پرش به محتوا

سیر تاریخی قرآن، از وحی تا کتابت و جایگاه آن نزد مسلمانان

سؤال

قرآن از زمان نزول تا زمان مکتوب شدن، چه تحولاتی را تجربه کرده و با وجود این تحولات، از نظر اعتبار چه جایگاهی نزد مسلمانان دارد؟

قرآن کریم، مهم‌ترین متن دینی اسلام، طی فرآیندی تدریجی و در طول ۲۳ سال بر پیامبر(ص) نازل شد.

در زمان پیامبر(ص)، حفظ آیات نازل شده توسط حافظان، آیات به دست کاتبان وحی نوشته و سوره‌ها با نزول «بسم‌الله» از یکدیگر متمایز می‌شد. پس از رحلت ایشان، امام علی(ع) نخستین کسی بود که قرآن را جمع‌آوری کرد. سپس در زمان خلیفه اول (ابوبکر) و به دستور او، زید بن ثابت مسئول جمع‌آوری آیات از روی مواد پراکنده شد. در نهایت، خلیفه سوم (عثمان) برای وحدت رویه و رفع اختلافات، نسخه‌ای واحد تهیه و آن را به شهرهای مختلف فرستاد و دستور داد سایر نسخه‌ها سوزانده شوند. امامان شیعه بر تبعیت از همین مصحف عثمانی تأکید داشتند.

خط اولیه قرآن ساده و بدون اعراب بود. به دستور امام علی(ع) و توسط ابوالاسود دوئلی، قواعدی برای اعراب‌گذاری وضع شد که بعدها توسط حجاج بن یوسف تکمیل گردید. همچنین قرآن به تدریج و برای سهولت در قرائت، به ۳۰ جزء تقسیم شد.

مسلمانان معتقدند قرآن موجود همان متنی است که بر پیامبر(ص) نازل شده و هر سه نوع تحریف (زیاده، نقصان و تبدیل) در آن راه نیافته است. این باور بر وعده الهی در آیه ﴿إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ استوار است. قرآن منبع اصلی شریعت و معیار سنجش سایر منابع اسلامی مانند حدیث است و از جنبه‌های فصاحت، بلاغت (اعجاز بیانی) و محتوای علمی و غیبی (اعجاز محتوایی) معجزه جاویدان الهی محسوب می‌شود.

تحولات قرآنی قبل از تدوین

نزول تدریجی قرآن

قـرآن مجموعه آيات و سوره هاى نازل شده بر پيامبر اسلام(ص) كه در مـناسبت‌هاى مختلف و پيش‌آمدهاى گوناگون به طور پراكنده و طی ۲۳ سال نازل شده است. نزول قرآن تدريجى، آيه آيه و سوره سوره، بوده و تا آخـريـن سال حيات پيامبر(ص) ادامه داشته است.

نزول پراكنده، قرآن را ازديگر كتب آسمانى جدا مى‌سازد زيرا صـحف ابراهيم و الواح موسى يك جا نازل شد و همين امر موجب عيب‌جويى مشركان گرديد: ﴿وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْلا نُزِّلَ عَلَيْهِ الْقُرْآنُ جُمْلَه وَاحِدَه كَذَلِكَ؛ كسانى كه كفر ورزيده اند گفتند: چرا قرآن يك جا بر او نازل نگرديد؟!(فرقان:۳۲) در جواب آنان آمده : ﴿لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤَادَكَ وَرَتَّلْنَاهُ تَرْتِيلا؛ ايـن بـه خـاطـر آن است كه قلب تو را به وسيله آن استوار گردانيم و (ازاين رو) آن را به تدريج بر تو خـوانديم.(فرقان:۳۲) در جـاى ديـگـر مـى گـويـد: ﴿وَقُرْآنًا فَرَقْنَاهُ لِتَقْرَأَهُ عَلَى النَّاسِ عَلَى مُكْثٍ وَنَزَّلْنَاهُ تَنْزِيلا؛ قرآنى كه آياتش را از هم جدا كرديم تا آن را با درنگ بر مردم بخوانى و آن را به تدريج نازل كرديم.(اسراء:۱۰۶)

حكمت تدريجى بودن نزول قرآن آن است كه پيامبر اكـرم(ص) و مـسـلمانان احساس كنند همواره مورد عنايت خاص پروردگارقرار دارند و پيوسته رابطه آنان با حق تعالى استوار است و اين تداوم نزول باعث دل گرمى و تثبيت آنان را فراهم سازد : ﴿وَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ فَإِنَّكَ بِأَعْيُنِنَا؛ و دربرابر دستور پروردگارت شكيبا باش چرا كه مورد عـنايت كامل ما قرار دارى.(طور:۴۸)

حفظ قرآن

صحابه آیات نازل شده قرآن را بر پوست و استخوان‌ها، چوب‌های درخت خرما، سنگ‌های سفید پهن، کاغذ و پارچه می‌نگاشتند[۱] و برای برخورداری از پاداش معنوی به خاطر می‌سپردند. حفظ آیات الاهی نخستین گام در راه نگاهبانی از قرآن به شمار می‌آمد، زیرا بیشتر مردم بی‌سواد بودند و تنها با حفظ قرآن می‌توانستند عشق خود به کتاب خداوند را آشکار سازند. [۲] اولین مرحله، مرحله ی قرائت و به خاطرسپاری است و مرحله ی کتابت بعد از آن تحقق یافت. [۳]

وقتی صحابه آیه یا سوره‌ای را از رسول خدا(ص) می‌شنیدند، چندین بار به حضرت مراجعه کرده، آنچه به خاطر سپرده بودند بر وی عرضه می‌داشتند تا کیفیت حفظ را تایید و تقریر کند.[۴] به تدریج اهتمام برخی از صحابه در به خاطر سپردن آیات چنان فزونی یافت که گروهی به حافظ و قاری قرآن شهرت یافتند.[۵]

نوشته شدن قرآن

پیامبر اکرم(ص) به منظور صیانت از نصوص قرآنی، افزون بر استمداد از نیروی حافظه خود و مردم، به دست‌اندرکاران نگارش قرآن (کاتبان وحی) دستور داد قرآن کریم را بنویسند که در رأس آن‌ها علی(ع) قرار داشت. [۶]

به دستور پیامبر‌اکرم (ص) آیه‌های قرآن پس از نوشته شدن، به گونه‌ای منظم و مرتب، در هر سوره ثبت می‌شد و نزد پیامبر و در خانه ایشان نگهداری می‌گردید. هر سوره با نزول ‌بسم الله آغاز یافته و با نزول بسم الله جدید ختم آن سوره اعلام می‌شد و سوره‌ها با این رویه هر یک جدا و مستقل از یکدیگر ثبت و ضبط می‌شد. [۷] حتی در زمان پیامبر اکرم(ص) برخی مانند: عبدالله بن مسعود، اُبی بن کعب، مقداد و… مصاحفی را نوشتند.[۸]

کاتبان وحی آیات را پی در پی می‌نوشتند و شروع و پایان هر سوره با «بسم الله الرحمن الرحیم» معلوم می‌شد، امام صادق(ع) می‌فرماید: «وَ إِنَّمَا كَانَ يُعْرَفُ‏ انْقِضَاءُ السُّورَةِ بِنُزُولِ‏ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏ ابْتِدَاءً لِلْأُخْرَى؛ پایان هر سوره‌ای به واسطه نزول بسم الله الرحمن الرحیم در آغاز سوره دیگر شناخته می‌شد.»[۹]

جمع‌آوری قرآن

جمع‌آوری قرآن توسط رسول خدا(ص)

آیت الله خویی معتقد است قرآن در عصر پیامبر جمع‌آوری و تنظیم گردیده است.[۱۰] در مقابل عده‌ای همچون آیت الله معرفت معتقد بود، جمع و تألیف قرآن به شکل کنونی در یک زمان صورت نگرفته، بلکه به مرور زمان و به دست افراد و گروه‌های مختلف انجام شده است. ترتیب، نظم و عدد آیات در هر سوره در زمان پیامبر اکرم و با دستور ایشان انجام شده و توقیفی است و باید آن را پذیرفت.[۱۱]

جمع‌آوری قرآن توسط امیرمومنان(ع)

براساس شواهد تاریخی و برخی احادیث، که در منابع اهل سنت نیز آمده، نخستین کسی که بعد از رحلت پیامبر اکرم(ص) اقدام به جمع آوری قرآن کریم کرد و آن را تدوین و تنظیم نمود، علی بن ابی‌طالب(ع) بود. [۱۲]

  • علی(ع) پس از رحلت پیامبر اکرم(ص)، در خانه خود به انزوا نشست و قرآن کریم را جمع آوری و تدوین کرد: از ابن عباس در ذیل آیه ﴿لا تُحَرِّکْ بِهِ لِسَانَکَ لِتَعْجَلَ بِهِ۝۱۶إِنَّ عَلَیْنَا جَمْعَهُ وَقُرْآنَهُ۝۱۷(قیامت:۱۷-۱۶) نقل شده که علی بن ابیطالب(ع) پس از رحلت پیامبر اکرم(ص) قرآن را به مدت شش ماه جمع آوری کرد.[۱۳]
  • علی(ع) فرمود: «وقتی پیامبر(ص) رحلت کرد، سوگند خوردم که ردایم را جز برای نماز جمعه به دوش نگیرم تا آن که قرآن را جمع نمایم.»[۱۴]

جمع‌آوری در عصر ابوبکر

خلیفه اول در زمان حکمرانی خود، دستور داد، قرآن را از روی قطعات چوب، استخوان و ... جمع‌آوری کنند. ابوبکر این مسئولیت را بر عهده زید بن ثابت گذاشت.[۱۵] البته امام علی(ع) پس از رحلت پیامبر اسلام به جمع‌آوری قرآن پرداخت، اما به دلایلی پذیرفته نشد.[۱۶] ابوبکر با تشکیل گروهی، کار جمع‌آوری آیات و سوره‌های قرآن را آغاز نمود تا آن را از پراکندگی و خطر از بین رفتن نجات دهد. هر سوره‌ای که کامل می‌شد، در صندوقچه‌ای به نام «رَبعه» قرار داده می‌شد.[۱۷]

این صحیفه‌ها که نام سوره‌های قرآن بر آنها نگاشته شده بود، پس از اتمام، به ابوبکر و بعد از او به عمر سپرده شد و سپس نزد دخترش «حفصه» نگهداری شد. عثمان هنگام یکسان کردن مصحف‌ها آن را به امانت گرفت تا نسخه دیگر قرآن را با آن مقابله کند و سپس آن را به حفصه بازگرداند.[۱۸]

یکسان‌سازی در عصر عثمان

عثمان خلیفه سوم، برای حفظ قرآن و رفع اختلاف‌ها، اقدام به جمع‌آوری و یکسان‌کردن نسخه‌های قرآن در سال بیست و پنجم هجری نمود. عثمان در این یکسان‌سازی، اهدافی از جمله جمع‌آوری منابع صحیح برای تهیه نسخه واحد، انتشار نسخه واحد میان مسلمانان و از بین بردن نسخه‌های دیگر را دنبال می‌کرد. عثمان، نسخه‌هایی از نسخه واحد تهیه کرد و به شهرهای مختلف فرستاد و بعد از تدوین نسخه واحد، دستور داد سایر نسخه‌ها را بسوزانند و این عمل، باعث انتقاد و سرزنش او شد. [۱۹] [۲۰]

امام علی(ع) پس از آن‌که به خلافت رسید، مردم را برآن داشت تا به همان نسخه عثمان، پایبند باشند و تغییری در آن ندهند. [۲۱] امامان شیعه نیز معتقدند قرآن باید طبق نسخه و قرائت مرسوم قرائت شود. شیعیان به تبعیت از امامان معتقدند قرآنی که امروزه در دست مسلمانان است، همان قرآن کامل و جامع است و هرگز تحریف و تغییری در آن صورت نگرفته است.[۲۲]

تحولات ظاهری قرآن

تحول خط در نگارش قرآن

کتابت در زمان پیامبر اسلام(ص) مطابق با اصول و قواعدِ نگارشِ آن زمان انجام می‌گرفت. خط در زمان پیامبر، بسیار ساده و ابتدایی و بدون علایم و نشانه‌هایی برای نشان‌دادن حرکات یا سکون بود. عرب‌ها در ابتدای نزول قرآن، در قرائت قرآن، کم‌تر دچار اشتباه می‌شدند، اما پس از فتوحات و مسلمان‌شدن دیگر نژادها و همچنین وجود لهجه‌های مختلف در زبان عربی، سبب شد عرب‌ها بر اصلاح زبان خود، به ویژه به جهت قرائت صحیح قرآن، تلاش کنند. در ابتدا، به دستور امام علی(ع) و توسط ابوالاسود دوئلی، قواعد ساده‌ای تأسیس شد. ابوالاسود دوئلی برای نخستین بار با کمک یکی از نویسندگان، اعراب‌گذاری خط (حروف و کلمات) قرآن را آغاز کرد.[۲۳] در این دوران، نشانه حرکات در حروفِ قرآن کریم، به صورت نقطه بود؛ نقطه اول حروف، علامت فتحه و نقطه آخر حروف، علامت ضمه و نقطه زیرین حروف، علامت کسره بوده است. حجاج بن یوسف حاکم عراق و حجاز در زمان مروانیان، از کاتبان و نویسندگان خود خواست که برای تشخیص حروف مشابه نیز، علایم و نشانه‌هایی وضع کنند.[۲۴] [۲۵]

تقسیم‌بندی قرآن

طبق بعضی از نقل‌ها سابقه تقسیم قرآن به اجزاء و بخش‌های مختلف به زمان رسول اکرم(ص) یا نزدیک به آن زمان بازمی‌گردد. چنان‌که از نافع بن جبیر نقل شده است که پیامبر(ص) می‌فرمودند: «جزئی از قرآن را خواندم»[۲۶]

مصاحف عثمانی همان‌طور که خالی از نقطه و شکل بود، مجرد از تجزیه نیز بود و در طول زمان مردم به اعتبارات مختلف قرآن را جزء جزء کردند، بعضی از آنها قرآن را به سی قسمت تقسیم کردند و هر قسمت را جزء نامیدند. [۲۷] اما اینکه تقسیم قرآن به سی جزء از کی و چگونه مطرح شده است، چند قول وجود دارد:

  • حجاج بن یوسف، قاریان و حافظین قرآن را حاضر کرد و دستور داد تا کلمات حروف قرآن را بشمارند و اجزاء آن را مساوی کنند و آنها هم قرآن را به سی جزء تقسیم کردند.[۲۸]
  • مأمون عباسی دستور داد تا قرآن را چنین تقسیم کنند.[۲۹]
  • مشهور شدن تقسیم قرآن به سی جزء مربوط به مدارس و به جهت آسانی در قرائت می‌باشد.[۳۰]

جایگاه قرآن نزد مسلمانان

اعتقاد به عدم تحریف

مسلمانان (اعم از شیعه و سنی) معتقدند قرآن موجود، همان قرآنی است که بر پیامبر(ص) نازل شده و هیچ‌گونه تحریفی در آن رخ نداده است. این باور بر اساس آیاتی مانند: ﴿إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ(حجر:۹) استوار است.

  1. تحریف به معنای زیاد کردن: تحریف به زیاده، اضافه کردن مطلبی به مطالب گذشته است و این در قرآن اتفاق نیفتاده است. [۳۱] [۳۲] [۳۳] [۳۴] [۳۵]
  2. تحریف به معنای کم کردن: خداوند وعده داده است قرآن را حفظ کند:﴿إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ؛ ما قرآن را نازل کردیم‏؛ و ما به‌طور قطع نگهدار آنیم.(حجر:9) حفظ قرآن شامل محافظت در برابر تحريف و تغيير به زياده و نقصان و همچنين محافظت در برابر منطق‌هاي گمراه كننده ضدّ قرآني و در برابر فنا و نابودي تا آخر جهان مي‌شود.[۳۶] [۳۷]
  3. تحریف به معنای تبدیل کردن: تحریف به تبدیل به این معناست که کلمه‌ای از قرآن تبدیل به کلمه مترادف یا متضاد شود. این نوع تحریف را مخالف با اعجاز لفظی قرآن می‌باشد و در قرآن رخ نداده است.[۳۸] [۳۹]

منبع اصلی شریعت

قرآن منبع اصلی و اساسی دین، ایمان و اندیشه مسلمانان است و به‌همین جهت، شناخت آن امری ضروری است.[۴۰] اصالت قرآن از نظر مسلمانان، بدین معناست که قرآن امروزی، مجموعه‌ای است از تمامی آنچه به‌عنوان کلام خدا بر پیامبر اسلام(ص)، در طول مدت نبوّت و رسالت او نازل شده است. [۴۱]

قرآن مهم‌ترین منبع اندیشه مسلمانان و معیار دیگر منابع تفکر اسلامی چون حدیث است؛ به این معنا که آموزه‌هایی که از طریق دیگر منابع اسلامی رسیده است، در صورت مخالفت با آموزه‌های قرآن، اعتبار ندارد. احادیث را باید بر قرآن عرضه کرد و اگر بر آن منطبق نبود، باید آنها را نامعتبر دانست.[۴۲]

معجزه جاویدان

الگو:مقاله اصلی مسلمانان قرآن را معجزه الهی می‌دانند که در فصاحت، بلاغت و محتوا بی‌نظیر است. متخصصان، معجزه‌های قرآن را به دو بخش تقسیم کرده‌اند: اعجاز بیانی، اعجاز محتوایی.[۴۳]

  1. اعجاز بیانی (لفظی): اعجاز بیانی که به اعجاز ادبی و لفظی هم تعبیر می‌شود یعنی الفاظ، جملات، نظم ادبی و قالب قرآن با قطع نظر از اینکه چه احکامی را و چه عالمی را حکایت می‌کند همه معجزه‌اند.[۴۴]
  2. اعجاز محتوایی (معنایی): اعجاز محتوایی که از آن به اعجاز علمی، معنوی هم تعبیر شده است، یعنی قرآن بخاطر احکام متعالی، اخبار علمی و غیبی و… با قطع نظر از کلمات و الفاظش معجزه است.[۴۵] قرآن از اسرار عالم آفرینش خبر داده که مقداری از آنها را علوم امروز بشر کشف کرده مثل حرکت زمین،[۴۶] بارور کردن باد، گیاهان را،[۴۷] مذکر و مؤنث بودن گیاهان.[۴۸]

منابع

  1. معرفت، محمد هادی، التمهید فی علوم القرآن، قم، موسسه فرهنگی انتشاراتی التمهید، ۱۴۲۸ق، ج۱، ص۲۸۲.
  2. معرفت، محمد هادی، التمهید فی علوم القرآن، قم، موسسه فرهنگی انتشاراتی التمهید، ۱۴۲۸ق، ج۱، ص۱۲۳.
  3. رامیار، محمود ، تاریخ قرآن، ص۲۱۲. ص۲۲۱.
  4. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، بيروت، مؤسسة الأعلمي للمطبوعات، چاپ اول، ۱۴۱۵ - ۱۹۹۵ م، ج۱، ص۴۳.
  5. سیوطی، عبد الرحمن بن أبي بكر، الاتقان في علوم القران، مصر، الهيئة المصرية العامة للكتاب، المحقق: محمد أبو الفضل إبراهيم ۱۳۹۴هـ/ ۱۹۷۴ م، ج۱، ص۲۶ .
  6. زنجانی، ابوعبدالله، تاریخ القرآن، تهران، منظمه الاعلام الاسلامى‏، ۱۴۰۴ ق، ص۲۴.
  7. معرفت، محمد‌هادی، تاریخ قرآن، تهران، سمت، چاپ چهارم، ۱۳۸۱، ص۳۰.
  8. صبحی صالح، مباحث فی علوم القرآن، ص۱۰۱.
  9. مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوار، بيروت، دار إحياء التراث العربي‏، چاپ دوم، ۱۴۰۳ ق، ج۸۲، ص۲۰. ج۸۹، ص۲۳۶.
  10. خوئی، ابوالقاسم، البیان فی تفسیر القرآن، قم، موسسة احياء آثار الامام الخوئي، چاپ اول، ۱۴۳۰ق، ص۲۵۰.
  11. معرفت، محمد هادی، علوم قرآنی، ص۱۱۹.
  12. زنجانی، ابو عبدالله، تاریخ القرآن، تهران، مکتبه صدر، ۱۳۸۷، ص۵۳.
  13. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، تهران، مؤسسه طور، ۱۳۷۰، ج۸۹، ص۵۲.
  14. سیوطی، عبد الرحمن بن ابی بکر، الاتقان فی علوم القرآن، دمشق، دار ابن کثیر، دارالعلوم الانسانی، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۱۸۳.
  15. سجستانی، عبد الله بن أبي داود، المصاحف، مصر- قاهره، الفاروق الحديثة، چاپ اول، ۱۴۲۳ق، ص۴۸.
  16. راميار،محمود، تاريخ قرآن، تهران، انتشارات اميركبير، ص۴۱۰.
  17. معرفت، محمدهادى، التمهيد في علوم القرآن، قم، مركز مديريت حوزه علمیه قم، چاپ سوم، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۳۴۷.
  18. غانم القدوری الحمد، رسم‌الخط المصحف، ترجمه: یعقوب جعفری، ص۹۰–۹۵.
  19. معرفت، محمد هادی، التمهید فی علوم القرآن، ج۱، ص۳۳۴–۳۸۵.
  20. سیوطی، عبد الرحمن بن ابی بکر، الاتقان فی علوم القرآن، ج۱، ص۱۲۶.
  21. حجتی، محمد باقر، پژوهشی در تاریخ قرآن، ص۴۴۸–۴۶۲.
  22. حر عاملی، محمد، وسائل الشیعه، قم، موسسه آل‌البیت، ۱۴۰۹ق، ج۶، ص۱۶۲، باب۷۴،حدیث۷۶۳۱.
  23. علوم القرآن عند المفسرین، نویسنده اصلی: مرکز الثقافه و المعارف القرآنیه، قم، مکتب الإعلام الإسلامي. مرکز النشر، ۱۳۷۴ش، ج۱، ص۴۱۳–۴۱۶.
  24. وجدی، محمد فرید. دائرة المعارف القرن العشرين. ج۳. ص۷۳۳.
  25. زرقانی، ممحمد عبد العظیم. مناهل العرفان. ج۱. ص۳۹۹.
  26. سجستانی، عبدالله بن ابی داود، کتاب المصاحف، بیروت، انتشارات دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۰۵، ص۱۳۱.
  27. زرقانی، محمد عبدالعظیم، مناهل العرفان فی علوم القرآن، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۶، ص۴۰۷–۴۰۸.
  28. فیض کاشانی، فتح الله، المحجه البیضاء، ص۲۲۴.
  29. معرفت، محمد هادی، التمهید، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۲، ج۱، ص۳۶۴.
  30. زرکشی، محمد بن عبدالله، البرهان فی علوم القرآن، ج۱، ص۲۵۰.
  31. معرفت، محمّد هادي، صيانه القرآن من التحريف، قم، موسسه النشر الاسلامي، چاپ دوّم، ۱۴۱۸ق، ص۷۸ ـ ۵۹.
  32. محمدي (نجارزادگان)، فتح الله، سلامه القران من التحريف، تهران، پيام آزادي، چاپ اول ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۹۸ ـ ۸۶.
  33. حسيني ميلاني، علي، التحقيق في نفي التحريف عن القران الشريف، قم، دار القران الكريم، چاپ اول، ۱۴۱۰ق، ص۲۷ ـ ۱۰.
  34. ابن بابویه، محمّد بن علی، معاني الاخبار، قم، موسسه النشر الاسلامي، چاپ دوّم، ۱۴۱۶ق، ص۱۳۳.
  35. خوئي، ابوالقاسم، البيان في تفسير القرآن، قم، مؤسسه احياء آثار الامام الخوئي، ص۲۰۰.
  36. مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دارالكتب الاسلاميه، ج۱۱، ص۱۷.
  37. طباطبايى، محمدحسين، الميزان فی تفسیر القرآن، ترجمه: محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامى، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش، ج۱۷، ص۶۰۴.
  38. معرفت، محمد هادی، صیانه القرآن من التحریف، قم، التمهید، ص۱۶.
  39. خویی، ابوالقاسم، البیان، قم، مؤسسه احياء آثار الامام الخوئي، ص۱۹۸.
  40. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۱۳۸۴ش، ج۲۶، ص۲۵.
  41. حکیم، محمدباقر، علوم قرآنی، مترجم:‌ محمدعلی لسانی، تهران، انتشارات تبیان، ۱۳۷۸ش، ص۳۲۰.
  42. كلينى، محمد بن يعقوب، الكافي، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، 1407 ق، ج۱، ص۶۹.
  43. رضایی، سعید، اعجاز نور، تهران، انصار المهدی(عج)، چاپ اول، ۱۳۷۹ش، ص۱۱۲
  44. سبحانی، جعفر، الالهیات، تهران، قدس، چاپ سوم، ج۳، ص۳۱۸.
  45. سبحانی، جعفر، الألهایت(ج۳)، تهران، قدس، چاپ سوم، ص۳۶۸
  46. سوره طه، آیه۵۳.
  47. سوره حجر، آیه ۲۲.
  48. سوره رعد، آیه۳.