جمع میان ازلی بودن خدا و صفت فیاض

از ویکی پاسخ
نسخهٔ تاریخ ‏۲۹ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۰۴ توسط Nazarzadeh (بحث | مشارکت‌ها) (جایگزینی متن - ' | بازبینی =' به ' | ارزیابی کمی =')
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
سؤال

طبق حدیث «کان الله و لم یکُنْ مَعه شیءٌ» خداوند ازلی است. و یکی از صفات خدا، «فیاض» است و زمانی که خداوند بود و هیچ‌کس وجود نداشت چگونه فیاض بوده است. آیا این حدیث با فیاض بودن خداوند در تعارض نیست؟

صفات ذات و صفات فعل

در ابتدا شاید لازم باشد توضیح مختصری درباره صفات خدا داده شود. خداوند دارای دو گونه از صفات است که به عنوان صفات ذات و صفات فعل مطرح می‌شوند.

  • صفات ذات، صفاتی هستند که با توجه به نوعی از کمال، از ذات الهی به دست می‌آید مانند: حیات، علم و قدرت؛
  • صفات فعل، صفاتی هستند که از رابطه بین خدا و مخلوقات گرفته می‌شود مانند: خالقیت و رازقیت.

فرق اصلی بین این دو دسته آن است که در دسته اول، ذات الهی، مصداق عینی آنها است، اما دسته دوم حکایت از نسبت و اضافه بین خدا و آفریدگان دارد و ذات الهی و ذات مخلوقات بعنوان دو طرف رابطه در نظر گرفته می‌شوند.[۱]

روایت ازلی بودن خدا در مجامع روایی

حدیث «کان الله و لم یکُنْ مَعه شیءٌ» در مجامع روایی به این شکل نیامده، اما به این مضمون احادیث زیادی در کتاب‌های روایی نقل شده است. به عنوان نمونه، حدیثی از امام محمد باقر(ع) نقل شده است که می‌فرماید:

«عن زراره قال: قُلْتُ لابی جعفر - علیه السّلام -: أکان الله و لا شیءَ. قال: نعم، کانَ و لا شیءَ. قُلْتُ فأَیْنَ کانَ یکونُ. و کان متَّکئاً فاستوی جالساً و قال: أحَلْتَ یا زُراره و سَأَلْتَ عن المکانِ اذ لامکان؛ زراره می‌گوید: به امام محمد باقر(ع) عرض کردم: آیا خداوند بود در حالی که چیز دیگری نبود. حضرت فرمود: بله، او بود در حالی که چیزی نبود. زراره می‌گوید: عرض کردم؛ خداوند کجا بود؟ حضرت در حالی که تکیه زده بود و با شنیدن این سؤال بر جای خود نشست و فرمود: ای زُراره مرا به تعجب واداشتی و از مکان خدا سؤال کردی چرا که برای خدا مکان نیست.»[۲]

صفت فعل بودن فیاضیت و صفت ذات بودن ازلیت

در مسئله فیاض بودن خداوند باید دانست که فیاض صفت فعل است و نه صفت ذات و صفت فعل با وجود مخلوق معنا خواهد داشت، اما ازلی بودن خداوند از صفات ذات الهی است. بنابراین فیاضیت خدا با ازلی بودن او در تعارض و تضاد نیست.


مطالعه بیشتر

  • کتاب المبدأ و المعاد، صدرالمتالهین، ص۴۳۳ الی ۴۳۸.
  • شرح المنظومه، حکیم سبزواری، ج۲، ص۲۹۳ الی ۲۹۷، ج۴، ص۴۱۰، ج۵، ص۴۱۴.
  • الکافی، ثقه الاسلام کلینی، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ هـ ش، ج۱، ص۱۰۷، حدیث ۲، ص۱۱۶، حدیث ۷.
  • آموزش عقاید، آیه الله مصباح یزدی، مجلد اول، ص۸۴ الی ۱۱۷.


منابع

  1. محمد تقی، مصباح یزدی، آموزش عقاید، مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ چهاردهم، ۱۳۷۸، ج۱، ص۹۵؛ طباطبائی، نهایه الحکمه، تصحیح و تعلیق عباس علی زارعی، مؤسسه نشر اسلامی، چاپ پانزدهم، ۱۴۲۰ق، ص۳۴۹–۳۵۰.
  2. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش، ج۱، ص۹۰، ح۷.