برج ساختن فرعون برای دیدن خدای موسی
آیا فرعون برجی ساخت تا به آسمانها رفته خدای موسی(ع) را ببیند؟
براساس آیات قرآن فرعون دستور بر ساخت ساختمان بلندی داد تا بتواند در بالای آن خدای موسی(ع) را ببیند.[۱] داستانِ ساختن برج پس از ماجرای مبارزه موسی با ساحران بود که فرعون را در موضع ضعف و شکست قرار داد.[۲] فرعون در ادامه این دستور گفت که به کلام موسی اطمینان ندارد.[۳]
این دستور خطاب به هامان، وزیر فرعون بود.[۴] قرآن در دو سوره از این واقعه یاد کرده است:
- ﴿ای هامان! برای من آجر بپز، برایم برجی بلند (صَرْحًا) بساز شاید بر معبود موسی اطلاع یابم، و البته من او را از دروغگویان میپندارم.﴾(قصص:۳۸.)
- ﴿«و فرعون گفت: «ایهامان، برای من برجی بلند بساز، … تا از خدای موسی اطلاع حاصل کنم.﴾(غافر:۳۶ و ۳۷.)
تعبیر «صَرْح» که در هر دو آیه آمده به معنای برجی بلند است که از همه جا پیدا باشد.[۵] فرعون خدای موسی را جسمی ساکن در آسمان میدانست و امید داشت بر بالای برجی که برایش میسازند، خدای موسی را ببیند.[۶]
احتمال داده شده که فرعون پس از شکست در داستان موسی و ساحران به دنبال جنجال بود.[۷] او حقیقت را میدانست[۸] و تنها خواهان گمراه کردن مردم بوده است[۶] بههمین جهت قرآن تعبیر «کَیْدُ فِرْعَوْنَ؛ حیله فرعون»[۹] را استفاده کرده است.[۷]
برخی این احتمال را مطرح کردهاند که مقصود فرعون ساختن رصدخانه بوده تا بتواند وضعیت ستارگان را دیده و از ستارگان بهدست آورد که فرستادهای مبعوث شده یا نه و آنچه موسی ادعا میکند حقیقت دارد یا خیر.[۱۰]
داستان برج ساختن فرعون برای دیدن خدا را از معدود داستانهای قرآنی پیرامون حضرت موسی دانستهاند که صحبتی از آن در تورات وجود ندارد.[نیازمند منبع]
منابع
- ↑ سوره قصص، آیه۱۷.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۴ش، ج۱۶، ص۸۵.
- ↑ سوره قصص، آیه۱۷.
- ↑ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران، ناصر خسرو، ۱۳۷۲ش، ج۸، ص۸۱۵.
- ↑ طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی جامعهٔ مدرسین حوزه علمیه، ۱۴۱۷ق، ج۱۶، ص۳۷.
- ↑ ۶٫۰ ۶٫۱ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ق، ج۱۶، ص۳۷.
- ↑ ۷٫۰ ۷٫۱ قرائتی محسن، تفسیر نور، تهران، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، ۱۳۸۳ش، ج۱۰، ص۲۵۴.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران، ۱۳۷۲ش، ج۸، ص۸۱۵.
- ↑ سور غافر، آیه۳۷.
- ↑ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ق، ج۱۶، ص۳۷.