمِنَا فَإِنَّهُمْ غَرُّونَا وَ خَدَعُونَا وَ خَذَلُونَا وَ غَدَرُوا بِنَا وَ قَتَلُونَا وَ نَحْنُ عِتْرَةُ نَبِيِّكَ وَ وُلْدُ حَبِيبِكَ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الَّذِي اصْطَفَيْتَهُ بِالرِّسَالَةِ وَ ائْتَمَنْتَهُ عَلَى وَحْيِكَ فَاجْعَلْ لَنَا مِنْ أَمْرِنَا فَرَجاً وَ مَخْرَجاً بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ. | خدایا! در میان ما و قوم ما داوری کن که آنان از راه مکر و حیله وارد شدند و دست از یاری ما برداشتند و ما را که فرزندان پیامبر و حبیب تو محمد صلّی اللّه علیه و آله هستیم به قتل رسانیدند؛ پیامبری که به رسالت خویش انتخاب نموده و امین وحیش قرار دادهای. اي خدا! ای مهربانترین، در حوادث بر ما گشایش و در پیشامدها بر ما خلاصی عنایت کن. |
صَبْراً عَلى قَضائِكَ يا رَبِّ لا إِلهَ سِواكَ، يا غِياثَ الْمُسْتَغيثينَ، مالِىَ رَبٌّ سِواكَ، وَ لا مَعْبُودٌ غَيْرُكَ، صَبْراً عَلى حُكْمِكَ يا غِياثَ مَنْ لا غِياثَ لَهُ، يا دائِماً لا نَفادَ لَهُ، يا مُحْيِىَ الْمَوْتى، يا قائِماً عَلى كُلِّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ، احْكُمْ بَيْني وَ بَيْنَهُمْ وَ أَنْتَ خَيْرُ الْحاكِمينَ. | پروردگارا! بر قضا و قدرت شكيبايى مىورزم، معبودى جز تو نيست، اى فريادرس دادخواهان! پروردگارى جز تو و معبودى غير از تو براى من نيست. بر حكم تو صبر مىكنم اى فريادرس كسى كه فرياد رسى ندارد! اى هميشهاى كه پايانناپذير است! اى زندهكننده مردگان! اى برپادارنده هر كس با آنچه كه به دست آورده! ميان ما و اينان داورى كن كه تو بهترين داورانى. |
بِسْمِ اللهِ وَ بِاللهِ وَ فِی سَبِیلِ اللهِ و عَلی مِلَّةِ رَسولِ اللهِ، رِضی بِقَضائِک وَ تَسْلیمآ لاَِمْرِک لا مَعْبودَ سِواک یا غِیاثَ المُسْتَغیثینَ. | به نام خدا و به خدا و در راه خدا و به آيين پيامبر خدا(ص)، راضیم به رضای تو و تسلیم امر تو هستم و هیچ معبودى جز تو نیست ای فریادرس فریادخواهان. |
منابع
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، عاشورا ريشهها انگيزهها رويدادها پيامدها، قم، مدرسه امام علی بن ابیطالب(ع)، ۱۳۸۴ش، ص۵۳۰.
- ↑ نجمی، محمدصادق، سخنان حسین بن علی(ع) از مدینه تا کربلا، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۱ش، ص۳۳۳.
- ↑ مدرسی، محمدتقی، پيشوايان صديقين امام حسين(ع) تجلى حقيقت، قم، انتشارات محبان الحسين(ع)، ۱۳۸۶ش، ص۱۶۸.
- ↑ طوسی، محمد بن حسن، مصباح المتهجد، بهکوشش علیاصغر مروارید و ابوذر بیدار، بیروت، ۱۴۱۱ق، ص۸۲۷-۸۲۸.
- ↑ سید بن طاووس، علی بن موسی، الإقبال بالأعمال الحسنة، تحقیق جواد قيومى اصفهانى، قم، انتشارات دفتر تبليغات اسلامى، ۱۳۷۶ش، ج۳، ص۳-۴-۳۰۵.