اصحاب اخدود در قرآن

نسخهٔ تاریخ ‏۱۵ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۳:۳۷ توسط A.rezapour (بحث | مشارکت‌ها) (ابرابزار)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
سؤال

اصحاب اخدود چه کسانی بودند؟

در سورهٔ بروج، از اصحاب اخدود یاد شده است.[۱] «اخدود» به معنای «گودال» است. قبل از اسلام گروهی از مردم نجران در جزیرهٔ العرب به مسیحیّت، دین بر حق آن عصر، گرویده بودند. حاکم و پادشاه یمن که «ذونواس حمیری» نام داشت،[۲] از این مسئله خشمگین شده، دستور داد گودالی حفر کنند و در آن آتش بیفروزند، آن گاه مسیحیان را مجبور کرد یا از آیین خود دست بردارند یا خود را در آتش بیندازند، تعدادی از آنان بر دین خود اصرار کردند و به آتش درآمدند.

امام باقر (علیه السلام) فرمود:[۳] «روزی اسقف نجران به حضور امیرالمؤمنین (علیه السّلام) رسید و دربارهٔ اصحاب اخدود سخن به میان آمد، حضرت علی (علیه السّلام) فرمود: «خداوند پیامبر حبشی را بر قومش فرستاده، آن قوم ایمان نیاوردند و با او جنگیدند و جمعی از اصحابش را کشته و بقیه را اسیر کردند. آن گاه گودالی بزرگ را پر از آتش کردند و گفتند: هر کس که پیرو دین ما است، کنار برود و هر کس پیرو دین این پیامبر است، باید به آتش درآید. همهٔ پیروان آن پیامبر خود را به آتش انداختند. یکی از آن‌ها زنی بود که نوزادی یک‌ماهه در آغوش داشت و از آتش می‌ترسید. فرزندش به سخن آمد و گفت: «به درون آتش برو. او خود و فرزندش را به آتش انداخت. [از این رو] به آن‌ها اصحاب اخدود می‌گویند.»[۴]

اما این که منظور از اصحاب اخدود کدام یک از این دو گروه ظالم و مظلوم است، علّامه طباطبائی می‌گوید: «مراد از اصحاب اخدود، ظالمان هستند که مؤمنان را سوزاندند و خود در اطراف گودال، شاهد سوختن آن‌ها بودند؛ امّا بعضی گفته‌اند مراد مؤمنانی است که این قول ضعیف است.»[۵]

دو قول دیگر نیز دربارهٔ اصحاب اخدود وجود دارد که عبارت است از:

اصحاب اخدود در شام بوده‌اند و پادشاه ظالم آن‌ها «انطیا خوس» رومی بوده است.

اصحاب اخدود در فارس در زمان بخت النصر بوده‌اند.[۶]

نکته‌های آموزنده

  1. در راه حق پایداری و مقاومت باید کرد، حتی اگر به قیمت جان تمام شود.
  2. در هر صورت انسان دنیا را ترک خواهد کرد، ولی جاودانگی، در جان دادن در راه حق است.


منابع

  1. بروج: ۸۵/ ۱–۵.
  2. التبیان، ج۳، ص۴۵۳.
  3. پس از حضرت عیسی (علیه السلام) نیز انبیا و اولیایی مأمور تبلیغ آیین مسیحیّت شدند؛ مانند خالدبن سنان العبسی، و روایاتی صحیحه ای که دلالت دارند در این فاصله، نبی و عالمی نبوده، مراد نبی و عالم ظاهر است؛ یعنی نبوّت خفی داشته‌اند؛ ر.ک. اکمال الدین و اتمام النعمه.
  4. بحارالانوار، ج۱۴، ص۴۳۸.
  5. تفسیرالمیزان، ج۲۰، ص۳۷۰.
  6. بحارالانوار، ج۱۴، ص۴۴۴.