حدیث مضمر: تفاوت میان نسخه‌ها

(اصلاح ارقام)
(اصلاح ارقام)
خط ۷: خط ۷:
'''مضمر''' از ضمیر است. روایتی را که در آن به جای اسم معصوم(ع) از ضمیر «عنه» یا «عنهما» و ... استفاده می‌شود، مضمر گویند.<ref>بروجردی، علی، طرائف المقال، قم، مکتبه مرعشی النجفی، چاپ اول، ۱۴۱۰ق، ج۲، ص ۲۵۰.</ref>
'''مضمر''' از ضمیر است. روایتی را که در آن به جای اسم معصوم(ع) از ضمیر «عنه» یا «عنهما» و ... استفاده می‌شود، مضمر گویند.<ref>بروجردی، علی، طرائف المقال، قم، مکتبه مرعشی النجفی، چاپ اول، ۱۴۱۰ق، ج۲، ص ۲۵۰.</ref>


گاهی راوی از امام به «عنه» تعبیر می‌کند مانند: مُحَمَّدُ بْنُ‏ مُسْلِمٍ‏ عَنْهُ‏(ع)‏.<ref>ابن بابويه، محمد بن على، من لا يحضره الفقيه، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۳ ق، ج۲، ص۳۰.</ref> گاهی هم راوی روایتی را  از دو امام نقل می‌کند و به جای اسم معصومان می‌گوید «عنهما» مانند: حماد عن حريز عن محمد بن مسلم عنهما(ع‏).<ref>اشعرى قمى، احمد بن محمد بن عيسى، النوادر، قم، مدرسه الامام المهدی(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۸ ق، ص۶۴.</ref> گاهی نیز راوی به جای نام معصوم(ع) با لفظ «سالته؛ از او پرسیدم» روایت می‌کند مانند: سَأَلْتُهُ(ع)<ref>اشعرى قمى، احمد بن محمد بن عيسى، النوادر، قم، مدرسه الامام المهدی(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۸ ق، ص۶۸.</ref>
گاهی راوی از امام به «عنه» تعبیر می‌کند مانند: مُحَمَّدُ بْنُ‏ مُسْلِمٍ‏ عَنْهُ‏(ع)‏.<ref>ابن بابويه، محمد بن على، من لا يحضره الفقيه، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۳ ق، ج۲، ص۳۰.</ref> گاهی هم راوی روایتی را  از دو امام نقل می‌کند و به جای اسم معصومان می‌گوید «عنهما» مانند: حماد عن حريز عن محمد بن مسلم عنهما(ع‏).<ref>اشعرى قمى، احمد بن محمد بن عيسى، النوادر، قم، مدرسه الامام المهدی(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۸ ق، ص۶۴.</ref> گاهی نیز راوی به جای نام معصوم(ع) با لفظ دیگری روایت می‌کند مانند: «سَأَلْتُهُ(ع)؛ از او پرسیدم»<ref>اشعرى قمى، احمد بن محمد بن عيسى، النوادر، قم، مدرسه الامام المهدی(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۸ ق، ص۶۸.</ref> یا «كَتَبْتُ‏ إِلَيْهِ(ع)؛ به او نوشتم»<ref>كلينى، محمد بن يعقوب، الكافي، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق،ج۱، ص۱۰۲.</ref>
 
در این گونه روایات اگر نشانه‌ای باشد که این روایت از کدام امام می‌باشد، بعد از قابل اعتماد بودن خود راوی و [[سلسله حدیث|سلسله سند]] روایت، به آن عمل می‌شود. اگر مشخص نشود که از کدام امام است، چنین روایتی اعتبار نخواهد داشت چون ممکن است از امام نباشد.<ref>خاقانی، علی، رجال الخاقانی، بی جا، مکتب الاعلام الاسلامی، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق، ص ۲۵.</ref> برخی از فقها روایتی که به جای نام معصوم با ضمیر آمده باشد را ضعیف و غیر قابل استناد می‌دانند چون ممکن است ضمیر به معصوم برنگردد و به راوی اصلی برگردد که نامش نیامده است.<ref>موسوی عاملی، محمد بن علی، مدارک الاحکام،  قم، مؤسسه آل البیت لاحیاءالتراث، بی‌تا، ج۲، ص۲۵۲.</ref>
در این گونه روایات اگر نشانه‌ای باشد که این روایت از کدام امام می‌باشد، بعد از قابل اعتماد بودن خود راوی و [[سلسله حدیث|سلسله سند]] روایت، به آن عمل می‌شود. اگر مشخص نشود که از کدام امام است، چنین روایتی اعتبار نخواهد داشت چون ممکن است از امام نباشد.<ref>خاقانی، علی، رجال الخاقانی، بی جا، مکتب الاعلام الاسلامی، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق، ص ۲۵.</ref> برخی از فقها روایتی که به جای نام معصوم با ضمیر آمده باشد را ضعیف و غیر قابل استناد می‌دانند چون ممکن است ضمیر به معصوم برنگردد و به راوی اصلی برگردد که نامش نیامده است.<ref>موسوی عاملی، محمد بن علی، مدارک الاحکام،  قم، مؤسسه آل البیت لاحیاءالتراث، بی‌تا، ج۲، ص۲۵۲.</ref>



نسخهٔ ‏۷ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۴۸

سؤال

روایت مضمر را توضیح دهید؟


مضمر از ضمیر است. روایتی را که در آن به جای اسم معصوم(ع) از ضمیر «عنه» یا «عنهما» و ... استفاده می‌شود، مضمر گویند.[۱]

گاهی راوی از امام به «عنه» تعبیر می‌کند مانند: مُحَمَّدُ بْنُ‏ مُسْلِمٍ‏ عَنْهُ‏(ع)‏.[۲] گاهی هم راوی روایتی را از دو امام نقل می‌کند و به جای اسم معصومان می‌گوید «عنهما» مانند: حماد عن حريز عن محمد بن مسلم عنهما(ع‏).[۳] گاهی نیز راوی به جای نام معصوم(ع) با لفظ دیگری روایت می‌کند مانند: «سَأَلْتُهُ(ع)؛ از او پرسیدم»[۴] یا «كَتَبْتُ‏ إِلَيْهِ(ع)؛ به او نوشتم»[۵]

در این گونه روایات اگر نشانه‌ای باشد که این روایت از کدام امام می‌باشد، بعد از قابل اعتماد بودن خود راوی و سلسله سند روایت، به آن عمل می‌شود. اگر مشخص نشود که از کدام امام است، چنین روایتی اعتبار نخواهد داشت چون ممکن است از امام نباشد.[۶] برخی از فقها روایتی که به جای نام معصوم با ضمیر آمده باشد را ضعیف و غیر قابل استناد می‌دانند چون ممکن است ضمیر به معصوم برنگردد و به راوی اصلی برگردد که نامش نیامده است.[۷]


مطالعه بیشتر

1. اصول الحدیث و احکامه فی علم الدرایه، جعفر سبحانی. 2. الرعایه فی علم الدرایه، شهید ثانی.

منابع

  1. بروجردی، علی، طرائف المقال، قم، مکتبه مرعشی النجفی، چاپ اول، ۱۴۱۰ق، ج۲، ص ۲۵۰.
  2. ابن بابويه، محمد بن على، من لا يحضره الفقيه، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۳ ق، ج۲، ص۳۰.
  3. اشعرى قمى، احمد بن محمد بن عيسى، النوادر، قم، مدرسه الامام المهدی(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۸ ق، ص۶۴.
  4. اشعرى قمى، احمد بن محمد بن عيسى، النوادر، قم، مدرسه الامام المهدی(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۸ ق، ص۶۸.
  5. كلينى، محمد بن يعقوب، الكافي، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق،ج۱، ص۱۰۲.
  6. خاقانی، علی، رجال الخاقانی، بی جا، مکتب الاعلام الاسلامی، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق، ص ۲۵.
  7. موسوی عاملی، محمد بن علی، مدارک الاحکام، قم، مؤسسه آل البیت لاحیاءالتراث، بی‌تا، ج۲، ص۲۵۲.