اصحاب رقیق: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
 
{{سوال}}مراد از اصطلاح اصحاب رقیق در کتاب‌های رجالی چیست؟
{{سوال}}مراد از اصطلاح اصحاب رقیق در کتاب‌های رجالی چیست؟{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
 
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}'''اصحاب رقیق''' اصطلاحی که در کتاب‌های رجالی برای توصیف شغل راویان است<ref>تبریزی، میرزا جواد، الموسوعه الرجالیه، ج۵، ص۱۴۱، قم، دارالصدیقه الشهیده(س۱۴۲۹، ه‍. ق، ج۵، ص۱۴۱.</ref> و به معنای برده‌فروشی به‌کار می‌رود. این اصلاح فقط برای بیان شغل راوی گفته شده و ارتباطی به [[مدح راوی|مدح]] یا [[ذم راوی|ذمِّ]] راوی ندارد. اصحاب رقیق به معنای کسانی است که شغل آنها دلالی و خرید و فروش بردگان و کنیزان است.{{مدرک|date=دسامبر ۲۰۲۱}}
'''رقیق''' به معنای برده‌فروش بوده<ref>بروجردى، حسين بن علی، منابع فقه شيعه (ترجمه جامع أحاديث الشيعةج۲۲، ص۶۵۱، مترجم: جمعی از فضلا، تهران، فرهنگ سبز، چاپ اول، ۱۳۸۶ق.</ref> و تنها برای بیان شغلِ برخی راویان گفته شده و ارتباطی به [[مدح راوی|مدح]] یا [[ذم راوی|ذمِّ]] آنان ندارد.<ref>مشكينى اردبيلى، ابوالحسن، وجيزة في علم الرجال، ص۷۳، بیروت، مؤسسة الأعلمي للمطبوعات، چاپ اول، ۱۴۱۱ق.</ref> رقیق از ریشه رِقّ در اصل به هر چیز ناتوان گفته می‌شود. به برده نیز به جهت ناتوانی در مقابل مالک خود،‌ «رِقّ» گفته‌ می‌شود.<ref>صاحب بن عباد، إسماعيل بن عباد، المحيط في اللغة، ج۵، ص۲۱۰،‌ بيروت، عالم الکتاب، چاپ اول، ۱۴۱۴ق. فراهيدى، خليل بن أحمد، كتاب العين، ج۵، ص۲۴، قم، هجرت، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق. ابن‌فارس، أحمد بن فارس، معجم مقاييس اللغة،  ج۲، ص۳۷۶، قم،مکتب الاعلام الاسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۴ق. </ref>
 
اصطلاحِ اصحاب الرقیق را [[محمد بن یعقوب کلینی|کلینی]] در [[اعتبار کتاب کافی|کتاب کافی]] در سلسله سند روایت آورده است.<ref>كلينى، محمد بن يعقوب، الكافي، ج۵، ص۲۸۵، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.</ref> از متن روایت کلینی استفاده می‌شود که این فرد برده‌ای را برای [[امام صادق(ع)]] خریداری کرده بود.<ref>كلينى، محمد بن يعقوب، الكافي، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق، ج۵، ص۲۸۵.</ref> این اصطلاح در کتاب‌های رجالی اولیه وجود ندارد. [[مامقانی]]، رجال‌شناس شیعه، اصطلاح «صاحب الرقیق» را برای ابو‌الجعيجعة صحابه رسول الله(ص) آورده است.<ref>مامقانى، عبدالله، تنقيح المقال في علم الرجال(رحلي)، ج۳، ص۹، بى جا، بی‌نا، بی‌تا. </ref>
برای برده‌فروش اصطلاح بيّاع‏ الرّقيق<ref>مامقانى، عبدالله، تنقيح المقال في علم الرجال(رحلي)، ج۱، ص۲، بى جا، بی‌نا، چاپ اول، بی‌تا.</ref>  و بيّاع‏ الجواری<ref>نجاشى، احمد بن على، رجال النجاشي، ص۴۲۱،‌ قم، مؤسسة النشر الإسلامي، بی‌تا.</ref> نیز آمده است.
{{پایان پاسخ}}
{{پایان پاسخ}}
 
== منابع ==
==منابع ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
{{شاخه
{{شاخه
| شاخه اصلی =حدیث  
| شاخه اصلی = حدیث
| شاخه فرعی۱ =منبع‌شناسی
| شاخه فرعی۱ = منبع‌شناسی
| شاخه فرعی۲ =علم رجال
| شاخه فرعی۲ = علم رجال
| شاخه فرعی۳ =
| شاخه فرعی۳ =  
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
| شناسه =-
| شناسه = -
| تیترها =-
| تیترها = -
| ویرایش =شد
| ویرایش = شد
| لینک‌دهی =شد
| لینک‌دهی = شد
| ناوبری =
| ناوبری =  
| نمایه =
| نمایه =  
| تغییر مسیر =شد
| تغییر مسیر = شد
| ارجاعات =
| ارجاعات =  
| بازبینی =
| بازبینی = شد
| تکمیل =
| تکمیل =  
| اولویت =ج
| اولویت = ج
| کیفیت =ج
| کیفیت = ج
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۳ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۴۳

سؤال
مراد از اصطلاح اصحاب رقیق در کتاب‌های رجالی چیست؟

رقیق به معنای برده‌فروش بوده[۱] و تنها برای بیان شغلِ برخی راویان گفته شده و ارتباطی به مدح یا ذمِّ آنان ندارد.[۲] رقیق از ریشه رِقّ در اصل به هر چیز ناتوان گفته می‌شود. به برده نیز به جهت ناتوانی در مقابل مالک خود،‌ «رِقّ» گفته‌ می‌شود.[۳]

اصطلاحِ اصحاب الرقیق را کلینی در کتاب کافی در سلسله سند روایت آورده است.[۴] از متن روایت کلینی استفاده می‌شود که این فرد برده‌ای را برای امام صادق(ع) خریداری کرده بود.[۵] این اصطلاح در کتاب‌های رجالی اولیه وجود ندارد. مامقانی، رجال‌شناس شیعه، اصطلاح «صاحب الرقیق» را برای ابو‌الجعيجعة صحابه رسول الله(ص) آورده است.[۶]

برای برده‌فروش اصطلاح بيّاع‏ الرّقيق[۷] و بيّاع‏ الجواری[۸] نیز آمده است.


منابع

  1. بروجردى، حسين بن علی، منابع فقه شيعه (ترجمه جامع أحاديث الشيعة)، ج۲۲، ص۶۵۱، مترجم: جمعی از فضلا، تهران، فرهنگ سبز، چاپ اول، ۱۳۸۶ق.
  2. مشكينى اردبيلى، ابوالحسن، وجيزة في علم الرجال، ص۷۳، بیروت، مؤسسة الأعلمي للمطبوعات، چاپ اول، ۱۴۱۱ق.
  3. صاحب بن عباد، إسماعيل بن عباد، المحيط في اللغة، ج۵، ص۲۱۰،‌ بيروت، عالم الکتاب، چاپ اول، ۱۴۱۴ق. فراهيدى، خليل بن أحمد، كتاب العين، ج۵، ص۲۴، قم، هجرت، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق. ابن‌فارس، أحمد بن فارس، معجم مقاييس اللغة، ج۲، ص۳۷۶، قم،مکتب الاعلام الاسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۴ق.
  4. كلينى، محمد بن يعقوب، الكافي، ج۵، ص۲۸۵، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
  5. كلينى، محمد بن يعقوب، الكافي، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق، ج۵، ص۲۸۵.
  6. مامقانى، عبدالله، تنقيح المقال في علم الرجال(رحلي)، ج۳، ص۹، بى جا، بی‌نا، بی‌تا.
  7. مامقانى، عبدالله، تنقيح المقال في علم الرجال(رحلي)، ج۱، ص۲، بى جا، بی‌نا، چاپ اول، بی‌تا.
  8. نجاشى، احمد بن على، رجال النجاشي، ص۴۲۱،‌ قم، مؤسسة النشر الإسلامي، بی‌تا.