تقرب الهی: تفاوت میان نسخهها
Mohammad7576 (بحث | مشارکتها) (اصلاح فاصلهٔ مجازی) |
Mohammad7576 (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
{{درگاه|واژهها|قرآن}} | {{درگاه|واژهها|قرآن}} | ||
نزدیک شدن بنده به خدا | نزدیک شدن بنده به خدا همانند نزدیک شدن شخصی به یک جایگاه یا نزدیک شدن او به یک شخص دیگری که دارای مقام خاصی باشد، نیست. این امر در میان مردم نزدیک شدن اطلاق میشود اما این اطلاق مجازی و قراردادی است. منظور از نزدیک شدن و تقرّب بنده به خدا نزدیک شدنی واقعی و حقیقی است. در مقابل، مقصود از نزدیک بودن خدا به بنده که در [[قرآن کریم]] و منابع آمده است احاطه و اشراف کامل حقیقی خدا بر بندگان میباشد. | ||
== قُرب حقیقی و قُرب مجازی == | == قُرب حقیقی و قُرب مجازی == |
نسخهٔ ۹ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۲۲:۰۱
این مقاله هماکنون به دست mohammad7576 در حال ویرایش است. |
نزدیکی بنده به خدا به چه معنی است؟ آیا نزدیکیِ حقیقی و خارجی و واقعی است؟ نزدیک شدن بنده به خدا به چه چیزی حاصل میشود؟ در مقابل معنای نزدیک بودن خدا به بنده چیست؟
نزدیک شدن بنده به خدا همانند نزدیک شدن شخصی به یک جایگاه یا نزدیک شدن او به یک شخص دیگری که دارای مقام خاصی باشد، نیست. این امر در میان مردم نزدیک شدن اطلاق میشود اما این اطلاق مجازی و قراردادی است. منظور از نزدیک شدن و تقرّب بنده به خدا نزدیک شدنی واقعی و حقیقی است. در مقابل، مقصود از نزدیک بودن خدا به بنده که در قرآن کریم و منابع آمده است احاطه و اشراف کامل حقیقی خدا بر بندگان میباشد.
قُرب حقیقی و قُرب مجازی
قُرب و نزدیکی و مقابل آن بُعد و دوری، گاهی حقیقی و خارجی است و گاهی مجازی و قرار دادی است؛ به این معنی که گاهی واقعاً و حقیقتاً دوری و نزدیکی در واقع اتفاق میافتد اما گاهی در واقعیت نزدیک شدن یا دور شدنی اتفاق نمیافتد بلکه افراد جامعه از روی قرار داد و مجازاً بر اموری نزدیکی یا دوری اطلاق میکنند. نزدیک شدن حقیقی مثل این که شخصی از شهر قم به سمت شهر تهران حرکت کند. هر چه این شخص به سمت تهران حرکت کند، واقعاً و حقیقتاً به تهران نزدیک میشود. نزدیک شدن در این گونه موارد واقعی است. نزدیک شدن قراردادی مثل این که گفته میشود فلان شخص به فلان شخص دیگر نسبت به دیگران نزدیک تر است؛ مثلاً گفته میشود علی به رئیس فلان سازمان نزدیک تر از بقیه کارکنان این سازمان است. در این موارد نزدیکی به معنای نزدیکی حقیقی و خارجی نیست بلکه صرفاً تعبیری و مجازی است و به این معنی است که علی اعتبار و جایگاه بالاتری نسبت بقیه کارکنان نزد رئیس سازمان دارد.[۱][۲]
نزدیکی بنده به خدا
نزدیک شدن بنده به خدا از نوع نزدیک شدن واقعی و حقیقی است. وقتی گفته میشود بنده به خدا تقرّب و نزدیکی پیدا میکند به معنای این نیست که خداوند یک جایگاه اعتباری و قراردادی همانند رئیس یک مجموعه دارد و بنده نزد او عزیزتر میشود و اعتماد بیشتری را از سوی رئیس جلب میکند؛ بلکه به معنای این است که وجود بنده به وجود بی نهایت خداوند نزدیک تر شده است؛ بنابراین نزدیک شدن فرضی و قراردادی نیست و کاملاً نزدیک شدنی حقیقی و خارجی و واقعی است.[۳][۴]
عامل نزدیک شدن بنده به خدا عمل کردن به دستورات شریعت و دین الهی است؛ یعنی آن چه باعث اتصال واقعی به وجود بی نهایت خدا میشود دستوراتی است که خداوند ابلاغ کرده است.[۵]
نزدیکی خدا به بنده
نزدیکی خدا به بنده اولاً از نوع نزدیکی حقیقی و واقعی است و ثانیاً نزدیکی واقعی او به بندگان بلکه همه مخلوقات، نزدیکی مادی نیست زیرا خداوند مادی نیست تا نزدیک بودن او مادی باشد. معنای نزدیک بودن خدا به بندگان احاطه و تسلط کامل بر آنها است؛ یعنی خداوند بدین جهت به همه مخلوقات قریب است که احاطه و اشراف کامل و همه جانبه بر آنها دارد. احاطه او به گونه ای است که حتی از خود بندگان و مخلوقات نیز به خودشان نزدیک تر است. برخی از آیاتی که این مطلب از آنها استفاده میشود عبارتند از:
- ﴿وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ؛ ما از رگ گردن به او (انسان) نزدیکتریم﴾(ق:۱۶). مسئله قرب خداوند به بندگان مسئله ای عمیق و عجیب است. اما خداوند با این تعبیر قصد دارد شدت قرب خود به انسان را به صورت ساده بیان کند.[۶]
- ﴿وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْکُمْ وَلٰکِنْ لَا تُبْصِرُونَ؛ و ما به او از شما نزدیکتریم، ولی نمیبینید﴾(واقعه:۸۵). این آیه نیز مضمونی شبیه به آیه قبل دارد. البته در این آیه تشبیه وجود ندارد و تنها نزدیک بودن خدا را بیان کرده است.[۷]
- ﴿وَ اِعْلَمُوا أَنَّ اَللّٰهَ یَحُولُ بَیْنَ اَلْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ وَ أَنَّهُ إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ؛ و بدانید که خدا در میان شخص و قلب او حایل میشود (و از اسرار درونی همه آگاه است)﴾(انفال:24).[۸]
منابع
- ↑ مطهری، مرتضی (۱۳۷۶). آزادی معنوی. تهران: صدرا. ص. ۵۷ تا ۶۰.
- ↑ مطهری، مرتضی (۱۳۷۶). ولاءها و ولایت ها. تهران: صدرا. ص. ۸۶ تا ۸۸.
- ↑ مطهری، مرتضی (۱۳۷۶). آزادی معنوی. تهران: صدرا. ص. ۶۰ و ۶۱.
- ↑ مطهری، مرتضی (۱۳۷۶). ولاءها و ولایت ها. تهران: صدرا. ص. ۸۶ تا ۸۸.
- ↑ طباطبایی، محمد حسین (۱۳۵۲). المیزان فی تفسیر القرآن. ج. ۲. قم: موسسة الاعلمی للمطبوعات. ص. ۱۱۲.
- ↑ طباطبایی، محمد حسین (۱۳۵۲). المیزان فی تفسیر القرآن. ج. ۱۸. قم: مؤسسة الأعلمی للمطبوعات. ص. ۳۴۷.
- ↑ طباطبایی، محمد حسین (۱۳۵۲). المیزان فی تفسیر القرآن. ج. ۱۹. قم: مؤسسة الأعلمی للمطبوعات. ص. ۱۳۹.
- ↑ طباطبایی، محمد حسین (۱۳۵۲). المیزان فی تفسیر القرآن. ج. ۹. قم: مؤسسة الأعلمی للمطبوعات. ص. ۴۷.