ذکر «لاحول و لاقوه الا بالله»: تفاوت میان نسخهها
(ابرابزار) |
جز (Rahmani صفحهٔ معنا و تفسیر لاحول و لا قوه الا بالله را به معنا و تفسیر لاحول و لاقوه الا بالله منتقل کرد) |
نسخهٔ ۱۲ آوریل ۲۰۲۱، ساعت ۰۸:۳۹
این مقاله هماکنون به دست Rahmani در حال ویرایش است. |
معنی و تفسیر جمله «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ» را بیان کنید.
معنا و مفهوم حدیث
واژه «حول» در لغت به معنای حرکت و جنبش و کلمه «قوّه» به مفهوم استطاعت و توانایی است؛ بنابراین معنای عبارت فوق چنین است: هیچ حرکت و استطاعتی جز به مشیت خداوند بزرگ نیست.[۱]
در تفسیر مفهوم «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ» باید گفت: تمام افعال انسانها با قدرت الهی بوجود میآید، اگرچه به لحاظ اینکه انسانها در انجام آن برخوردار از اراده و اختیار هستند، به عنوان کارهای بشری بشمار میروند، اما حقیقت این است که توانایی بشر در انجام کارهای خود، تنها از جانب خدای قادر متعال است، البته فراموش نکنیم که حدیث مورد بحث، به هر نوع قدرت و توانایی و هر نوع جنبش و تحرکی در همه جهان هستی نظر دارد، نه فقط قدرت استطاعت در انسان، لذا چنین برداشتی شکوه ویژه ای به معنای حدیث میدهد و تأثیر بهسزایی در خداشناسی و خداباوری انسان با ایمان دارد.
شخصی از امام محمد باقر(ع) دربارهٔ معنای عبارت «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ» پرسید، آن حضرت در پاسخ فرمود: ما توانی در ترک معصیت الهی و قدرتی در اطاعت پروردگار جز با توفیق و یاری خداوند. بنابراین براساس این روایت هر چیزی به خواست الهی است و خواست خداوند بر همه خواستها غلبه مییابد و هر آنچه که پروردگار متعال اراده کند انجام میدهد.
زمانی که «عبادیه بن ربعی» از امام علی(ع) درباره استطاعت و قدرت بندگان خدا پرسید، آن حضرت فرمود: آیا قدرت تو در انجام کارها بهطور شرکت و معیت با خداست یا آنکه در افعال و کارهای خود مستقل هستی، به طوری که محتاج به خدا نیستی؟ «عبادیه» ساکت و متحیر شد، حضرت فرمود: چرا پاسخ نمیدهی؟ اگر بگویی در کارهای خود با اشتراک خدا قادرم، تو را میکشم، زیرا این عقیده مستلزم شرک به خداست و نیز اگر بگویی به نحو مستقل قادرم، تو را خواهم کشت، زیرا این عقیده مستلزم ضعف سلطنت الهی است، «عبادیه» عرض کرد: پس چه بگویم؟ علی(ع) فرمود: بگو با اعطای قدرت از جانب خدا، قادرم، آیا نشنیدهای که مردم، قدرت را از خداوند طلب میکنند و میگویند: «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ». خداوند منشأ همه قدرتها است و هر کاری تنها با قدرت الهی تحقق مییابد.
اهمیت حدیث
اهمیت حدیث «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ» در این است که هم در متون روایی و آثار فقهی و هم در دانشهایی چون کلام و اخلاق و نیز در دعا و مناجات مورد کاربرد و استناد قرار گرفتهاست.
در اینجا از سه جهت عمده به آن توجه میشود:
- از جهت «فضیلت»؛
- از حیث «آثار»؛
- از نظر «آداب و احکام».
فضیلت حدیث
خداوند برای این دعا ارزش و فضیلت ویژه ای قرار دادهاست. پیامبر(ص) در معراج خود به خدا عرض کرد: پروردگارا! تو به انبیای خود فضایلی کرامت نمودی، به من نیز کرامت کن، خدا فرمود: در میان آنچه عطا کردهام، به تو دو کلمه عطیه دادهام که در زیر عرشم نوشته شده است و آن دو کلمه عبارتست از کلمه «لاحول ولا قوه الا بالله… و کلمه «لامنجا منک الا الیک»[۲]
ابن مسعود از پیامبر(ص) روایت کرده که فرمود: من ابراهیم(ع) را در شب معراج دیدم و به من گفت: ای محمد(ص) سلام مرا به امت برسان و به آنها بگو، زمین بهشت، زمین پاکیزه و قابل کشت و زرع و آب آن گواراست و همه آن دشت هموار است و نهالهایی که میتوانید بفرستید کلمه «سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله اکبر» و کلمه «لاحول ولا قوه الا بالله» است!
امام صادق (ع) فرمود: وقتی بندهای میگوید: ماشاء الله لاحول و لاقوه الا بالله» خداوند به ملائکه میگوید: بنده من تسلیم است، پس او را کمک کنید و او را دریابید و حاجت او را برآورده سازید.[۳]
امام علی(ع) روایت نمود که پیامبر(ص) به او فرمود: یا علی، آیا تو را به گنجی از گنجهای بهشت راهنمایی کنم؟ علی(ع) گفت: آری یا رسول الله، پیامبر(ص) فرمود: «آن گنج عبارت است از سخن لاحول و لاقوه الا بالله.
پیامبر (ص) فرمود: با فضیلتترین عبادتها، سخن «لا اله الا الله و لا حول ولا قوه الا بالله» است.[۴]
آثار حدیث
آثار ذکر «لاحول ولاقوه الا بالله العلی العظیم»:
از پیامبر اکرم (ص) روایت شدهاست که وقتی بندهای گفت: «لاحول ولاقوه الا بالله» همانا سرنوشت خود را به خدا واگذار کردهاست بنابراین برخداوند است که او را کفایت نماید (و همه نیازهای او را برآورده سازد).[۵]
نیز از آن حضرت نقل شدهاست که هر کس موقع خارج شدن از خانه خود بگوید بسم الله الرحمن الرحیم، دو فرشته به او میگویند: هدایت یافتهای، و اگر بگوید لا حول ولاقوه الا بالله، آن دو فرشته میگویند: حفظ شدهای و اگر بگوید: توکلت علی الله، آندو میگویند: در کفایت قرار گرفتی، آنگاه شیطان میگوید: بندهای که هدایت شده و حفظ گشته و در کفایت قرار گرفته چگونه برای من است (یعنی من نمیتوانم چنین انسانی را فریب دهم و از راه بندگی بیرون کنم).[۶]
شیبه هذیلی، از پیامبر خدا (ص) خواست تا به او سخنی بیاموزد که در اثر آن به او فایده رسد و کار بر او آسان باشد، لذا پیامبر (ص) به او فرمود: بعد از نماز صبح ده مرتبه بگو سبحان الله العظیم و بحمده و لا حول و لاقوه الا بالله العظیم، که در اثرآن خداوند تو را از نابینایی و جنون و جذام و پیری (زودرس) در امان میدارد.[۷]
از پیامبر گرامی (ص) نقل شدهاست: شخصی که نعمتهای الهی به او روی آورده بگوید: «الحمدلله رب العالمین» و کسی که از فقر رنج میبرد پیوسته بگوید: «لاحول و لاقوه الا بالله العلی العظیم» زیرا آن گنجی از گنجهای بهشت است و در آن از هفتاد و دو بیماری شفا است که آسانترین آنها دل مشغولی میباشد.[۸]
رسول اکرم (ص) فرمود: کسی که از چیزی اندوهناک شد پس بگوید: «لاحول ولاقوه الا بالله».[۹]
جمعی از مفسران گفتهاند: آیه شریفه ﴿وَمَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا …﴾ دربارهٔ عوف بن مالک نازل شدهاست که از یاران پیامبر (ص) بود، وقتی که دشمنان اسلام فرزندش را اسیر کردند، او به محضر رسول خدا آمد و از این ماجرا و نیز از تنگدستی خود شکایت کرد، پیامبر اکرم (ص) در پاسخ فرمود: تقوا پیشه کن و شکیبا باش و بسیار ذکر «لاحول و لاقوه الا بالله» بگو، او این کار را کرد، ناگهان در حالی که درخانه اش نشسته بود، فرزندش از درآمد، معلوم شد که از یک لحظه غفلت دشمن استفاده کرده و فرار نموده و حتی شتری از دشمن را با خود آوردهاست. این بود که آیه فوق نازل شده و از گشایش مشکل این شخص باتقوا و روزی او از جایی که انتظارش را نداشت خبر داد. البته باید توجه داشت که هرگز مفهوم سخن بالا این نیست که انسان تلاش وکوشش در زندگی را به دست فراموشی بسپارد و بگوید در خانه مینشینم و تقوا پیشه میکنم و ذکر لاحول ولا قوه الا بالله میگویم تا از آنجا که گمان ندارم به من روزی رسد![۱۰] بلکه هدف تقوی و پرهیزکاری توأم با تلاش و کوشش است، اگر با این حال، درها به روی انسان بسته شد، خداوند گشودن آنها را تضمین فرمودهاست.
از امام صادق (ع) روایت شدهاست که هر کس هزار بار بگوید: لاحول ولاقوه الا بالله العلی العظیم، خداوند زیارت خانه خدا را نصیب او میکند پس اگر اجل او نزدیک باشد، خداوند آن را به تأخیر میاندازد تا بتواند حج را بجای آورد.[۱۱]
همچنین از آن حضرت نقل شدهاست که هر کس در روز صد بار ذکر لاحول ولا قوه الّا بالله بگوید، ابداً فقیر نمیشود.[۱۲] از امام رضا (ع) روایت شدهاست که هر کس بعد از نماز فجر، صد بار بگوید: بسم الله الرحمن الرحیم لاحول و لا قوه الا بالله العلی العظیم، به اسم اعظم نزدیکتر است از سیاهی چشم نسبت به سفیدی آن، و همانا داخل شدهاست د ر او اسم اعظم.[۱۳]
از امام جعفر صادق (ع) روایت شدهاست که هر کس پس از نماز فجر و نماز مغرب هفت بار بگوید، بسم الله الرحمن الرحیم لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم، خداوند او را از هفتاد بلا میرهاند که سبکترین آنها، برص و جنون است. و اگر آن شخص شقی باشد، نام او از دفتر شقاوتمندان پاک میشود و در دفتر سعادتمندان نوشته میشود.[۱۴]
آداب و احکام
برخی از کتابهای روایی که در بر دارنده احادیث فقهی اند، بابی مستقل دربارهٔ استحباب ذکر لاحول و لاقوه الا باالله» دارند،[۱۵] و ما به عنوان نمونه به چند مورد آن اشاره میکنیم:
مستحب است انسان قبل از مسافرت، غسل کند و در وقت غسل بگوید: «بسمِ اللهِ و باللهِ و لاحولَ ولا قوّه الاّ بالله»[۱۶] و همچنین مستحب است موقع داخل شدن در حمام، ذکر «بسم الله و بالله و لاحول و لا قوه الا بالله» را بگوید.[۱۷]
در روایت آمدهاست که پیامبر اکرم (ص) در قنوت «وتر» در نماز شب در کنار دیگر اذکار ذکر «لاحول و لا قوه الا بک» را میگفت.[۱۸]
گفتن: «لا حول ولا قوه الا بالله» در وقت پوشیدن لباس نو مستحب است.[۱۹]
همچنین مستحب است موقع رفتن به بازار یا مسجد و نیز حین سوار شدن به مرکب، این ذکر را بگوید.[۲۰]
نتیجه:
حدیث مذکور با توجه به معنای عمیقی که دارد ما را به یکی از اوصاف بسیار مهم خداوند توجه میدهد؛ زیرا صفت قدرت مطلق، یکی از صفات اساسی خداوند است و هر انسان خردمند و خداشناس ناگزیر است در حوزه خداشناسی خویش به آن توجه کند و از آن تصور و بینش درستی داشته باشد.
لذا همانگونه که از احادیث شریف و کلمات معصومین (ع) استفاده میشود، این ذکر دارای فضیلت و منزلت بسیار والا است و خداوند آن را به منزله گنجی از گنجهای بهشت قرار داده و برای آن اسرار و آثار زیادی نهادهاست.
برای مطالعهٔ بیشتر
- تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، ۲۷ جلد، دارالکتب الاسلامیه، قم.
- ترجمه تفسیر المیزان، ۲۰ جلد، مترجم: سیدمحمد باقر موسوی همدانی، دفتر نشر اسلامی، قم، سال انتشار ۱۳۷۴ هـ.ق.
- بحارالانوار، علامه محمدباقر مجلسی، ج۹۰، مؤسسه الوفاء، بیروت، انتشار ۱۴۰۴ هـ.ق.
- وسایل الشیعه، شیخ حرعاملی، ج۷، مؤسسه آل البیت، قم،انتشار ۱۴۰۹ هـ.ق.
منابع
- ↑ ابن منظور، لسان العرب، بیروت، دار احیاء تراث العربی، ج۳، ص۴۰۳؛ و علی اکبر، دهخدا، لغت نامه، چاپ دانشگاه تهران، ج۶.
- ↑ طباطبایی، محمد حسین، تفسیر المیزان، مترجم سید محمدباقر موسوی همدانی، قم، دفتر نشر اسلامی، ۱۳۷۴ق، ج۱۳، ص۱۷.
- ↑ همان، ج۱۲، ص۳۰.
- ↑ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، ۱۴۰۴ق، ج۹۰، ص۱۹۰.
- ↑ حرعاملی، وسایل الشیعه، قم، مؤسسه آل البیت، ۱۴۰۹ق، ج۷، ص۲۱۸.
- ↑ همان، ج۶، ص۲۸.
- ↑ همان، ص۴۷۵.
- ↑ همان، ج۷، ص۱۸۸.
- ↑ بحارالانوار، همان، ج۹۰، ص۱۹۰.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، قم، دارالکتب الاسلامیه، ج۲۴، ص۲۳۸؛ و امین الاسلام طبرسی، مجمع البیان، دارالمعرفه، ج۱۰، ص۴۶۰
- ↑ تاج الدین شعیری، جامع الاخبار، قم، انتشارات رضی، ۱۳۶۳ق، ص۵۵.
- ↑ همان.
- ↑ نوری، حسین، مستدرک الوسایل، ج۵، ص۸۹.
- ↑ حرعاملی، وسایل الشیعه، قم، مؤسسه آل البیت، ۱۴۰۹ق، ج۶، ص۴۷۹.
- ↑ همان، ج۷، ص۲۲۰.
- ↑ همان، ج۱۱، ص۳۸۳.
- ↑ همان، ص۳۸۱.
- ↑ طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، مترجم سید محمدباقر موسوی همدانی، قم، دفتر نشر اسلامی، ۱۳۷۴ش، ج۶، ص۴۷۹.
- ↑ وسایل الشیعه، همان، ج۵، ص۴۷.
- ↑ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، قم، انتشارات جامعه مدرسین، ۱۴۱۳ق، ج۳، ص۱۸۷.