مصادیق اجرای عدالت در حکومت امام علی(ع): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۰: خط ۱۰:
برپایی عدالت از اساسی‌ترین آرمانهای حکومت علوی است و به عنوان یکی از اهداف پذیرش حکومت از سوی امام علی(ع) معرفی شده است: {{عربی|وَ ما اَخَذَ اللهُ علی العلماء الاّ یُقارُّوا علی کِظَّهِ ظالم، و لا سَغَبِ مظلوم، لاَلقیتُ حبلها علی غاربَها، و لسقَیْتُ آخرها بکاسِ اوّلها|ترجمه=اگر خداوند از عالمان پیمانی سخت نگرفته بود که در برابر شکمبارگی ستمگر و گرسنگی ستمدیده، آرام و قرار نگیرند، بی تأمل رشته حکومت را از دست می‌گذاشتم و پایانش را چون آغازش می‌انگاشتم و چون گذشته، خود را به کناری می‌کشیدم}}.<ref>نهج‌البلاغه، خطبه ۳.</ref>
برپایی عدالت از اساسی‌ترین آرمانهای حکومت علوی است و به عنوان یکی از اهداف پذیرش حکومت از سوی امام علی(ع) معرفی شده است: {{عربی|وَ ما اَخَذَ اللهُ علی العلماء الاّ یُقارُّوا علی کِظَّهِ ظالم، و لا سَغَبِ مظلوم، لاَلقیتُ حبلها علی غاربَها، و لسقَیْتُ آخرها بکاسِ اوّلها|ترجمه=اگر خداوند از عالمان پیمانی سخت نگرفته بود که در برابر شکمبارگی ستمگر و گرسنگی ستمدیده، آرام و قرار نگیرند، بی تأمل رشته حکومت را از دست می‌گذاشتم و پایانش را چون آغازش می‌انگاشتم و چون گذشته، خود را به کناری می‌کشیدم}}.<ref>نهج‌البلاغه، خطبه ۳.</ref>


عدالت ورزی از دید امام مایه روشنی چشم زمامداران و نفوذ محبت آنها در مردم و استحکام حکومت می‌گردد. امام در خطبه پنجاه و سوم نهج‌البلاغه فرموده است: آنچه بیشتر دیده والیان بدان روشن است، برقراری عدالت در شهرها و میان مردمان، دوستی پدیدار شدن است. دوستی آنان آشکار نگردد، جز آنگاه که دل ایشان بی‌گزند شود و خیرخواهی آنها راست نیاید، جز آنکه والیان را برای کارهای خود نگه دارند و دوام حکومت آنان را سنگین نشمارند و گفتگو از دیر ماندنِ آنان را بر سر کار واگذارند».<ref>نهج‌البلاغه، نامه ۵۳.</ref>
عدالت ورزی از دید امام مایه روشنی چشم زمامداران و نفوذ محبت آنها در مردم و استحکام حکومت می‌گردد. امام در نامه پنجاه و سوم نهج‌البلاغه فرموده است: آنچه بیشتر دیده والیان بدان روشن است، برقراری عدالت در شهرها و میان مردمان، دوستی پدیدار شدن است. دوستی آنان آشکار نگردد، جز آنگاه که دل ایشان بی‌گزند شود و خیرخواهی آنها راست نیاید، جز آنکه والیان را برای کارهای خود نگه دارند و دوام حکومت آنان را سنگین نشمارند و گفتگو از دیر ماندنِ آنان را بر سر کار واگذارند».<ref>نهج‌البلاغه، نامه ۵۳.</ref>


برقراری عدالت به تعبیر امام، اقامه حدود الهی است که در سایه آن همه چیز احیا می‌گردد. خداوند عدالت را مایه استواری انسانها و ستون زندگانی آنها، و سبب پاکی از ستمکاری‌ها و گناهان و روشنی چراغ اسلام قرار داد.<ref>آمدی، عبد الواحد، غرر الحکم، قم: دار الکتب الاسلامی، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۳۳۵.</ref>
برقراری عدالت به تعبیر امام، اقامه حدود الهی است که در سایه آن همه چیز احیا می‌گردد. خداوند عدالت را مایه استواری انسانها و ستون زندگانی آنها، و سبب پاکی از ستمکاری‌ها و گناهان و روشنی چراغ اسلام قرار داد.<ref>آمدی، عبد الواحد، غرر الحکم، قم: دار الکتب الاسلامی، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۳۳۵.</ref>

نسخهٔ ‏۱۱ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۰۸

سؤال

سیاست فراگیر امام علی در اجرای عدالت شامل چه مواردی است؟

درگاه‌ها
حکومت دینی.png
درگاه غدیر.png


اجرای عدالت اساسی‌ترین آرمان حکومت امام علی(ع) بود که به عنوان یکی از اهداف پذیرش حکومت از سوی امام علی(ع) معرفی شده است. اجرای عدالت در حکومت امام علی(ع) در تقسیم عادلانه بیت‌المال، برخورد با ویژه‌خواری و مصادره اموال غصب شده، توجه یکسان به مردم، افزایش درآمدهای عمومی، رسیدگی و توجه به نیازمندان، رفع فقر، انتخاب کارگزاران شایسته، اصلاح نظام مالیاتی، نظارت و کنترل بر فعالیت‌های اقتصادی، برخورد با فساد اقتصادی خلاصه شده است. امام در بسیاری از سخنرانی‌های خود که برخی از آنها در نهج‌البلاغه گردآوری شده، به روش سیاسی خود در اجرای عدالت اشاره کرده است. همچنین سیره عملی او در اجرای فراگیر عدالت در تاریخ ثبت شده است.

جایگاه امامت در سیاست و حکومت امام علی(ع)

برپایی عدالت از اساسی‌ترین آرمانهای حکومت علوی است و به عنوان یکی از اهداف پذیرش حکومت از سوی امام علی(ع) معرفی شده است: «وَ ما اَخَذَ اللهُ علی العلماء الاّ یُقارُّوا علی کِظَّهِ ظالم، و لا سَغَبِ مظلوم، لاَلقیتُ حبلها علی غاربَها، و لسقَیْتُ آخرها بکاسِ اوّلها؛ اگر خداوند از عالمان پیمانی سخت نگرفته بود که در برابر شکمبارگی ستمگر و گرسنگی ستمدیده، آرام و قرار نگیرند، بی تأمل رشته حکومت را از دست می‌گذاشتم و پایانش را چون آغازش می‌انگاشتم و چون گذشته، خود را به کناری می‌کشیدم».[۱]

عدالت ورزی از دید امام مایه روشنی چشم زمامداران و نفوذ محبت آنها در مردم و استحکام حکومت می‌گردد. امام در نامه پنجاه و سوم نهج‌البلاغه فرموده است: آنچه بیشتر دیده والیان بدان روشن است، برقراری عدالت در شهرها و میان مردمان، دوستی پدیدار شدن است. دوستی آنان آشکار نگردد، جز آنگاه که دل ایشان بی‌گزند شود و خیرخواهی آنها راست نیاید، جز آنکه والیان را برای کارهای خود نگه دارند و دوام حکومت آنان را سنگین نشمارند و گفتگو از دیر ماندنِ آنان را بر سر کار واگذارند».[۲]

برقراری عدالت به تعبیر امام، اقامه حدود الهی است که در سایه آن همه چیز احیا می‌گردد. خداوند عدالت را مایه استواری انسانها و ستون زندگانی آنها، و سبب پاکی از ستمکاری‌ها و گناهان و روشنی چراغ اسلام قرار داد.[۳]

سیاست فراگیر امام علی در اجرای عدالت

امام علی(ع) در راستای تحقق عدالت در جامعه اسلامی چند اقدام مؤثر انجام دادند:

تقسیم عادلانه بیت‌المال

امام علی بر خلاف روش خلفای پیشین که با فاصله گرفتن از آموزه‌های اسلام و سیره رسول اکرم(ص)، به تبعیض بین مسلمانان روی آورده بودند، بیت‌المال را به صورت عادلانه میان مردم تقسیم نمود. امام در این باره فرموده است: من مانند رسول خدا که اموال را یکسان تقسیم می‌کرد، چنین کردم و نگذاشتم اموال در دست اغنیاء به گردش درآید.[۴] در روایتی دیگر از امام نقل شده که فرمود: شما بندگان خدائید و مال، مال خداست، میان شما یکسان تقسیم می‌شود و به هیچ‌کس بیش از دیگری داده نمی‌شود و البته پرهیزگاران فردا در نزد خدا بهترین جزا را خواهند داشت. خدا دنیا را مزد و پاداش پرهیزگاران قرار نداده است.[۵]

برخورد با ویژه خواری و مصادره اموال غصب شده

امام علی(ع) پس از رسیدن به خلافت، در همان روزهای نخست در مورد اموالی که به ناحق در اختیار برخی از افراد گذاشته شده بود، فرمودند: آگاه باشید هر قطعه زمینی را که عثمان از مال خدا به کسی هدیه داده، به بیت‌المال مسلمانان عودت داده خواهد شد،[۶] قسم به خدا! اگر با آن اموال، زنانی کابین بسته یا کنیزانی خریده باشند، آن را بازپس خواهم گرفت؛ زیرا عدالت مایه گشایش و رفاه است و آن کس که عدالت بر او گران آید، تحمل ظلم و ستم برایش گران‌تر خواهد بود.[۷]

امام به همه کارگزارانش این بخشنامه را صادر فرمود: هر کس بیش از سهم تعیین شده‌اش را طلبید، زیاده طلبی کرده است. از پرداخت زیاده خودداری کنید.[۸]

توجه یکسان به مردم

توجه به همه قشرها و صنف‌های اجتماعی یکی از پیش شرطهای تحقق عدالت در جامعه اسلامی است. امام علی در نامه به مالک اشتر در این رابطه فرمود: بدان مردم از گروه‌های متعددی تشکیل یافته‌اند که هر یک جز به وسیله دیگری اصلاح و تکمیل نمی‌شود و هیچ‌کدام از دیگری بی‌نیاز نیست. گروهی لشگریان خداوند هستند (که امنیت و نظم جامعه را تأمین و از آسیب دشمنان حفظ می‌کنند) گروه دیگری نویسندگان عمومی و خصوصی هستند (که برنامه آنها نگه داشتن حساب‌های مالی دولت، تنظیم بودجه، ثبت اسناد و تعلیم و تربیت مردم است) جمع دیگری قضات عدل و دادگسترند (که به فصل خصومت و احقاق حقوق می‌پردازند) عده دیگری عاملان انصاف و مدارا (و کارگزاران حکومت) هستند. و قشری دیگر اهل جزیه و خراج از غیر مسلمانان هستند که در پناه حکومت اسلامی زندگی می‌کنند (و در برابر حفظ جان و مالشان به حکومت اسلامی مالیاتی می‌پردازند) و گروهی از مسلمانان (زمین‌های خراجی را کشاورزی می‌کنند و خراج آن را می‌پردازند). جمع دیگری تاجران و صنعت‌گرانند. گروه دیگر طبقه پایین اجتماع از نیازمندان و محرومان (و از کارافتادگان و پیران ناتوان و کهن‌سال هستند که قادر بر انجام هیچ کاری نیستند). خداوند برای هرکدام از این گروه‌ها سهمی مقرر داشته و در کتاب خود یا سنت پیغمبر صلی الله علیه وآله وظیفه جداگانه ای تعیین کرده که به صورت عهدی از سوی او در نزد ما محفوظ است».[۹]

افزایش درآمدهای عمومی

امام علی در چند سال حکومت خود، در جهت ارتقای سطح زندگی مردم، تلاش کرد امکاناتی که از دارایی‌های عمومی در اختیار دولت بود را افزایش دهد. این مسئله را حضرت به عنوان یکی از حقوق مردم بر حکومت برشمرده و فرموده‌است؛ اما حق شما بر من این است که از خیرخواهی شما دریغ نورزم و بیت‌المال را در راه شما به‌طور کامل به کار گیرم و شما را تعلیم دهم تا از جهل و نادانی رهایی یابید و شما را تربیت کنم تا فراگیرید و آگاه شوید.[۱۰]

همچنین امام فرمود: پیراهن عافیت را با عدل خود به اندام شما پوشاندم و نیکی‌ها را با اعمال و گفتار خود در میان شما رواج دادم و ملکات اخلاق انسانی را به شما نشان دادم.[۱۱]

رسیدگی به نیازمندان

در کنار توجه به قشرهای مختلف جامعه، حضرت توجه ویژه‌ای نسبت به نیازمندان جامعه داشت. در سفارش به مالک اشتر فرمود: خدا را درباره طبقه پایین جامعه در نظر داشته باش، مردمی که چاره‌ای ندارند، از بیچارگان، نیازمندان، گرفتارانِ رنجور و ناتوانان زمین‌گیر. در بین این طبقه، افراد قانع و سؤال کننده وجود دارد. حقی را که خداوند برای آن، نگهبانی‌اش را به تو سپرده، پاس بدار و بخشی از بیت‌المال را به آنان اختصاص بده![۱۲]

این توجه حضرت تنها اختصاص به مسلمانان نداشته و همه افراد مسلمان و غیر مسلمان را در بر می‌گرفت. به عنوان نمونه؛ پیر مرد فرتوت و نابینایی، در حال گدایی، بر امیرمؤمنان گذشت. امام فرمود: این مرد کیست و چرا گدایی می‌کند؟ جواب گفتند: نصرانی است. امام فرمود: تا آن زمان که قدرت کارکردن داشت از او کار کشیدید و اینک که پیر شده و قدرت کارکردن ندارد، از تأمین روزی وی دریغ می‌ورزید؟ از بیت المال زندگی او را تأمین کنید.[۱۳]

تلاش برای رفع فقر مطلق

حضرت در راستای تحقق عدالت، تلاش کردند تا فقر مطلق را از جامعه اسلامی ریشه کن نمایند و در سالهای پایانی عمر شریفشان در مورد تاثیر اقداماتشان فرمودند: همه مردم کوفه از رفاه برخوردار هستند. پایین‌ترین آنها (فقیرترین) نان گندم می‌خورند و سرپناه مناسب دارند و از آب سالم می‌نوشند.[۱۴]

انتخاب کارگزاران لایق و شایسته

حضرت به انتخاب کارگزاران شایسته توجه ویژه‌ای داشتند و در عهدنامه به مالک اشتر فرمودند: سپس در امور کارگزارانت بنگر؛ آن‌ها را آزموده به کارگیر و محور گزینش تو میل و گرایش شخصی نباشد زیرا که این دو کانونی از شعبه‌های جور و خیانت است و از میان آن‌ها افرادی که باتجربه‌تر، پاک‌تر و پیشگام‌تر در اسلامند برگزین، زیرا اخلاق آن‌ها بهتر و خانواده آن‌ها پاک‌تر و هم‌چنین کم طمع‌تر و در سنجش عواقب امور بیناترند.[۱۵]

حضرت کنار گذاردن انسانهای شایسته و مقدم داشتن افراد غیر شایسته را از عوامل شکست دولتها برشمرده، فرمودند: چهار عامل باعث شکست دولت‌ها می‌شود: ضایع کردن اصول و مسائل راهبردی، سرگرم شدن به فروع و مسائل غیر اولویت‌دار و بی‌اهمیت یا کم‌اهمیت، بکار گماردن آدم‌های پست و ناشایسته سالاری، کنار گذاردن انسان‌های فاضل و ترک شایسته‌سالاری.[۱۶]

اصلاح نظام مالیاتی

حضرت در راستای اجرای عدالت تلاش کردند تا نگاه به مالیات را اصلاح نموده و آن را در مسیر تحقق آبادانی جامعه قرار دهند. امام در این رابطه به مالک اشتر فرمودند: باید بیش از تحصیل خراج در اندیشه زمین باشی، زیرا خراج حاصل نشود، مگر به آبادانی زمین و هر که خراج طلبد و زمین را آباد نسازد، شهرها و مردم را هلاک کرده است و کارش استقامت نیابد، مگر اندکی.

هرگاه از سنگینی خراج یا آفت محصول یا بریدن آب یا نیامدن باران یا دگرگون شدن زمین، چون در آب فرورفتن آن یا بی آبی، شکایت نزد تو آوردند، از هزینه و رنجشان بکاه، آن قدر که امید می‌داری که کارشان را سامان دهد و کاستن از خراج بر تو گران نیاید، زیرا اندوخته‌ای شود برای آبادانی بلاد تو و زیور حکومت تو باشد که ستایش آنها را به خود جلب کرده‌ای و سبب شادمانی دل تو گردد که عدالت را در میانشان گسترده‌ای و به افزودن ارزاقشان و به آنچه در نزد ایشان اندوخته‌ای از آسایش خاطرشان و اعتمادشان به دادگری خود و مدارا در حق ایشان، برای خود تکیه گاهی استوار ساخته‌ای. چه بسا کارها پیش آید که اگر رفع مشکل را بر عهده آنها گذاری، به خوشدلی به انجامش رسانند؛ زیرا چون بلاد آباد گردد، هر چه بر عهده مردمش نهی، انجام دهند که ویرانی زمین را تنگدستی مردم آن سبب شود و مردم زمانی تنگدست گردند که همت والیان، همه گرد آوردن مال بود و به ماندن خود بر سر کار اطمینان نداشته باشند و از آنچه مایه عبرت است، سود برنگیرند.[۱۷]

نظارت و کنترل بر فعالیت‌های اقتصادی

از اقدامات حضرت در راستای تحقق و اجرای عدالت، کنترل و نظارت بر فعالیت‌های اقتصادی و جلوگیری از انحراف بود. امام باقر(ع) فرمودند: امیرالمؤمنین در آن ایام که در کوفه بود چنین عادت داشت که هر روز صبح از دارالاماره بیرون می‌آمد و در بازارهای کوفه می‌گشت و تازیانه‌ای دو شاخه بنام «سبیبه» به‌همراه داشت، در هر بازاری می‌ایستاد و در میان اهل آن صدا می‌زد: ای تاجران پیش از داد و ستد از خداوند خیر و نیکی بطلبید، و با آسانگیری در معامله از خداوند برکت جوئید و با خریداران نزدیک شوید (گران نفروشید تا از شما بگریزند)، و خود را به زینت حلم و بردباری آرایش دهید و از سوگند خوردن خودداری کنید و از دروغ بپرهیزید و از ستم کناره گیرید و با مظلومان به انصاف رفتار نمائید، و به ربا خواری نزدیک نشوید، و پیمانه را کامل بدهید (کم فروشی نکنید)، و چیزی از حق مردم کم نگذارید، و روی زمین در غرقاب فساد فرو نروید.[۱۸]

حضرت در سفارش به مالک اشتر فرمودند:[۱۹]؛ امور آنان (تاجران و اهل صنایع) را چه در شهر و چه در اطراف و اکناف شهرهاها زیر نظر داشته باش و بدان که با این حال در عده ای فراوان از آنان تنگ نظری آشکار و شدید دارند و احتکار و انباشتن منافع و زورگوئی یا سلطه شدید، در معاملات، و این صفات منبع ضرر بر عموم جامعه است و عیب برای زمامداران.

برخورد با فساد اقتصادی

یکی از برنامه‌های حضرت در راستای اجرای عدالت، برخورد با سوء استفاده‌ها و دست اندازی به اموال عمومی بود. نمونه‌های فراوانی از برخورد حضرت با مفسدان و کارگزاران متخلف در نهج البلاغه وجود دارد به عنوان نمونه حضرت خطاب به کارگزار خود در بصره که با استفاده از فرصت سازمانی و بودجه عمومی برای زیارت خانه خدا به مکه رفته بود، خطاب می‌کند که چرا با بیت المال به مکه رفتی؟ آیا از حساب روز رستاخیز نترسیدی که این گونه با بیت المال، آب و غذا و توشه سفر تهیه کردی؟ از خدا بترس! پس تقوا پیشه کن و اموال مردم را به آنان بازگردان که در غیر این صورت، اگر بر تو دست یابم، با شمشیری که بر کسی نخورده، جز آن که به جهنم واردش کرده است، تو را می‌کشم.[۲۰]

حضرت مالک را متوجه این می‌سازد که مبادا خودت زمینه رانت خواری بستگانت را فراهم سازی و به آنان فراتر از حق شهروندیشان بپردازی و فرمودند: مبادا به هیچ‌یک از اطرافیان و نزدیکانت زمینی واگذاری و مبادا کسی از سوی تو به این طمع بیفتد که مالک آب و زمینی شود تا به همسایگان در آبیاری یا کار مشترک، خسارت وارد سازد و بارش را بر دوش دیگران نهد که بهره شیرین آن را فقط آنان می‌برند و ننگ آن در دنیا و آخرت برای تو می‌ماند.[۲۱]


جستار‌های وابسته

منابع

  1. نهج‌البلاغه، خطبه ۳.
  2. نهج‌البلاغه، نامه ۵۳.
  3. آمدی، عبد الواحد، غرر الحکم، قم: دار الکتب الاسلامی، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۳۳۵.
  4. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات، ج ۸، ص۶۰–۶۱، ۱۴۱۱ق.‬
  5. محلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۷، ج۳۲، ص۱۷–۱۸.
  6. محمودی، محمد باقر، نهج السعادة فی مستدرک نهج‌البلاغه، بیروت، دارالتعاریف، ج۱، ص۱۹۸، ۱۳۹۶ق.
  7. سید رضی، نهج‌البلاغه، خطبه ۱۵.
  8. محمودی، محمد باقر، نهج السّعاده فی مستدرک نهج البلاغه، پیشین، ج۴، ص۳۱.
  9. سید رضی، نهج البلاغه، نامه ۵۳.
  10. سید رضی، نهج البلاغه، خطبه ۳۴.
  11. سید رضی، نهج البلاغه، خطبه ۸۷.
  12. سید رضی، نهج البلاغه، نامه ۵۳.
  13. الحر العاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعه، بیروت:دار احیاء التراث العربی، ج۱۵، ص۶۶.
  14. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، پیشین، ج۴۰، ص۳۲۷.
  15. سید رضی، نهج البلاغه، نامه ۵۳.
  16. آمدی، عبد الواحد، غرر الحکم، پیشین، ص۳۴۲، ح ۷۸۳۵.
  17. سید، رضی، نهج البلاغه، نامه ۵۳.
  18. الحر العاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعه، پیشین، ج۱۲، ص۲۸۴.
  19. سید رضی، نهج البلاغه، نامه ۵۳.
  20. سید رضی، نهج البلاغه، نامه ۴۱.
  21. سید رضی، نهج البلاغه، نامه ۵۳.