جمع‌آوری قرآن توسط خلیفه سوم

نسخهٔ تاریخ ‏۲۹ ژوئن ۲۰۲۱، ساعت ۰۹:۱۹ توسط Rezapour (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «{{جا:ویرایش}} {{شروع متن}} {{سوال}} جريان جمع‌آوري قرآن توسط خليفه ي اول و سوم چگو...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
سؤال

جريان جمع‌آوري قرآن توسط خليفه ي اول و سوم چگونه بوده است؟

بنابر وصيت پيامبر گرامي قرآن بايد جمع‌آوري مي‌شد تا مانند تورات يهود در معرض تحريف قرار نگيرد. پس از رحلت پيامبر حضرت علي به تبعيت از وصيت ايشان به اين مهم پرداخت و آن را عرضه داشت، ولي به دلايلي پذيرفته نشد، لكن از آنجا كه قرآن، نخستين مرجع تشريع آيين اسلام و زيربناي ساخت جامعه اسلامي است، ضرورت داشت خلفاي وقت با استفاده از ديگر كاتبان كلام الهي، قرآن را از روي قطعات چوب و استخوان و سينه‌هاي حافظان جمع‌آوري و آن را ضبط كنند؛ بنابراين، ابوبكر از زيد بن ثابت خواست تا قرآن را جمع‌آوري كند. زيد مي‌گويد:

ابوبكر مرا خواند و پس از مشاوره با عمر، گفت: بسياري از قاريان و حافظان قرآن، در جنگ يمامه شهيد شده‌اند و بيم آن مي‌رود كه در موارد ديگر نيز گروهي ديگر كشته شوند و قسمت عمده ي قرآن از بين برود، آن‌گاه جمع‌آوري قرآن را مطرح ساخت... و به من اصرار ورزيدند تا به ناچار آن را پذيرفتم... و قرآن را كه بر صفحاتي از سنگ و چوب نوشته شده بود، جمع‌آوري كردم.[۱]

در نخستين اقدام، اعلام كرد هر كس هر چه از قرآن نزد خود دارد بياورد. سپس با تشكيل گروهي كار جمع‌آوري آيات و سوره‌ها را آغاز نمود تا آن را از پراكندگي و خطر از بين رفتن نجات دهد. هر سوره‌اي كه كامل مي‌شد، در صندوقچه مانندي ازچرم به نام «رَبعه» قرار داده مي‌شد؛ هر چند كه بين سوره‌ها نظم و ترتيبي به وجود نياورد.

اين صحيفه‌ها كه نام سوره‌هاي قرآن بر آنها نگاشته شده بود، پس از اتمام به ابوبكر و بعد از او به عمر سپرده شد و سپس نزد دخترش «حفصه» نگهداري شد و عثمان نيز، هنگام يكسان كردن مصحف‌ها آن را به عاريت گرفت تا نسخه ي ديگر قرآن را با آن مقابله كند و سپس آن را به حفصه بازگرداند. بعد از مرگ حفصه، مروان كه از جانب معاويه والي مدينه بود، آن را از ورثه ي حفصه گرفت و از بين برد.[۲]

خليفه ي سوم (عثمان) با مشاهده ي اختلاف و تعدد مصاحف و وجود قرائت‌هاي گوناگون، احساس كرد كه اين حوادث و نظاير آن سرانجام نامطلوبي دارد؛ لذا با عده‌اي از اصحاب كه در مدينه بودند مشورت نمود، همگي آنها بر ضرورت انجام اين كار، با هر قيمتي، اتفاق نظر داشتند.

عثمان، به سرعت، كار يكسان كردن مصاحف را آغاز كرد، نخست در پيامي، همه ي اصحاب پيامبر، را به مساعدت در انجام اين عمل دعوت کرد و سپس سعيد بن عاص، عبدالله بن زبير و عبدالرحمان بن حارث بن هشام را به سرپرستي زيد بن ثابت برگزيد، ولي آنها از عهده ي كار برنيامدند، و لذا از اُبي بن كعب، مالك بن ابي عامر، كثير بن افلح، انس بن مالك، عبدالله بن عباس، مصعب بن سعد، و... كه جمعاً ۱۲ نفر بودند كمك گرفتند. سرپرست آنها اُبي بن كعب بود و او آيات را املا مي‌كرد و ديگران مي‌نوشتند.

بنابراين، عثمان با هدف حفظ و صيانت قرآن كريم و رفع اختلاف‌ها و پرهيز از خطر تحريف و... اقدام به جمع‌آوري و يكسان كردن مصاحف نمود و كميته ي برگزيده ي او سه مرحله ي اساسي را طي كرد: ۱. جمع‌آوري منابع و مآخذ صحيح براي تهيه ي مصحف واحد و انتشار آن بين مسلمانان؛ ۲. مقابله ي مصحف‌هاي آماده شده با يكديگر، به منظور حصول اطمينان نسبت به صحت آنها و عدم وجود اختلاف بين آنها؛ ۳. جمع‌آوري مصحف و يا صحيفه‌هايي كه قرآن در آنها ثبت شده بود از تمامي بلاد اسلامي و نابود كردن آنها. و در نهايت، ملزم كردن همه ي مسلمانان به قرائت اين مصحف و منع از تلاوت مصحف‌ها و قرائت‌هاي ديگر.[۳]

عثمان، افرادي را به بلاد مختلف فرستاد تا مصحف‌ها و صحيفه‌هايي كه قرآن در آنها ثبت شده بود، جمع‌آوري كنند و بسوزانند.

سپس از مصحف واحد، نسخه‌هايي متناسب با قرائت هر منطقه تهيه گرديد و به بلاد مختلف ارسال شد. برخي تعداد مصحف‌هاي تهيه شده و هم‌آهنگي كه همراه يك قاري به يكي از مراكز مهم اسلامي آن زمان (مكه، كوفه، بصره، شام، بحرين و يمن) ارسال مي‌شد را شش يا هفت نسخه دانسته‌اند. علاوه بر آنها يك نسخه هم در مدينه نگهداري مي‌شد كه آن را «مصحف اُم» يا «مصحف امام» مي‌ناميدند كه نسخه ي مرجع عمومي بود؛ چنان‌چه ميان مصحف‌هاي فرستاده شده به بلاد ديگر، اختلافي پيدا مي‌شد، ملاك تصحيح، مصحف مدينه بود.[۴]

ابن‌خلدون بر اين باور است كه:

رسم الخط مصحف عثماني، نسبت به رسم الخط عمومي و متداول، داراي ناهنجاري‌ها و تناقض‌هايي در شيوه ي نوشتن كلمات مي‌باشد، به گونه‌اي كه اگر قرآن از طريق شنيدن و تواتر در قرائت ضبط نمي‌شد و مسلمانان اين روش را از گذشتگان خود به ارث نمي‌گرفتند و با دقت و توجه تمام به حفظ آن نمي‌كوشيدند، امروزه قرائت صحيح بسياري از كلمات محال بود. علت اين امر، عدم آشنايي عرب به فنون خط و روش‌هاي كتابت در آن زمان بوده است و جز تعداد اندكي، ديگران نوشتن و كتابت را نمي‌دانستند و خطي كه آنها با آن مي‌نوشتند، ابتدايي و در حد پاييني بوده است؛ آثار باقيمانده از صدر اول، اين واقعيت رانشان مي‌دهد.[۵]

ابن ابي داود مي‌گويد:

پس از تكميل نسخه‌هاي مصاحف، مصحفي را نزد عثمان بردند، وي پس از ديدن آن گفت: چه نيكو و زيبا تهيه كرده ايد، ولي ناهنجاري‌هايي در آن رخ داده كه عرب خود مي‌توانند آن را به نحو صحيح تلفظ كنند. سپس گفت: اگر املاء كننده از قبيله‌ي هذيل و نويسنده از قبيله‌ي ثقيف بود، چنين اشتباهاتي در آن پيدا نمي‌شد.[۶]

ثعلبي، ذيل آيه ي إِنْ هذانِ لَساحِرانِ[۷] مي‌گويد:

عثمان گفت: دراين مصحف ناهنجاري‌هايي ديده مي‌شود كه هر عربي به زبان خود آن را صحيح ادا مي‌كند. به عثمان گفته شد: آيا آن را تغيير نمي‌دهي و تصحيح نمي‌كني؟ او گفت: لزومي ندارد، نه حلالي را حرام مي‌كند و نه حرامي را حلال![۸]

 ماجراي يكسان‌سازي مصاحف توسط خليفه ي سوم چيست؟

بعد از آن‌كه مخالفان و متصديان حكومت، مصحف حضرت علي را نپذيرفتند، جمعي از صحابه به جمع‌آوري قرآن پرداختند و مصحف‌هاي متعددي را تدوين كردند كه مصحف عبدالله بن مسعود، مصحف اُبي بن كعب و... از آن جمله است.

افراد زيادي مصحف‌ها را جمع‌آوري مي‌كردند كه از نظر صلاحيّت و استعداد و توانايي يكسان نبودند و لذا با يكديگر رابطه‌اي نداشتند و نسخه ي هر كدام از نظر روش، ترتيب، قرائت و... متفاوت بود. اختلاف در مصحف‌ها و قرائت‌ها، موجب اختلاف در ميان مردم مي‌شد؛ كه نمونه‌هايي از آن در تاريخ آمده است.

چون اين حوادث و نظاير آن سرانجام خوشايندي نداشت، لذا خليفه ي سوم به پيشنهاد حذيفه بن يمان به طور جدي به فكر يكسان كردن مصاحف برآمد.

عثمان با مشورت صحابه به اين نتيجه رسيد، مصحف‌ها را يكسان كند و كميته‌اي به مسئوليت و سرپرستي اُبي بن كعب تشكيل شد و كار يكسان‌سازي مصحف‌ها را شروع كرد.[۹]

سيوطي مي‌گويد:

حضرت علي نيز در اين باره رأي موافق خود را به گونه‌اي اصولي اظهار نمود و فرمود:

«سوگند به خدا كه عثمان درباره‌ي قرائت‌ها با ما مشورت كرد» و گفت: «به من گفته‌اند كه برخي مي‌گويند قرائت من بهتر از قرائت توست و...». به او (عثمان) گفتم: «نظرت چيست؟» گفت: «نظرم اين است كه يك مصحف در ميان مردم باشد.» گفتم: «نظرت خوب است.»[۱۰]

و در جايي ديگر مي‌فرمايد:

اگر امر مصحف‌ها به من نيز واگذار مي‌شد، من همان كاري را مي‌كردم كه عثمان انجام داد.

پس از آن‌كه حضرت علي به خلافت رسيد، مردم را برآن داشت تا به همان مصحف عثمان، ملتزم باشند و تغييري در آن ندهند، گر چه در آن غلط‌هاي املايي وجود داشت. اين بدان جهت بود كه از آن پس، هيچ كس به عنوان اصلاح قرآن، تغيير و تحريفي در آن به وجود نياورد.[۱۱]

از آن‌جا كه مصاحف متعدد، با قرائت‌ها و لهجه‌هاي گوناگون، موجب اختلاف جدي در امر آيات قرآن كريم مي‌شد، خليفه ي سوم، براي خاتمه دادن به اضطراب و نابساماني‌ها در قرائات قرآن، بعد از تدوين مصحف واحد، دستور داد ساير مصحف‌ها را بسوزانند و اين عمل، باعث انتقاد و سرزنش به عثمان شد.[۱۲]

در سال بيست و پنجم هجري، كميته ي يكسان‌سازي مصاحف، كار خود را در چهار مرحله ي اساسي آغاز كرد.

۱. جمع‌آوري منابع و مآخذ صحيح براي تهيه ي مصحف واحد و انتشار آن بين مسلمانان.

۲. مقابله ي مصحف‌هاي آماده شده با يكديگر، به منظور حصول اطمينان به صحت آنها و عدم وجود اختلاف بين آنها؛ البته چنان كه گفته شد، عثمان دستور داد تا مصحف‌هاي متعددي بنگارند و آنها را به مناطق مهم اسلامي، مثل مدينه، مكه، كوفه، بصره و شام بفرستند كه آنها از نظر تعداد سوره‌ها و آيات تفاوتي نداشتند، فقط در برخي موارد قرائت‌ها تفاوت داشتند.

۳. جمع‌آوري مصحف‌ها و يا نسخه‌هايي كه قرآن در آنها ثبت شده بود از تمامي بلاد اسلامي، و محو كردن آنها.

۴. الزام همه ي مسلمانان به قرائت مصحف واحد و منع آنان از تلاوت مصحف‌ها و قرائت‌هاي ديگر.[۱۳]

امامان معصوم نيز قايل‌اند كه قرآن را بايد طبق نسخه و قرائت مرسوم قرائت كرد؛ هم‌چنين شيعه به تبعيت از امامان معصوم معتقد است قرآني كه امروزه در دست مسلمانان است، همان قرآن كامل و جامع است و هرگز تحريف و تغييري در آن صورت نگرفته است؛ چنان‌كه شخصي در محضر امام صادق عبارتي از قرآن را بر خلاف قرائت ديگران قرائت كرد. امام به او فرمود: «ديگر اين‌گونه قرائت مكن و همان‌گونه كه همگان قرائت مي‌كنند، قرائت نما.»[۱۴]

منابع

  1. ر.ك: المصاحف، ص۶ ـ ۹.
  2. ر.ك: غانم القدوري الحمد، رسم الخط المصحف، ترجمه‌ي يعقوب جعفري، ص۹۰ ـ ۹۵.
  3. ر.ك: همان، ص۹۶ ـ ۱۰۸.
  4. ر.ك: المصاحف، ص۳۴ و ۱۱۲ ـ ۱۱۳.
  5. ر.ك: مقدمه ابن خلدون، ص۴۱۹ و ۴۳۸.
  6. ر.ك: المصاحف، ص۳۲ ـ ۳۳.
  7. طه، ۶۳.
  8. محمد حسن مظفر، دلايل الصدق، ج۳، ص۱۹۶.
  9. ر.ك: التمهيد في علوم القرآن، ج۱، ص۳۳۴ ـ ۳۸۵.
  10. الاتقان في علوم القرآن، ج۱، ص۱۲۶.
  11. ر.ك: پژوهشي در تاريخ قرآن، ص۴۴۸ ـ ۴۶۲.
  12. ر.ك: التمهيد في علوم القرآن، ج۱، ص۳۳۴ـ۳۸۵.
  13. ر.ك: پژوهشي در تاريخ قرآن، ص۴۴۸ـ۴۶۲.
  14. ر.ك: شيخ حر عاملي، وسائل الشيعه، ج۴، ص۸۲۱.