حی علی خیر العمل: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۹: خط ۹:
==جزوی از اذان==
==جزوی از اذان==


«حَیَّ عَلیٰ خَیرِ العَمل» به‌معنای «بشتابید به‌سوی بهترین عمل»، از فرازهای [[اذان]] و [[اقامه]] است. این جمله از اختلافات [[شیعه]] و [[سنی]] است.<ref> عاملی، «حی علی خیر العمل فی الأذان»، ص۵۲.</ref> گاهی از آن و همچنین فراز «حی علَی الْفَلاح»، با عنوان «حَیْعَلَه» یاد می‌شود.<ref>انصاری، الموسوعة الفقهیة المیسرة، ۱۴۱۵ق، ج۱۳، ص۲۱۹.</ref>
«حَیَّ عَلیٰ خَیرِ العَمل» به‌معنای «بشتابید به‌سوی بهترین عمل»، از فرازهای [[اذان]] و [[اقامه]] است. این جمله از اختلافات [[شیعه]] و [[سنی]] است.<ref> عاملی، «حی علی خیر العمل فی الأذان»، ص۵۲.</ref> گاهی از آن و همچنین فراز «حی علَی الْفَلاح»، با عنوان «حَیْعَلَه» یاد می‌شود.<ref>انصاری، محمدعلی، الموسوعة الفقهیة المیسرة، قم، مجمع الفکر الاسلامی، ۱۴۱۵ق، ج۱۳، ص۲۱۹.</ref>


طبق پاره‌ای از [[روایات]] کیفیت اذان توسط وحی به [[پیامبر(ص)]] رسید.<ref>شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، به تصحیح و تحقیق ربانی شیرازی، عبد الرحیم، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ چهارم، ۱۳۹۱ش، ج۴، ص۶۱۲.</ref> این واقعه در دو سال نخست [[هجرت]]، پس از [[تغییر قبله]] از بیت المقدس به سوی [[کعبه]]، تشریع گردید.<ref>جمعی از نویسندگان، دائره المعارف بزرگ اسلامی، تهران، انتشارات حیّان، چاپ اول، ۱۳۷۵ش. ج۷، ص۳۸۵.</ref>
طبق پاره‌ای از [[روایات]] کیفیت اذان توسط وحی به [[پیامبر(ص)]] رسید.<ref>شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، به تصحیح و تحقیق ربانی شیرازی، عبدالرحیم، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ چهارم، ۱۳۹۱ش، ج۴، ص۶۱۲.</ref> این واقعه در دو سال نخست [[هجرت]]، پس از [[تغییر قبله]] از بیت المقدس به سوی [[کعبه]]، تشریع گردید.<ref>جمعی از نویسندگان، دائره المعارف بزرگ اسلامی، تهران، انتشارات حیّان، چاپ اول، ۱۳۷۵ش. ج۷، ص۳۸۵.</ref>


[[فقهای شیعه]] بر این مطلب [[اجماع]] دارند که مجموع جملات اذان و اقامه، سی و پنچ جمله (۱۸ جمله اذان و ۱۷ جمله اقامه) است و احادیث متعدد نیز بر این مطلب دلالت دارند. یکی از فرازهای اذان و اقامه «حیّ علی خیر العمل» است که دو بار در اذان و دوبار در اقامه ذکر می‌شود.<ref>سید مرتضی، الانتصار، ۱۴۱۵ق، ص۱۳۷؛ نوری، محمد اسماعیل، اذان شعار اسلام، قم، انتشارات احسن الحدیث، چاپ اول، ۱۳۷۷ش، ص۱۴.</ref>
[[فقهای شیعه]] بر این مطلب [[اجماع]] دارند که مجموع جملات اذان و اقامه، سی و پنچ جمله (۱۸ جمله اذان و ۱۷ جمله اقامه) است و احادیث متعدد نیز بر این مطلب دلالت دارند. یکی از فرازهای اذان و اقامه «حیّ علی خیر العمل» است که دو بار در اذان و دوبار در اقامه ذکر می‌شود.<ref>سید مرتضی، علی بن حسین، الانتصار فی انفرادات الامامیة، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۵ق، ص۱۳۷؛ نوری، محمد اسماعیل، اذان شعار اسلام، قم، انتشارات احسن الحدیث، چاپ اول، ۱۳۷۷ش، ص۱۴.</ref>


فقیهان اهل‌سنت حی علی خیر العمل را جزو اذان نمی‌دانند و به جای آن گفتن [[الصلاة خیر من النوم]] در اذان صبح را مستحب می‌دانند.<ref>نگاه کنید به جزیری، الفقه علی المذاهب الاربعه، ۱۴۲۴ق، ج۱، ص۲۸۳.</ref> از نظر آنان گفتن حی علی خیر العمل در اذان [[مکروه]] است.<ref>نگاه کنید به نووی، المجموع شرح المهذب، دارالفکر، ج۳، ص۱۹۸.</ref>
فقیهان اهل‌سنت حی علی خیر العمل را جزو اذان نمی‌دانند و به جای آن گفتن [[الصلاة خیر من النوم]] در اذان صبح را مستحب می‌دانند.<ref>نگاه کنید به جزیری، عبدالرحمن بن محمدعوض، الفقه علی المذاهب الاربعه، بیروت، دارلکتب العلمیه، ۱۴۲۴ق، ج۱، ص۲۸۳.</ref> از نظر آنان گفتن حی علی خیر العمل در اذان [[مکروه]] است.<ref>نگاه کنید به نووی، یحیی بن شرف، المجموع شرح المهذب، دارالفکر، بی‌جا، بی‌تا، ج۳، ص۱۹۸.</ref>


==حذف از اذان==
==حذف از اذان==
بر اساس [[روایات]]، در زمان پیامبر(ص)، حی علی خیر العمل جزو اذان بود.<ref> نگاه کنید به بیهقی، السنن الکبری، ۱۴۲۴ق، ج۱، ص۶۲۵.</ref> این فراز از اذان و اقامه در زمان پیامبر اکرم(ص) و مدتی بعد از رحلت ایشان در اذان و اقامه ذکر می‌شد.<ref>وسائل الشیعه، همان، ج۵، ص۴۱۸.</ref> چنانکه گزارش‌هایی وجود دارد که برخی [[صحابه]] مانند [[عبدالله بن عمر]]،<ref>مالک بن انس، الموطأ، المکتبة العلمیة، ج۱، ص۵۵؛ بیهقی، السنن الکبری، ۱۴۲۴ق، ج۱، ص۶۲۵.</ref> [[بلال حبشی]]<ref>بیهقی، السنن الکبری، ۱۴۲۴ق، ج۱، ص۶۲۵.</ref> و ابومحذوره<ref> عزان، حی علی خیرالعمل، ۱۴۱۹ق، ص۲۱.</ref> در اذان حی علی خیر العمل می‌گفتند.
بر اساس [[روایات]]، در زمان پیامبر(ص)، حی علی خیر العمل جزو اذان بود.<ref> نگاه کنید به بیهقی، احمد بن حسین، السنن الکبری، تحقیق محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دارلکتب العلمیه، الطبعة الثالثة، ۱۴۲۴ق، ج۱، ص۶۲۵.</ref> این فراز از اذان و اقامه در زمان پیامبر اکرم(ص) و مدتی بعد از رحلت ایشان در اذان و اقامه ذکر می‌شد.<ref>شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، به تصحیح و تحقیق ربانی شیرازی، عبدالرحیم، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ چهارم، ۱۳۹۱ش، ج۵، ص۴۱۸.</ref> چنانکه گزارش‌هایی وجود دارد که برخی [[صحابه]] مانند [[عبدالله بن عمر]]،<ref>مالک بن انس، موطأ مالک بروایة محمد بن الحسن الشیبانی، تحقیق عبدالوهاب عبداللطیف، بی‌جا، المکتبة العلمیة، چاپ دوم، بی‌نا، ج۱، ص۵۵؛ بیهقی، احمد بن حسین، السنن الکبری، تحقیق محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دارلکتب العلمیه، الطبعة الثالثة، ۱۴۲۴ق، ج۱، ص۶۲۵.</ref> [[بلال حبشی]]<ref>بیهقی، احمد بن حسین، السنن الکبری، تحقیق محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دارلکتب العلمیه، الطبعة الثالثة، ۱۴۲۴ق، ج۱، ص۶۲۵.</ref> و ابومحذوره<ref> عزان، محمد سالم، «حی علی خیر العمل بین الشریعة و الابتداع»، یمن، چاپ اول، ۱۴۱۹ق، ص۲۱.</ref> در اذان حی علی خیر العمل می‌گفتند.


این شعار تا حکومت عمر همچنان در اذان‌ها گفته می‌شد.<ref>دائره المعارف بزرگ اسلامی، همان، ص۳۸۶ و اذان شعار اسلام، همان، ص۲۳.</ref> [[عمر بن خطاب]] در زمان حکومتش، حی علیٰ خیر العمل را از اذان حذف کرد.<ref>تفتازانی، شرح‌المقاصد، ۱۴۰۹ق، ج۵، ص۲۸۳.</ref> به‌گفته [[شیخ صدوق]]، به نقل از ابن‌عباس هدف خلیفه دوم جلوگیری از رویگردانی مردم از [[جهاد]] با استناد به برتری نماز عنوان شده است.<ref>صدوق، علل‌الشرائع، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۳۶۸.</ref>
این شعار تا حکومت عمر همچنان در اذان‌ها گفته می‌شد.<ref>جمعی از نویسندگان، دائره المعارف بزرگ اسلامی، تهران، انتشارات حیّان، چاپ اول، ۱۳۷۵ش. ص۳۸۶.</ref> [[عمر بن خطاب]] در زمان حکومتش، حی علیٰ خیر العمل را از اذان حذف کرد.<ref>تفتازانی، سعدالدین، شرح المقاصد، تحقیق عبدالرحمن عمیره، قم، الشریف الرضی، قم، ۱۴۰۹ق، ج۵، ص۲۸۳.</ref> به‌گفته [[شیخ صدوق]]، به نقل از ابن‌عباس هدف خلیفه دوم جلوگیری از رویگردانی مردم از [[جهاد]] با استناد به برتری نماز عنوان شده است.<ref>شیخ صدوق، محمد بن علی، علل الشرائع، قم، انتشارات داوری، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۳۶۸.</ref>


==نماد اذان شیعه==
==نماد اذان شیعه==
در طول تاریخ «حی علی خیر العمل» از نمادهای [[شیعه]] محسوب شده و در حکومت‌های شیعه چون [[فاطمیان]]،<ref>ابن‌خلدون، دیوان المبتدأ، ۱۴۰۸ق، ج۴، ص۶۱.</ref> ابن طولون<ref>ابن‌اثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج۸، ص۵۹۰.</ref> و [[آل‌بویه]]<ref> حلبی، السیرة الحلبیه، دارالکتب العلمیه، ج۲، ص۱۳۶.</ref> و حتی پس از گرایش اولجایتو به مذهب تشیع، در اذان ذکر می‌شد.<ref>قاشانی، تاریخ اولجایتو، ۱۳۴۸ش، ص۱۰۰.</ref>  
در طول تاریخ «حی علی خیر العمل» از نمادهای [[شیعه]] محسوب شده و در حکومت‌های شیعه چون [[فاطمیان]]،<ref>ابن‌خلدون، عبدالرحمن بن محمد، دیوان المبتدأ و الخبر فی تاریخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوی الشأن الاکبر، تحقیق خلیل شحادة، بیروت،دار الفکر، ط الثانیة، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م، ج۴، ص۶۱.</ref> ابن طولون<ref>ابن‌اثیر، علی بن بی‌کرم، الکامل فی التاریخ، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۵ق، ج۸، ص۵۹۰.</ref> و [[آل‌بویه]]<ref> حلبی، علی بن ابراهیم، السیرة الحلبیة، دارالکتب العلمیه، بی‌جا، بی‌تا، ج۲، ص۱۳۶.</ref> و حتی پس از گرایش اولجایتو به مذهب تشیع، در اذان ذکر می‌شد.<ref>قاشانی، عبدالله بن محمد، تاریخ اولجایتو، به اهتمام مهین همبلی، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۸ش، ص۱۰۰.</ref>
 
حاکمان اهل‌سنت «حی علی خیر العمل» را از اذان حذف می‌کردند.<ref> ابن‌کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۷ق، ج۱۲، ص۲۶۳؛ ابن‌اثیر، علی بن بی‌کرم، الکامل فی التاریخ، بیروت، دار صادر - دار بیروت، ۱۳۸۵ق، ج۹، ص۶۳۲.</ref> در مقابلِ حی علی خیر العمل، عبارت [[الصلاة خیر من النوم]] یا «تثویب» نماد اذان اهل‌سنت شد.<ref> نگاه کنید به مالک بن انس، موطأ مالک بروایة محمد بن الحسن الشیبانی، تحقیق عبدالوهاب عبداللطیف، بی‌جا، المکتبة العلمیة، چاپ دوم، بی‌نا، ج۱، ص۵۴.</ref> از نظر [[امامیه]] و [[زیدیه]]، اضافه کردن الصلاة خیر من النوم در اذان، [[بدعت]] دانسته شده است.<ref> سید مرتضی، علی بن حسین، المسائل الناصریات، تهران، رابطة الثقافة و العلاقات الاسلامیة، ۱۴۱۷ق، ص۱۸۳.</ref>  


حاکمان اهل‌سنت «حی علی خیر العمل» را از اذان حذف می‌کردند.<ref> ابن‌کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۱۲، ص۲۶۳؛ ابن‌اثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج۹، ص۶۳۲.</ref> در مقابلِ حی علی خیر العمل، عبارت [[الصلاة خیر من النوم]] یا «تثویب» نماد اذان اهل‌سنت شد.<ref> نگاه کنید به مالک بن انس، الموطأ، المکتبة العلمیة، ج۱، ص۵۴.</ref> از نظر [[امامیه]] و [[زیدیه]]، اضافه کردن الصلاة خیر من النوم در اذان، [[بدعت]] دانسته شده است.<ref> سید مرتضی، السمائل الناصریات، ۱۴۱۷ق، ص۱۸۳.</ref>
==مقصود از خیر العمل==
==مقصود از خیر العمل==
در برخی روایات خیر العمل به [[نماز]] تفسیر شده است؛<ref>شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ۱۳۷۸ق، ج۲، ص۱۰۶؛ ابن حیون، دعائم الاسلام، ۱۳۸۵ق، ج۱، ص۱۴۲؛ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۷، ص۵۲.</ref> اما براساس برخی دیگر از احادیث، مراد از خیر العمل، [[ولایت]] <ref>شیخ صدوق، علل الشرایع، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۳۶۸، ح۴؛ شیخ صدوق، التوحید، ۱۳۹۸ق، ص۲۴۱.</ref> یا نیکی به [[فاطمه(س)]] و فرزندان او<ref>شیخ صدوق، علل الشرایع، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۳۶۸، ح۵؛ شیخ صدوق، التوحید، ۱۳۹۸ق، ص۲۴۱.</ref> بیان شده است. در روایتی از [[امام کاظم علیه‌السلام|امام کاظم(ع)]] علت حقیقی این کار، جلوگیری از گرایش مردم به‌سوی ولایت دانسته شده است؛ هرچند در ظاهر علت آن جلوگیری از رویگردانی مردم از جهاد معرفی شده است.<ref>صدوق، علل‌الشرائع، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۳۶۸؛ وسائل الشیعه، همان، ج۵، ص۴۱۸.</ref>
در برخی روایات خیر العمل به [[نماز]] تفسیر شده است؛<ref>شیخ صدوق، محمد بن علی، عیون اخبار الرضا(ع)، تهران، نشر جهان، چاپ اول، ۱۳۷۸ق، ج۲، ص۱۰۶؛ ابن حیون، نعمان بن محمد مغربی، دعائم الاسلام و ذکر الحلال و الحرام و القضایا و الاحکام‏، قم، مؤسسة آل البیت‏(ع)، چاپ دوم، ۱۳۸۵ق، ج۱، ص۱۴۲؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق و تصحیح علی اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دار الکتاب الاسلامیة، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق، ج۷، ص۵۲.</ref> اما براساس برخی دیگر از احادیث، مراد از خیر العمل، [[ولایت]] <ref>شیخ صدوق، محمد بن علی، علل الشرائع، قم، انتشارات داوری، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۳۶۸، ح۴.</ref> یا نیکی به [[فاطمه(س)]] و فرزندان او<ref>شیخ صدوق، محمد بن علی، علل الشرائع، قم، انتشارات داوری، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۳۶۸، ح۵؛ شیخ صدوق، محمد بن علی، التوحید، قم، جامعه مدرسین، چاپ اول، ۱۳۹۸ق، ص۲۴۱.</ref> بیان شده است. در روایتی از [[امام کاظم علیه‌السلام|امام کاظم(ع)]] علت حقیقی این کار، جلوگیری از گرایش مردم به‌سوی ولایت دانسته شده است؛ هرچند در ظاهر علت آن جلوگیری از رویگردانی مردم از جهاد معرفی شده است.<ref>شیخ صدوق، محمد بن علی، علل الشرائع، قم، انتشارات داوری، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۳۶۸؛ شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، همان، ج۵، ص۴۱۸.</ref>
{{پایان پاسخ}}
{{پایان پاسخ}}
{{مطالعه بیشتر}}
{{مطالعه بیشتر}}
==معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:==
==معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر==
 
* اذان شعار اسلام، محمد اسماعیل نوری.
۱ اذان شعار اسلام، محمد اسماعیل نوری.
* اجتهاد در مقابل نص، سید عبدالحسین شرف الدین، ترجمه علی دوانی.
 
۲ تفسیر نمونه، ج۴، آیت الله مکارم شیرازی و جمعی از نویسندگان.
 
۳ دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، بهاء الدین خرمشاهی، ج۱.
 
۴ احکام القرآن، دکتر محمد خزائلی.
 
۵ اجتهاد در مقابل نص، سید عبدالحسین شرف الدین، ترجمه علی دوانی.
{{پایان مطالعه بیشتر}}
{{پایان مطالعه بیشتر}}



نسخهٔ ‏۱۳ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۵:۳۹

سؤال

آیا اذان تعلیمی از سوی پیامبر اکرم(ص) حاوی «حی علی خیر العمل» بود؟ و دلیل حذف آن از سوی یکی از خلفا در اذان اهل سنت چیست؟


«حَیَّ عَلیٰ خَیرِ العَمل» در اذان از فرازهای اختلافی میان شیعه و اهل‌سنت است. طبق گزارش‌های تاریخی این فزار از زمان پیامبر(ص) تا زمان حکومت عمر جزوی از اذان بود.

جزوی از اذان

«حَیَّ عَلیٰ خَیرِ العَمل» به‌معنای «بشتابید به‌سوی بهترین عمل»، از فرازهای اذان و اقامه است. این جمله از اختلافات شیعه و سنی است.[۱] گاهی از آن و همچنین فراز «حی علَی الْفَلاح»، با عنوان «حَیْعَلَه» یاد می‌شود.[۲]

طبق پاره‌ای از روایات کیفیت اذان توسط وحی به پیامبر(ص) رسید.[۳] این واقعه در دو سال نخست هجرت، پس از تغییر قبله از بیت المقدس به سوی کعبه، تشریع گردید.[۴]

فقهای شیعه بر این مطلب اجماع دارند که مجموع جملات اذان و اقامه، سی و پنچ جمله (۱۸ جمله اذان و ۱۷ جمله اقامه) است و احادیث متعدد نیز بر این مطلب دلالت دارند. یکی از فرازهای اذان و اقامه «حیّ علی خیر العمل» است که دو بار در اذان و دوبار در اقامه ذکر می‌شود.[۵]

فقیهان اهل‌سنت حی علی خیر العمل را جزو اذان نمی‌دانند و به جای آن گفتن الصلاة خیر من النوم در اذان صبح را مستحب می‌دانند.[۶] از نظر آنان گفتن حی علی خیر العمل در اذان مکروه است.[۷]

حذف از اذان

بر اساس روایات، در زمان پیامبر(ص)، حی علی خیر العمل جزو اذان بود.[۸] این فراز از اذان و اقامه در زمان پیامبر اکرم(ص) و مدتی بعد از رحلت ایشان در اذان و اقامه ذکر می‌شد.[۹] چنانکه گزارش‌هایی وجود دارد که برخی صحابه مانند عبدالله بن عمر،[۱۰] بلال حبشی[۱۱] و ابومحذوره[۱۲] در اذان حی علی خیر العمل می‌گفتند.

این شعار تا حکومت عمر همچنان در اذان‌ها گفته می‌شد.[۱۳] عمر بن خطاب در زمان حکومتش، حی علیٰ خیر العمل را از اذان حذف کرد.[۱۴] به‌گفته شیخ صدوق، به نقل از ابن‌عباس هدف خلیفه دوم جلوگیری از رویگردانی مردم از جهاد با استناد به برتری نماز عنوان شده است.[۱۵]

نماد اذان شیعه

در طول تاریخ «حی علی خیر العمل» از نمادهای شیعه محسوب شده و در حکومت‌های شیعه چون فاطمیان،[۱۶] ابن طولون[۱۷] و آل‌بویه[۱۸] و حتی پس از گرایش اولجایتو به مذهب تشیع، در اذان ذکر می‌شد.[۱۹]

حاکمان اهل‌سنت «حی علی خیر العمل» را از اذان حذف می‌کردند.[۲۰] در مقابلِ حی علی خیر العمل، عبارت الصلاة خیر من النوم یا «تثویب» نماد اذان اهل‌سنت شد.[۲۱] از نظر امامیه و زیدیه، اضافه کردن الصلاة خیر من النوم در اذان، بدعت دانسته شده است.[۲۲]

مقصود از خیر العمل

در برخی روایات خیر العمل به نماز تفسیر شده است؛[۲۳] اما براساس برخی دیگر از احادیث، مراد از خیر العمل، ولایت [۲۴] یا نیکی به فاطمه(س) و فرزندان او[۲۵] بیان شده است. در روایتی از امام کاظم(ع) علت حقیقی این کار، جلوگیری از گرایش مردم به‌سوی ولایت دانسته شده است؛ هرچند در ظاهر علت آن جلوگیری از رویگردانی مردم از جهاد معرفی شده است.[۲۶]


معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر

  • اذان شعار اسلام، محمد اسماعیل نوری.
  • اجتهاد در مقابل نص، سید عبدالحسین شرف الدین، ترجمه علی دوانی.


منابع

  1. عاملی، «حی علی خیر العمل فی الأذان»، ص۵۲.
  2. انصاری، محمدعلی، الموسوعة الفقهیة المیسرة، قم، مجمع الفکر الاسلامی، ۱۴۱۵ق، ج۱۳، ص۲۱۹.
  3. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، به تصحیح و تحقیق ربانی شیرازی، عبدالرحیم، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ چهارم، ۱۳۹۱ش، ج۴، ص۶۱۲.
  4. جمعی از نویسندگان، دائره المعارف بزرگ اسلامی، تهران، انتشارات حیّان، چاپ اول، ۱۳۷۵ش. ج۷، ص۳۸۵.
  5. سید مرتضی، علی بن حسین، الانتصار فی انفرادات الامامیة، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۵ق، ص۱۳۷؛ نوری، محمد اسماعیل، اذان شعار اسلام، قم، انتشارات احسن الحدیث، چاپ اول، ۱۳۷۷ش، ص۱۴.
  6. نگاه کنید به جزیری، عبدالرحمن بن محمدعوض، الفقه علی المذاهب الاربعه، بیروت، دارلکتب العلمیه، ۱۴۲۴ق، ج۱، ص۲۸۳.
  7. نگاه کنید به نووی، یحیی بن شرف، المجموع شرح المهذب، دارالفکر، بی‌جا، بی‌تا، ج۳، ص۱۹۸.
  8. نگاه کنید به بیهقی، احمد بن حسین، السنن الکبری، تحقیق محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دارلکتب العلمیه، الطبعة الثالثة، ۱۴۲۴ق، ج۱، ص۶۲۵.
  9. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، به تصحیح و تحقیق ربانی شیرازی، عبدالرحیم، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ چهارم، ۱۳۹۱ش، ج۵، ص۴۱۸.
  10. مالک بن انس، موطأ مالک بروایة محمد بن الحسن الشیبانی، تحقیق عبدالوهاب عبداللطیف، بی‌جا، المکتبة العلمیة، چاپ دوم، بی‌نا، ج۱، ص۵۵؛ بیهقی، احمد بن حسین، السنن الکبری، تحقیق محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دارلکتب العلمیه، الطبعة الثالثة، ۱۴۲۴ق، ج۱، ص۶۲۵.
  11. بیهقی، احمد بن حسین، السنن الکبری، تحقیق محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دارلکتب العلمیه، الطبعة الثالثة، ۱۴۲۴ق، ج۱، ص۶۲۵.
  12. عزان، محمد سالم، «حی علی خیر العمل بین الشریعة و الابتداع»، یمن، چاپ اول، ۱۴۱۹ق، ص۲۱.
  13. جمعی از نویسندگان، دائره المعارف بزرگ اسلامی، تهران، انتشارات حیّان، چاپ اول، ۱۳۷۵ش. ص۳۸۶.
  14. تفتازانی، سعدالدین، شرح المقاصد، تحقیق عبدالرحمن عمیره، قم، الشریف الرضی، قم، ۱۴۰۹ق، ج۵، ص۲۸۳.
  15. شیخ صدوق، محمد بن علی، علل الشرائع، قم، انتشارات داوری، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۳۶۸.
  16. ابن‌خلدون، عبدالرحمن بن محمد، دیوان المبتدأ و الخبر فی تاریخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوی الشأن الاکبر، تحقیق خلیل شحادة، بیروت،دار الفکر، ط الثانیة، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م، ج۴، ص۶۱.
  17. ابن‌اثیر، علی بن بی‌کرم، الکامل فی التاریخ، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۵ق، ج۸، ص۵۹۰.
  18. حلبی، علی بن ابراهیم، السیرة الحلبیة، دارالکتب العلمیه، بی‌جا، بی‌تا، ج۲، ص۱۳۶.
  19. قاشانی، عبدالله بن محمد، تاریخ اولجایتو، به اهتمام مهین همبلی، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۸ش، ص۱۰۰.
  20. ابن‌کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۷ق، ج۱۲، ص۲۶۳؛ ابن‌اثیر، علی بن بی‌کرم، الکامل فی التاریخ، بیروت، دار صادر - دار بیروت، ۱۳۸۵ق، ج۹، ص۶۳۲.
  21. نگاه کنید به مالک بن انس، موطأ مالک بروایة محمد بن الحسن الشیبانی، تحقیق عبدالوهاب عبداللطیف، بی‌جا، المکتبة العلمیة، چاپ دوم، بی‌نا، ج۱، ص۵۴.
  22. سید مرتضی، علی بن حسین، المسائل الناصریات، تهران، رابطة الثقافة و العلاقات الاسلامیة، ۱۴۱۷ق، ص۱۸۳.
  23. شیخ صدوق، محمد بن علی، عیون اخبار الرضا(ع)، تهران، نشر جهان، چاپ اول، ۱۳۷۸ق، ج۲، ص۱۰۶؛ ابن حیون، نعمان بن محمد مغربی، دعائم الاسلام و ذکر الحلال و الحرام و القضایا و الاحکام‏، قم، مؤسسة آل البیت‏(ع)، چاپ دوم، ۱۳۸۵ق، ج۱، ص۱۴۲؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق و تصحیح علی اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دار الکتاب الاسلامیة، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق، ج۷، ص۵۲.
  24. شیخ صدوق، محمد بن علی، علل الشرائع، قم، انتشارات داوری، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۳۶۸، ح۴.
  25. شیخ صدوق، محمد بن علی، علل الشرائع، قم، انتشارات داوری، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۳۶۸، ح۵؛ شیخ صدوق، محمد بن علی، التوحید، قم، جامعه مدرسین، چاپ اول، ۱۳۹۸ق، ص۲۴۱.
  26. شیخ صدوق، محمد بن علی، علل الشرائع، قم، انتشارات داوری، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۳۶۸؛ شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، همان، ج۵، ص۴۱۸.