حدیث «الناس نیام فإذا ماتوا انتبهوا»: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: ویرایش مبدأ ۲۰۱۷
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|کاربر=Rezapour }}
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
خط ۷: خط ۶:
[[پرونده:حدیث الناس نیام بر روی سنگ قبر.jpg|200px|بندانگشتی|حدیث الناس نیام بر روی سنگ قبر «آنه ماری شیمل» مستشرق مشهور آلمانی.]]
[[پرونده:حدیث الناس نیام بر روی سنگ قبر.jpg|200px|بندانگشتی|حدیث الناس نیام بر روی سنگ قبر «آنه ماری شیمل» مستشرق مشهور آلمانی.]]


حدیثی از امام علی(ع) نقل شده که «النَّاسُ‏ نِيَامٌ‏ فَإِذَا مَاتُوا انْتَبَهُوا؛ مردم خوابند و وقتی می میرند، بیدار خواهند شد».<ref>سید رضی، خصائص الأئمة عليهم السلام (خصائص أمير المؤمنين عليه السلام)، ص۱۱۲، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۴۰۶ق.  </ref> مردم را در زندگى چنان دانسته‌اند كه زندگی را در حال خواب و بی‌‏خبرى می‌گذرانند، به حقيقت آن آگاه نيستند و آنچه در نظر دارند، مانند وهم است.<ref name=":0" />
حدیثی از [[امام علی(ع)]] نقل شده که «النَّاسُ‏ نِيَامٌ‏ فَإِذَا مَاتُوا انْتَبَهُوا؛ مردم خوابند و وقتی می میرند، بیدار خواهند شد».<ref>سید رضی، خصائص الأئمة عليهم السلام (خصائص أمير المؤمنين عليه السلام)، ص۱۱۲، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۴۰۶ق.  </ref> مردم را در زندگى چنان دانسته‌اند كه زندگی را در حالِ خواب و بی‌‏خبرى می‌گذرانند، به حقيقت آن آگاه نيستند و آنچه در نظر دارند، مانند وَهم است.<ref name=":0" />


انسان‌ها، زمانی که بميرند وجود حقیقی آنان بر آنان آشكار خواهد شد و به اعمال و رفتار خود آگاه خواهند شد. آنگاه درک خواهند نمود كه زندگى در دنيا براساس بی‌توجهى و بی‌خبرى از خود بوده است. پس از مرگ در عالم شهود، همه اعمال و حركات وجودى خود را به طور صريح مشاهده خواهند نمود، به طورى كه هرگز از صفحه وجودى خيال و صورت علمى آنان زايل نخواهد شد.<ref name=":0">حسینى همدانى، سيد محمد، درخشان پرتوى از اصول كافى، ج۴، ص۱۱۴.</ref>
وجود حقیقیِ انسان‌ها، زمانی که بميرند،‌ آشكار خواهد شد و به اعمال و رفتار خود آگاه خواهند گشت. انسان‌ها، آنگاه درک خواهند نمود كه زندگى در دنيا براساس بی‌توجهى و بی‌خبرى از خود بوده است. پس از مرگ در عالم شهود، همه اعمال و حركات وجودى، صريح مشاهده خواهد شد، به طورى كه هرگز از صفحه وجودى خيال و صورت علمى، زايل نخواهد شد.<ref name=":0">حسینى همدانى، سيد محمد، درخشان پرتوى از اصول كافى، ج۴، ص۱۱۴.</ref>


حدیث «الناس نیام ...» را به جهت محتوایی، نزدیک به برخی آیات قرآن دانسته‌اند:{{قرآن||ترجمه=از آنچه به شما روزی داده‌ایم انفاق کنید، پیش از آنکه مرگ یکی از شما فرا رسد و بگوید: پروردگارا چرا مرگ مرا به تأخیر نینداختی تا در راه خدا صدقه دهم و از صالحان باشم|سوره=سوره منافقون|آیه=آیات ۹-۱۰.}}
حدیث «الناس نیام ...» را به جهت محتوایی، نزدیک به برخی آیات قرآن دانسته‌اند:{{قرآن||ترجمه=از آنچه به شما روزی داده‌ایم انفاق کنید، پیش از آنکه مرگ یکی از شما فرا رسد و بگوید: پروردگارا چرا مرگ مرا به تأخیر نینداختی تا در راه خدا صدقه دهم و از صالحان باشم|سوره=سوره منافقون|آیه=آیات ۹-۱۰.}}

نسخهٔ ‏۲۵ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۲۲

سؤال

متن و سند حدیث امیر المومنین(ع) را که می‌فرماید: «الناس نیام فاذا…» بنویسید؟

حدیث الناس نیام بر روی سنگ قبر «آنه ماری شیمل» مستشرق مشهور آلمانی.

حدیثی از امام علی(ع) نقل شده که «النَّاسُ‏ نِيَامٌ‏ فَإِذَا مَاتُوا انْتَبَهُوا؛ مردم خوابند و وقتی می میرند، بیدار خواهند شد».[۱] مردم را در زندگى چنان دانسته‌اند كه زندگی را در حالِ خواب و بی‌‏خبرى می‌گذرانند، به حقيقت آن آگاه نيستند و آنچه در نظر دارند، مانند وَهم است.[۲]

وجود حقیقیِ انسان‌ها، زمانی که بميرند،‌ آشكار خواهد شد و به اعمال و رفتار خود آگاه خواهند گشت. انسان‌ها، آنگاه درک خواهند نمود كه زندگى در دنيا براساس بی‌توجهى و بی‌خبرى از خود بوده است. پس از مرگ در عالم شهود، همه اعمال و حركات وجودى، صريح مشاهده خواهد شد، به طورى كه هرگز از صفحه وجودى خيال و صورت علمى، زايل نخواهد شد.[۲]

حدیث «الناس نیام ...» را به جهت محتوایی، نزدیک به برخی آیات قرآن دانسته‌اند:﴿از آنچه به شما روزی داده‌ایم انفاق کنید، پیش از آنکه مرگ یکی از شما فرا رسد و بگوید: پروردگارا چرا مرگ مرا به تأخیر نینداختی تا در راه خدا صدقه دهم و از صالحان باشم(سوره منافقون:آیات ۹-۱۰.)

برخی منابع، این روایت را از پیامبر اسلام نیز نقل کرده‌اند.[۳]


منابع

  1. سید رضی، خصائص الأئمة عليهم السلام (خصائص أمير المؤمنين عليه السلام)، ص۱۱۲، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۴۰۶ق.
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ حسینى همدانى، سيد محمد، درخشان پرتوى از اصول كافى، ج۴، ص۱۱۴.
  3. مجلسی، محمد باقر بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، ۱۴۰۴ق، ج۵۰، ص۱۳۴؛ ابن ابی‌فراس ورام، مجموعه ورام، قم، مکتبه الفقیه، ج۱، ص۱۵۰.