مذمت زنان نازا
روایات اسلامی، زن نازا را مذمت کردهاند، در حالی که گناهی از او سر نزده است تا این گونه مورد مذمت واقع گردد. یا به مردان توصیه شده است که همسر ولود اختیار کنند، ولی به زنان چنین توصیه ای نشده است، در حالی که علت نازایی به مردان هم مربوط میشود، این گونه روایات را چگونه میتوان توجیه کرد؟
مقدمه
پیش از پاسخ به پرسش، مناسب است که به حدیثی از امام صادق(ع) گوش جان بسپاریم:
امام صادق(ع) فرمود: اگر یک حدیث را «درست» بفهمی، بهتر است از هزار حدیثی که (برای دیگران) نقل میکنی شما نمیتوانید کارشناس دین گردید مگر آن که مفاهیم کلام ما را دریابید. همانا هر سخنی از سخنان ما به هفتاد گونه «معنا پذیر» است، که راه خروج از آنها «دست کشیدن از آن معانی» برای ما باز است.}}[۱]
فهم درست حدیث، نیازمند آگاهی و به کارگیری دانشی به نام «فقه الحدیث» میباشد. این علم به ما میآموزد که حدیث نباید با آموزههای قطعی و تردید ناپذیر دین و عقل مخالف باشد. اگر حدیثی در ظاهر از چنین خصوصیتی برخوردار بود، اگر قابل تأویل و توجیه باشد، میپذیریم و در غیر این صورت، حدیث را کنار مینهیم.
پاسخ بخش اول
۱. نازایی خواست و حکمت الهی: خداوند در قرآن میفرماید: فرمانروایی «مطلق» آسمانها و زمین از آن خداست هر چه بخواهد میآفریند. و به هر کس بخواهد فرزند دختر و به هر کس بخواهد فرزند پسر میدهد. یا آنها را پسران و دختران توأم با یکدیگر میگرداند و هر که را بخواهد عقیم میسازد. او دانای تواناست.[۲]
از این آیه کریمه به دست میآید که نازایی یک خواست الهی بوده و بیرون از اختیارمان است و بسی روشن است که از آموزههای مسلّم دین اسلام و مذهب تشیّع، آن است که مذّمت و نکوهش شخص، هنگامی سزاوار است که آدمی با انتخاب و اختیار خود کار بدی را انجام داده باشد.
بر این پایه نازایی زنان چیزی نیست که شایسته مذمّت قرار گیرد.
از این رو، نمیتوانیم معنای ظاهری این دست از روایات را بپذیریم.
افزون بر آن، اساساً هر عاقلی به خوبی در مییابد که رفتار ناپسند هنگامی سزاوار نکوهش است که با اختیار و انتخاب خود آدمی صورت گرفته باشد. و فهم چنین مطلبی نیاز به بیان دین ندارد و اگر در آموزههای دین آمده است، برای تأکید فهم عقل میباشد.
۲. نازایی برخی از همسران رسول الله: عده ای از زنان پیامبر اکرم(ص) نازا بودند ولی آن حضرت هیچگاه از همسران خود جدا نشدند و نازایی آنان موجب بی مهری به آنان نگردید.
در میان همسران پیامبر اکرم(ص) تنها حضرت خدیجه و امّ ابراهیم دارای فرزند شدند و بیشتر همسران او نتوانستند برای پیامبر اکرم(ص) فرزندی بیاورند از این رو با نگاه به سیره پیامبران الهی، به ویژه پیامبر اسلام(ص) دانسته میشود که هیچ زن نازایی به خاطر نازایی اش سزاوار مذمّت و نکوهش نمیباشد.
۳. نکته سوّمی که توجه بدان نیز مهم است، چگونگی آگاهی از نازایی زنان است. زنی که هنوز ازدواج نکرده، از کجا میتوان آگاه شد که او عقیم است یا نه! افزون بر آن، چه بسیار بودهاند زنانی که سالها پس از ازدواج دارای فرزند گردیدهاند. با این همه، آیا میتوان به راحتی پی برد که کدام زن عقیم است؟ از این رو میتوان گفت این دست از روایات نمیتواند ناظر به اوّلین ازدواج زنان باشد. بر این پایه تنها صورتی که میماند، آن است که بگوییم مراد از روایات، زنان بیوه یا مطلّقه ای هستند که پس از سالها ازدواج نتوانستند صاحب فرزند گردند. و چون این دست از زنان آزمون نازایی را دادهاند، تا اندازه ای میتوان پذیرفت که آنان صلاحیت برای فرزند دار شدن را ندارند و کسانی که به دنبال داشتن فرزندند نباید با آنان ازدواج کنند.
و از این نگاه میتوان گفت روایات به افرادی که میخواهند بچه دار شوند، گوشزد میکند که ثمره ازدواج با این زنان که نازا هستند، داشتن فرزند نخواهد شد و لذا مبادا پس از ازدواج با همسرتان مشکلاتی داشته باشید و اگر هدف تان داشتن فرزند است از ازدواج با این زنان بپرهیزید.
۴. در دین اسلام بسیار توصیه شده است که فرزندان فراوانی داشته باشید، البته علّتها و حکمتهای گوناگونی را برای آن بیان کردهاند.
یکی از حکمتها را فراوانی امّت اسلامی دانستهاند. در این راستا: پیامبر اکرم(ص) فرمود: فرزندانتان را زیاد کنید که من فردا با فراوانی شما بر دیگر امّتها افتخار میکنم.[۳]
و یا در حدیث دیگر، یکی از مزایای فرزند داشتن را، فرزند صالح برمیشمرد.
رسول خدا(ص) میفرمایند: «من سعاده الرّجل الولد الصالح؛ از سعادت مرد، داشتن فرزند صالح است».[۴]
و یا یکی دیگر از حکمتهای آن را بقاء نسل معرفی میکند، که در واقع اجابت و پاسخی است برای یک خواست طبیعی و فطری.
پیامبر اکرم(ص) فرمود: هیچیک از شما نباید فرزند خواهی را واگذارد، چرا که وقتی انسان بمیرد و فرزندی نداشته باشد از نام و آوازه میافتد.[۵]
از این رو، آدمی برای اجابت خواسته طبیعی خود، نیازمند فرزند است، به همین خاطر توصیه بسیاری شده است که همسر «ولود» انتخاب کنید.
نتیجه ای که میتوان از مطالب یاد شده به دست آورد آن است: مذمت و نکوهش زنان نازا در نزد عقل سلیم پذیرفته نیست و با آموزههای دین و سیره پیامبران ناسازگار است. بر این پایه روایات در مقام نکوهش زنان عقیم نیستند بلکه توصیه و ترغیب به داشتن فرزند میکنند. و چون شناخت زن عقیم تنها در صورتی است که زن، بیوه یا مطلّقه ای بوده باشد که پس از سالها ازدواج نتوانسته است فرزند بیاورد، در روایات از ازدواج با این دست از زنان بازداشته شده تا مرد بتواند پاسخ گوی خواست طبیعی خود باشد. و از آنجا که چه بسیارند زنان بیوه و نازایی که مردان راغب ازدواج با آنان شده بنابراین اگر مردی فرزند میخواهد با این زنان ازدواج نکند ولی اگر کسی فرزند دارد یا به هر دلیلی نمیخواهد بچه داشته باشد میتواند با این زنان با تقوا ازدواج کرده و زندگی سعادتمندی داشته باشد.
در پاسخ به بخش دوّم پرسش گوییم: در قرآن آمده است: {{قرآن|نساؤکم حرث لکم[۶]؛ «زنان شما کشتزار شما هستند».
در این آیه کریمه خداوند زنان را به زمین کشاورزی تشبیه میکند و مردان را به زارعانی که در این زمین بذر افشانی میکنند. اگر چه در زراعت، هم باید زمین شرایط مناسب را داشته باشد و هم بذر بی نقص باشد تا زراعت به عمل آید. و در موضوع فرزند دار شدن هم همین گونه است.
یعنی اگر زنی هم میخواهد دارای فرزند باشد میتواند به مردان عقیم جواب مثبت ندهد و با مردی ازدواج کند که امید بچه دار شدن باشد و اگر در روایات میبینیم که با لفظ مذکر یا گفته با زنان نازا ازدواج نکنید، مراد این نیست که این به زنان نظر دارد، چرا که زبان دین زبان جامعه است و چون در ادبیات عرب بیشتر با الفاظ مذکر صحبت میشود لذا در این گونه روایات هم به ازدواج نکردن زنان با مردان عقیم اشاره نشده و به عبارتی دیگر همان گونه که اگر مردی میخواهد بچه داشته باشد بایستی همسری ولود داشته باشد و اگر زنی هم میخواهد بچه داشته باشد میتواند همسری را برگزیند که عقیم نباشد.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر
۱ـ حکمت نامه کودک، محمدی ری شهری.