پرش به محتوا

شمر بن ذی‌الجوشن: تفاوت میان نسخه‌ها

Hrohallah (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
Hrohallah (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲: خط ۲:
{{سوال}}
{{سوال}}
شمر بن ذی‌الجوشن چه شخصیتی است؟ جایگاه او در تاریخ کجاست؟{{پایان سوال}}
شمر بن ذی‌الجوشن چه شخصیتی است؟ جایگاه او در تاریخ کجاست؟{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}{{درگاه|امام حسین}}
 
== معنای واژه شمر ==
در کتاب‌های لغت نام او به صورت شَمِر آمده، اما در نزد عامه مردم به شِمر معروف است. گفته می‌شود شمر واژه‌ای عبری است و اصل آن شامر به معنی سامر (افسانه‌سرای، هم صحبت در شب‌نشینی) است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=وقعه الطف|نام خانوادگی=ابومخنف لوط بن یحیی|ناشر=چاپ محمد هادی یوسفی غروی|جلد=1|صفحه=124پاورقی3}}</ref>کُنیه شمر را ابوسابغه نوشته‌اند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=الطبقات الکبری|سال=۱۴۰۵ق|نام خانوادگی=ابن سعد کاتب واقدی، محمد|ناشر=چاپ احسان عباس، بیروت: دارصادر|جلد=6|صفحه‌ها=46-47}}</ref>


== نسب شناسی ==
== نسب شناسی ==
شِمر بن ذی الجَوْشَن، کنیه‌اش ابوسابغه، از [[تابعین]] و رؤسای قبیلۀ هَوازِن از تیرۀ بنی عامر بن صَعْصَعَه و از خاندان ضِباب بن کلاب بود<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=العقد الفرید|نام خانوادگی=ابن عبدربّه|جلد=3|صفحه‌ها=318-320}}</ref>ازاین رو، از او با نسب‌هایی چون عامری، ضِبابی<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تاریخ مدینه دمشق|نام خانوادگی=ابن عساکر|جلد=32|صفحه=186}}</ref>و کلابی<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=انساب الاشراف|نام خانوادگی=بلاذری|جلد=2|صفحه=482}}</ref>یاد کرده‌اند. در مورد تاریخ ولادت شمر، اطلاع درستی در دست نیست.
شِمر بن ذی الجَوْشَن، کنیه‌اش ابوسابغه، از [[تابعین]] و رؤسای قبیلۀ هَوازِن از تیرۀ بنی عامر بن صَعْصَعَه و از خاندان ضِباب بن کلاب بود<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=العقد الفرید|نام خانوادگی=ابن عبدربّه|جلد=3|صفحه‌ها=318-320}}</ref>ازاین رو، از او با نسب‌هایی چون عامری، ضِبابی<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تاریخ مدینه دمشق|نام خانوادگی=ابن عساکر|جلد=32|صفحه=186}}</ref>و کلابی<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=انساب الاشراف|نام خانوادگی=بلاذری|جلد=2|صفحه=482}}</ref>یاد کرده‌اند. در مورد تاریخ ولادت شمر، اطلاع درستی در دست نیست.


پدر شمر (ذی الجوشن) شُرَحبیل بن اَعْوَر بن عمرو نام داشت.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=الطبقات الکبری|نام خانوادگی=ابن‌سعد|جلد=6|صفحه=46}}</ref>دربارۀ سبب نام‌گذاری او به ذی الجوشن برخی معتقدند به جهت برآمده بودن سینه‌اش به ذی الجوشن معروف شده است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=القاموس المحیط، ذیل «جشن».|نام خانوادگی=فیروزآبادی}}</ref>به قولی نیز، نام او جَوشن بن ربیعه بود.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=الطبقات الکبری|نام خانوادگی=ابن سعد|جلد=6|صفحه=24}}</ref>ذوالجوشن به خواسته پیامبر اکرم (ص) برای پذیرش اسلام اهمیتی نداد اما پس از [[فتح مکه]]، چون مسلمانان بر مشرکان پیروز شدند، [[اسلام]] آورد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تاریخ مدینه دمشق|جلد=23|صفحه‌ها=187-188}}</ref>درباره مادر شمر اطلاع چندانی در دسترس نیست. در [[واقعه کربلا]]، [[امام حسین(ع)]] پس از اهانت شمر، وی را پسر زن بُزچران خطاب کرده است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=الارشاد|نام خانوادگی=شیخ  مفید|جلد=2|صفحه=96}}</ref>{{درگاه|امام حسین}}
==== پدر شمر (ذی الجوشن) ====
 
شُرَحبیل بن اَعْوَر بن عمرو نام داشت.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=الطبقات الکبری|نام خانوادگی=ابن‌سعد|جلد=6|صفحه=46}}</ref>دربارۀ سبب نام‌گذاری او به ذی الجوشن برخی معتقدند به جهت برآمده بودن سینه‌اش به ذی الجوشن معروف شده است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=القاموس المحیط، ذیل «جشن».|نام خانوادگی=فیروزآبادی}}</ref>به قولی نیز، نام او جَوشن بن ربیعه بود.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=الطبقات الکبری|نام خانوادگی=ابن سعد|جلد=6|صفحه=24}}</ref>ذوالجوشن به خواسته پیامبر اکرم (ص) برای پذیرش اسلام اهمیتی نداد اما پس از [[فتح مکه]]، چون مسلمانان بر مشرکان پیروز شدند، [[اسلام]] آورد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تاریخ مدینه دمشق|جلد=23|صفحه‌ها=187-188}}</ref>درباره مادر شمر اطلاع چندانی در دسترس نیست. در [[واقعه کربلا]]، [[امام حسین(ع)]] پس از اهانت شمر، وی را پسر زن بُزچران خطاب کرده است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=الارشاد|نام خانوادگی=شیخ  مفید|جلد=2|صفحه=96}}</ref>
 
==== مادر شمر ====
از مادر شمر نیز به پلیدی یاد می‌کنند تا جایی که گویند وی هنگام جابجایی گوسفندانش از جایی به جای دیگر، دامنش به گناه آلوده گشت و فرزندش شمر از راه نامشروع به دنیا آمد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=منتهی الآمال|سال=۱۳۸۱ ش|نام خانوادگی=قمی، شیخ عباس|ناشر=تهران: انتشارات فراروی|جلد=1|صفحه=714}}</ref>[[امام حسین(ع)|امام‌ حسین (ع)]] نیز در واقعه [[کربلا]] او را پسر زن بزچران خطاب کرده است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=الارشاد|سال=۱۴۱۴ ق|نام خانوادگی=شیخ مفید، محمدبن محمدبن نعمان|جلد=2|صفحه=96}}</ref>


=== خصوصیات شمر ===
{{پایان پاسخ}}
{{پایان پاسخ}}
== منابع ==
== منابع ==

نسخهٔ ‏۹ ژوئیهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۷:۱۱

سؤال
شمر بن ذی‌الجوشن چه شخصیتی است؟ جایگاه او در تاریخ کجاست؟
درگاه‌ها


معنای واژه شمر

در کتاب‌های لغت نام او به صورت شَمِر آمده، اما در نزد عامه مردم به شِمر معروف است. گفته می‌شود شمر واژه‌ای عبری است و اصل آن شامر به معنی سامر (افسانه‌سرای، هم صحبت در شب‌نشینی) است.[۱]کُنیه شمر را ابوسابغه نوشته‌اند.[۲]

نسب شناسی

شِمر بن ذی الجَوْشَن، کنیه‌اش ابوسابغه، از تابعین و رؤسای قبیلۀ هَوازِن از تیرۀ بنی عامر بن صَعْصَعَه و از خاندان ضِباب بن کلاب بود[۳]ازاین رو، از او با نسب‌هایی چون عامری، ضِبابی[۴]و کلابی[۵]یاد کرده‌اند. در مورد تاریخ ولادت شمر، اطلاع درستی در دست نیست.

پدر شمر (ذی الجوشن)

شُرَحبیل بن اَعْوَر بن عمرو نام داشت.[۶]دربارۀ سبب نام‌گذاری او به ذی الجوشن برخی معتقدند به جهت برآمده بودن سینه‌اش به ذی الجوشن معروف شده است.[۷]به قولی نیز، نام او جَوشن بن ربیعه بود.[۸]ذوالجوشن به خواسته پیامبر اکرم (ص) برای پذیرش اسلام اهمیتی نداد اما پس از فتح مکه، چون مسلمانان بر مشرکان پیروز شدند، اسلام آورد.[۹]درباره مادر شمر اطلاع چندانی در دسترس نیست. در واقعه کربلا، امام حسین(ع) پس از اهانت شمر، وی را پسر زن بُزچران خطاب کرده است.[۱۰]

مادر شمر

از مادر شمر نیز به پلیدی یاد می‌کنند تا جایی که گویند وی هنگام جابجایی گوسفندانش از جایی به جای دیگر، دامنش به گناه آلوده گشت و فرزندش شمر از راه نامشروع به دنیا آمد.[۱۱]امام‌ حسین (ع) نیز در واقعه کربلا او را پسر زن بزچران خطاب کرده است.[۱۲]

خصوصیات شمر

منابع

  1. ابومخنف لوط بن یحیی. وقعه الطف. ج۱. چاپ محمد هادی یوسفی غروی. ص۱۲۴پاورقی۳.
  2. ابن سعد کاتب واقدی، محمد (۱۴۰۵ق). الطبقات الکبری. ج۶. چاپ احسان عباس، بیروت: دارصادر. صص۴۶–۴۷. تاریخ وارد شده در |سال= را بررسی کنید (کمک)
  3. ابن عبدربّه. العقد الفرید. ج۳. صص۳۱۸–۳۲۰.
  4. ابن عساکر. تاریخ مدینه دمشق. ج۳۲. ص۱۸۶.
  5. بلاذری. انساب الاشراف. ج۲. ص۴۸۲.
  6. ابن‌سعد. الطبقات الکبری. ج۶. ص۴۶.
  7. فیروزآبادی. القاموس المحیط، ذیل «جشن».
  8. ابن سعد. الطبقات الکبری. ج۶. ص۲۴.
  9. تاریخ مدینه دمشق. ج۲۳. صص۱۸۷–۱۸۸.
  10. شیخ مفید. الارشاد. ج۲. ص۹۶.
  11. قمی، شیخ عباس (۱۳۸۱ ش). منتهی الآمال. ج۱. تهران: انتشارات فراروی. ص۷۱۴. تاریخ وارد شده در |سال= را بررسی کنید (کمک)
  12. شیخ مفید، محمدبن محمدبن نعمان (۱۴۱۴ ق). الارشاد. ج۲. ص۹۶. تاریخ وارد شده در |سال= را بررسی کنید (کمک)