جمع میان روایات درباره فقر

از ویکی پاسخ
سؤال

در برخی از روایت‌ها درباره فقر چنین بیان شده که «فقر افتخار من است؛» و در مقابل بیان شده «اگر فقر وارد خانه‌ای شود از در دیگر کفر وارد می‌شود؛» و همچنین این روایت «فقیر در قیامت مقرب درگاه حق است.» این احادیث چگونه قابل جمع هستند؟ آیا می‌توان هم فقیر بود و هم دیندار؟

معانی فقر

فقر در چهار معنا به کار می‌رود؛

  • فقر ذاتی؛ این معنا شامل تمام انسان‌ها و تمام موجودات می‌شود، قرآن می‌فرماید: ﴿یَا أَیُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَی اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ؛ ای مردم همه شما به خدا محتاجید و خداوند بی‌نیاز و شایسته حمد و ستایش است.(۱۶) انسان به گونه‌ای آفریده شده‌ است که وجودش دارای نیازهای مادی و معنوی است؛ نیاز به غذا، آب، هوا، خواب و … از بدیهیات است و اینگونه نیازها در سایر موجودات نیز مشاهده می‌شود. خدای برای تأمین نیازهای موجودات نعمت‌های گوناگونی آفریده‌ که بدون آنها، زندگی انسان و موجودات دیگر ممکن نیست.
  • فقر مالی به معنای تهیدستی؛ عموم مردم با شنیدن حکم فقر معمولاً این معنا در ذهنشان تداعی می‌شود، در صورتی که در قرآن و احادیث فقر در معانی مختلف استعمال شده‌ است. قرآن نیز به معنای یاد شده اشاره دارد: ﴿إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَاکِینِ …؛ صدقات در حقیقت از آن نیازمندان و مستمندان است.(توبه:۶۱) فقر به معنای گرسنگی و تهیدستی مورد نکوهش واقع شده و در حکومت اسلامی یک بیماری به شمار می‌رود که باید آن را درمان نمود. به همین منظور در آیات و روایات فراوانی نسبت به صدقه، پرداخت زکات و توجه به فقرا توصیه شده‌ است، زیرا یک ملت فقیر، گرسنه و محتاج به بیگانه، هرگز استقلال، عظمت و سربلندی نخواهد یافت و ناداری در برخی از موارد ممکن است به اعمال کفرآمیز نیز منجر شود؛ بنابراین احادیثی که رابطه تنگاتنگی میان فقر و کفر قائل شده‌ است ناظر به این معنا است.
  • فقر نفس که عبارت از آزمندی و سیری ناپذیری است؛ امام علی(ع) در حدیثی فقر نفس را بدترین فقر دانسته‌ است.[۱] امام حسن(ع) در پاسخ به این سؤال که فقر چیست، فرمود: آزمندی نفس به هر چیزی.[۲] در احادیثی چون: «نزدیک است فقر به کفر انجامد»،[۳] و احادیث مشابه آن، همین معنا اراده شده و در مقابل آن، حدیث «توانگری، استغنای نفس است»[۴] قرار دارد و مقصود از توانگری نفس در مقابل فقر نفس، قناعت است، زیرا کسی که قناعت نداشته و به آزمندی مبتلا باشد، مال و ثروت او را توانگر و بی‌نیاز نخواهد ساخت.
  • فقر و نیازمندی به خدا، حدیثی از پیامبر(ص) نقل شده‌ «بارخدایا! با نیازمندی به خودت مرا بی‌نیاز گردان و با بی‌نیازی از خودت مرا نیازمند مگردان» اشاره به نیازمندی به خدا دارد. در حدیث دیگری از پیامبر نقل شده‌ است که فرمود: «فقر افتخار من است» این معنا مورد نظر است؛ زیرا احساس نیاز به خدای متعال و توجه به این نکته که انسان در سراسر وجودش محتاج به خدا است، موجب تقرب به سوی او و زمینه‌ساز کمال انسانیت خواهد بود.[۵]

در نتیجه، فقر ممدوح در روایات می‌تواند ناظر به معنای اوّل و چهارم و فقر مذموم ناظر به معنای دوم و سوم باشد. اما در پاسخ به این سؤال که آیا انسان می‌تواند هم فقیر باشد و هم دیندار؟ باید گفت اگرچه در اسلام فقر نکوهش شده‌است و توصیه دین این است، انسان در جهت تأمین معاش تلاش نماید، ولی فقر لزوماً منجر به کفر و بی‌دینی نخواهد شد. فقر مالی ممکن است آزمایشی برای افراد متدین باشد و چه بسیارند فقیران آبرومند و دینداری که به صورت گمنام زندگی می‌کنند، قرآن کریم می‌فرماید: «(انفاق شما مخصوصاً باید) برای نیازمندانی باشد که در راه خدا فرومانده‌اند و نمی‌توانند در زمین مسافرت کنند و از شدّت خویشتن‌داری، افراد بی‌اطلاع، آنها را غنی می‌پندارند.»

آنچه اهمیت دارد این است که انسان در حالت فقر و غنی (گرسنگی و سیری) همواره ایمان خود را حفظ نماید و همواره مطیع خدای متعال باشد در چنین شرایطی می‌تواند مقرب درگاه خدا باشد.


منابع

  1. میزان الحکمه، ح۵۰۶۸.
  2. میزان الحکمه، ح۵۰۷۱
  3. محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۲، ص۳۰۷، ح۴.
  4. میزان الحکمه، ح۱۱۶۴.
  5. راغب اصفهانی، مفردات، ماده فقر؛ محمدی ری شهری، محمد، منتخب میزان الحکمه، ج۲، ص۸۰۹.