خلافت امام علی(ع) در منابع اهل سنت: تفاوت میان نسخه‌ها

(صفحه‌ای تازه حاوی «{{شروع متن}} {{شاخه | شاخه اصلی = |شاخه فرعی۱ = |شاخه فرعی۲ = |شاخه فرعی۳ = }} {{سو...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی =  
  | شاخه اصلی = ادیان و مذاهب
  |شاخه فرعی۱ =  
  |شاخه فرعی۱ = شیعه امامیه
  |شاخه فرعی۲ =  
  |شاخه فرعی۲ = امامان شیعه
  |شاخه فرعی۳ =  
  |شاخه فرعی۳ =  
}}
}}
{{سوال}}
{{سوال}}
لطفاً با ذکر منابع به رواياتي از کتب اهل سنت اشاره کنيد که در آن به صراحت موضوع خلافت و جانشيني حضرت امير(ع) اشاره شده باشد؟
آیا در منابع اهل سنت روایاتی هست که صراحتا به موضوع خلافت و جانشيني حضرت علی(ع) اشاره کند؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
بعد از غروب غمبار آفتاب نبوّت، جاه طلبان و دنيا پرستان که چند صباحي نقاب دين به چهره زده بودند و تظاهر به اسلام مي نمودند، با ابراز کفر پنهاني و کينه هاي دروني خود به پيامبر و اهل بيت آن حضرت در صدد بر آمدند تا نوري را که خداوند به وسيله پيامبرش در زمين گسترده بود، با جلوگيري از نقل روايات پيامبر به منظور کتمان حقايق ديني خصوصاً مساله خلافت و امامت و جانشيني، علي(ع) خاموش کنند، لکن غافل از اينکه خداوند نور خود را به تمام و کمال خواهد رساند و لو اينکه کفّار تمايلي به آن نداشته باشند، با وجود اين که با تمام امکانات و سعي و جدّيت تمام تلاش کردند، تا اثر و خبري از رسول خدا، مبني بر اينکه علي بن ابي طالب(ع) خليفه و جانشين وي و امام و پيشواي به حقّ مسلمانان است باقي نگذارند، لکن نور خدا را با فوت دهان کج نمي توان خاموش کرد. چراغي را که ايزد بر فروزد ـ گر ابله پف کند ريشش بسوزد.
به برخي  روايات از کتب اهل سنّت که رسول خدا در آنها به صراحت خلافت و امامت علي بن ابي طالب(ع) را اعلام نموده اشاره مي شود.


روي اين حساب همان خدايي که وقتي اراده کند موسي را در دامن فرعون که خون خوارترين دشمن اوست، پرورش داده و بزرگ مي کند، همان خدا دلايل صريح امامت علي(ع) را از زبان پيامبر در کتب اهل سنّت از زبان خود آنان حفظ مي کند، تا بدين وسيله براي اهل انصاف و بصيرت حق را احقاق و باطل را ابطال نمايد.
* ابن عبّاس مي گويد: رسول خدا در حاليکه دست علي را گرفته بود، فرمود: اين اوّلين کسي است که به من ايمان آورد. و اوّل کسي است که با من مصافحه کرده است او فاروق امّت و امير و پناهگاه مؤمنين است در حالی که ثروت پناهگاه ظالمين است، او صديق اکبر و خليفه من بعد از من است.<ref>محمّد بن احمد الذهبي، ميزان الإعتدال، ج۲ ص۴۱۷، دار المعرفه للطباعه و النشر بيروت ۱۳۸۲.</ref>


اينک در پاسخ پرسش فوق به برخي  روايات از کتب اهل سنّت که رسول خدا در آنها به صراحت خلافت و امامت علي بن ابي طالب «عليه السلام» را اعلام نموده اشاره مي شود.
* انس بن مالک مي گويد: رسول خدا فرمود: تحقيقاً برادر و وزير و جانشين و خليفه من در اهلم و بهترين کسي که بعد از خود به جا مي گذارم، علي بن ابي طالب(ع) است.<ref>محمّد بن احمد الذهبي، ميزان الإعتدال، ج۴ ص۱۲۷.</ref>


۱- ابن عبّاس مي گويد: رسول خدا در حاليکه دست علي را گرفته بود، فرمود: اين اوّلين کسي است که به من ايمان آورد. و اوّل کسي است که با من مصافحه کرده است او فاروق امّت و امير و ملاذ مؤمنين است و مال ملاذ ظالمين است، او صديق اکبر و خليفه من بعد از من است.<ref>الذهبي محمّد بن احمد، ميزان الإعتدال، ۲/۴۱۷ دار المعرفه للطباعه و النشر بيروت ۱۳۸۲.</ref>
* علي(ع) فرمود: «هنگامي که رسول خدا بستگان نزديک خود را جمع نمود و به آن ها فرمود: اي فرزندان عبد المطلّب، به خدا قسم من هيچ جوان عربي را نمي شناسم که بهتر از آنچه من براي شما آورده ام براي قومش آورده باشد، من خير دنيا و آخرت براي شما آورده ام، خداوند مرا مأمور نموده تا شما را به سوي آن دعوت نمايم، پس چه کسي از شما در اين امر مرا ياري مي کند، تا او برادر و وصي و خليفه من در ميان شما باشد، همه قوم سکوت کردند، من که از همه کوچکتر بودم گفتم من وزير و ياور تو در اين امر هستم، رسول خدا سخنش را تکرار نمود، قوم سکوت کردند و من گفته خود را تکرار کردم آنگاه رسول خدا گردن مرا گرفت و به آنها فرمود: اين برادر و وصي و خليفه من در ميان شما است، پس حرف هاي او را بشنويد و از او اطاعت کنيد.»<ref>ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغة، ج۱۳ ص۲۱۱، مؤسسة اسماعيليان للطباعة و النشر و التوزيع.</ref>


۲- انس بن مالک مي گويد: رسول خدا فرمود: تحقيقاً برادر و وزير و جانشين و خليفه من در اهلم و بهترين کسي که بعد از خود به جا مي گذارم، علي بن ابي طالب(ع) است.<ref>همان ۴/۱۲۷.</ref>
* ام سلمه مي گويد: «رسول خدا فرمود: به راستي که خداوند از هر امّتي پيامبري اختيار نموده و براي هر پيامبري وصي قرار داده است، من پيغمبر اين امّت و علي وصي من در ميان عترت و اهل بيت و امّت من بعد از من است.»<ref>قندوزي حنفي، ينابيع المودّة، ج۱ ص۲۳۵، دار الأسوه للطباعة و النشر ۱۴۱۶ق.</ref>


۳- علي(ع) فرمود: هنگامي که رسول خدا بستگان نزديک خود را جمع نمود و به آن ها فرمود: اي فرزندان عبد المطلّب، به خدا قسم من هيچ جوان عربي را نمي شناسم که بهتر از آنچه من براي شما آورده ام براي قومش آورده باشد، من خير دنيا و آخرت براي شما آورده ام، خداوند مرا مأمور نموده تا شما را به سوي آن دعوت نمايم، پس چه کسي از شما در اين امر مرا ياري مي کند، تا او برادر و وصي و خليفه من در ميان شما باشد، همه قوم سکوت کردند، من که از همه کوچکتر بودم گفتم من وزير و ياور تو در اين امر هستم، رسول خدا سخنش را تکرار نمود، قوم سکوت کردند و من گفته خود را تکرار کردم آنگاه رسول خدا گردن مرا گرفت و به آنها فرمود: اين برادر و وصي و خليفه من در ميان شما است، پس حرف هاي او را بشنويد و از او اطاعت کنيد.<ref>ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغه ۱۳/۲۱۱ مؤسسه اسماعيليان الطباعه و النشر و التوزيع.</ref>
* ابن عباس مي گويد: «رسول خدا فرمود: اي علي من شهر علمم و تو درب آن هستي، نمي شود داخل شهر شد مگر از دروازه آن، دروغ مي گويد کسي که ادّعاي دوستي مرا مي کند ولي با تو دشمني مي ورزد، زيرا تو از من و من از تو هستم، گوشت تو گوشت من خون تو خون من و روح تو روح من اسرار تو اسرار من و آشکار تو آشکار من است تو وصّي و امام امّت من هستي، به سعادت مي رسد هر که از تو اطاعت کند، شقي و بدبخت مي شود کسي که تو را نافرماني و عصيان کند، .... مَثَل تو و مَثَل اماماني که از فرزندان تو است، مَثَل کشتي نوح است، هر کس بر آن سوار شد نجات يافت، و هر کس از آن تخلّف نموده و جا ماند غرق شد مَثَل شما مَثَل ستاره اي است، هرگاه ستاره غايب شود ستاره ديگر طلوع مي کند، تا روز قيامت.»<ref>سليمان بن ابراهيم قندوزي حنفي، ينابيع الموده ج۱ ص۳۹۰.</ref>


۴- ام سلمه مي گويد«رسول خدا فرمود: به راستي که خداوند از هر امّتي پيامبري اختيار نموده و براي هر پيامبري وصي قرار داده است، من پيغمبر اين امّت و علي وصي من در ميان عترت و اهل بيت و امّت من بعد از من است.<ref>قندوزي حنفي سليمان بن ابراهيم، ينابيع المودّه ۱/۲۳۵ دار الأسوه للطباعه و النشر ۱۴۱۶ هـ . ق.</ref>
* ابن عباس مي گويد: «رسول خدا فرمود: علي امام امّت من بعد از من است، قائم منتظر که زمين را پر از عدل و داد خواهد کرد بعد از آن که پر از ظلم و جور شده باشد، از فرزندان اوست، قسم به آن کسي که مرا به حق بشير و نذير مبعوث فرمود: کسي که در زمان غيبت بر امامت او استوار بماند، از طلاي سرخ کمياب تر است...»<ref>سليمان بن ابراهيم قندوزي حنفي، ينابيع الموده ج۱ ص۳۸۷.</ref>


۵- ابن عباس مي گويد: رسول خدا فرمود: اي علي من شهر علمم و تو درب آن هستي، نمي شود داخل شهر شد مگر از دروازه آن، دروغ مي گويد کسي که ادّعاي دوستي مرا مي کند ولي با تو دشمني مي ورزد، زيرا تو از من و من از تو هستم، گوشت تو گوشت من خون تو خون من و روح تو روح من اسرار تو اسرار من و آشکار تو آشکار من است تو وصّي و امام امّت من هستي، به سعادت مي رسد هر که از تو اطاعت کند، شقي و بدبخت مي شود کسي که تو را نافرماني و عصيان کند، .... مَثَل تو و مَثَل اماماني که از فرزندان تو است، مَثَل کشتي نوح است، هر کس بر آن سوار شد نجات يافت، و هر کس از آن تخلّف نموده و جا ماند غرق شد مَثَل شما مَثَل ستاره اي است، هرگاه ستاره غايب شود ستاره ديگر طلوع مي کند، تا روز قيامت.<ref>قندوزي حنفي سليمان بن ابراهيم، ينابيع الموده ۱/۳۹۰ ح ۳، پيشين.</ref>
* ابن عباس مي گويد «... امّا علي برادر و پاره تن و صاحب امر من بعد از من است، او صاحب لواي من در دنيا و آخرت و صاحب حوض و شفاعت من است، او مولا و سرپرست هر مسلمان و امام هر مؤمن و پيشواي هر متّقي است، او در حيات و بعد از مرگ وصي و خليفه من بر اهل بيت و امّتم خواهد بود.<ref>ابراهيم بن محمّد حمويني شافعي، فرائد السمطين، ج۲ ص۳۴-۳۵.</ref>


۶- ابن عباس مي گويد: رسول خدا فرمود: علي امام امّت من بعد از من است، قائم منتظر که زمين را پر از عدل و داد خواهد کرد بعد از آن که پر از ظلم و جور شده باشد، از فرزندان اوست، قسم به آن کسي که مرا به حق بشير و نذير مبعوث فرمود: کسي که در زمان غيبت بر امامت او استوار بماند، از طلاي سرخ کمياب تر است...<ref>همان ص۳۸۷.</ref>
* سلمان مي گويد «به رسول خدا عرض کردم، هر پيامبري وصي اي دارد پس وصّي تو کيست؟ حضرت سکوت نمود، مدّتي بعد مرا ديد و فرمود: اي سلمان عرض کردم بله، فرمود تو مي داني وصي موسي چه کسي بود؟ عرض کردم بلي يوشع بن نون بود، حضرت فرمود چون او داناترين فرد زمان خود بود، سپس فرمود: تحقيقاً وصي و رازدار و بهترين کسي که من بعد از خود به جا مي گذارم، علي بن ابي طالب است، هم اوست که وعده مرا وفا و دَين مرا ادا مي کند.»<ref>علي بن ابي بکر الهيثمي، مجمع الزوايد ج۹ ص۱۱۳، دار الکتب العلميه، بيروت ۱۴۰۸ هـ .</ref>


۷- ابن عباس مي گويد... امّا علي برادر و پاره تن و صاحب امر من بعد از من است، او صاحب لواي من در دنيا و آخرت و صاحب حوض و شفاعت من است، او مولا و سرپرست هر مسلمان و امام هر مؤمن و پيشواي هر متّقي است، او در حيات و بعد از مرگ وصي و خليفه من بر اهل بيت و امّتم خواهد بود.<ref>حمويني شافعي ابراهيم بن محمّد، فرائد السمطين ۲/۳۴- ۳۵ ح ۳۷۱ باب ۷.</ref>
* از امام علي(ع) نقل شده که «رسول خدا به من فرمود: اي علي تو براي من به منزله شيث برای آدم و سام برای نوح و اسحاق برای ابراهيم .... و هارون برای موسي و شمعون برای عيسي و وصي و وارث و امام امّت من هستي و به سبب محبّت تو بهشتي از جهنمي و ابرار از فجّار و مؤمنين از منافقين و کفّار، تشخيص و تمييز داده مي شود.»<ref>سليمان بن ابراهيم قندوزي حنفي، ينابيع المودّه ج۱ ص۲۵۵.</ref>


۸- سلمان مي گويد به رسول خدا عرض کردم، هر پيامبري وصي اي دارد پس وصّي تو کيست؟ حضرت سکوت نمود، مدّتي بعد مرا ديد و فرمود: اي سلمان عرض کردم بله، فرمود تو مي داني وصي موسي چه کسي بود؟ عرض کردم بلي يوشع بن نون بود، حضرت فرمود چون او داناترين فرد زمان خود بود، سپس فرمود: تحقيقاً وصي و موضع سر و بهترين کسي که من بعد از خود به جا مي گذارم، علي بن ابي طالب است، هم اوست که وعده مرا تنجيز و دَين مرا ادا مي کند.<ref>الهيثمي علي بن ابي بکر، مجمع الزوايد ۹/۱۱۳ دار الکتب العلميه، بيروت ۱۴۰۸ هـ .</ref>
* از امام علي(ع) نقل شده: «رسول خدا به من فرمود: اي علي تو برادر من و من برادر تو هستم، من براي نبوّت و تو براي امامت برگزيده و انتخاب شده اي، من و تو پدران اين امّت هستيم، تو وصي و وارث و پدر فرزندان من هستي، پيروان تو پيروان من، دوستان تو دوستان من، و دشمنان تو دشمنان من مي باشند، .... يا علي تو بعد از من حجّت خدا بر مردم هستي، گفتار تو گفتار من، امر تو امر من، و نهي تو نهي من، و طاعت تو طاعت من، و معصيت تو معصيت من، و حزب تو حزب من که حزب الله است، مي باشد.<ref>سليمان بن ابراهيم قندوزي حنفي، ينابيع المودّه، ج۱ ص۳۷۱.</ref>  


۹- علي مي گويد رسول خدا به من فرمود: اي علي تو براي من به منزله شيث از آدم و سام از نوح و اسحاق از ابراهيم .... و هارون از موسي و شمعون از عيسي و وصي و وارث و امام امّت من هستي و به سبب محبّت تو بهشتي از جهنمي و ابرار از فجّار و مؤمنين از منافقين و کفّار، تشخيص و تمييز داده مي شود.<ref>قندوزي حنفي سليمان بن ابراهيم، ينابيع المودّه لذوي القربي ۱/۲۵۵، پيشين.</ref>
۱۱- رسول خدا(ص) به علي(ع) فرمود: «اي علي کسي که تو را بکشد مرا کشته، و کسي که تو را مبغوض دارد مرا مبغوض داشته، و کسي که به تو ناسزا گوید به من ناسزا گفته، براي اينکه تو نسبت به من مثل خود من هستي، روح تو از روح من و گِل تو از گِل من است، خداوند من و تو را از نور خودش آفريده و برگزيده است و براي من نبوّت و براي تو امامت را اختيار کرد، پس هر کس امامت تو را انکار کند تحقيقاً نبوّت مرا انکار کرده است، اي علي تو وصي و وارث و پدر فرزندان و شوهر دختر منی، امر تو امر من و نهي تو نهي من است، قسم به خدايي که مرا به نبوّت مبعوث نمود، تو حجّت خدا بر خلق و امين خدا در اسرار و خليفه خدا بر بندگان وي هستي.»<ref>سليمان بن ابراهيم قندوزي حنفي، ينابيع المودّه، ج۱ ص۱۶۷.</ref>


۱۰- علي(ع) مي گويد: «رسول خدا به من فرمود: اي علي تو برادر من و من برادر تو هستم، من براي نبوّت و تو براي امامت برگزيده و انتخاب شده اي، من و تو پدران اين امّت هستيم، تو وصي و وارث و پدر فرزندان من هستي، پيروان تو پيروان من، دوستان تو دوستان من و دشمنان تو دشمنان من مي باشند، .... يا علي تو بعد از من حجّت خدا بر مردم هستي، گفتار تو گفتار من امر تو امر من و نهي تو نهي من و طاعت تو طاعت من و معصيت تو معصيت من و حزب تو حزب من که حزب الله است، مي باشد.<ref>قندوزي حنفي سليمان بن ابراهيم، ينابيع المودّه لذوي القربي ۱/۳۷۱ پيشين.</ref>
۱۲- رسول خدا فرمود: «هر پيامبري وصي و وارثي دارد، محققاً علي وصي و وارث من است.»<ref>خوارزمي موفق بن احمد، المناقب، ص۸۵، مؤسسه النشر الإسلامي التابعه لجامعه المدرسين، بقم ۱۴۱۴ هـ .</ref>
 
۱۱- رسول خدا(ص) در ذيل حديثي به علي «عليه السّلام» فرمود: اي علي کسي که تو را بکشد، مرا کشته و کسي که تو را مبغوض دارد مرا مبغوض داشته و کسي که به تو فحش دهد، به من فحش داده است، براي اينکه تو نسبت به من مثل خود من هستي، روح تو از روح من و گِل تو از گِل من است خداوند من و تو را از نور خودش آفريده و برگزيده است و براي من نبوّت و براي تو امامت را اختيار کرد، پس هر کس امامت تو را انکار کند تحقيقاً نبوّت مرا انکار کرده است، اي علي تو وصي و وارث و پدر فرزندان و شوهر دختر منی، امر تو امر من و نهي تو نهي من است، قسم به خدايي که مرا به نبوّت مبعوث نمود، تو حجّت خدا بر خلق و امين خدا در اسرار و خليفه خدا بر بندگان وي هستي.<ref>همان ص۱۶۷.</ref>
 
۱۲- رسول خدا فرمود: هر پيامبري وصي و وارثي دارد، محققاً علي وصي و وارث من است.<ref>خوارزمي موفق بن احمد، المناقب، ص۸۵، مؤسسه النشر الإسلامي التابعه لجامعه المدرسين، بقم ۱۴۱۴ هـ .</ref>
{{پایان پاسخ}}
{{پایان پاسخ}}
{{پایان مطالعه بیشتر}}
{{مطالعه بیشتر}}
==مطالعه بيشتر==
==مطالعه بيشتر==
 
* ينابيع المودّه، سليمان بن ابراهيم قندوزي.
۱. ينابيع المودّه، سليمان بن ابراهيم قندوزي.
* المناقب، موفق بن احمد خوارزمي.
 
* فرائد السمطين، ابراهيم بن محمّد حمويني.
۲. المناقب، موفق بن احمد خوارزمي.
{{پایان مطالعه بیشتر}}
 
۳. فرائد السمطين، ابراهيم بن محمّد حمويني.
{{مطالعه بیشتر}}


==منابع==
==منابع==
خط ۵۴: خط ۴۷:


{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =  
  | شناسه = -
  | تیترها =  
  | تیترها = -
  | ویرایش =  
  | ویرایش = شد
  | لینک‌دهی =  
  | لینک‌دهی =  
  | ناوبری =  
  | ناوبری =  
خط ۶۳: خط ۵۶:
  | بازبینی =  
  | بازبینی =  
  | تکمیل =  
  | تکمیل =  
  | اولویت =  
  | اولویت = ج
  | کیفیت =  
  | کیفیت = ج
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ ‏۱۸ اکتبر ۲۰۲۰، ساعت ۲۰:۲۳

سؤال

آیا در منابع اهل سنت روایاتی هست که صراحتا به موضوع خلافت و جانشيني حضرت علی(ع) اشاره کند؟

به برخي روايات از کتب اهل سنّت که رسول خدا در آنها به صراحت خلافت و امامت علي بن ابي طالب(ع) را اعلام نموده اشاره مي شود.

  • ابن عبّاس مي گويد: رسول خدا در حاليکه دست علي را گرفته بود، فرمود: اين اوّلين کسي است که به من ايمان آورد. و اوّل کسي است که با من مصافحه کرده است او فاروق امّت و امير و پناهگاه مؤمنين است در حالی که ثروت پناهگاه ظالمين است، او صديق اکبر و خليفه من بعد از من است.[۱]
  • انس بن مالک مي گويد: رسول خدا فرمود: تحقيقاً برادر و وزير و جانشين و خليفه من در اهلم و بهترين کسي که بعد از خود به جا مي گذارم، علي بن ابي طالب(ع) است.[۲]
  • علي(ع) فرمود: «هنگامي که رسول خدا بستگان نزديک خود را جمع نمود و به آن ها فرمود: اي فرزندان عبد المطلّب، به خدا قسم من هيچ جوان عربي را نمي شناسم که بهتر از آنچه من براي شما آورده ام براي قومش آورده باشد، من خير دنيا و آخرت براي شما آورده ام، خداوند مرا مأمور نموده تا شما را به سوي آن دعوت نمايم، پس چه کسي از شما در اين امر مرا ياري مي کند، تا او برادر و وصي و خليفه من در ميان شما باشد، همه قوم سکوت کردند، من که از همه کوچکتر بودم گفتم من وزير و ياور تو در اين امر هستم، رسول خدا سخنش را تکرار نمود، قوم سکوت کردند و من گفته خود را تکرار کردم آنگاه رسول خدا گردن مرا گرفت و به آنها فرمود: اين برادر و وصي و خليفه من در ميان شما است، پس حرف هاي او را بشنويد و از او اطاعت کنيد.»[۳]
  • ام سلمه مي گويد: «رسول خدا فرمود: به راستي که خداوند از هر امّتي پيامبري اختيار نموده و براي هر پيامبري وصي قرار داده است، من پيغمبر اين امّت و علي وصي من در ميان عترت و اهل بيت و امّت من بعد از من است.»[۴]
  • ابن عباس مي گويد: «رسول خدا فرمود: اي علي من شهر علمم و تو درب آن هستي، نمي شود داخل شهر شد مگر از دروازه آن، دروغ مي گويد کسي که ادّعاي دوستي مرا مي کند ولي با تو دشمني مي ورزد، زيرا تو از من و من از تو هستم، گوشت تو گوشت من خون تو خون من و روح تو روح من اسرار تو اسرار من و آشکار تو آشکار من است تو وصّي و امام امّت من هستي، به سعادت مي رسد هر که از تو اطاعت کند، شقي و بدبخت مي شود کسي که تو را نافرماني و عصيان کند، .... مَثَل تو و مَثَل اماماني که از فرزندان تو است، مَثَل کشتي نوح است، هر کس بر آن سوار شد نجات يافت، و هر کس از آن تخلّف نموده و جا ماند غرق شد مَثَل شما مَثَل ستاره اي است، هرگاه ستاره غايب شود ستاره ديگر طلوع مي کند، تا روز قيامت.»[۵]
  • ابن عباس مي گويد: «رسول خدا فرمود: علي امام امّت من بعد از من است، قائم منتظر که زمين را پر از عدل و داد خواهد کرد بعد از آن که پر از ظلم و جور شده باشد، از فرزندان اوست، قسم به آن کسي که مرا به حق بشير و نذير مبعوث فرمود: کسي که در زمان غيبت بر امامت او استوار بماند، از طلاي سرخ کمياب تر است...»[۶]
  • ابن عباس مي گويد «... امّا علي برادر و پاره تن و صاحب امر من بعد از من است، او صاحب لواي من در دنيا و آخرت و صاحب حوض و شفاعت من است، او مولا و سرپرست هر مسلمان و امام هر مؤمن و پيشواي هر متّقي است، او در حيات و بعد از مرگ وصي و خليفه من بر اهل بيت و امّتم خواهد بود.[۷]
  • سلمان مي گويد «به رسول خدا عرض کردم، هر پيامبري وصي اي دارد پس وصّي تو کيست؟ حضرت سکوت نمود، مدّتي بعد مرا ديد و فرمود: اي سلمان عرض کردم بله، فرمود تو مي داني وصي موسي چه کسي بود؟ عرض کردم بلي يوشع بن نون بود، حضرت فرمود چون او داناترين فرد زمان خود بود، سپس فرمود: تحقيقاً وصي و رازدار و بهترين کسي که من بعد از خود به جا مي گذارم، علي بن ابي طالب است، هم اوست که وعده مرا وفا و دَين مرا ادا مي کند.»[۸]
  • از امام علي(ع) نقل شده که «رسول خدا به من فرمود: اي علي تو براي من به منزله شيث برای آدم و سام برای نوح و اسحاق برای ابراهيم .... و هارون برای موسي و شمعون برای عيسي و وصي و وارث و امام امّت من هستي و به سبب محبّت تو بهشتي از جهنمي و ابرار از فجّار و مؤمنين از منافقين و کفّار، تشخيص و تمييز داده مي شود.»[۹]
  • از امام علي(ع) نقل شده: «رسول خدا به من فرمود: اي علي تو برادر من و من برادر تو هستم، من براي نبوّت و تو براي امامت برگزيده و انتخاب شده اي، من و تو پدران اين امّت هستيم، تو وصي و وارث و پدر فرزندان من هستي، پيروان تو پيروان من، دوستان تو دوستان من، و دشمنان تو دشمنان من مي باشند، .... يا علي تو بعد از من حجّت خدا بر مردم هستي، گفتار تو گفتار من، امر تو امر من، و نهي تو نهي من، و طاعت تو طاعت من، و معصيت تو معصيت من، و حزب تو حزب من که حزب الله است، مي باشد.[۱۰]

۱۱- رسول خدا(ص) به علي(ع) فرمود: «اي علي کسي که تو را بکشد مرا کشته، و کسي که تو را مبغوض دارد مرا مبغوض داشته، و کسي که به تو ناسزا گوید به من ناسزا گفته، براي اينکه تو نسبت به من مثل خود من هستي، روح تو از روح من و گِل تو از گِل من است، خداوند من و تو را از نور خودش آفريده و برگزيده است و براي من نبوّت و براي تو امامت را اختيار کرد، پس هر کس امامت تو را انکار کند تحقيقاً نبوّت مرا انکار کرده است، اي علي تو وصي و وارث و پدر فرزندان و شوهر دختر منی، امر تو امر من و نهي تو نهي من است، قسم به خدايي که مرا به نبوّت مبعوث نمود، تو حجّت خدا بر خلق و امين خدا در اسرار و خليفه خدا بر بندگان وي هستي.»[۱۱]

۱۲- رسول خدا فرمود: «هر پيامبري وصي و وارثي دارد، محققاً علي وصي و وارث من است.»[۱۲]


مطالعه بيشتر

  • ينابيع المودّه، سليمان بن ابراهيم قندوزي.
  • المناقب، موفق بن احمد خوارزمي.
  • فرائد السمطين، ابراهيم بن محمّد حمويني.


منابع

  1. محمّد بن احمد الذهبي، ميزان الإعتدال، ج۲ ص۴۱۷، دار المعرفه للطباعه و النشر بيروت ۱۳۸۲.
  2. محمّد بن احمد الذهبي، ميزان الإعتدال، ج۴ ص۱۲۷.
  3. ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغة، ج۱۳ ص۲۱۱، مؤسسة اسماعيليان للطباعة و النشر و التوزيع.
  4. قندوزي حنفي، ينابيع المودّة، ج۱ ص۲۳۵، دار الأسوه للطباعة و النشر ۱۴۱۶ق.
  5. سليمان بن ابراهيم قندوزي حنفي، ينابيع الموده ج۱ ص۳۹۰.
  6. سليمان بن ابراهيم قندوزي حنفي، ينابيع الموده ج۱ ص۳۸۷.
  7. ابراهيم بن محمّد حمويني شافعي، فرائد السمطين، ج۲ ص۳۴-۳۵.
  8. علي بن ابي بکر الهيثمي، مجمع الزوايد ج۹ ص۱۱۳، دار الکتب العلميه، بيروت ۱۴۰۸ هـ .
  9. سليمان بن ابراهيم قندوزي حنفي، ينابيع المودّه ج۱ ص۲۵۵.
  10. سليمان بن ابراهيم قندوزي حنفي، ينابيع المودّه، ج۱ ص۳۷۱.
  11. سليمان بن ابراهيم قندوزي حنفي، ينابيع المودّه، ج۱ ص۱۶۷.
  12. خوارزمي موفق بن احمد، المناقب، ص۸۵، مؤسسه النشر الإسلامي التابعه لجامعه المدرسين، بقم ۱۴۱۴ هـ .