جمعآوری قرآن توسط خلیفه سوم
این مقاله هماکنون به دست Rezapour در حال ویرایش است. |
جریان جمعآوری قرآن توسط خلیفهٔ اول و سوم چگونه بوده است؟
بنابر وصیت پیامبر گرامی قرآن باید جمعآوری میشد تا مانند تورات یهود در معرض تحریف قرار نگیرد. پس از رحلت پیامبر حضرت علی به تبعیت از وصیت ایشان به این مهم پرداخت و آن را عرضه داشت، ولی به دلایلی پذیرفته نشد، لکن از آنجا که قرآن، نخستین مرجع تشریع آیین اسلام و زیربنای ساخت جامعه اسلامی است، ضرورت داشت خلفای وقت با استفاده از دیگر کاتبان کلام الهی، قرآن را از روی قطعات چوب و استخوان و سینههای حافظان جمعآوری و آن را ضبط کنند؛ بنابراین، ابوبکر از زید بن ثابت خواست تا قرآن را جمعآوری کند. زید میگوید:
ابوبکر مرا خواند و پس از مشاوره با عمر، گفت: بسیاری از قاریان و حافظان قرآن، در جنگ یمامه شهید شدهاند و بیم آن میرود که در موارد دیگر نیز گروهی دیگر کشته شوند و قسمت عمدهٔ قرآن از بین برود، آنگاه جمعآوری قرآن را مطرح ساخت… و به من اصرار ورزیدند تا به ناچار آن را پذیرفتم… و قرآن را که بر صفحاتی از سنگ و چوب نوشته شده بود، جمعآوری کردم.[۱]
در نخستین اقدام، اعلام کرد هر کس هر چه از قرآن نزد خود دارد بیاورد. سپس با تشکیل گروهی کار جمعآوری آیات و سورهها را آغاز نمود تا آن را از پراکندگی و خطر از بین رفتن نجات دهد. هر سورهای که کامل میشد، در صندوقچه مانندی ازچرم به نام «رَبعه» قرار داده میشد؛ هر چند که بین سورهها نظم و ترتیبی به وجود نیاورد.
این صحیفهها که نام سورههای قرآن بر آنها نگاشته شده بود، پس از اتمام به ابوبکر و بعد از او به عمر سپرده شد و سپس نزد دخترش «حفصه» نگهداری شد و عثمان نیز، هنگام یکسان کردن مصحفها آن را به عاریت گرفت تا نسخهٔ دیگر قرآن را با آن مقابله کند و سپس آن را به حفصه بازگرداند. بعد از مرگ حفصه، مروان که از جانب معاویه والی مدینه بود، آن را از ورثهٔ حفصه گرفت و از بین برد.[۲]
خلیفهٔ سوم (عثمان) با مشاهدهٔ اختلاف و تعدد مصاحف و وجود قرائتهای گوناگون، احساس کرد که این حوادث و نظایر آن سرانجام نامطلوبی دارد؛ لذا با عدهای از اصحاب که در مدینه بودند مشورت نمود، همگی آنها بر ضرورت انجام این کار، با هر قیمتی، اتفاق نظر داشتند.
عثمان، به سرعت، کار یکسان کردن مصاحف را آغاز کرد، نخست در پیامی، همهٔ اصحاب پیامبر، را به مساعدت در انجام این عمل دعوت کرد و سپس سعید بن عاص، عبدالله بن زبیر و عبدالرحمان بن حارث بن هشام را به سرپرستی زید بن ثابت برگزید، ولی آنها از عهدهٔ کار برنیامدند، و لذا از اُبی بن کعب، مالک بن ابی عامر، کثیر بن افلح، انس بن مالک، عبدالله بن عباس، مصعب بن سعد، و… که جمعاً ۱۲ نفر بودند کمک گرفتند. سرپرست آنها اُبی بن کعب بود و او آیات را املا میکرد و دیگران مینوشتند.
بنابراین، عثمان با هدف حفظ و صیانت قرآن کریم و رفع اختلافها و پرهیز از خطر تحریف و… اقدام به جمعآوری و یکسان کردن مصاحف نمود و کمیتهٔ برگزیدهٔ او سه مرحلهٔ اساسی را طی کرد: ۱. جمعآوری منابع و مآخذ صحیح برای تهیهٔ مصحف واحد و انتشار آن بین مسلمانان؛ ۲. مقابلهٔ مصحفهای آماده شده با یکدیگر، به منظور حصول اطمینان نسبت به صحت آنها و عدم وجود اختلاف بین آنها؛ ۳. جمعآوری مصحف یا صحیفههایی که قرآن در آنها ثبت شده بود از تمامی بلاد اسلامی و نابود کردن آنها. و در نهایت، ملزم کردن همهٔ مسلمانان به قرائت این مصحف و منع از تلاوت مصحفها و قرائتهای دیگر.[۳]
عثمان، افرادی را به بلاد مختلف فرستاد تا مصحفها و صحیفههایی که قرآن در آنها ثبت شده بود، جمعآوری کنند و بسوزانند.
سپس از مصحف واحد، نسخههایی متناسب با قرائت هر منطقه تهیه گردید و به بلاد مختلف ارسال شد. برخی تعداد مصحفهای تهیه شده و همآهنگی که همراه یک قاری به یکی از مراکز مهم اسلامی آن زمان (مکه، کوفه، بصره، شام، بحرین و یمن) ارسال میشد را شش یا هفت نسخه دانستهاند. علاوه بر آنها یک نسخه هم در مدینه نگهداری میشد که آن را «مصحف اُم» یا «مصحف امام» مینامیدند که نسخهٔ مرجع عمومی بود؛ چنانچه میان مصحفهای فرستاده شده به بلاد دیگر، اختلافی پیدا میشد، ملاک تصحیح، مصحف مدینه بود.[۴]
ابنخلدون بر این باور است که:
رسمالخط مصحف عثمانی، نسبت به رسمالخط عمومی و متداول، دارای ناهنجاریها و تناقضهایی در شیوهٔ نوشتن کلمات میباشد، به گونهای که اگر قرآن از طریق شنیدن و تواتر در قرائت ضبط نمیشد و مسلمانان این روش را از گذشتگان خود به ارث نمیگرفتند و با دقت و توجه تمام به حفظ آن نمیکوشیدند، امروزه قرائت صحیح بسیاری از کلمات محال بود. علت این امر، عدم آشنایی عرب به فنون خط و روشهای کتابت در آن زمان بوده است و جز تعداد اندکی، دیگران نوشتن و کتابت را نمیدانستند و خطی که آنها با آن مینوشتند، ابتدایی و در حد پایینی بوده است؛ آثار باقیمانده از صدر اول، این واقعیت رانشان میدهد.[۵]
ابن ابی داود میگوید:
پس از تکمیل نسخههای مصاحف، مصحفی را نزد عثمان بردند، وی پس از دیدن آن گفت: چه نیکو و زیبا تهیه کردهاید، ولی ناهنجاریهایی در آن رخ داده که عرب خود میتوانند آن را به نحو صحیح تلفظ کنند. سپس گفت: اگر املاء کننده از قبیلهٔ هذیل و نویسنده از قبیلهٔ ثقیف بود، چنین اشتباهاتی در آن پیدا نمیشد.[۶]
ثعلبی، ذیل آیهٔ إِنْ هذانِ لَساحِرانِ[۷] میگوید:
عثمان گفت: دراین مصحف ناهنجاریهایی دیده میشود که هر عربی به زبان خود آن را صحیح ادا میکند. به عثمان گفته شد: آیا آن را تغییر نمیدهی و تصحیح نمیکنی؟ او گفت: لزومی ندارد، نه حلالی را حرام میکند و نه حرامی را حلال![۸]
ماجرای یکسانسازی مصاحف توسط خلیفهٔ سوم چیست؟
بعد از آنکه مخالفان و متصدیان حکومت، مصحف حضرت علی را نپذیرفتند، جمعی از صحابه به جمعآوری قرآن پرداختند و مصحفهای متعددی را تدوین کردند که مصحف عبدالله بن مسعود، مصحف اُبی بن کعب و… از آن جمله است.
افراد زیادی مصحفها را جمعآوری میکردند که از نظر صلاحیّت و استعداد و توانایی یکسان نبودند و لذا با یکدیگر رابطهای نداشتند و نسخهٔ هر کدام از نظر روش، ترتیب، قرائت و… متفاوت بود. اختلاف در مصحفها و قرائتها، موجب اختلاف در میان مردم میشد؛ که نمونههایی از آن در تاریخ آمده است.
چون این حوادث و نظایر آن سرانجام خوشایندی نداشت، لذا خلیفهٔ سوم به پیشنهاد حذیفه بن یمان بهطور جدی به فکر یکسان کردن مصاحف برآمد.
عثمان با مشورت صحابه به این نتیجه رسید، مصحفها را یکسان کند و کمیتهای به مسئولیت و سرپرستی اُبی بن کعب تشکیل شد و کار یکسانسازی مصحفها را شروع کرد.[۹]
سیوطی میگوید:
حضرت علی نیز در این باره رأی موافق خود را به گونهای اصولی اظهار نمود و فرمود:
«سوگند به خدا که عثمان دربارهٔ قرائتها با ما مشورت کرد» و گفت: «به من گفتهاند که برخی میگویند قرائت من بهتر از قرائت توست و…». به او (عثمان) گفتم: «نظرت چیست؟» گفت: «نظرم این است که یک مصحف در میان مردم باشد.» گفتم: «نظرت خوب است.»[۱۰]
و در جایی دیگر میفرماید:
اگر امر مصحفها به من نیز واگذار میشد، من همان کاری را میکردم که عثمان انجام داد.
پس از آنکه حضرت علی به خلافت رسید، مردم را برآن داشت تا به همان مصحف عثمان، ملتزم باشند و تغییری در آن ندهند، گر چه در آن غلطهای املایی وجود داشت. این بدان جهت بود که از آن پس، هیچکس به عنوان اصلاح قرآن، تغییر و تحریفی در آن به وجود نیاورد.[۱۱]
از آنجا که مصاحف متعدد، با قرائتها و لهجههای گوناگون، موجب اختلاف جدی در امر آیات قرآن کریم میشد، خلیفهٔ سوم، برای خاتمه دادن به اضطراب و نابسامانیها در قرائات قرآن، بعد از تدوین مصحف واحد، دستور داد سایر مصحفها را بسوزانند و این عمل، باعث انتقاد و سرزنش به عثمان شد.[۱۲]
در سال بیست و پنجم هجری، کمیتهٔ یکسانسازی مصاحف، کار خود را در چهار مرحلهٔ اساسی آغاز کرد.
- جمعآوری منابع و مآخذ صحیح برای تهیهٔ مصحف واحد و انتشار آن بین مسلمانان.
- مقابلهٔ مصحفهای آماده شده با یکدیگر، به منظور حصول اطمینان به صحت آنها و عدم وجود اختلاف بین آنها؛ البته چنانکه گفته شد، عثمان دستور داد تا مصحفهای متعددی بنگارند و آنها را به مناطق مهم اسلامی، مثل مدینه، مکه، کوفه، بصره و شام بفرستند که آنها از نظر تعداد سورهها و آیات تفاوتی نداشتند، فقط در برخی موارد قرائتها تفاوت داشتند.
- جمعآوری مصحفها یا نسخههایی که قرآن در آنها ثبت شده بود از تمامی بلاد اسلامی، و محو کردن آنها.
۴. الزام همهٔ مسلمانان به قرائت مصحف واحد و منع آنان از تلاوت مصحفها و قرائتهای دیگر.[۱۳]
امامان معصوم نیز قایلاند که قرآن را باید طبق نسخه و قرائت مرسوم قرائت کرد؛ همچنین شیعه به تبعیت از امامان معصوم معتقد است قرآنی که امروزه در دست مسلمانان است، همان قرآن کامل و جامع است و هرگز تحریف و تغییری در آن صورت نگرفته است؛ چنانکه شخصی در محضر امام صادق عبارتی از قرآن را بر خلاف قرائت دیگران قرائت کرد. امام به او فرمود: «دیگر اینگونه قرائت مکن و همانگونه که همگان قرائت میکنند، قرائت نما.»[۱۴]
جستارهای وابسته
منابع
- ↑ المصاحف، ص۶–۹.
- ↑ غانم القدوری الحمد، رسمالخط المصحف، ترجمهٔ یعقوب جعفری، ص۹۰–۹۵.
- ↑ غانم القدوری الحمد، رسمالخط المصحف، ترجمهٔ یعقوب جعفری، ص۹۶ – ۱۰۸.
- ↑ المصاحف، ص۳۴ و ۱۱۲–۱۱۳.
- ↑ مقدمه ابن خلدون، ص۴۱۹ و ۴۳۸.
- ↑ المصاحف، ص۳۲–۳۳.
- ↑ طه، ۶۳.
- ↑ محمد حسن مظفر، دلایل الصدق، ج۳، ص۱۹۶.
- ↑ التمهید فی علوم القرآن، ج۱، ص۳۳۴–۳۸۵.
- ↑ الاتقان فی علوم القرآن، ج۱، ص۱۲۶.
- ↑ پژوهشی در تاریخ قرآن، ص۴۴۸–۴۶۲.
- ↑ التمهید فی علوم القرآن، ج۱، ص۳۳۴–۳۸۵.
- ↑ پژوهشی در تاریخ قرآن، ص۴۴۸–۴۶۲.
- ↑ شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۴، ص۸۲۱.