کفر یزید: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷: خط ۷:
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
== فسق و فجور یزید ==
== فسق و فجور یزید ==
اعمال نامشروع یزید از واضحات و مسلمات دانسته شده و او را جوانی آلوده به گناه دانسته‌اند که علناً دستورات اسلام را زیر پای می‌گذاشت. طبق پاره‌ای از گزارش‌ها، یزید خوشگذران و هوس‌باز بود و به صورت آشکار [[شراب]] می‌نوشید و در این کار زیاده‌روی می‌کرد.<ref>«فقیهی، بنی‌امیه در تاریخ»، ۱۴۱۳ق، ص۳۴.</ref>  [[امام حسین(ع)]] و برخی [[صحابه پیامبر(ص)]] به صراحت او را [[فاسق]] و اهل [[گناه]] خوانده‌اند.<ref>یعقوبی، تاریخ، ۱۳۷۸ش، ج۲، ص۱۶۰.</ref> بلاذری او را نخستین خلیفه‌ای می‌داند که آشکارا شراب می‌نوشید، زنان خواننده و نوازنده را نزد خود نگه می‌داشت و برای لذت‌بردن، سگ‌ها و خروس‌ها را به جنگ همدیگر وا‌می‌داشت.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج‏۵، ص۲۹۷.</ref> مسعودی در کتاب مروج الذهب<ref>مسعودی در کتاب مروج الذهب، ج۳، ص۶۱</ref> و سبط ابن الجوزی در کتاب تذکره الخواص،<ref>سبط ابن الجوزی در کتاب تذکره الخواص، ص۲۶۰</ref> یزید را هم‌صحبت بازها، سگ‌های شکاری، بوزینه‌ها و شرکت‌کننده در مجالس شراب معرفی کرده‌اند.  
اعمال نامشروع یزید از واضحات و مسلمات دانسته شده و او را جوانی آلوده به گناه دانسته‌اند که علناً دستورات اسلام را زیر پای می‌گذاشت. طبق پاره‌ای از گزارش‌ها، یزید خوشگذران و هوس‌باز بود و به صورت آشکار [[شراب]] می‌نوشید و در این کار زیاده‌روی می‌کرد.<ref>«فقیهی، بنی‌امیه در تاریخ»، ۱۴۱۳ق، ص۳۴.</ref>  بلاذری او را نخستین خلیفه‌ای دانسته که آشکارا شراب می‌نوشید، زنان خواننده و نوازنده را نزد خود نگه می‌داشت و برای لذت‌بردن، سگ‌ها و خروس‌ها را به جنگ همدیگر وا‌می‌داشت.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج‏۵، ص۲۹۷.</ref> مسعودی در کتاب مروج الذهب<ref>مسعودی در کتاب مروج الذهب، ج۳، ص۶۱</ref> و سبط ابن الجوزی در کتاب تذکره الخواص،<ref>سبط ابن الجوزی در کتاب تذکره الخواص، ص۲۶۰</ref> یزید را هم‌صحبت بازها، سگ‌های شکاری، بوزینه‌ها و شرکت‌کننده در مجالس شراب معرفی کرده‌اند. ترک نماز، رقص، اشتغال به لهو و لعب و سگ‌بازی از دیگر اعمال خلاف شرع یزید دانسته شده است و بدون هیچ ترسی مرتکب این کارها می‌شد.  
 
ترک نماز، رقص، اشتغال به لهو و لعب و سگ‌بازی از دیگر اعمال خلاف شرع یزید دانسته شده است و بدون هیچ ترسی مرتکب این کارها می‌شد. تاریخ‌نویسان، علماء و بزرگان شیعه و سنی بر فاسق بودنش اتفاق نظر دارند. عالمان اهل‌سنت چون احمد بن حنبل، ذهبی، ابن عماد حنبلی، ابن جوزی و ابن خلدون او را شایسته لعن دانسته‌اند.<ref>عباس‌آبادی، پژوهشی سزا در بایدها و نبایدهای ناسزا، ۱۳۸۶، صص۹۰-۹۱.</ref>


گفته شده است که او میمونی داشت که نامش را «اباقیس» گذاشته بود. یزید به او شراب می‌نوشاند و از حرکات وی می‌خندید.<ref>فقیهی، «بنی‌امیه در تاریخ»، ۱۴۱۳ق، ص۳۴.</ref> وی بوزینه‌اش را در مجالس شراب و لهو و لعب می‌آورد و او را برای مسابقات سوار بر الاغ وحشی می‌کرد.<ref>مطهری، مرتضی، حماسه حسینی، ج۱، ص۱۴۱.</ref> گفته شده است که در دوران یزید مردم به طور رسمی شراب می‌خوردند، و لهو و لعب در مکه و مدینه نیز شیوع پیدا کرده بود.<ref>مسعودي، على بن الحسين بن على، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقيق اسعد داغر، قم، دارالهجرة، چاپ دوم، 1409ق، ج2، ص67.</ref>  
گفته شده است که او میمونی داشت که نامش را «اباقیس» گذاشته بود. یزید به او شراب می‌نوشاند و از حرکات وی می‌خندید.<ref>فقیهی، «بنی‌امیه در تاریخ»، ۱۴۱۳ق، ص۳۴.</ref> وی بوزینه‌اش را در مجالس شراب و لهو و لعب می‌آورد و او را برای مسابقات سوار بر الاغ وحشی می‌کرد.<ref>مطهری، مرتضی، حماسه حسینی، ج۱، ص۱۴۱.</ref> گفته شده است که در دوران یزید مردم به طور رسمی شراب می‌خوردند، و لهو و لعب در مکه و مدینه نیز شیوع پیدا کرده بود.<ref>مسعودي، على بن الحسين بن على، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقيق اسعد داغر، قم، دارالهجرة، چاپ دوم، 1409ق، ج2، ص67.</ref>  


[[امام حسین(ع)]] و برخی [[صحابه پیامبر(ص)]] به صراحت او را [[فاسق]] و اهل [[گناه]] خوانده‌اند.<ref>یعقوبی، تاریخ، ۱۳۷۸ش، ج۲، ص۱۶۰.</ref> تاریخ‌نویسان، علماء و بزرگان شیعه و سنی بر فاسق بودنش اتفاق نظر دارند. عالمان اهل‌سنت چون احمد بن حنبل، ذهبی، ابن عماد حنبلی، ابن جوزی و ابن خلدون او را شایسته لعن دانسته‌اند.<ref>عباس‌آبادی، پژوهشی سزا در بایدها و نبایدهای ناسزا، ۱۳۸۶، صص۹۰-۹۱.</ref> 
=== اقرار به فسق و فجور ===
=== اقرار به فسق و فجور ===
در برخی گزارش‌ها اعتراف و اقرار یزید به فسق و فجور آمده است. در گزارشی آمده است که یزید بعد از شهادت امام حسین(ع) سر سفره شراب نشست و در حالی که ابن زیاد در طرف راست او نشسته بود، شعری سرود که در آن از ساقی شراب درخواست جام شراب کرد و از ابن زیاد بابت به شهادت رساندن امام حسین(ع) تقدیر نمود.
در برخی گزارش‌ها اعتراف و اقرار یزید به فسق و فجور آمده است. در گزارشی آمده است که یزید بعد از شهادت امام حسین(ع) سر سفره شراب نشست و در حالی که ابن زیاد در طرف راست او نشسته بود، شعری سرود که در آن از ساقی شراب درخواست جام شراب کرد و از ابن زیاد بابت به شهادت رساندن امام حسین(ع) تقدیر نمود.

نسخهٔ ‏۳۱ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۵۰

سؤال

یزید شارب الخمر و تارک الصلوهَ و فاسق نبود، بلکه شخصی بود ملازم با سنّت ومواظب بر نماز و اعمال خیر و معاویه، یزید را بر مردم تحمیل نکرد بلکه فقط در ولایت عهدی او کوشید و مردم (غیر از حسین ابن علی(ع) و عبدالله بن زبیر) خودشان با او بیعت نمودند؟


فسق و فجور یزید

اعمال نامشروع یزید از واضحات و مسلمات دانسته شده و او را جوانی آلوده به گناه دانسته‌اند که علناً دستورات اسلام را زیر پای می‌گذاشت. طبق پاره‌ای از گزارش‌ها، یزید خوشگذران و هوس‌باز بود و به صورت آشکار شراب می‌نوشید و در این کار زیاده‌روی می‌کرد.[۱] بلاذری او را نخستین خلیفه‌ای دانسته که آشکارا شراب می‌نوشید، زنان خواننده و نوازنده را نزد خود نگه می‌داشت و برای لذت‌بردن، سگ‌ها و خروس‌ها را به جنگ همدیگر وا‌می‌داشت.[۲] مسعودی در کتاب مروج الذهب[۳] و سبط ابن الجوزی در کتاب تذکره الخواص،[۴] یزید را هم‌صحبت بازها، سگ‌های شکاری، بوزینه‌ها و شرکت‌کننده در مجالس شراب معرفی کرده‌اند. ترک نماز، رقص، اشتغال به لهو و لعب و سگ‌بازی از دیگر اعمال خلاف شرع یزید دانسته شده است و بدون هیچ ترسی مرتکب این کارها می‌شد.

گفته شده است که او میمونی داشت که نامش را «اباقیس» گذاشته بود. یزید به او شراب می‌نوشاند و از حرکات وی می‌خندید.[۵] وی بوزینه‌اش را در مجالس شراب و لهو و لعب می‌آورد و او را برای مسابقات سوار بر الاغ وحشی می‌کرد.[۶] گفته شده است که در دوران یزید مردم به طور رسمی شراب می‌خوردند، و لهو و لعب در مکه و مدینه نیز شیوع پیدا کرده بود.[۷]

امام حسین(ع) و برخی صحابه پیامبر(ص) به صراحت او را فاسق و اهل گناه خوانده‌اند.[۸] تاریخ‌نویسان، علماء و بزرگان شیعه و سنی بر فاسق بودنش اتفاق نظر دارند. عالمان اهل‌سنت چون احمد بن حنبل، ذهبی، ابن عماد حنبلی، ابن جوزی و ابن خلدون او را شایسته لعن دانسته‌اند.[۹]

اقرار به فسق و فجور

در برخی گزارش‌ها اعتراف و اقرار یزید به فسق و فجور آمده است. در گزارشی آمده است که یزید بعد از شهادت امام حسین(ع) سر سفره شراب نشست و در حالی که ابن زیاد در طرف راست او نشسته بود، شعری سرود که در آن از ساقی شراب درخواست جام شراب کرد و از ابن زیاد بابت به شهادت رساندن امام حسین(ع) تقدیر نمود.

یزید در یکی از اشعارش که در مراسم شراب‌خوری سروده بود از دوستان هم‌پیاله‌اش خواست تا با گوش دادن به موسیقی شراب بنوشند و مسائل معنوی را کنار بگذارند. او در ادامه نغمه‌های تار را به صدای اذان و شراب را به حوریان بهشتی ترجیح می‌دهد.[۱۰]

اقرار به کفر

برخی منابع جملات کفرآمیزی از یزید به ثبت رسانده‌اند و حتی در برخی مواقع به صراحت اظهار کفر و رسالت پیامبر(ص) را انکار می‌کرد. وقتی سر مبارک سید الشهداء(ع) را جلوی او گذاردند، با چوب خیزران به آن سر مبارک زد و اشعاری را به زبان آورد که در دو بیت آخرش چنین گفت: بنی‌هاشم (محمد) با ملک و حکومت بازی کرد، نه وحی بر او نازل شده بود و نه از آسمان خبری به او رسید. من از قبیله خود نیستم اگر از فرزندان احمد انتقام نگیرم، آن چه که او درباره پدران من انجام داد. چنان که می‌بینید یزید به صراحت اعلان کفر می‌کند و منکر رسالت پیامبر(ص) و وحی الهی می‌شود.[۱۱]

بیعت‌شکنی مسلمانان و لعن یزید

تمامی مورخین به خصوص سبط ابن جوزی ( که از علماء معروف اهل سنت است) در صفحه۶۳ تذکره الخواص می‌نویسد: جماعتی از اهل مدینه در سال ۶۲ هجری به شام رفتند، وقتی از اعمال و فجیع و کفریات یزید باخبر شدند به مدینه برگشتند و بیعت با او را شکسته و علناً او را لعن می‌نمودند و استاندارش، عثمان بن محمد بن ابی سفیان، را از شهر بیرون کردند. سپس عبدالله بن حنظله خطاب به اهل مدینه گفت: ای مردم ما از شام بیرون نیامده و خروج بر یزید ننمودیم؛ مگر آن که دیدیم که «او مرد بی دینی است که نزدیکی ( عمل زنا) می‌نماید با مادرها و دختر و خواهرهایش و شراب می‌خورد و نماز نمی‌خواند و اولاد پیغمبران را می‌کشد» بالاترین شاهد بر شراب خواری و فاسق بودن یزید سخنان امام حسین(ع) در مجلس ولید بن عتبه ( فرماندار استاندار مدینه از طرف معاویه و یزید) است که حضرت خطاب به ولید بن عتبه می‌فرماید: و یزید رجل شارب الخمر و قاتل النفس المحَّرمه مُعلنُ بالفسق.[۱۲]

یزید مردی است شراب خوار و کشنده افراد بی گناه (و پاک) و مردی است که بطور آشکار فسق و فجور و فساد می‌کند.

بیعت اجباری برای یزید

اما در مورد بخش دوم مبنی بر اینکه معاویه یزید را بر مردم تحمیل نکرد، فقط در ولایت عهدی او کوشید و مردم (غیر از حسین ابن علی و عبدالله بن زبیر) خودشان با او بیعت نمودند، باید یاد آوری نمود که بیعت گرفتن برای یزید یکی از کارهای زشت معاویه بود که برای اولین بار در حکومت اسلامی انجام شد. او برای این کار مسافرتی به حجاز کرد و مخالفان را سخت تهدید نمود و با انواع نیرنگ ها؛ ولی عهدی یزید را در ظاهر تثبیت کرد. حتی بعضی‌ها می‌نویسند: یکی از مخالفان عایشه بود که معاویه با نقشه شیطانی عجیبی در اواخر شب، او را به چاه انداخت و کُشت ولی وانمود کرد که او خودش به چاه افتاده است.[۱۳]

صدوق (ره) در کتاب امالی از حضرت امام زین العابدین(ع) روایت می‌کند که حضرت فرمود: هنگامی که اجل معاویه فرا رسید یزید را فراخواند و در مقابل خود نشانید و به او گفت: «ای پسرک من! من گردن گردنکشان را برای تو ذلیل کرده‌ام، شهرها را برای تو مطیع نموده‌ام ( و در جای دیگر آمده که گفت: من همه رجال و بزرگسالان و شخصیت‌ها را رام کردم و از آن‌ها برای خلافت تو امضاء گرفته و سلطنت را در اختیار تو قرار دادم) فقط من از سه نفر نسبت به تو بیم دارم که می‌ترسم با کمال قدرت با تو مخالفت نمایند، آنان عبارتند از: عبدالله بن عمر بن خطاب و عبدالله بن زبیر و حسین بن علی.» [۱۴]

شهید مطهری (ره) می‌نویسد: یکی از شرایطی که امام حسن(ع) در صلح نامه ای که با معاویه منعقد نمود، گنجاند ولی معاویه صریحاً به آن عمل نکرد ( مانند همه شرایط دیگر) و امام حسن(ع) را مسموم کرد و به شهادت رساند تا دیگر موضوعیتی برای این ادعا باقی نماند، همین بود که معاویه حق ندارد تصمیمی برای مسلمین بعد از خودش بگیرد، خودش هر مصیبتی برای دنیای اسلام هست، هست، بعد دیگر اختیار با مسلمین باشد و به هر حال اختیار با معاویه نباشد. اما تصمیم معاویه از همان روزهای اول این بود که نگذارد خلافت از خاندانش خارج شود و به قول مورخین، کاری کند که خلافت را به شکل سلطنت درآورد. [۱۵]


مطالعه بیشتر

۱. درسی که حسین به انسان‌ها، آموخت، تالیف شهید هاشمی نژاد.


منابع

  1. «فقیهی، بنی‌امیه در تاریخ»، ۱۴۱۳ق، ص۳۴.
  2. بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج‏۵، ص۲۹۷.
  3. مسعودی در کتاب مروج الذهب، ج۳، ص۶۱
  4. سبط ابن الجوزی در کتاب تذکره الخواص، ص۲۶۰
  5. فقیهی، «بنی‌امیه در تاریخ»، ۱۴۱۳ق، ص۳۴.
  6. مطهری، مرتضی، حماسه حسینی، ج۱، ص۱۴۱.
  7. مسعودي، على بن الحسين بن على، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقيق اسعد داغر، قم، دارالهجرة، چاپ دوم، 1409ق، ج2، ص67.
  8. یعقوبی، تاریخ، ۱۳۷۸ش، ج۲، ص۱۶۰.
  9. عباس‌آبادی، پژوهشی سزا در بایدها و نبایدهای ناسزا، ۱۳۸۶، صص۹۰-۹۱.
  10. سبط ابن الجوزی، تذکرهَ الخواص، ص۲۶۱.
  11. تذکرهَ الخواص، ص۲۳۵ و البلاء والتاریخ، ج۶، ص۱۲.
  12. خوارزمی، مقتل الحسین، ج۱، ص۱۸۴.
  13. بهایی، کامل بهایی، ص۴۵۶، فصل ۱۶، باب ۲۷.
  14. بحارالانوار، ج۴۴، ص۳۱۱.
  15. مطهری، مرتضی، حماسه حسینی، ج۲، ص۱۶.