علت خانهنشینی امام علی(ع): تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
(۳ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
== تلاش منافقان برای ایجاد درگیری == | == تلاش منافقان برای ایجاد درگیری == | ||
بهترین راه برای درهم شکستن اتحاد | بهترین راه برای درهم شکستن اتحاد مسلمانان، درگیر کردن امام علی(ع) با سردمداران حکومت بود، به همین خاطر [[ابوسفیان]] با جلب موافقت [[عباس عموی پیامبر(ص)|عباس]] به همراه گروهی از [[بنی هاشم|بنیهاشم]] نزد امام علی(ع) آمدند و به او پیشنهاد بیعت دادند. ابوسفیان برای تحریک احساسات علی(ع) گفت: ای اباالحسن، از پذیرفتن این پیشنهاد غفلت مکن، ما چه زمانی پیرو خاندان فرومایه تِیم (خاندان ابوبکر) بودهایم؟<ref>اقتباس از: ری شهری، محمد، رهبری در اسلام، ص۲۳۴، دارالحدیث، چ اول، ۱۳۷۹.</ref> | ||
امام علی(ع) | امام علی(ع) در جواب خاطرنشان کردند که «شما خوب میدانید که من از هر کس به امر خلافت شایسته ترم، به خدا سوگند تا هنگامی که اوضاع مسلمین رو به راه باشد و تنها به من ستم شود، سکوت اختیار میکنم».<ref>نهج البلاغه، خطبه ۷۴.</ref> البته اگر امام شرائط را برای قیام مهیا میدید، قیام میکرد و نیازی به پیشنهاد قیام نبود. | ||
یکی دیگر از علتهای عدم قیام را نبود حامی و یاور میدانند. قیام باید با حمایتهای عمومی مردم همراه باشد و زمان مناسب آن فرا رسد. از علی(ع) نقل شده که «من، نگاه کردم و دیدم یار و یاوری جز خاندانم ندارم. به مرگ آنان راضی نشدم».<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۶.</ref> | |||
== امامت در زمان خانه نشینی == | == امامت در زمان خانه نشینی == | ||
امام در | امام در دوران ۲۵ سال حکومت خلفای سهگانه تمام تلاش خود را برای هدایت جامعه اسلامی به کار بست. به تعبیر جعفر شهیدی از مورخان معاصر هر جا مردم به راهنمایی امام نیاز داشتند او راهنمایی میکرد، اگر مشکلی پیش میآمد آنرا حل میکرد، اگر حکمی به خطا صادر میشد، درست را به آنان نشان میداد و از راهنمایی کسانی که پیش از وی مسند خلافت را به خود اختصاص دادند، دریغ نمیفرمود.<ref>شهیدی، جعفر، علی از زبان علی، ص۴۲ش، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، جششم، ۱۳۷۶.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == | ||
{{پانویس|۲}} | {{پانویس|۲}} |
نسخهٔ کنونی تا ۸ اوت ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۴۶
در سالهای اول وفات پیامبر(ص)، چرا امام علی(ع) خانهنشین شدند؟ آیا سکوت ایشان به نفع اسلام بود یا مبارزهٔ ایشان؟
علت خانهنشینی امام علی(ع) بعد از رحلت پیامبر(ص) را حفظ اسلام و وحدت و یکپارچگی جامعهٔ اسلامی دانستهاند. جامعه اسلامی بعد از رحلت پیامبر(ص) بسیار متذلذل بود و برخی سنتهای جاهلی دوبارهٔ زنده گشت. افرادی مانند ابوسفیان و عباس بن عبدالمطلب، پیشنهاد بیعت امام علی(ع) را مطرح کردند تا او را به نبرد با خلیفه تحریک کنند. امام علی(ع) با توجه به اینکه یارانی قابل اتکا برای قیام نداشت و برای جلوگیری از تفرقه، خانهنشینی را انتخاب کرد.
لزوم وحدت مسلمین
اغلب مورخان بر این عقیده هستند که اسلام در زمان رحلت پیامبر(ص)، که نهضت نوپایی بود و هنوز اکثریت قابل ملاحظهای از مردم آن را از صمیم دل نپذیرفته بودند، به اتحاد و یکپارچگی نیاز داشت.[۱] برخی مورخان آوردهاند که با وفات پیامبر، عرب (جاهلی) بازگشت خود را شروع کرد و منافقان آشکار گشتند.[۲]
تلاش منافقان برای ایجاد درگیری
بهترین راه برای درهم شکستن اتحاد مسلمانان، درگیر کردن امام علی(ع) با سردمداران حکومت بود، به همین خاطر ابوسفیان با جلب موافقت عباس به همراه گروهی از بنیهاشم نزد امام علی(ع) آمدند و به او پیشنهاد بیعت دادند. ابوسفیان برای تحریک احساسات علی(ع) گفت: ای اباالحسن، از پذیرفتن این پیشنهاد غفلت مکن، ما چه زمانی پیرو خاندان فرومایه تِیم (خاندان ابوبکر) بودهایم؟[۳]
امام علی(ع) در جواب خاطرنشان کردند که «شما خوب میدانید که من از هر کس به امر خلافت شایسته ترم، به خدا سوگند تا هنگامی که اوضاع مسلمین رو به راه باشد و تنها به من ستم شود، سکوت اختیار میکنم».[۴] البته اگر امام شرائط را برای قیام مهیا میدید، قیام میکرد و نیازی به پیشنهاد قیام نبود.
یکی دیگر از علتهای عدم قیام را نبود حامی و یاور میدانند. قیام باید با حمایتهای عمومی مردم همراه باشد و زمان مناسب آن فرا رسد. از علی(ع) نقل شده که «من، نگاه کردم و دیدم یار و یاوری جز خاندانم ندارم. به مرگ آنان راضی نشدم».[۵]
امامت در زمان خانه نشینی
امام در دوران ۲۵ سال حکومت خلفای سهگانه تمام تلاش خود را برای هدایت جامعه اسلامی به کار بست. به تعبیر جعفر شهیدی از مورخان معاصر هر جا مردم به راهنمایی امام نیاز داشتند او راهنمایی میکرد، اگر مشکلی پیش میآمد آنرا حل میکرد، اگر حکمی به خطا صادر میشد، درست را به آنان نشان میداد و از راهنمایی کسانی که پیش از وی مسند خلافت را به خود اختصاص دادند، دریغ نمیفرمود.[۶]
منابع
- ↑ سبحانی، جعفر، المذاهب الاسلامیه، ص۱۹۴، مؤسسه امام صادق ـ علیه السّلام ـ، جاول، ۱۴۲۳ قمری.
- ↑ سیره ابن هشام، جلد ۴، ص۳۱۶، به نقل از مکارم، شیرازی، پیام امام، جاول، چ اول، ۱۳۷۵، ناشر دارالکتب الاسلامیه.
- ↑ اقتباس از: ری شهری، محمد، رهبری در اسلام، ص۲۳۴، دارالحدیث، چ اول، ۱۳۷۹.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۷۴.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۲۶.
- ↑ شهیدی، جعفر، علی از زبان علی، ص۴۲ش، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، جششم، ۱۳۷۶.