احادیث پیامبر(ص) در مذمت یزید
این مقاله هماکنون به دست Golpoor در حال ویرایش است. |
احادیث زیادی که از پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله و سلم در مذمّت یزید بن معاویه نقل شده، هیچ گونه اعتباری ندارد پس چرا به آنها استناد میشود؟
بررسی احادیث
این مطلب در دو مرحله قابل بررسی است
۱ – کسانی که در کتب خویش این احادیث را نقل کردهاند.
۲ – بحث رجالی در مورد این احادیث.
حدیث اول
«لایزال امر امتی قائماً بالقسط حتی یثلمه رجل من بنیامیه یقال له یزید»
این حدیث علاوه بر اینکه در کتاب بدایه والنهایه[۱] آمده است در کتب دیگر اهل تسنن هم به طور مکرر آورده شده است که از جمله میتوان به کتب ذیل اشاره نمود:
اطراف الحدیث النبوی[۲]، مجمع،[۳] اتهاف[۴] و کنزالعمال[۵].
لذا این حدیث از شهرت و شیوع برخوردار میباشد.
سلسله سند این حدیث
در کتاب سیر اعلام النبلاء ولید بن مسلم و او از الاوزعی و او از مکحول و او نیز از ابی عبیده میباشد که صاحب کتاب میگوید: در مورد ولید بن مسلم الوالعبیان، ندیدم کسی را مثل او[۶] و او ثقه میباشد و گفتهاش حجّت.[۷] و ابوالقاسم الرزای در مورد او میگوید: وی صالح الحدیث میباشد.[۸] و احمد بن حنبل میگوید: در شامات عاقلتر از ولید بن مسلم ندیدهام.[۹]
در مورد الاوزعی،محمد بن سعد میگوید: او ثقه بوده است، کثیر العلم و حدیثش حجّت.[۱۰] و بخاری در مورد او میگوید: نیست مثل او.[۱۱] احمد بن حنبل در مورد او میگوید: او در حدیث و فقاهت صلاحیت امامت را دارد.[۱۲]
در مورد شخص مکحول در صاحب سیر اعلام النبلاء گفته است: او ثقه میباشد و او را از بزرگان حدیث میشمارند.[۱۳]
ابوعبیده را نیز ابن حجر توثیق نموده است.[۱۴]
بنابراین حدیث هم مشهور است و هم همه رواتش را ثقه دانستهاند.
حدیث دوم
«اول من یغیر سنّتی رجل عن بنیامیه یقال له یزید»
این حدیث در کتابهای زیادی از اهل سنت نقل شده که از جمله میتوان به کتب ذیل اشاره نمود:
سیر اعلام النبلاء،[۱۵] صحیحه[۱۶]، الجامع الصغیر،[۱۷]کتاب الاوئل[۱۸]، ذکر اخبار اصفهان[۱۹]، کنز العمال[۲۰]، تاریخ دمشق[۲۱] و البدایه و النهایه[۲۲].
و صاحب کتاب سیر اعلام النبلاء سلسله روات این حدیث را اینگونه توصیف میکند:
عوف اعرابی از مهاجر ابی فحله و او از ابوالعالیه و او نیز از ابوذر نقل میکند.
در مورد عوف اعرابی، انسایی میگوید: او ثقه میباشد و ثابت.[۲۳] و در جایی دیگر نقل میکنند: او ثقه میباشد و مکثر.[۲۴]
و در مورد ابوالعالیه، ابوبکر بن داوود میگوید: احدی نیست، بعد از صحابه، اعلم به قرآن مثل ابوالعالیه.[۲۵] و عاصم میگوید: اوکثیر الصلاه و روزهدار بود.[۲۶]
این حدیث نیز از نظر سندی مورد قبول میباشد و علاوه بر هم اینها کارهایی که یزید انجام داده نشانگر این است که او مومن نبوده و گرنه چگونه ممکن است کسی ادعای ایمان داشته باشد ولی در مجلسی که سرهای مبارک شهدای کربلا را پیش او میبرند شعر میخواند و میگوید بنی هاشم با ملک بازی کردند و گرنه نه خبری بود و نه وحیای وجود دارد.[۲۷]و....
از سوی دیگر این مطالب که در این نوشتار آمد سخنان اهل سنت بود و اگر به کتابهای شیعه هم رجوع شود این نتیجه ثابت خواهد شد که یزید ایمان به مبانی و معارف اسلامی نداشت.
منابع
- ↑ ج ۸، ص۲۳۱.
- ↑ ابوهاجر محمد سعید بن بسیونی زغلون، ج ۷، ص۳۹۵.
- ↑ ج ۵، ص۲۴۱.
- ↑ ج ۷، ص۴۸۹.
- ↑ حدیث ۳۱۰۷۰.
- ↑ محمد بن احمد بن عثمان ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج ۹، ص۲۱۴.
- ↑ همان، ص۲۱۲.
- ↑ همان، ص۲۱۵.
- ↑ همان، ص۲۱۶.
- ↑ الذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج ۷، ص۱۰۹.
- ↑ همان.
- ↑ همان، ص۱۱۲.
- ↑ ج ۱۵، ص۳۳.
- ↑ ج اول، ص۳۳۰.
- ↑ لسان المیزان، ج ۷، ص۴۷۲.
- ↑ حدیث ۱۷۴۹.
- ↑ سیوطی، ج ۱ و ۲، ص۱۶۹.
- ↑ ابن عاصم، ص۷۷.
- ↑ ابونعیم، ج اول، ص۹۸.
- ↑ ج ۱۱، ص۲۳۸.
- ↑ ابن عساکر، ج ۱۸، ص۱۶۰.
- ↑ البدایه و النهایه، ج ۸، ص۲۵۳.
- ↑ الذهبی، پیشین، ج اول، ص۳۸۳.
- ↑ همان.
- ↑ همان، ج ۴، ص۲۰۷.
- ↑ همان.
- ↑ . مرتضی عاملی، جعفر ؛ الصحیح من سیره النبی الاعظم، بیروت، دارالهادی، چهارم، ج ۱، ص۴۳.