حب الوطن من الایمان: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
* سید جعفر مرتضی عاملی، الصحیح من السیره، ج۳، ص۳۳۳، دارالهادی، بیروت؛ | * سید جعفر مرتضی عاملی، الصحیح من السیره، ج۳، ص۳۳۳، دارالهادی، بیروت؛ | ||
* اسماعیل بن محمد عجلونی، کشف الخفاء، ج۱، ص۳۴۵، دارالکت العلمیه، چاپ دوم، سال ۱۴۰۸. | |||
{{پایان مطالعه بیشتر}} | {{پایان مطالعه بیشتر}} | ||
نسخهٔ ۲۸ اکتبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۱:۳۶
این مقاله هماکنون به دست Rahmani در حال ویرایش است. |
آیا جمله «حُبُّ الوَطَنِ مِنَ الایمانِ» در منابع حدیثی بیان شده است؟ در صورت موجود بودن، تقدس آب و خاک در زندگی مؤمن چه جایگاهی دارد؟
دوست داشتن وطن بخشی از ایمان است جملهای است که در منابع روایی شیعه و اهل سنت بیان نشده است. اما در تاریخ اسلام در حالات پیامبر(ص) بیان شده است که ناراحت و غمگین بودند به دلیل خروج از مکه که محل ولادت و وطن ایشان بود و جبرئیل وعده بازگشت و رفع این غم را به پیامبر(ص) میدهد. درباره معانی وطن وجوه مختلفی از قبیل بهشت، مکه، معاد، وطن عرفی و نیز وطن بزرگ اسلامی ذکر شده است. و اما درباره ارزش آب و خاک مطلب مهم این است که زمان و مکان ارزش ذاتی ندارند بلکه ارزشمندی آنها با توجه به اتفاق و ماجرای خاصی است که در آن زمان دو یا مکان رخ داده است.
علاقه به وطن
حس وطن خواهی و وطن دوستی از امور فطری انسان است و وطن عرفی یا زادگاه انسانها چیزی است که انسان ناخودآگاه به آن علاقه دارد. در تاریخ اسلام درباره پیامبر(ص) بیان شده است هنگامی که از خوف مشرکان هجرت مینمود، از مکه بیرون رفته و در غار ثور پنهان گردید تا این که پس از سه روز به جحفه رسید، در این هنگام رسول خدا(ص) بسیار محزون و از فشار مشرکین ناراحت بود و به یاد مکه آه سردی کشید؛ در این هنگام جبرئیل نازل و آیه: ﴿إنَّ الّذی فَرَضَ عَلَیْکَ القُرْآنَ لَرادُّکَ إلی مَعادٍ؛ آن کس که قرآن را بر تو فرض کرد، تو را به جایگاهت بازمیگرداند.﴾(قصص:۸۶) را برای پیامبر نازل و او را دلداری داده و پرسید آیا مشتاق به مکه هستی؟ فرمود: آری و آه سردی کشیده فرمود: «الوطن، الوطن.»[۱]
بررسی سند و محتوای جمله
درباره سند و متن باید گفت این جمله به عنواتن روایت در کتب معتبر روایی شیعه و سنی نقل نشده است؛ اما در کتاب امل الآمل نوشته شیخ حر عاملی[۲] و تحفه السنیه نوشته فیض کاشانی[۳] و مستدرک سفینه البحار[۴] و الصحیح من السیره نوشته سیدجعفر مرتضی عاملی[۵] و کشف الخفاء[۶] بدون ذکر سند نقل شده است. در نتیجه این حدیث از نظر سند معتبر نیست. در رابطه با مفهوم وطن نیز اختلاف نظر وجود دارد.
مراد از وطن
نظراتی در مورد وطن در این حدیث آمده است:
- وطن، بهشت است که مسکن اول آدم ابوالبشر(ع) بود؛
- وطن، مکه است که ام القری و قبله مسلمانان است؛
- رجوع به سوی خدای متعال زیرا که مبدأ و معاد او است؛
- وطن متعارف و عرفی است؛
- وطن بزرگ اسلامی است که حفظ و نگهداری آن بر مسلمانان لازم است؛ چون حفاظت از دین و انسانیت و عزت دین و قوت اسلام وابسته به آن است. پس دین و انسانیت اصل است و وطن و غیر آن باید در خدمت دین باشند.[۷]
تقدس آب و خاک
درباره توجه و تقدس به آب و خاک، سؤال مطرح این است که آیا زمان و مکان ارزش ذاتی دارند؟ ارزش و اعتبار زمان و مکان ذاتی نیست بلکه به خاطر حوادث و وقایعی که در زمان و مکان رخ میدهد ارزش پیدا میکنند، مانند سیزده رجب یا هجده ذی الحجه که به شکل ذاتی دارای ارزش و اعتبار نبودند، اما به دلیل ولادت امیرالمؤمنین(ع) و انتخاب امام علی(ع) در غدیر خم این روزها اعتبار پیدا کردند. و یا مانند ۲۲ بهمن که به دلیل پیروزی انقلاب اسلامی اعتبار پیدا کرده است؛ همچنین درباره مکانها، مانند غار حرا ارزش ذاتی ندارد بلکه به دلیل وجود پیامبر(ص) و نزول وحی اعتبار و رونق گرفته است. توجه به زمان و مکان در زندگی انسان موحد و خداپرست با توجه به دلیل تقدس یافتن زمان و مکان مؤثر هستند.
مطالعه بیشتر
- حسین عمادزاده اصفهانی، چهارده معصوم، ص۱۴۳، نشر طلوع، سال ۱۳۶۶ ش؛
- سید جعفر مرتضی عاملی، الصحیح من السیره، ج۳، ص۳۳۳، دارالهادی، بیروت؛
- اسماعیل بن محمد عجلونی، کشف الخفاء، ج۱، ص۳۴۵، دارالکت العلمیه، چاپ دوم، سال ۱۴۰۸.
منابع
- ↑ عمادزاده اصفهانی، حسین، نقل از چهارده معصوم، نشر طلوع، ۱۳۶۶ش، ص۱۴۳.
- ↑ حر عاملی، محمد بن حسن، امل الآمال، بغداد، مکتبه اندلس، ج۱، ص۱۱.
- ↑ فیض کاشانی، ملا محسن، شارح سید عبدالله جزائری (مخطوط)، میکروفیلم کتابخانه آستان قدس، ص۳۴۰.
- ↑ نمازی، علی، مستدرک، مؤسسه نشر اسلامی جامعه مدرسین، ۱۴۱۹ق، ج۱۰، ص۳۷۵.
- ↑ عاملی، سید جعفر مرتضی، الصحیح من السیره، بیروت، دارالهادی، ج۳، ص۳۳۳.
- ↑ عجلونی، اسماعیل بن محمد، کشف الخفاء، دارالکتب العلمیه، چاپ دوم، ۱۴۰۸ق، ج۱، ص۳۴۵.
- ↑ عجلونی، اسماعیل بن محمد، کشف الخفاء، دارالکتب العلمیه، چاپ دوم، ۱۴۰۸ق، ج۱، ص۳۴۵؛ و سید جعفر مرتضی، الصحیح من السیره، بیروت، دارالهادی، ج۳، ص۳۳۳.