برخورد قاطع امام علی(ع) با معاویه
این مقاله هماکنون به دست Rezapour در حال ویرایش است. |
چرا امام علی(ع) در مقابل معاویه انعطافی نداشت و کاملا قاطع بود؟
امام علی(ع) در روزهای نخستین خلافت خود، معاویه را از قدرت عزل و او را به مدینه فرا خواند. امام نمیخواست جریانی که معاویه سردمدار آن است، در اسلام و به نام دین اسلام رسمیت داشته باشد. ابقای موقت یا دائم معاویه بر حکمرانی شام، به خودی خود میتوانست دارای ابعاد گسترده و پیامدهای پیچیدهای باشد. امام به دلائل مختلف، از معاویه را عزل کرد:
احتمال عدم پذیرفش خلافت امام علی(ع)
«ابن ابی الحدید» (۵۸۶- ۶۵۶ ق) عالم اهلسنت این احتمال را تقویت کرده که با ابقای معاویه، او همچنان از پذیرش خلافت علی(ع) سرباز میزد و حاضر نمیشد با علی(ع) بیعت کند. او به پیشینه روابط علی(ع) و معاویه اشاره کرده و با استناد به کشته شدن برادر، دایی و پدربزرگ مادری معاویه به دست علی(ع) به دشمنی و تضاد معاویه با علی(ع) ورداخته است.[۱]
اگر امام علی(ع) ، معاویه را به شکل دائمی به حکومت شام میگماشت و مانند دو خلیفه پیشین، نسبت به عملکرد معاویه هیچ مخالفتی نمیورزید، و نسبت به او تساهل و مدارا داشت، بیتردید معاویه نیز حاضر بود که با علی(ع) بیعت کند. اما علی(ع) هیچ گاه به خود اجازه نمیداد که معاویه را بر این کار بگمارد.[۲]
درخواست قیام کنندگان بر عزل معاویه
بُعد دوم قضیه این بود که یکی از خواست های قیام کنندگان بر ضد عثمان، برکناری معاویه از امارت شام بود. ایشان بر این باور بودند که معاویه آشکارا ستم می کند و با احکام دین مخالفت می ورزد. همچنین مروان بن حکم در نامه به معاویه، از جمله اعتراض های قیام کنندگان بر عثمان را «اطعامِ» شام به معاویه بر شمرد.[۳] بدین لحاظ، مجالی برای ابقای امارت معاویه نبود. همچنین علی(ع) هرگز معاویه را شایسته امارت نمی دید و اساساً معاویه در نگاه امام علی(ع) «فاسق» بود، و اساسی ترین مبنای حکومتیِ علی(ع) این بود که فاسقان را به کار نگمارد.[۴]
قدرت فزاینده معاویه در شام
سومین و مهم ترین جنبه این بود که معاویه در زمان دو خلیفه پیش از علی(ع) ، کمابیش به گونه ای «خودمختار» امارت می کرد. حتی در زمان عثمان، با آن که خلیفه، خود یک اموی بود، در همان زمان نیز این معاویه بود که زعیم امویان به شمار می آمد.[۵] اینک با گذشت زمانی دراز از امارت معاویه بر شام از سال ۱۸ تا ۳۶ ق او در اندیشه توسعه قلمرو خود بود و لذا در یکی از آخرین نامه هایش به علی(ع) (پیش از جنگ صفین) خواستار آن شد که به جُز شام، امارت مصر نیز از آنِ او باشد.[۶] بی گمان، این گونه فرمانروایی معاویه، در نهایت به «تجزیه» حاکمیت و قلمرو اسلام می انجامید.[۷]
همچنین این نگرانی وجود داشت که معاویه پس از استقرار کامل در امارت شام و نیز مصر به همان مناطق بسنده نکند، و هر از چند گاهی نسبت به اراضی دیگر دست اندازی نماید، و حتی نسبت به اصل «خلافت» مدعی شود؛ بنابراین، علی(ع) به دلایل مزبور نتوانست با معاویه کنار بیاید.[۸]
منابع
- ↑ ابن ابی الحدید، همان، ج۱۰، ص۲۳۲- ۲۳۳.
- ↑ اظهارات امام علی(ع) در یکی از نامه های خود، گواه بر این امر است. ر. ک: نصربن مزاحم منقری، همان، ص۸۱.
- ↑ ابی الحدید، همان، ج۱۰، ص۲۳۴ و ۲۴۷ .
- ↑ همان.
- ↑ ر. ک: عمر فرّوخ، تاریخ صدرالاسلام و الدوله الامویه، بیروت، دارالعلم للملایین، چاپ هفتم، ۱۹۸۶ م، ص۱۱۳
- ↑ ر. ک: ابن عساکر، همان، ج۶۲، ص۹۱
- ↑ ر. ک: ابن ابی الحدید، همان، ج۱۰، ص۲۳۲.
- ↑ قسمت دوم این نوشتار(عدم مدارای علی(ع) با معاویه) برگرفته ازمقاله آقای حامد منتظری مقدم است. فصلنامه معرفت، ش۵۲.