النجم الثاقب
در سوره ی طارق، منظور از ﴿النّجم الثّاقب﴾ چيست؟ آيا اولين ستاره ی آفرينش يا آغاز خلقت مه بانگ (بيگ بنگ) يا حضرت مهدي مي باشد؟
خدای تبارک و تعالی می فرماید: سوگند به آسمان و سوگند به «طارق» و تو چه مي داني که «طارق» چيست؟! (همان) ستاره ی درخشان است که شکافنده ی (تاريکي ها) مي باشد.
﴿النّجم الثّاقب﴾ در اين سوره ی مبارکه، تفسيري براي «الطارق» مي باشد و وجه ابهام کلمه ی «طارق» که آن را نيازمند تفسير کرده است از آن جهت است که «طرق» (يعني مصدر «طارق») به معناي کوبيدن است و راه را هم از آن جهت «طريق» ناميده اند، که زير پاي رهروان کوبيده مي شود و از آن جا که در گذشته فقط شب ها در خانه ها را مي بستند کسي که شب وارد مي شد ناچار بود در را بکوبد يا اگر در «مطرقه» (کوبه) داشت آن را به صدا درآورد به همين جهت هر کسي يا چيزي را شب هنگام بيايد، «طارق» ناميده اند. هم چنان که ستاره نيز چون شب طلوع مي کند و خداوند متعال براي رفع ابهام به تفسير کلمه ی «طارق» پرداخته و معناي آن را «النّجم الثّاقب» ذکر نموده است. يعني اين مسافر شبانه ستاره اي است درخشان.}}[۱]
توضيح لغوي
۱. «النجم» اين کلمه در زبان عربي به دو معنا وارد شده است:
الف) مطلق ستاره يا کوکب
ب) ستاره اي خاص که در اين صورت بايد با الف و لام به کار رود و کلمه ی نجم بدون الف و لام اين معنا را نخواهد داشت و مقصود از آن «ثريا» يا همان خوشه پروين است.[۲]
۲. «ثقب» در اصل به معناي شکافتن است و «ثاقب» به معناي ستاره ی درخشان به کار رفته است. چون نور آن تاريکي را مي شکافد.
البته معناي دومي نيز براي آن ذکر شده است که عبارت است از: بلندي و بالارفتن، هم چنان که گفته مي شود: «ثقب الطائر»، يعني پرنده بالا رفت و در ارتفاع زياد پرواز کرد (که چه بسا بتوان اين معنا را هم به معناي اول باز گرداند. چون گويا پرنده با پرواز خود آسمان را مي شکافد).[۳]
احتمالات تفسيري در آيه:
۱. ستاره خاصي اراده نشده بلکه مقصود مطلق ستاره است.[۴]
و خداوند متعال به ستاره ی درخشان قسم مي خورد، هم چنان که در جاي ديگري از قرآن کریم مي فرمايد: ﴿فلا اقسم بمواقع النجوم و إنه لقسم لو تعلمون عظيم[۵]. (سوگند به جايگاه ستارگان و مسلما اين سوگندي است بزرگ اگر بدانيد!) و در اين صورت صفت «الثاقب» توضيحي خواهد بود نه احترازي (چون ستاره اي که درخشان نباشد نداريم يا براي ما قابل رؤيت نيست). پس معناي آيه اين خواهد بود که: طارق همان ستاره است که نوري درخشان و شکافنده دارد (هم چنان که همه ی ستاره ها اين گونه اند).
۲. ستاره اي خاص اراده شده است و صفت «الثاقب» احترازي است. يعني مقصود ستاره اي است که درخشندگي آن ويژگي خاصي دارد يا در ارتفاع بالايي قرار دارد و در مورد آن چند نظر وجود دارد:
الف ـ مقصود ماه است؟!﴾[۶]
ب ـ مقصود زهره (ناهيد) است که[۷] بعد از خورشيد و ماه درخشنده ترين، جرم آسماني است.
ج ـ مقصود سياره زحل (کيوان)[۸] از سيارات منظومه شمسي است. چون هم بسيار پر فروغ و نوراني است و هم ارتفاع زيادي دارد (خصوصا طبق اصطلاحات نجوم قديم).
در حديثي از امام صادق(ع) نيز اين آيه به سياره زحل تفسير شده است.[۹]
۳. مقصود ستاره ثريا يا همان خوشه پروين است.[۱۰] چون همان گونه که بيان شد در زبان عربي به آن «النجم» گفته مي شود و البته داراي نوري است که شب هنگام تاريکي را مي شکافد تا براي ما قابل رؤيت باشد (دراين صورت نيز صفت «الثاقب» توضيحي خواهد بود).
۴. مقصود شهاب سنگ است.[۱۱] هم چنان که در آيه اي ديگر از قرآن کریم مي فرمايد: {{قرآن|إِلَّا مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَه فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ ثَاقِبٌ[۱۲]. (مگر آن که (کسي از شياطين بخواهد سخني را از عالم بالا) دزدانه گوش دهد که در شبهاي فروزان، آن ها را تعقيب خواهد کرد) همان طور که شأن نزولي که در بعضي کتب تفسير براي اين آيه آمده است نيز اين معنا را تأييد مي کند.[۱۳]
۵. مقصود پيامبر اکرم(ص) مي باشد که اين تفسير در روايتي از امام صادق(ع) نقل شده است و طبق اين روايت، «السماء» به اميرالمؤمنين(ع) و «الطارق» به بقيه ی ائمه اطهار(ع) تفسير شده است.[۱۴]
و آن چه بايد درباره ی اين تفسير مورد توجه قرار گيرد، اين است که اين تفسير از باب بيان بطن يا تأويل آيه مي باشد.
چند نکته:
اول: در هيچ تفسيري (طبق تحقيقي که انجام شد)، اين آيه به امام زمان(ع) تفسير نشده است، هم چنان که اين تفسير خلاف ظاهر آيه نيز مي باشد، مگر اين که اين معنا بطن آيه باشد که نيازمند راهنمايي معصوم است.
دوم: تفسير اين آيه به اولين ستاره آفرينش نيز با ظاهر آيه سازگاري ندارد.
سوم: توضيح انفجار بزرگ (يا مهبانگ يا بيگ بنگ يا Big bang): يکي از تئوري هاي علمي مطرح، بين دانشمندان درباره آغاز آفرينش است و اين دانشمندان اعتقاد دارند (به طور خلاصه): تا لحظه قبل از انفجار بزرگ حجم جهان صفر و چگالي (وزن مخصوص) آن برابر با بي نهايت بود و همه ماده و انرژي موجود در جهان حاضر در گوي چگالي متمرکز بود. ۱۰ ميليارد سال پيش از اين يا بيشتر اين گوي منفجر شد و طوفان هايي از آغاز که عمدتاً متشکل از پروتون ها و نوترون ها و الکترون ها و مقداري ذره ی «آلفا» به فضا فرستاد و با گذشت زمان اين گاز تجمع پيدا کرده و به ماده تبديل گشت.[۱۵]
با توجه به توضيحات آيه، معلوم مي شود که اين معنا نيز نمي تواند تفسير آيه باشد. چون قرينه اي که دلالت کند بر تفسير آيه به انفجار بزرگ، وجود ندارد.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
۱ـ تفسير نمونه ذيل آيه مربوطه.
۲ـ تفسير هدايت، ذيل آيه مربوطه (مدرسي، سيد محمد تقي، تفسير هدايت، مترجمان، مشهد، آستان قدس رضوي، اول ۱۳۷۷ش، ج۱۸، ص۱۰.
۳ـ سايت تبيان، (جستجوي عنوان، بيگ بنگ) www.tebyan.net.
۴ـ سايت www.avakastronomy.ir (براي مبحث بيگ بنگ).
منابع
- ↑ مکارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دارالکتب الاسلاميه، چاپ اول، ۱۳۷۴ش، ج۲۶، ص۳۶۰.
- ↑ دهخدا، علي اکبر، لغتنامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران، بي تا، کلمه نجم.
- ↑ طباطبائي، سيد محمد حسين، الميزان، قم، جامعه مدرسين، پنجم، ۱۴۱۷ق، ج۲۰، ص۲۵۸.
- ↑ تفسير نمونه، همان.
- ↑ واقعه / ۷۵ـ۷۶.
- ↑ طبرسي، فضل بن حسن، مجمع البيان، تهران، ناصر خسرو، سوم، ۱۳۷۲ش، ج۱۰، ص۷۱۴.
- ↑ تفسير نمونه، همان.
- ↑ همان.
- ↑ همان، ج۲۶، ص۳۶۱.
- ↑ همان، ج۲۶، ص۳۶۰.
- ↑ تفسير نمونه، ج۲۶، ص۳۶۲.
- ↑ صافات / ۱۰.
- ↑ تفسير نمونه، همان.
- ↑ قمي، علي بن ابراهيم، تفسير قمي، قم، دارالکتاب، چهارم، ۱۳۶۷ش، ج۲، ص۴۱۵.
- ↑ نرم افزار پرسمان، عنوان، خلقت عوالم.