trustworthy
۳٬۴۹۲
ویرایش
Nazarzadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' | بازبینی =' به ' | ارزیابی کمی =') |
جز (پاسخ خوب است) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{شروع متن}} | {{شروع متن}} | ||
{{سوال}}بر اساس حدیثی علت هبوط حضرت آدم(ع) از بهشت، حسادت ورزیدن او نسبت به جایگاه پیامبر واهلبیت(ع) بوده است. آیا این حدیث معتبر است؟ حسادت حضرت آدم(ع) به چه معنا است؟ {{پایان سوال}} | {{سوال}} | ||
بر اساس حدیثی علت هبوط حضرت آدم(ع) از بهشت، حسادت ورزیدن او نسبت به جایگاه پیامبر واهلبیت(ع) بوده است. آیا این حدیث معتبر است؟ حسادت حضرت آدم(ع) به چه معنا است؟ | |||
{{پایان سوال}} | |||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
خط ۲۳: | خط ۲۵: | ||
در این حدیث، علت اخراج [[حضرت آدم(ع)|آدم]] و [[حوا]] از [[بهشت]] حسادت ورزیدن آنها به جایگاه [[پیامبر(ص)|پیامبر]]، [[امام علی(ع)]]، [[حضرت فاطمه(س)]]، [[امام حسن(ع)]] و [[امام حسین(ع)]] دانسته شده است. به گفته [[علامه مجلسی]]، [[حسد|حسادت]] در این روایت به معنای درخواست رسیدن به جایگاه پیامبر و اهلبیت(ع) است؛ در حالی که خدا آدم را از این درخواست نهی کرده بود؛ بنابراین آدم تسلیم امر خدا نشده و مرتکب [[ترک اولی]] شد. مجلسی حسادت را به [[غبطه|غبطه خوردنِ]] آدم نسبت به چیزی که سزاوار آن نبوده نیز معنا کرده است. | در این حدیث، علت اخراج [[حضرت آدم(ع)|آدم]] و [[حوا]] از [[بهشت]] حسادت ورزیدن آنها به جایگاه [[پیامبر(ص)|پیامبر]]، [[امام علی(ع)]]، [[حضرت فاطمه(س)]]، [[امام حسن(ع)]] و [[امام حسین(ع)]] دانسته شده است. به گفته [[علامه مجلسی]]، [[حسد|حسادت]] در این روایت به معنای درخواست رسیدن به جایگاه پیامبر و اهلبیت(ع) است؛ در حالی که خدا آدم را از این درخواست نهی کرده بود؛ بنابراین آدم تسلیم امر خدا نشده و مرتکب [[ترک اولی]] شد. مجلسی حسادت را به [[غبطه|غبطه خوردنِ]] آدم نسبت به چیزی که سزاوار آن نبوده نیز معنا کرده است. | ||
== | ===علت هبوط آدم و حواء از بهشت=== | ||
[[شیخ صدوق]] در کتاب [[عیون اخبار الرضا(ع) (کتاب)|عیون اخبار الرضا(ع)]]<ref>ابن بابويه، محمد بن على، عيون أخبار الرضا عليه السلام - تهران، نشر جهان، چاپ اول، ۱۳۷۸ق، ج۱، ص۳۰۶، حدیث۶۷.</ref>و [[معانی الاخبار (کتاب)|معانی الاخبار]]<ref>ابن بابویه، محمد بن علی، معانی الاخبار، به تحقیق و تصحیح علیاکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۰۳ق، ص۱۲۴.</ref> روایتی را ذکر کرده است که علت هبوط حضرت آدم و حواء از بهشت را آروز کردن مقام پنج تن آل عبا توسط آن دو میداند. | |||
عبدالواحد بن محمد بن عُبْدوس نیسابوری راوی نخست سلسلهسند، در کتابهای رجالی متقدم [[حدیث مجهول|ناشناخته]] است؛ ولی چون شیخ صدوق فراوان از او نقل روایت کرده [[وثاقت|ثقه]] و مورد اطمینان دانسته شده است.<ref>مازندرانی حائری، محمد بن اسماعیل، منتهی المقال فی أحوال الرجال به تحقیق مؤسسة آل البیت علیهم السلام لاحیاء التراث، قم، موسسة آل البیت(ع) لإحیاء التراث، ۱۴۱۶ق، ج۴، ص۲۷۵.</ref> البته [[سید ابوالقاسم خویی]] فقیه و [[علم رجال|رجالشناس]]، توثیق او را نپذیرفته است.<ref>خویی، ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرواة، بیجا، بینا، ۱۴۱۳ق، ج۱۲، ص۴۲.</ref> | |||
در وثاقت راوی دوم علی بن محمد بن قتیبه نیز اختلاف نظر است؛ برخی او را به دلایلی موثق میدانند<ref>نجاشی، احمد، رجال النجاشی، قم، جامعه مدرسین، ۱۳۶۵ ش، ص۲۵۹. </ref> <ref> طوسی، محمد، رجال، قم، جامعه مدرسین، ۱۳۷۳ ش، ص۴۲۹.</ref> و برخی دیگر غیرقابل اعتماد شمردهاند.<ref>، خویی، ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، بی جا، بی نا، بی تا، ج۱۲، ص۱۶۰.</ref> حمدان بن سلیمان<ref>نجاشی، احمد، رجال النجاشی، قم، جامعه مدرسین، ۱۳۶۵ ش، ص۱۳۸.</ref> و عبدالسلام بن صالح<ref>نجاشی، احمد، رجال النجاشی، قم، جامعه مدرسین، ۱۳۶۵ ش، ص۲۴۵؛ کشی، محمد، اختیار معرفه الرجال، مشهد، دانشگاه، ۱۴۰۹ ق، ص۶۱۶.</ref> دیگر راویان روایت، توثیق شدهاند. درنتیجه سند این روایت طبق برخی از مبانی رجالی، [[حدیث صحیح|صحیح]] و طبق برخی از مبانی [[حدیث ضعیف|ضعیف]] است. | |||
در وثاقت راوی دوم علی بن محمد بن قتیبه نیز اختلاف نظر است؛ برخی او را به دلایلی موثق میدانند<ref>نجاشی، احمد، رجال النجاشی، قم، جامعه مدرسین، ۱۳۶۵ ش، ص۲۵۹. طوسی، محمد، رجال، قم، جامعه مدرسین، ۱۳۷۳ ش، ص۴۲۹.</ref> و برخی دیگر غیرقابل اعتماد شمردهاند.<ref>، خویی، ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، بی جا، بی نا، بی تا، ج۱۲، ص۱۶۰.</ref> حمدان بن سلیمان<ref>نجاشی، احمد، رجال النجاشی، قم، جامعه مدرسین، ۱۳۶۵ ش، ص۱۳۸.</ref> و عبدالسلام بن صالح<ref>نجاشی، احمد، رجال النجاشی، قم، جامعه مدرسین، ۱۳۶۵ ش، ص۲۴۵؛ کشی، محمد، اختیار معرفه الرجال، مشهد، دانشگاه، ۱۴۰۹ ق، ص۶۱۶.</ref> دیگر راویان روایت، توثیق شدهاند. درنتیجه سند این روایت طبق برخی از مبانی رجالی، [[حدیث صحیح|صحیح]] و طبق برخی از مبانی [[حدیث ضعیف|ضعیف]] است. | |||
===مراد از حسادت=== | ===مراد از حسادت=== | ||
{{همچنین ببینید|حسد | {{همچنین ببینید|حسد}} | ||
[[علامه مجلسی]] در کتاب [[بحارالانوار (کتاب)|بحارالانوار]] احتمال داده است مراد از [[حسد|حسادت]]، درخواست کردن حالات [[اهلبیت(ع)]] و رسیدن به منزلت آنها بوده است. این درخواست از طرف [[حضرت آدم(ع)|آدم]] و [[حوا]]، [[ترک اولی]] شمرده میشود؛ زیرا باید [[رضایت از خدا|راضی]] و تسلیم امر خدا میشدند.<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، دارإحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ ق، ج۲۶، ص۲۷۳.</ref> او در جایی دیگر حسادت را به معنای [[غبطه]] به چیزی دانسته که سزاوار آن نبوده است.<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، دارإحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ ق، ج۱۱، ص۱۶۵.</ref> | [[علامه مجلسی]] در کتاب [[بحارالانوار (کتاب)|بحارالانوار]] احتمال داده است مراد از [[حسد|حسادت]]، درخواست کردن حالات [[اهلبیت(ع)]] و رسیدن به منزلت آنها بوده است. این درخواست از طرف [[حضرت آدم(ع)|آدم]] و [[حوا]]، [[ترک اولی]] شمرده میشود؛ زیرا باید [[رضایت از خدا|راضی]] و تسلیم امر خدا میشدند.<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، دارإحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ ق، ج۲۶، ص۲۷۳.</ref> او در جایی دیگر حسادت را به معنای [[غبطه]] به چیزی دانسته که سزاوار آن نبوده است.<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، دارإحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ ق، ج۱۱، ص۱۶۵.</ref> | ||
روایت دیگری در تفسیر عیاشی آمده است که {{متن عربی|خدا در میثاق، ذریه و فرزندان آدم را به او نشان داد. آدم از پیامبر عبور کرد در حالی که او به علی تکیه داده بود، و فاطمه پشت سر آن دو میآمد و حسن و حسین پشت سر فاطمه میآمدند. خداوند گفت: ای آدم! هیچگاه به آنان حسادت نکن، (که در این صورت) تو را از جوار خودم بیرون میکنم. هنگامی که خدا او را در بهشت ساکن کرد، پیامبر، علی، فاطمه، حسن و حسین برای او تَمَثّل یافتند. او به آنها حسادت ورزید. پس از آن، ولایت آنها بر آدم عرضه شد و او آن را انکار کرد. پس بهشت برگهای خود را به سمت او پرتاب کرد. هنگامی که آدم از حسادت خود توبه کرد و ولایت را پذیرفت و خدا را به حق پنجتن محمد، علی، فاطمه، حسن و حسین خواند، خدا او را آمرزید. این همان سخن خداوند [در قرآن] است که فرمود: پس آدم از جانب پروردگارش کلماتی آموخت.}}<ref>عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر العیاشی، به تحقیق و تصحیح سید هاشم رسولی محلاتی، تهران، المطبعة العلمیة، ۱۳۸۰ق، ج۱، ص۴۱.</ref> | |||
{{عربی| | |||
این روایت نخستین بار در [[تفسیر عیاشی]] آمده است. سند روایت [[حدیث مرسل|مرسل]] است (برخی راویان ذکر نشدهاند). عبدالرحمن بن کثیر تنها راوی ذکر شده در [[سلسله حدیث|سلسهسند]] هم، [[حدیث ضعیف|ضعیف]] و جعلکننده حدیث شمرده شده است. <ref>نجاشی، احمد، رجال النجاشی، قم، جامعه مدرسین، ۱۳۶۵ ش، ص۲۳۴.</ref> <ref>خویی، ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، بی جا، بی نا، بی تا، ج۹، ص۳۴۴.</ref> بنابراین سند روایت ضعیف است. {{پایان پاسخ}} | |||
{{نقل قول| | ==متن و ترجمه حدیث== | ||
{{نقل قول دوقلو تاشو | |||
| عنوان ستون راست = متن | |||
| عنوان ستون چپ = ترجمه | |||
|عَبْدِ السَّلَامِ بْنِ صَالِحٍ الْهَرَوِيِّ قَالَ: قُلْتُ لِلرِّضَا يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَخْبِرْنِي عَنِ الشَّجَرَه الَّتِي أَكَلَ مِنْهَا آدَمُ وَ حَوَّاءُ مَا كَانَتْ فَقَدِ اخْتَلَفَ النَّاسُ فِيهَا فَمِنْهُمْ مَنْ يَرْوِي أَنَّهَا الْحِنْطَه وَ مِنْهُمْ مَنْ يَرْوِي أَنَّهَا الْعِنَبُ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَرْوِي أَنَّهَا شَجَرَه الْحَسَدِ فَقَالَ كُلُّ ذَلِكَ حَقٌّ قُلْتُ فَمَا مَعْنَى هَذِهِ الْوُجُوهِ عَلَى اخْتِلَافِهَا فَقَالَ يَا أَبَا الصَّلْتِ إِنَّ شَجَرَه الْجَنَّه تَحْمِلُ أَنْوَاعاً فَكَانَتْ شَجَرَه الْحِنْطَه وَ فِيهَا عِنَبٌ وَ لَيْسَتْ كَشَجَرَه الدُّنْيَا وَ إِنَّ آدَمَ لَمَّا أَكْرَمَهُ اللَّهُ تَعَالَى ذِكْرُهُ بِإِسْجَادِ مَلَائِكَتِهِ وَ بِإِدْخَالِهِ الْجَنَّه قَالَ فِي نَفْسِهِ هَلْ خَلَقَ اللَّهُ بَشَراً أَفْضَلَ مِنِّي فَعَلِمَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَا وَقَعَ فِي نَفْسِهِ فَنَادَاهُ ارْفَعْ رَأْسَكَ يَا آدَمُ وَ انْظُرْ إِلَى سَاقِ الْعَرْشِ فَرَفَعَ آدَمُ رَأْسَهُ فَنَظَرَ إِلَى سَاقِ الْعَرْشِ فَوَجَدَ عَلَيْهِ مَكْتُوباً لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ صوَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ وَ زَوْجَتُهُ فَاطِمَه سَيِّدَه نِسَاءِ الْعَالَمِينَ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ سَيِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّه فَقَالَ آدَمُ يَا رَبِّ مَنْ هَؤُلَاءِ فَقَالَ عَزَّ وَ جَلَّ هَؤُلَاءِ مِنْ ذُرِّيَّتِكَ وَ هُمْ خَيْرٌ مِنْكَ وَ مِنْ جَمِيعِ خَلْقِي وَ لَوْ لَا هُمْ مَا خَلَقْتُكَ وَ لَا خَلَقْتُ الْجَنَّه وَ النَّارَ وَ لَا السَّمَاءَ وَ الْأَرْضَ فَإِيَّاكَ أَنْ تَنْظُرَ إِلَيْهِمْ بِعَيْنِ الْحَسَدِ فَأُخْرِجَكَ عَنْ جِوَارِي فَنَظَرَ إِلَيْهِمْ بِعَيْنِ الْحَسَدِ وَ تَمَنَّى مَنْزِلَتَهُمْ فَتَسَلَّطَ عَلَيْهِ الشَّيْطَانُ حَتَّى أَكَلَ مِنَ الشَّجَرَه الَّتِي نُهِيَ عَنْهَا وَ تَسَلَّطَ عَلَى حَوَّاءَ لِنَظَرِهَا إِلَى فَاطِمَه بِعَيْنِ الْحَسَدِ حَتَّى أَكَلَتْ مِنَ الشَّجَرَه كَمَا أَكَلَ آدَمُ فَأَخْرَجَهُمَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَنْ جَنَّتِهِ فَأَهْبَطَهُمَا عَنْ جِوَارِهِ إِلَى الْأَرْضِ<ref>ابن بابويه، محمد بن على، عيون أخبار الرضا عليه السلام - تهران، نشر جهان، چاپ اول، ۱۳۷۸ق، ج۱، ص۳۰۶، حدیث۶۷.</ref> | |||
|عبد السلام بن صالح هروی گوید: از امام رضا پرسیدم: درختى كه آدم و حوّاء از آن خوردند، چه درختى بوده؟ مردم در اين مورد سخنان گوناگون ميگويند، بعضى ميگویند گندم بوده است، بعضى ميگویند انگور بوده است و بعضى ميگویند آن درخت حسد بوده است. حضرت فرمودند: تمام اينها صحيح است. عرض كردم: معنى اين وجوه با اين تفاوتهايى كه دارند، چيست؟ فرمود: اى ابا صلت! درخت بهشت بار و ميوههاى مختلفى دارد، آن، درخت گندم بود كه انگور نيز داشت و مانند درخت دنيا نيست و آن زمان كه خداوند، آدم را به سجده در آوردن ملائكه و وارد شدن در بهشت، اكرام نمود، آدم با خود گفت: آيا خداوند بشرى بهتر از من خلق كرده است؟ خداوند، آنچه را در درون آدم گذشته بود، دانست، او را صدا زد كه اى آدم! سرت را بلند كن و به پايه عرش بنگر، آدم سرش را بلند كرد و به پايه عرش نگريست و اين نوشته را در آنجا يافت: معبودى جز اللَّه نيست، محمّد رسول خداست و علىّ بن ابي طالب امير مؤمنان است و همسرش فاطمه سرور زنان جهان است، و حسن و حسين دو سرور جوانان اهل بهشت هستند. آنگاه آدم عرضه داشت: خدايا! اينها چه كسانى هستند؟ خداوند- عزّ و جلّ- فرمود: اينها از فرزندان تو هستند و آنان از تو و از تمام مخلوقاتم بهترند و اگر آنان نبودند، نه تو و نه آسمان و زمين و بهشت و دوزخ را خلق نمىكردم، مبادا با حسد به آنان بنگرى! كه در اين صورت تو را از جوار خودم بيرون خواهم كرد، اما او با حسد به آنان نگاه كرد و مقام و منزلت آنان را آرزو نمود و در نتيجه شيطان بر او مسلّط شد تا اينكه از درختى كه از آن نهى شده بود، تناول نمود و پس از آن شيطان بر حوّاء نيز مسلّط شد، بخاطر اينكه به فاطمه با چشم حسد نگاه كرده بود و در نتيجه مثل آدم، از درخت خورد، و خداوند- عزّ و جلّ- آن دو را از بهشت خود بيرون كرد و از جوار خويش به زمين فرستاد.}} | |||
==منابع== | ==منابع== | ||
خط ۷۰: | خط ۷۱: | ||
| تکمیل = | | تکمیل = | ||
| اولویت = ج | | اولویت = ج | ||
| کیفیت = | | کیفیت = ب | ||
}} | }} | ||
{{پایان متن}} | {{پایان متن}} |