حج در قرآن: تفاوت میان نسخهها
A.rezapour (بحث | مشارکتها) (ابرابزار) |
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
{{پایان سوال}} | {{پایان سوال}} | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
در | حج یکی از مناسک مهم عبادی در اسلام است که در قرآن از آن بسیار سخن گفته شده است. | ||
== | == کفر عملی ترک حج == | ||
بدون شک در بین همه مذاهب، یکی از ارکان دین، حج میباشد. کسی که عمداً حج نگذارد، رکنی از ارکان دین الهی خود را نادیده گرفته | بدون شک در بین همه مذاهب، یکی از ارکان دین، حج میباشد. کسی که عمداً حج نگذارد، رکنی از ارکان دین الهی خود را نادیده گرفته است. از این رو، خداوند در مورد ترک عمدی و عملی حج میفرماید: اگر کسی حج را ترک کند کافر شود.<ref>آل عمران/ ۹۷.</ref> از این آیه به دست میآید: ترک عمدی حج به منزله کفر هست. یعنی کسی که عمداً به حج نرود، در عمل مرتکب کفر و نادیده گرفتن قسمتی از دین شده است، اگر چه در ایمان و اعتقاد کافر نباشد؛ لذا در اینجا کفر به معنای کفر به فروع دین میباشد؛ نظیر کافر شدن به نماز یعنی ترک نماز و کافر شدن روزه، یعنی ترک روزه. پس کفر در اینجا به معنای نادیده گرفتن عمل و ترک عمل میباشد.<ref>طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، بیروت، دار الکتب الاسلامیه، ج۶، ص۴۰۶.</ref> | ||
== | == میثاق و پیمان الهی == | ||
از آن جایی که حج در بین همه عبادات، دارای جایگاه ویژهای میباشد، وجوب حج در قرآن به صورت عهد و پیمان الهی ذکر شد. با توجه به آیه ۹۷ | از آن جایی که حج در بین همه عبادات، دارای جایگاه ویژهای میباشد، وجوب حج در قرآن به صورت عهد و پیمان الهی ذکر شد. با توجه به آیه ۹۷ آلعمران، وقتی خداوند خواست وجوب حج را ابلاغ نماید، به صورت جمله امری ابلاغ نفرمود، چنانچه در نماز و روزه و سایر عبادات به صورت امری میباشد که میفرماید نماز را بپا دارید و زکات بدهید. اما در مورد حج میبینیم شیوه دستور فرق میکند. یعنی به صورت امر بیان نمیشود بلکه با بیان شیوائی به صورت تعهد که بر عهده مردم باشد. مطلب را بیان میکند؛ «برای خدا بر مردم است که آهنگ خانه او کنند».<ref>آل عمران/ ۹۷.</ref> این تعبیر فقط در مورد حج، در قرآن وجود دارد و در مورد هیچ عبادتی، این گونه تعبیر نشده است؛ و این خود بیانگر اهمیت حج میباشد، لذا در خود آیه، از لحاظ ادبی و شیوه بیان مطالبی وجود دارد که دارای اهمیت و شایان ذکر است. | ||
== مجموعهای از عبادات == | |||
بسیاری از مسائل و عبادات در خود حج جلوه میکند. به عنوان مثال روزه هم در حج راه پیدا میکند. زیرا حاجی اگر قربانی پیدا نکند که در روز عید قربانی ذبح نماید، سه روز در حج و هفت روز در بازگشت به وطن باید خود روزه بگیرد. نمونه دیگر آن که همه نکاتی که در مورد نماز گفته شد، مثل طهارت و پاک بودن بدن و مباح بودن لباس و ساتر بودن آن و شرایط وضو و آب وضو همهٔ آنها در حج نیز تبلور پیدا میکند. زیرا در حج طواف تشریع شده که خود نماز هست و همه شرایط نمازگزار و لباس نمازگزار در شخص طواف کننده و لباس او باید وجود داشته باشد، مانند طهارت از حدث و خبث و پاک بودن لباس و بدن و غصبی نبودن لباس او و آبی که با آن طهارت حاصل شد. بالاتر این که، در خود حج، نماز هم واجب شده و ما میبایست بعد از طواف واجب، دو رکعت نماز پشت مقام ابراهیم به جا آوریم. از این رو در برخی از روایات وارد شده که حج برتر از نماز میباشد.<ref>همان، ص۵۲.</ref> | |||
== | |||
همینطور انسان به آن برکت که در زکات است به وسیله حج دست مییابد. زیرا در حج انفاق مال و نثار و ایثار مانند زکات وجود دارد. یا بسیاری از ویژگیهای جهاد که همان پذیرش خطر و دوری از نزدیکان میباشد در حج نیز وجود دارد، و بالاتر از آن تمرین خودسازی و جهاد اکبر که به وسیله احرام تحقق پیدا میکند، همچنین بسیاری از مسائل به وسیله احرام بر شخص محرم حرام میشود. خلاصه این عبادت از عبادات فراوانی تشکیل شده و فضائل همه آن عبادات را در خود دارد و خود نیز خصوصیتی دارد که در سایر عبادات نمیباشد. | همینطور انسان به آن برکت که در زکات است به وسیله حج دست مییابد. زیرا در حج انفاق مال و نثار و ایثار مانند زکات وجود دارد. یا بسیاری از ویژگیهای جهاد که همان پذیرش خطر و دوری از نزدیکان میباشد در حج نیز وجود دارد، و بالاتر از آن تمرین خودسازی و جهاد اکبر که به وسیله احرام تحقق پیدا میکند، همچنین بسیاری از مسائل به وسیله احرام بر شخص محرم حرام میشود. خلاصه این عبادت از عبادات فراوانی تشکیل شده و فضائل همه آن عبادات را در خود دارد و خود نیز خصوصیتی دارد که در سایر عبادات نمیباشد. | ||
== | == شعائرالله == | ||
خداوند | خداوند زمان و مکانی را که در آن حج و عمره به جا آورده میشود و نیز کسانی را که عمره به جا میآورند و هم چنین قربانی حج و حتی کفشی را که به نشان قربانی بودن به گردن آن میآویزند همه را از شعائر الهی یاد کرده است،. بنابراین نه تنها کسانی که برای حج و عمره احرام بستهاند، بلکه افرادی که به قصد این دو عمل از دورترین نقاط عالم حرکت کردهاند و هنوز به حرم بلکه به میقات نرسیدهاند، همه جزء شعائر الهی هستند. سراسر حج از کعبه گرفته تا آن حیوانی که برای قربانی تعیین شده، جزء شعائر الهی هستند. از این رو احدی نباید آنها را حلال دانسته، طبق میل خود با آنها رفتار نماید، بلکه واجب است آنها را گرامی بدارد.<ref>همان.</ref> لذا دیده میشود برای امنیت شخصی که آهنگ حج کرده، ماه ذیقعده برای حرکت او به طرف خانه خدا و ماه ذیحجه برای اعمال و مناسک آن و ماه محرم بر حرمت و احترام و برای بازگشت او به طرف خانه خود و امنیت او از ماههای حرام شمرده شده و جنگ و قتال به احترام حاجی در این سه ماه، حرام میباشد؛ و حرمت همه اینها به خاطر حرمت کعبه و حج، حاجی و احترام آن میباشد. | ||
در آیه دوم از سوره مبارکه مائده نیز آمده است: (ای کسانی که ایمان آوردید شعائر و حدود الهی در حج را محترم بشمارید، مخالفت با آنها را حلال ندانید و نه ماه حرام را و نه قربانیهای بی نشان و با نشان را و نه آنها را که به قصد خانه خدا برای به دست آوردن فضل پروردگار و خوشنودی او میآیند). | در آیه دوم از سوره مبارکه مائده نیز آمده است: (ای کسانی که ایمان آوردید شعائر و حدود الهی در حج را محترم بشمارید، مخالفت با آنها را حلال ندانید و نه ماه حرام را و نه قربانیهای بی نشان و با نشان را و نه آنها را که به قصد خانه خدا برای به دست آوردن فضل پروردگار و خوشنودی او میآیند). | ||
خط ۲۹: | خط ۲۴: | ||
شعائر جمع شعیره به معنای علامت است، شعائر الله، علامتهایی هستند که انسان را به یاد خدا میاندازند وخاطرهای از خاطرات مقدس را در نظرها تجدید میکند. از این روست که خداوند در مورد صفا و مروه میفرماید: این دو از شعائر الهی هستند که ما را به یاد قضیه و سرگذشت هاجر و فرزند خردسالش میاندازد وبه یاد ابراهیم که این دو را در بیابان بیآب و علف رها کرد و به فرمان خدا راهی تبلیغ رسالت الهی شد.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱، ص۵۳۹.</ref> | شعائر جمع شعیره به معنای علامت است، شعائر الله، علامتهایی هستند که انسان را به یاد خدا میاندازند وخاطرهای از خاطرات مقدس را در نظرها تجدید میکند. از این روست که خداوند در مورد صفا و مروه میفرماید: این دو از شعائر الهی هستند که ما را به یاد قضیه و سرگذشت هاجر و فرزند خردسالش میاندازد وبه یاد ابراهیم که این دو را در بیابان بیآب و علف رها کرد و به فرمان خدا راهی تبلیغ رسالت الهی شد.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱، ص۵۳۹.</ref> | ||
نمونه دیگر که میتوان از اهمیت حج در اسلام ذکر کرد، آن است که وقتی از هلال ماهها از پیامبر سؤال میکنند، قرآن کریم میفرماید: هلال ماهها برای تعیین وقت حج است، «در مورد هلال ماهها از تو سؤال میکنند، بگو آنها برای بیان اوقات و تقویم طبیعی برای نظام زندگی مردم و تعیین وقت حج است.<ref>بقره/ ۱۸۹.</ref> برای اهمیت حج همین بس که خداوند به عنوان ذکر خاص بعد از عام، تشخیص ایام و ماههای حج را یکی از فوائد مهم هلال ماه میداند. با توجه به این ویژگی مهم است که خداوند در سوره مبارکه مائده میفرماید: (خداوند کعبه را وسیلهای برای استواری و سامان بخشیدن به کار مردم قرار داد و هم چنین ماه حرام را).<ref>مائده/ ۹۷ | * نمونه دیگر که میتوان از اهمیت حج در اسلام ذکر کرد، آن است که وقتی از هلال ماهها از پیامبر سؤال میکنند، قرآن کریم میفرماید: هلال ماهها برای تعیین وقت حج است، «در مورد هلال ماهها از تو سؤال میکنند، بگو آنها برای بیان اوقات و تقویم طبیعی برای نظام زندگی مردم و تعیین وقت حج است.<ref>بقره/ ۱۸۹.</ref> برای اهمیت حج همین بس که خداوند به عنوان ذکر خاص بعد از عام، تشخیص ایام و ماههای حج را یکی از فوائد مهم هلال ماه میداند. با توجه به این ویژگی مهم است که خداوند در سوره مبارکه مائده میفرماید: (خداوند کعبه را وسیلهای برای استواری و سامان بخشیدن به کار مردم قرار داد و هم چنین ماه حرام را).<ref>مائده/ ۹۷.</ref> | ||
== حج محلی برای مشاهده آیات الهی == | |||
== | |||
یکی از مسائلی که قرآن کریم به آن عنایت ویژهای مینماید، شهود آیات الهی در مکه و ایام حج میباشد. آن جا که میفرماید: در حرم امن الهی، آیات و نشانههای روشن الهی میباشد. | یکی از مسائلی که قرآن کریم به آن عنایت ویژهای مینماید، شهود آیات الهی در مکه و ایام حج میباشد. آن جا که میفرماید: در حرم امن الهی، آیات و نشانههای روشن الهی میباشد. | ||
هر چند در آیات زیادی از قرآن کریم به نشانههای خداوند اشاره شد، اما | هر چند در آیات زیادی از قرآن کریم به نشانههای خداوند اشاره شد، اما در این آیه به یکی از شاخصترین آیات الهی اشاره میکند که همان مقام و جایگاه حضرت ابراهیم میباشد. تکه سنگی که بعد از هزاران سال باقی مانده و بشریت در برابر آن سر تعظیم فرود آورده، سنگی که ابراهیم برفراز آن کعبه را بنا نهاده و از فراز آن دعوت جهانی خود را برای زیارت این خانه به گوش جهانیان رسانده: و این نشانه الهی باید برای همیشه زنده و پاینده بماند. اینجاست که امام باقر(ع) میفرماید: سالی که سیل مسجد الحرام را فرا گرفت من نیز به همراه امام حسین(ع) در مکه بودم، امام(ع) به مردمی که نگران از بین رفتن مقام ابراهیم بودند، فرمود: مطمئن باشید هرگز سیل مقام ابراهیم را نمیبرد، چون خداوند آن را علم و نشانه خود قرار داده است.<ref>صهبای حج، همان، ص۲۷۶.</ref> | ||
پیرامون حج، آیات دیگری نیز قابل شهودند. مانند کعبه با آن عظمت معنوی خود، حجر الاسود، زمزم و مانند آن؛ و این که برای یک سرزمین غیرقابل کشت و بیآب و علف، این همه دلها مشتاق باشند و برای دیدن و طواف آن سر از پا نشناسند. این خود یکی از مهمترین آیات الهی است. | پیرامون حج، آیات دیگری نیز قابل شهودند. مانند کعبه با آن عظمت معنوی خود، حجر الاسود، زمزم و مانند آن؛ و این که برای یک سرزمین غیرقابل کشت و بیآب و علف، این همه دلها مشتاق باشند و برای دیدن و طواف آن سر از پا نشناسند. این خود یکی از مهمترین آیات الهی است. | ||
<span></span> | |||
{{مطالعه بیشتر}} | {{مطالعه بیشتر}} | ||
خط ۵۲: | خط ۴۰: | ||
# تفسیر نمونه، ذیل آیات مربوط به کعبه وحج. | # تفسیر نمونه، ذیل آیات مربوط به کعبه وحج. | ||
# صهبای حج، استاد آیت الله جوادی آملی. | # صهبای حج، استاد آیت الله جوادی آملی. | ||
<span></span> | |||
== منابع == | == منابع == |
نسخهٔ ۸ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۰۸:۵۶
حج در قرآن چگونه ترسیم شده است؟
حج یکی از مناسک مهم عبادی در اسلام است که در قرآن از آن بسیار سخن گفته شده است.
کفر عملی ترک حج
بدون شک در بین همه مذاهب، یکی از ارکان دین، حج میباشد. کسی که عمداً حج نگذارد، رکنی از ارکان دین الهی خود را نادیده گرفته است. از این رو، خداوند در مورد ترک عمدی و عملی حج میفرماید: اگر کسی حج را ترک کند کافر شود.[۱] از این آیه به دست میآید: ترک عمدی حج به منزله کفر هست. یعنی کسی که عمداً به حج نرود، در عمل مرتکب کفر و نادیده گرفتن قسمتی از دین شده است، اگر چه در ایمان و اعتقاد کافر نباشد؛ لذا در اینجا کفر به معنای کفر به فروع دین میباشد؛ نظیر کافر شدن به نماز یعنی ترک نماز و کافر شدن روزه، یعنی ترک روزه. پس کفر در اینجا به معنای نادیده گرفتن عمل و ترک عمل میباشد.[۲]
میثاق و پیمان الهی
از آن جایی که حج در بین همه عبادات، دارای جایگاه ویژهای میباشد، وجوب حج در قرآن به صورت عهد و پیمان الهی ذکر شد. با توجه به آیه ۹۷ آلعمران، وقتی خداوند خواست وجوب حج را ابلاغ نماید، به صورت جمله امری ابلاغ نفرمود، چنانچه در نماز و روزه و سایر عبادات به صورت امری میباشد که میفرماید نماز را بپا دارید و زکات بدهید. اما در مورد حج میبینیم شیوه دستور فرق میکند. یعنی به صورت امر بیان نمیشود بلکه با بیان شیوائی به صورت تعهد که بر عهده مردم باشد. مطلب را بیان میکند؛ «برای خدا بر مردم است که آهنگ خانه او کنند».[۳] این تعبیر فقط در مورد حج، در قرآن وجود دارد و در مورد هیچ عبادتی، این گونه تعبیر نشده است؛ و این خود بیانگر اهمیت حج میباشد، لذا در خود آیه، از لحاظ ادبی و شیوه بیان مطالبی وجود دارد که دارای اهمیت و شایان ذکر است.
مجموعهای از عبادات
بسیاری از مسائل و عبادات در خود حج جلوه میکند. به عنوان مثال روزه هم در حج راه پیدا میکند. زیرا حاجی اگر قربانی پیدا نکند که در روز عید قربانی ذبح نماید، سه روز در حج و هفت روز در بازگشت به وطن باید خود روزه بگیرد. نمونه دیگر آن که همه نکاتی که در مورد نماز گفته شد، مثل طهارت و پاک بودن بدن و مباح بودن لباس و ساتر بودن آن و شرایط وضو و آب وضو همهٔ آنها در حج نیز تبلور پیدا میکند. زیرا در حج طواف تشریع شده که خود نماز هست و همه شرایط نمازگزار و لباس نمازگزار در شخص طواف کننده و لباس او باید وجود داشته باشد، مانند طهارت از حدث و خبث و پاک بودن لباس و بدن و غصبی نبودن لباس او و آبی که با آن طهارت حاصل شد. بالاتر این که، در خود حج، نماز هم واجب شده و ما میبایست بعد از طواف واجب، دو رکعت نماز پشت مقام ابراهیم به جا آوریم. از این رو در برخی از روایات وارد شده که حج برتر از نماز میباشد.[۴]
همینطور انسان به آن برکت که در زکات است به وسیله حج دست مییابد. زیرا در حج انفاق مال و نثار و ایثار مانند زکات وجود دارد. یا بسیاری از ویژگیهای جهاد که همان پذیرش خطر و دوری از نزدیکان میباشد در حج نیز وجود دارد، و بالاتر از آن تمرین خودسازی و جهاد اکبر که به وسیله احرام تحقق پیدا میکند، همچنین بسیاری از مسائل به وسیله احرام بر شخص محرم حرام میشود. خلاصه این عبادت از عبادات فراوانی تشکیل شده و فضائل همه آن عبادات را در خود دارد و خود نیز خصوصیتی دارد که در سایر عبادات نمیباشد.
شعائرالله
خداوند زمان و مکانی را که در آن حج و عمره به جا آورده میشود و نیز کسانی را که عمره به جا میآورند و هم چنین قربانی حج و حتی کفشی را که به نشان قربانی بودن به گردن آن میآویزند همه را از شعائر الهی یاد کرده است،. بنابراین نه تنها کسانی که برای حج و عمره احرام بستهاند، بلکه افرادی که به قصد این دو عمل از دورترین نقاط عالم حرکت کردهاند و هنوز به حرم بلکه به میقات نرسیدهاند، همه جزء شعائر الهی هستند. سراسر حج از کعبه گرفته تا آن حیوانی که برای قربانی تعیین شده، جزء شعائر الهی هستند. از این رو احدی نباید آنها را حلال دانسته، طبق میل خود با آنها رفتار نماید، بلکه واجب است آنها را گرامی بدارد.[۵] لذا دیده میشود برای امنیت شخصی که آهنگ حج کرده، ماه ذیقعده برای حرکت او به طرف خانه خدا و ماه ذیحجه برای اعمال و مناسک آن و ماه محرم بر حرمت و احترام و برای بازگشت او به طرف خانه خود و امنیت او از ماههای حرام شمرده شده و جنگ و قتال به احترام حاجی در این سه ماه، حرام میباشد؛ و حرمت همه اینها به خاطر حرمت کعبه و حج، حاجی و احترام آن میباشد.
در آیه دوم از سوره مبارکه مائده نیز آمده است: (ای کسانی که ایمان آوردید شعائر و حدود الهی در حج را محترم بشمارید، مخالفت با آنها را حلال ندانید و نه ماه حرام را و نه قربانیهای بی نشان و با نشان را و نه آنها را که به قصد خانه خدا برای به دست آوردن فضل پروردگار و خوشنودی او میآیند).
شعائر جمع شعیره به معنای علامت است، شعائر الله، علامتهایی هستند که انسان را به یاد خدا میاندازند وخاطرهای از خاطرات مقدس را در نظرها تجدید میکند. از این روست که خداوند در مورد صفا و مروه میفرماید: این دو از شعائر الهی هستند که ما را به یاد قضیه و سرگذشت هاجر و فرزند خردسالش میاندازد وبه یاد ابراهیم که این دو را در بیابان بیآب و علف رها کرد و به فرمان خدا راهی تبلیغ رسالت الهی شد.[۶]
- نمونه دیگر که میتوان از اهمیت حج در اسلام ذکر کرد، آن است که وقتی از هلال ماهها از پیامبر سؤال میکنند، قرآن کریم میفرماید: هلال ماهها برای تعیین وقت حج است، «در مورد هلال ماهها از تو سؤال میکنند، بگو آنها برای بیان اوقات و تقویم طبیعی برای نظام زندگی مردم و تعیین وقت حج است.[۷] برای اهمیت حج همین بس که خداوند به عنوان ذکر خاص بعد از عام، تشخیص ایام و ماههای حج را یکی از فوائد مهم هلال ماه میداند. با توجه به این ویژگی مهم است که خداوند در سوره مبارکه مائده میفرماید: (خداوند کعبه را وسیلهای برای استواری و سامان بخشیدن به کار مردم قرار داد و هم چنین ماه حرام را).[۸]
حج محلی برای مشاهده آیات الهی
یکی از مسائلی که قرآن کریم به آن عنایت ویژهای مینماید، شهود آیات الهی در مکه و ایام حج میباشد. آن جا که میفرماید: در حرم امن الهی، آیات و نشانههای روشن الهی میباشد.
هر چند در آیات زیادی از قرآن کریم به نشانههای خداوند اشاره شد، اما در این آیه به یکی از شاخصترین آیات الهی اشاره میکند که همان مقام و جایگاه حضرت ابراهیم میباشد. تکه سنگی که بعد از هزاران سال باقی مانده و بشریت در برابر آن سر تعظیم فرود آورده، سنگی که ابراهیم برفراز آن کعبه را بنا نهاده و از فراز آن دعوت جهانی خود را برای زیارت این خانه به گوش جهانیان رسانده: و این نشانه الهی باید برای همیشه زنده و پاینده بماند. اینجاست که امام باقر(ع) میفرماید: سالی که سیل مسجد الحرام را فرا گرفت من نیز به همراه امام حسین(ع) در مکه بودم، امام(ع) به مردمی که نگران از بین رفتن مقام ابراهیم بودند، فرمود: مطمئن باشید هرگز سیل مقام ابراهیم را نمیبرد، چون خداوند آن را علم و نشانه خود قرار داده است.[۹]
پیرامون حج، آیات دیگری نیز قابل شهودند. مانند کعبه با آن عظمت معنوی خود، حجر الاسود، زمزم و مانند آن؛ و این که برای یک سرزمین غیرقابل کشت و بیآب و علف، این همه دلها مشتاق باشند و برای دیدن و طواف آن سر از پا نشناسند. این خود یکی از مهمترین آیات الهی است.
مطالعه بیشتر
- المیزان، ذیل آیات مربوط به کعبه وحج.
- تفسیر نمونه، ذیل آیات مربوط به کعبه وحج.
- صهبای حج، استاد آیت الله جوادی آملی.