«سجین» و «علیین» در سوره مطففین: تفاوت میان نسخه‌ها

(صفحه‌ای تازه حاوی «{{شروع متن}} {{سوال}} قرآن کریم سجده نکردن شيطان را به دو علت ذکر مي کند: تکبر، يا...» ایجاد کرد)
 
(ابرابزار)
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|کاربر=A.rezapour }}
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
قرآن کریم سجده نکردن شيطان را به دو علت ذکر مي کند: تکبر، يا اين که شیطان خود را از عالين حساب کرده بود، منظور از عالين چيست؟
قرآن کریم سجده نکردن شیطان را به دو علت ذکر می‌کند: تکبر، یا این که شیطان خود را از عالین حساب کرده بود، منظور از عالین چیست؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
شیطان شناسی از منظر قرآن کریم، بسیار مورد اهتمام است. تا انسان دشمن قسم خورده ی خویش را نشناسد، نمی تواند در میدان مبارزه به پیروزی دست یابد. علامه طباطبائي در تفسير الميزان}}<ref>طباطبائي، سيد محمد حسين، تفسير الميزان، ترجمه موسوي، محمد باقر، قم، انتشارات اسلامي، ۱۳۶۳ش، ج۱۷، ص۳۴۴.</ref> در خصوص این قسمت از سؤال مي فرمايد: و جمله ی «استکبرت ام کنت من العالين» استفهامي است توبيخي، معنايش اين است که: آيا سجده نکردنت از اين باب است که عارت مي شد و خود را از اين کار بزرگ تر مي دانستي؟ و يا اين که به راستي شأن تو اجل از اين عمل بود. تو از کساني بودي که قدر و منزلت تو بالاتر از آن است که مأمور به سجده بر آدم شوی .
شیطان‌شناسی از منظر قرآن کریم، بسیار مورد اهتمام است. تا انسان دشمن قسم خوردهٔ خویش را نشناسد، نمی‌تواند در میدان مبارزه به پیروزی دست یابد. علامه طباطبائی در تفسیر المیزان<ref>طباطبائی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، ترجمه موسوی، محمد باقر، قم، انتشارات اسلامی، ۱۳۶۳ش، ج۱۷، ص۳۴۴.</ref> در خصوص این قسمت از سؤال می‌فرماید: و جملهٔ «استکبرت ام کنت من العالین» استفهامی است توبیخی، معنایش این است که: آیا سجده نکردنت از این باب است که عارت می‌شد و خود را از این کار بزرگ‌تر می‌دانستی؟ یا این که به راستی شأن تو اجل از این عمل بود. تو از کسانی بودی که قدر و منزلت تو بالاتر از آن است که مأمور به سجده بر آدم شوی.


در ادامه علامه به ذکر ديگر اقوال پرداخته و مي فرمايد: از همين جا بعضي از مفسرين استفاده کرده اند که: معلوم مي شود خداي تبارک و تعالي مخلوقاتي عالي دارد که مقام شان اجل از آن است که براي آدم سجده کنند، بندگاني هستند مستغرق در توجه به سوي پروردگارشان و هيچ چيزي را به جز او درک نمي کنند.
در ادامه علامه به ذکر دیگر اقوال پرداخته و می‌فرماید: از همین‌جا بعضی از مفسرین استفاده کرده‌اند که: معلوم می‌شود خدای تبارک و تعالی مخلوقاتی عالی دارد که مقام شان اجل از آن است که برای آدم سجده کنند، بندگانی هستند مستغرق در توجه به سوی پروردگارشان و هیچ چیزی را به جز او درک نمی‌کنند.


بعضي ديگر گفته اند: مراد از «علو»، همان استکبار است، هم چنان که در آيه ی {{قرآن|وَإِنَّ فِرْعَوْنَ لَعَالٍ فِي الأَرْضِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِينَ<ref>يونس / ۸۳؛ به درستي فرعون در زمين استکبار و بلند پروازي کرد.</ref> به همين معنا است و اگر بگوئي معنا ندارد که بگوييم «آيا تو استکبار کردي و يا از مستکبرين بودي» مي گوييم: هيچ عيبي ندارد، چون اولي راجع به زمان سجده است و دومي راجع به ما قبل آن و معنايش اين است که: «آيا از اين که امر به سجده ات کرديم دچار استکبار شدي و يا آن که از قبل مستکبر بودي..» ليکن اين وجه صحيح نيست؛ چون با مقتضاي مقام نمي سازد، مقتضاي مقام اين است که کسي ابليس را داراي استکبار معرفي کند، نه اين که زمان استکبار او را معين کند که قديمي است يا تازه.
بعضی دیگر گفته‌اند: مراد از «علو»، همان استکبار است، هم چنان‌که در آیهٔ {{قرآن|وَإِنَّ فِرْعَوْنَ لَعَالٍ فِی الأَرْضِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِینَ}}<ref>یونس / ۸۳؛ به درستی فرعون در زمین استکبار و بلند پروازی کرد.</ref> به همین معنا است و اگر بگوئی معنا ندارد که بگوییم «آیا تو استکبار کردی یا از مستکبرین بودی» می‌گوییم: هیچ عیبی ندارد، چون اولی راجع به زمان سجده است و دومی راجع به ما قبل آن و معنایش این است که: «آیا از این که امر به سجده ات کردیم دچار استکبار شدی یا آن که از قبل مستکبر بودی..» لیکن این وجه صحیح نیست؛ چون با مقتضای مقام نمی‌سازد، مقتضای مقام این است که کسی ابلیس را دارای استکبار معرفی کند، نه این که زمان استکبار او را معین کند که قدیمی است یا تازه.


بعضي ديگر گفته اند: مراد از کلمه ی «عالين» ملائکه آسمان است؛ چون آن ملائکه که مأمور به سجده براي آدم شدند، ملائکه زمين بودند. اين هم صحيح نيست، براي اين که آيه عموميت دارد. در تفسير نمونه نيز معناي ديگري براي عالين آمده که: «آيا استکبار کردي يا از برترين ها بودي؟» يعني برتر از اين که فرمان سجود به تو داده شود. بدون شک احدي نمي تواند ادعا کند که قدر و منزلتش ما فوق اين است که براي خدا و به فرمان خدا سجده کند.}}<ref>مکارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه «برگزيده»، تهران، دارالکتب الاسلاميه، ۱۳۸۰ش، ج۴، ص۱۹۹.</ref>
بعضی دیگر گفته‌اند: مراد از کلمهٔ «عالین» ملائکه آسمان است؛ چون آن ملائکه که مأمور به سجده برای آدم شدند، ملائکه زمین بودند. این هم صحیح نیست، برای این که آیه عمومیت دارد. در تفسیر نمونه نیز معنای دیگری برای عالین آمده که: «آیا استکبار کردی یا از برترین‌ها بودی؟» یعنی برتر از این که فرمان سجود به تو داده شود. بدون شک احدی نمی‌تواند ادعا کند که قدر و منزلتش ما فوق این است که برای خدا و به فرمان خدا سجده کند.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه «برگزیده»، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۸۰ش، ج۴، ص۱۹۹.</ref>


اما در آخر اين که آيا شيطان استکبار کرد يا از عالين بود خود قرآن کريم در آيه ی بعد جواب مي دهد که: {{قرآن|قال انا خير منه خلقتني من نار و خلقته من طين<ref>ص / ۷۶.</ref>.
اما در آخر این که آیا شیطان استکبار کرد یا از عالین بود خود قرآن کریم در آیهٔ بعد جواب می‌دهد که: {{قرآن|قال انا خیر منه خلقتنی من نار و خلقته من طین}}.<ref>ص / ۷۶.</ref>


علامه مي فرمايد: اين جا است که ابليس از پرسش خدا جواب داده و علت سجده نکردن خود را بيان مي کند، و آن اين است که: من شرافت ذاتي دارم؛ چون مرا از آتش خلق کرده اي و آدم مخلوقي از گل است. در اين پاسخ اشاره اي است به اين که از نظر ابليس، اوامر الهي وقتي لازم الاطاعه است که حق باشد، نه اين که ذات اوامر او لازم الاطاعه باشد. چون امرش به سجده کردن حق نبوده، اطاعتش واجب نيست.<ref>تفسير الميزان، ج۱۷، ص۳۴۵.</ref>
علامه می‌فرماید: این‌جا است که ابلیس از پرسش خدا جواب داده و علت سجده نکردن خود را بیان می‌کند، و آن این است که: من شرافت ذاتی دارم؛ چون مرا از آتش خلق کرده‌ای و آدم مخلوقی از گل است. در این پاسخ اشاره ای است به این که از نظر ابلیس، اوامر الهی وقتی لازم الاطاعه است که حق باشد، نه این که ذات اوامر او لازم الاطاعه باشد. چون امرش به سجده کردن حق نبوده، اطاعتش واجب نیست.<ref>تفسیر المیزان، ج۱۷، ص۳۴۵.</ref>


و نيز در تفسير نمونه آمده است : اما ابليس با نهايت تعجب شق دوم را انتخاب کرده و معتقد بود برتر از آن است که چنين دستوري به او داده شود. لذا با کمال جسارت به مقام استدلال در مخالفتش با فرمان خدا بر آمد و گفت: من از او (آدم) بهترم، مرا از آتش آفريده اي و او را از گل.<ref>تفسير نمونه، ج۴، ص۱۹۹.</ref> این بود خلاصه ای از تفسیر عالین از دیگاه قرآن کریم.
و نیز در تفسیر نمونه آمده است: اما ابلیس با نهایت تعجب شق دوم را انتخاب کرده و معتقد بود برتر از آن است که چنین دستوری به او داده شود؛ لذا با کمال جسارت به مقام استدلال در مخالفتش با فرمان خدا برآمد و گفت: من از او (آدم) بهترم، مرا از آتش آفریده‌ای و او را از گل.<ref>تفسیر نمونه، ج۴، ص۱۹۹.</ref> این بود خلاصه ای از تفسیر عالین از دیگاه قرآن کریم.
{{پایان پاسخ}}
{{پایان پاسخ}}
{{مطالعه بیشتر}}
{{مطالعه بیشتر}}
==معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:==


۱ـ تفسير مجمع البيان، طبرسي. با ترجمه گروهي از مترجمان، ج۲۱، ص۱۳۲.
== مطالعه بیشتر ==
۱ـ تفسیر مجمع البیان، طبرسی. با ترجمه گروهی از مترجمان، ج۲۱، ص۱۳۲.


۲ـ تفسير نورالثقلين، عبد علي عروسي حويزي، ج۴، ص۴۷۱.
۲ـ تفسیر نورالثقلین، عبد علی عروسی حویزی، ج۴، ص۴۷۱.


۳ـ نهج البلاغه ، خطبه ۲۳۴ ، فيض الاسلام.
۳ـ نهج البلاغه، خطبه ۲۳۴، فیض الاسلام.
{{پایان مطالعه بیشتر}}
{{پایان مطالعه بیشتر}}


==منابع==
== منابع ==
<references />
{{پانویس|۲}}
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی = علوم و معارف قرآن
  | شاخه اصلی = علوم و معارف قرآن
  | شاخه فرعی۱ = مفردات قرآن
  | شاخه فرعی۱ = مفردات قرآن
  | شاخه فرعی۲ =  
  | شاخه فرعی۲ =
  | شاخه فرعی۳ =  
  | شاخه فرعی۳ =
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =  
  | شناسه =
  | تیترها =  
  | تیترها =
  | ویرایش =  
  | ویرایش =
  | لینک‌دهی =  
  | لینک‌دهی =
  | ناوبری =  
  | ناوبری =
  | نمایه =  
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =  
  | تغییر مسیر =
  | ارجاعات =  
  | ارجاعات =
  | بازبینی =  
  | بازبینی =
  | تکمیل =  
  | تکمیل =
  | اولویت =  
  | اولویت =
  | کیفیت =  
  | کیفیت =
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ ‏۳۰ نوامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۲:۱۷

سؤال

قرآن کریم سجده نکردن شیطان را به دو علت ذکر می‌کند: تکبر، یا این که شیطان خود را از عالین حساب کرده بود، منظور از عالین چیست؟

شیطان‌شناسی از منظر قرآن کریم، بسیار مورد اهتمام است. تا انسان دشمن قسم خوردهٔ خویش را نشناسد، نمی‌تواند در میدان مبارزه به پیروزی دست یابد. علامه طباطبائی در تفسیر المیزان[۱] در خصوص این قسمت از سؤال می‌فرماید: و جملهٔ «استکبرت ام کنت من العالین» استفهامی است توبیخی، معنایش این است که: آیا سجده نکردنت از این باب است که عارت می‌شد و خود را از این کار بزرگ‌تر می‌دانستی؟ یا این که به راستی شأن تو اجل از این عمل بود. تو از کسانی بودی که قدر و منزلت تو بالاتر از آن است که مأمور به سجده بر آدم شوی.

در ادامه علامه به ذکر دیگر اقوال پرداخته و می‌فرماید: از همین‌جا بعضی از مفسرین استفاده کرده‌اند که: معلوم می‌شود خدای تبارک و تعالی مخلوقاتی عالی دارد که مقام شان اجل از آن است که برای آدم سجده کنند، بندگانی هستند مستغرق در توجه به سوی پروردگارشان و هیچ چیزی را به جز او درک نمی‌کنند.

بعضی دیگر گفته‌اند: مراد از «علو»، همان استکبار است، هم چنان‌که در آیهٔ ﴿وَإِنَّ فِرْعَوْنَ لَعَالٍ فِی الأَرْضِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِینَ[۲] به همین معنا است و اگر بگوئی معنا ندارد که بگوییم «آیا تو استکبار کردی یا از مستکبرین بودی» می‌گوییم: هیچ عیبی ندارد، چون اولی راجع به زمان سجده است و دومی راجع به ما قبل آن و معنایش این است که: «آیا از این که امر به سجده ات کردیم دچار استکبار شدی یا آن که از قبل مستکبر بودی..» لیکن این وجه صحیح نیست؛ چون با مقتضای مقام نمی‌سازد، مقتضای مقام این است که کسی ابلیس را دارای استکبار معرفی کند، نه این که زمان استکبار او را معین کند که قدیمی است یا تازه.

بعضی دیگر گفته‌اند: مراد از کلمهٔ «عالین» ملائکه آسمان است؛ چون آن ملائکه که مأمور به سجده برای آدم شدند، ملائکه زمین بودند. این هم صحیح نیست، برای این که آیه عمومیت دارد. در تفسیر نمونه نیز معنای دیگری برای عالین آمده که: «آیا استکبار کردی یا از برترین‌ها بودی؟» یعنی برتر از این که فرمان سجود به تو داده شود. بدون شک احدی نمی‌تواند ادعا کند که قدر و منزلتش ما فوق این است که برای خدا و به فرمان خدا سجده کند.[۳]

اما در آخر این که آیا شیطان استکبار کرد یا از عالین بود خود قرآن کریم در آیهٔ بعد جواب می‌دهد که: ﴿قال انا خیر منه خلقتنی من نار و خلقته من طین.[۴]

علامه می‌فرماید: این‌جا است که ابلیس از پرسش خدا جواب داده و علت سجده نکردن خود را بیان می‌کند، و آن این است که: من شرافت ذاتی دارم؛ چون مرا از آتش خلق کرده‌ای و آدم مخلوقی از گل است. در این پاسخ اشاره ای است به این که از نظر ابلیس، اوامر الهی وقتی لازم الاطاعه است که حق باشد، نه این که ذات اوامر او لازم الاطاعه باشد. چون امرش به سجده کردن حق نبوده، اطاعتش واجب نیست.[۵]

و نیز در تفسیر نمونه آمده است: اما ابلیس با نهایت تعجب شق دوم را انتخاب کرده و معتقد بود برتر از آن است که چنین دستوری به او داده شود؛ لذا با کمال جسارت به مقام استدلال در مخالفتش با فرمان خدا برآمد و گفت: من از او (آدم) بهترم، مرا از آتش آفریده‌ای و او را از گل.[۶] این بود خلاصه ای از تفسیر عالین از دیگاه قرآن کریم.


مطالعه بیشتر

۱ـ تفسیر مجمع البیان، طبرسی. با ترجمه گروهی از مترجمان، ج۲۱، ص۱۳۲.

۲ـ تفسیر نورالثقلین، عبد علی عروسی حویزی، ج۴، ص۴۷۱.

۳ـ نهج البلاغه، خطبه ۲۳۴، فیض الاسلام.


منابع

  1. طباطبائی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، ترجمه موسوی، محمد باقر، قم، انتشارات اسلامی، ۱۳۶۳ش، ج۱۷، ص۳۴۴.
  2. یونس / ۸۳؛ به درستی فرعون در زمین استکبار و بلند پروازی کرد.
  3. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه «برگزیده»، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۸۰ش، ج۴، ص۱۹۹.
  4. ص / ۷۶.
  5. تفسیر المیزان، ج۱۷، ص۳۴۵.
  6. تفسیر نمونه، ج۴، ص۱۹۹.